کتاب احیا

اثر استیون کینگ از انتشارات در دانش بهمن - مترجم: لادن کاظمی-معروف ترین رمان ها

در یک شهر کوچکی در نیو انگلند، در اوایل دهه 60، یک سایه بر روی یک پسر کوچک بازی می کند که با سربازان اسباب بازی خود می افتد. جیمی مورتون به دنبال یک مرد قابل توجه، وزیر جدید است. چارلز جیکوبز، همراه با همسر زیبای او، کلیسای محلی را تبدیل خواهد کرد. مردان و پسران همه کمی دوست دارند خانم جیکوبز؛ زنان و دختران - از جمله مادر و خواهر عزیزم جیمی - احساس می کنند در رابطه با جناب آکادمی جاکوبز. با جیمی، مجتهد یک پیوند عمیق تر، بر اساس شگفتی خود را با آزمایش های ساده در برق. سپس تراژدی به خانواده جاکوبز حمله می کند؛ واعظ الهی را لعنت می کند، از همه باورهای مذهبی تقلید می کند و از شهر شوکه شده تبعید می شود. این رمان غنی و ناراحت کننده پنج دهه را در راه خود به نتیجه بسیار وحشتناک سپری کرده است. این یک شاهکار از شاه، در سنت بزرگ آمریکایی ناتانیل هاوتورن و ادگار آلن پو است.


خرید کتاب احیا
جستجوی کتاب احیا در گودریدز

معرفی کتاب احیا از نگاه کاربران
وقتی جیمی مورتون ابتدا با چارلز دانیل جیکوبز، پیشاپیش مواجه می شود، او شش سال است. جاکوبز در حال درمان زخم برادران خود است، تنها به ترک شهر یک مرد شکسته زمانی که همسر و پسر خود را کشته است. جیمی و لوییس دوباره و دوباره عبور می کنند، چون مجسمه به دنبال استحکام چیزی است که او آن را \"برق مخفی\" نامیده است، انرژی که جهان را قدرت می دهد ... من این کتاب را یک کیسه بسیار مخلوط کرده ام که در یک لحظه می خوانم. تجدید حیات زندگی جیمی مورتون، گیتاریست ریتمیک است که زندگی او با چارلز جیکوبز، یک دانشمند کشیش / هاتبرد / دیوانه که چیزهایی است که الکتریسیته کلید بسیاری از اسرار زندگی است، متضاد است. من قصد دارم این را به عنوان spoiler-free که ممکن است.از آنجا که استفان کینگ تولید کنندگان بهترین فروشندگان بیشتر از ماشین من شستشو، من تمایل به فراموش کردن آنچه که او نویسنده بزرگ است. من فکر می کنم اگر او عاشق ترساندن مردن از مردم نباشد، او احتمالا یک نویسنده ادبی معروف است. شخصیت هایی که او در این ایجاد می کند به نظر بسیار واقعی است و یک دقیقه استثنایی را پوشش می دهد. تصویری که او از زندگی جمی مورتون رنگ می کند بسیار خوب نوشته شده است، زگیل و همه چیز. در حالی که از کتاب خواندن به خاطر پاداش نوشتن لذت بردم، این همه هیجان انگیز نبود. من علاقه مند بودم جیمز را از سنگ و غلتک به معتاد به نوازنده استودیو تماشا کنم اما گوشت داستان هر زمان که مسیرش را با چارلز جیکوبز یا هرچه که او در آن زمان فراخوانده بود عبور کند. به طور ساختاری، آن را به یاد من از درخشان. یک مدت طولانی با اذیت کردن فقط به اندازه کافی برای حفظ من علاقه مند بود وجود دارد. اگر آن را برای پایان دادن نداشت، من احتمالا می توانست این دو را داده است. چیز دیگری که کاملا درست نشستن نیست این است که ژاکوب از یک عنصر کاپیتانی به دیگری، از کشیش مقدس تا سحر و جادوگر به اهل بیت به صحنه جویدن تبه کار تبدیل شده است. من یک کاراکتر هستم که واقعا به آن اعتقاد ندارم دکتر Sleep و Joyland هر دو آنها را برجسته و در حال حاضر این یکی است. همه که گفته می شود، من توسط احیای سرگرم شده است، اما نه enthralled توسط آن. من نگاهی به زندگی پس از مرگ در انتها داشتم. @ این مرده است که می تواند ابدی دروغ @ در واقع. همچنین، تخم مرغ عید پاک پادشاه نیز سرد بود. من آن را دوست نداشتم اما قطعا بهتر از جویلند، دکتر خواب و آقای مرسدس بود. خوب آنرا 3.5 از 5 نام ببرید.

مشاهده لینک اصلی
اجازه بدهید چیزی رو به جلو بنویسم: King من نویسنده مورد علاقهم. من هیچ گناهی را با هیچ کشوری از تخیل ندارم من همه کتاب هایش را چند بار خواندم. این رمان فقط بدی است من متوجه شدم که من برای این بررسی بسیار متاسفم، اما از صحبت کردن در مورد این موضوع اجتناب کردم. این کینگ کلاسی نیست هیچ اتفاقی نمی افتد این فقط تنبل و ترسناک است که با پایان بسیار مبهم و دراماتیک که احمقانه بود، نوشته بود. یکی از چیزهایی که من در مورد پادشاه عاشق شدم (بله، زمان گذشته بود) این واقعیت بود که او کتاب های شفاهی را منتشر نمی کرد، فقط به این خاطر که می توانست این کار را بکند کتاب ثابت می کند که آخرین ایده نادرست است. اگر من دوست نداشتم نوشتن خود را همانطور که انجام می دادم، Idve خوشحال بود هرگز به خواندن یکی دیگر از کتاب های او. من می خواستم نوشتن که 40٪ از اولین کتاب قابل عبور است و آن را برداشت اما آن را در بخش من دروغ بود چرا که انتخاب کردن به سرعت از بین می رود. به طور کلی King به ما کل داستان زندگی MC را از حدود 5 تا 50 سالگی می دهد. ما همه چیز را می شنویم و تمام آن خسته کننده است. همان طور که در بالا گفتم، 40٪ اول کاملا قابل رد شدن است. این فقط یک جزء مربوطه را در بر می گیرد: این واقعیت است که کشیش خانواده اش را از دست داد. به رغم آنچه که در مورد آن می گوید، کشیش فقط نقش کوچکی در کتاب دارد. این عمدتا این افراد زندگی می کنند با یک یا دو طرف ماموریت به آنچه پاستور انجام می دهد. ما از همان لیستی از افرادی که بارها و بارها نجات یافته اند شنیدیم. چیز جدیدی نیست. او گاهی اوقات پستان را می بیند و یا با او صحبت می کند اما او به سرعت برگردانده و در مورد زندگی خسته کننده اش به سر می برد. و پس از آن پایان به عنوان کلیشه به عنوان همه جهنم و قبل از اینکه این کتاب منتشر شد به مرگ است (و او کار بخصوص آن را همانطور که بود.) شكست تفريح در قربانيان نيز به نظر ميرسيد نااميد شد. من صادقانه نمی توانم در مورد عوارض جانبی درمان برای کسانی که او شفا بود کمتر مراقبت (توجه داشته باشید کلمه شفا - من با آن calus نیست. برادر من تا به حال سرطان هنگامی که او 2.5 ساله تبدیل شده است. او می تواند به راحتی از درمان درمانده اما مرطوب همچنین بدون درمان درمان می شود. زندگی و مرگ مربوط به آن نوع کاملا به فرد مربوط می شود) و به نظر می رسد بخشی از نویسنده موافق است که این فاقد هر گونه وحشت واقعی بود، به طوری که او به تولید کننده بود که تمام ظروف سرباز یا مسافر به طوری که داستان تاریک. پتانسیل یک داستان واقعا ترسناک وجود داشت اما در کل داستان زندگی این مرد خسته کننده از بین رفت. Idve دوست داشت که بیشتر درباره کشیش و قربانیانش و خیلی چیزهای دیگر، بیشتر درباره جوجه سیاه و سفید که در حال کوبیدن است و اینکه چگونه جوان، او را احساس می کند، احوال خانواده اش، و یا اینکه چگونه بکارت خود را از دست داد، دوست داشت.

مشاهده لینک اصلی
این همان چیزی است که ما در مورد لعنت خودمان به ارمغان می آوریم، با نادیده گرفتن صدایی که ما را متوقف می کند، می دانید. برای توقف در حالی که هنوز هم زمان است.\nتا به حال استیون کینگ آخرین، تجدید حیات احساس تا حدودی خوش شانسی است. حوادث دراماتیک در سراسر روایت پدید می آیند، اما داستان در مسیری است که به نظر می رسد یک سرعت عمدی است. من از مشاوره تد ویلیامز برای بتترین ها یاد می گیرم، \"صبر کن، صبر کن، صبر کن، پس سریع، سریع، سریع\". صحنه های نهایی، احاطه ولتاژ احیای برای کل. روایتگر ما، جیمی مورتون، زمانی که یک پستاندار تازه و جوان وارد می شود، با سنین 6 سالگی با سربازان اسباب بازی خود بازی می کند. مقدار زیادی در حال وقوع است، اما در آن لحظه همه چیز به نظر می رسید که پایین می آید. من می دانم این تنها نوع توهم ناشی از یک حافظه معیوب است (به جز یک چمدان بارگیری شده با انجمن های تاریک)، اما خاطرات بسیار قوی است. ناگهان هیچ بچه ای در حیاط خلوت فریاد زد، هیچ سوابق بازی در طبقه بالا، هیچ گاه از گاراژ. یک آواز پرنده نیست. پس مرد خم شد و خورشید غروب بر روی شانه اش نشست و لحظه ای مرا خیره کرد. دستم را بالا گرفتم تا چشمانم را ببندم. اوه آه دقیقا ملاقات ناز نیست اما چارلی جاکوبز، کشیش جدید، به زودی از ساکنان هارلو، مین، جلب توجه می کند. او به ویژه در مورد برق علاقه مند است و بسیاری از خطبه های خود را و کلاس های آموزش دینی خود را برای بچه های جماعت از نظر علم است. همسر و پسر او نیز در این شهر محبوب هستند. اما پس از اینکه او به یک تراژدی بزرگ رسیده است، چارلی جاده ای را از دمشق می گذراند و قطبش را به سمت عقب می اندازد. SK - از سایت خود - عکس اعتباری: شین لئونارد ما جیمی را در طول زندگی خود دنبال می کنیم، با افزایش و افتادن آن، دریافت گزارش ها در مورد خانواده اش در آن سال ها نیز هست. در لحظات حیاتی در سفر او، جیمی با چارلی جیکوبز دوباره برخورد می کند. گاهی اوقات فردی به زندگی شما وارد می شود که در طول چند سال، اغلب در یک لحظه از بحران، از عرشه خارج می شود. در این فیلم این نوع شخصیت به عنوان کسب و کار پنجم یا عامل تغییر شناخته شده است. هنگامی که او در یک فیلم ظاهر می شود، می دانید آنجا هستید، زیرا نویسنده ی صفحه نمایش او را در آنجا قرار داده است. اما چه کسی فیلمنامه زندگی ما است؟ سرنوشت یا تصادف؟ من می خواهم به آن اعتقاد داشته باشم. من می خواهم که با تمام قلب و روحم. وقتی که من از چارلز جاکوبس فکر می کنم، \"کسب و کار پنجم من، عامل تغییر من، من nemesisâ €\" من می توانم باور دارم حضور او در زندگی من بود هر چیزی با سرنوشت. این بدان معنی است که همه این موارد وحشتناک - این وحشت \"به معنای اتفاق می افتد. در صورتی که چنین باشد، چنین چیزی به عنوان نور وجود ندارد، و اعتقاد ما به این یک توهم احمقانه است. اگر چنین است، ما در تاریکی زندگی می کنیم مانند حیوانات در یک دره، یا مورچه ها عمیق در تپه آنها. و نه تنها. اگر این یادآوری یکی از نوع باز کردن شما ممکن است در یک داستان توسط H.P. Lovecraft، احتمالا تصادفی نیست پادشاه از نقل قول لواکرافت برای باز کردن کتاب استفاده می کند که مرده نیست، که می تواند دروغ ابدی باشد، و با عناصر عجیب و غریب، حتی مرگ ممکن است بمیرد.\nدر صفحات بعدی، به ویژه نوع مرتب سازی Cthulhu، منابع بیشتری برای HP وجود خواهد داشت. پادشاه در مصاحبه ای که با Goodreads انجام داد، این را یادآوری می کند، با اشاره به تأثیراتش ... Lovecraft â € | و من آموزش و پرورش مذهبی من. و من خواسته بودم برای مدت زمان طولانی در مورد چادر شفا بخورم. من می خواستم یک داستان ترسناک فراطبیعی توپ را به دیوار بنویسم، چیزی که من در مدت زمان طولانی انجام دادم. من همچنین می خواستم از افسانه های Cthulhu Lovecrafts استفاده کنم، اما اگر به نوبه خود، می توانم زبان های پرطرفدار Lovecrafts را از بین ببرم.\nتار او ضربات! یا آن زنده است - شما انتخاب می کنید جیمی به نظر می رسد یک آواتار دیگر برای نویسنده به عنوان ماده سوء استفاده کننده. او به عنوان یک موسیقیدان کار می کند و در نهایت به پایین روبرو می شود. این موضوعی است که در نوشتن اخیر کین به چشم می خورد. اما کاسه بزرگتر برای احیا کردن وجود دارد. این طبیعت واقعیت، مرگ و زندگی پس از مرگ است که در آن موضوع است، چرا که چارلی درک خود را از آنچه او معتقد است، بزرگترین قدرت در جهان است، جریان که همه چیز را تحت پوشش، Potestas magnum universum. چارلی در جستجوی این دانش است که با دیگر متفکران ادبیات همکاری می کند. ویکتور فرانکنشتاین خود را به چالش کشید. پادشاه به ما اجازه می دهد تا با پیوند دادن چندین نام آشنا به هم پیوسته را پیوند دهیم: \"در زمانی که در هفتاد هشتاد و یک مرد به نام فرانکلین فای با یک زن به نام جانیس شلی ازدواج کرد. آنها دانشجویان فارغ التحصیل رشته انگلیسی در دانشگاه کلمبیا بودند و در کنار یکدیگر آموختند. فرانکلین یک شعر منتشر شد - \"من کار خود را خوانده ام و بسیار خوب است. با توجه به زمان بیشتری او ممکن است یکی از آنهایی بزرگ باشد. همسرش نامه خود را در جیمز جویس نوشت و ادبیات انگلیسی و ایرلندی را در سال 1980 تدریس کرد، آنها یک دختر داشتند. \"ماری\"\nو مریم می رود تا یک کودک را ببرد، ویکتور. یکی دیگر از رقیب خداحافظی نیز خاموش است. او از پنجره چشمک زد، دستانش پشت پشتش مانند یک کشتی کاپیتان کشتی بر روی پل بود.\nپادشاه به قایق عشق اشاره نمی کند. و او کمی بعدا در مورد مرجع او آشکار می شود. در یک مصاحبه اخیر Rollingstone، پادشاه خواسته شد هنگامی که او ابتدا Idea Revival را مطرح کرد. من این را داشتم ...

مشاهده لینک اصلی
خدا، پوشش خیلی جذاب است، اما فریب دادن .. نه ترسناک، نه سریع هیجان انگیز و نه این خزنده. بیشتر آن را در مورد آمدن سن، Nostalgia .. در مورد زندگی ... زندگی؛ فیلم ها و \u0026 amp؛ @ Paperbacks @، Sex \u0026 amp؛ مواد مخدر ... و خیلی زیاد راک و آمپر؛ Roll..Its در مورد یک سایه بدون نور..getting تیره تر \u0026 amp؛ تیره تر ... تا زمانی که ایمانتان را از دست ندهید که هیچ نور نداشته باشد ... و تنها نور شما اینجا را ببیند. چشم های تند است. آری، آن هم در مورد از دست دادن ایمان است. نه فقط در مورد زندگی، بلکه همچنین در مورد آینده که آینده است .. مرگ و هر چیز فراتر از آن و آن را در مورد قدرت مخفی .. برق الکتریکی .. لامپ روشن و .. ولت .. @ این مرده نیست که می تواند دروغ ابدی و با عجیب و غریب Aeons حتی مرگ ممکن است مرگ @\nH.P. Lovecraft ************************************* این ... من نمی تونم آن را برای شما خراب کنم این واقعا عالی بود @ زندگی @ با جیمی مورتون برای بیش از 50 سال ... @ آن 9 روز برای من بود اما واقعا به نظر می رسید مثل سال ها @ من واقعا آن را دوست داشتم .. برای اولین بار من برای آقای کینگ خوانده شده و من می دانم آن را دیر اما دیرتر از هرگز .. ************************************* داستان و شخصیت ها - --------------------------- یک طراحی شگفت انگیز از زندگی خانوادگی در 60s ... زندگی زودهنگام جیمی مورتون، تراژدی از آن خیلی لمس کرد. آمدن سن ... نستالژی شیرین ... و پیوند خانواده ... و من دوست داشتم شخصیت توسعه یافته پروردگار چارلیس، و اساسا همه آنها ... آقای پادشاه واقعا تمام شخصیت های خود را به زندگی واقعی و روح واقعی داده است .. حتی محیط ، خیلی واقعی بود، من به شما گفتم من @ @ زندگی کردم @ رمان .. من مانند قطعات سنگ و رول بود که کمی بیش از حد بود - چون من یک طرفدار بزرگ نیست، اما به وضوح آقای کینگ است .. اما خوب به سرعت خواندن این قطعات، همچنین جنس و امور که بد نیست، کمی بیش از صحبت در مورد برخی از لحظات به خصوص توسط فصل های اواخر - با قطعات زمانی که جمیلی و شریک زندگی خود را دنبال رونق احیا بیماران، من عاشق آن قطعات بسیار خزنده بود و هیجان انگیز اما با او و امور او آهسته است. همچنین در بعضی از نقاط که در آن بسیاری از نامه های سرچشمه در ابتدای هر کلمه بود، به سختی می توانستم پیروی کنم. این اسم همیشه به نام نوازندگان، شهر های محلی، جاده ها، آهنگ ها یا هر چیزی که نیاز دارد شما باید آمریکایی و به همین ترتیب به راک و رول بروید. از سوی دیگر، بسیاری از مراجعات فیلم ها و تکنیک های فیلم را به ویژه در ابتدا دوست داشتم وقتی که راوی نشان می دهد که چگونه زندگی ما شبیه به فیلم ها است. من همیشه اعتقاد دارم که خودم ... اما چه کسی زندگی ما را فیلمبرداری می کند؟ سرنوشت یا تصادف؟ من می خواهم به آن اعتقاد داشته باشم. من می خواهم که با تمام قلب و روحم. وقتی که من از چارلز جیکوبز فکر می کنم - کسب و کار پنجم من، عامل تغییر من، من nemesisâ € \"من می توانم باور دارم که حضور او در زندگی من تا به حال هر چیزی به سرنوشت. این بدان معنی است که همه این موارد وحشتناک - این وحشت \"به معنای اتفاق می افتد. در صورتی که چنین باشد، چنین چیزی به عنوان نور وجود ندارد، و اعتقاد ما به این یک توهم احمقانه است. در صورتی که چنین باشد، ما در تاریکی زندگی می کنیم مانند حیوانات در یک حفره یا مورچه ها عمیق در تپه آنها. و نه تنها. »و یک چیز دیگر ... بیخدایی ... ممکن است در مورد کارناوال ترسناک به عنوان پیش فرض پیش فرض من نبود .. @ @ @ به نظر می رسد ممکن است به نظر می رسد .. آن می شود تیره تر و تاریک تر از شما ممکن است باور به هر شادی ... حتی نور ... اگر آن را متکبر @ GOD Delusion @ مخفی شده در یک رمان ... حباب وحشتناک در آغاز رمان @ شوک بود @ در واقع ... با این حال من نمی تونم انکار آن را برخی از دلایل حتی در آن نیز وجود دارد. مردم همیشه به دنبال دلایل بدی در زندگی هستند. گاهی اوقات وجود دارد. یکی از این ها این است که من شاهد چیزهای وحشتناکی هستم، یکی از تازه ترین ها، فقط روز قبل از اتمام این بررسی، 16 دسامبر 2014 @ حادثه وحشتناک به یک مادر و مادر بزرگ عزیز یکشنبه صبح در حالی که آنها به کلیسا رفتند، برای شرکت در مراسم تشییع جنازه، منجر به مرگ و صدمه جدی به مادر شد !!! رمان واقعا تاریک آن واقعا شبیه به برخی از زندگی بود، که به نظر می رسید تاریک تر و تاریک تر از آن که حرکت می کرد ... بخش احیای غم انگیز بود، درمان ... اثرات، برق seceret ... چیزی که اتفاق افتاد. .. «همه آنها شروع به آواز خواندن کردند. لحن \"تولدت مبارک\" بود، اما اشعار تغییر کرده بود. â € œ چیزی اتفاق افتاده است. . . برای تو! اتفاقی افتاد . . . برای تو! چیزی اتفاق افتاده بود، عزیز جیمی، چیزی برای شما اتفاق افتاد! »این زمانی بود که من شروع به فریاد کردم.» این خیلی آهسته بود، همانطور که بیشتر داستان زندگی و داستان درام تا نیمه دوم را گفتم ... وقتی این اتفاق افتاد ... و تیره تر می شود .. هرگز نمی دانم ممکن است تا چند خط آخر باشد چرا که در صفحه اول جیمی به ما گفته است که از انقلاب چارلی نفرت دارد .. این بود که به دلیل خطبه ایTerrible @ به شما اجازه می دهد خودتان را کشف کنید. \"روزی که مادرم روز بعد از شرکت در انتخابات بسیار ناامید کننده گفت،\" امروز برای من مهم نیست \". â € œ روز خواهد آمد زمانی که آنها برای آن متاسفم. \"من نمی دانم چرا من آن را احساس واقعا تاریک و به دلایلی، که هیچ @ Clear @ نقطه برای من تا پایان که @ تیم @ آقای پادشاه است - مطمئن هستم که نه تاریک است - اما حدس می زنم که من در مورد پایان دادن به مدت طولانی فکر می کنم. من بیشتر HP Lovecraft و .. 10 نویسنده دیگر این کتاب اختصاص داده شده برای ... \"این است که چگونه ما را ab ...

مشاهده لینک اصلی
همه بررسی های من را در اینجا پیدا کنید: http://52bookminimum.blogspot.com/4.5 ستاره در حالی که من این را خواندید اتفاق افتاد. . . و اکنون که من انجام شده و آماده نوشتن یک بازنگری است، فکر می کنم \"چرا من این کار را به خودم انجام نمی دهم؟!؟!؟!؟ â € هیچ راهی من می توانم این کتاب را بررسی کنم که شایسته آن است - علامت گذاری عجله از آن درست مثل نوعی از یادآوری این واقعیت است. این موضوع من را با سوال از \"جایی که برای شروع\" را ترک می کند. واضح ترین مکان آغاز خواهد بود. . جیمی مورتون زمانی که با چارلی جیکوبز ملاقات می کند فقط یک پسر است. چارلی استخدام شده است که واعظ جدید و کل خانواده مورتون به سرعت خود را با همه چیز در مورد او (و همچنین با همسر و کودک خود را) ضربه. اما هنگامی که فاجعه رخ می دهد، ایماندار یعقوب، ایمان به خدا، از بین می رود و او پس از آن روز را به عنوان «خطبه ای قابل قبول» معرفی می کند. دهها سال گذشت و جیمی پیدا می شود که خودش را از نوجوانی تغییر داده است، گیتار من به یک موسیقیدان 30 نفره که در کلمات جاودانه نیل یانگ «سوزن و آسیب را به دست آورده است.» شانس (در صورت اعتقاد به شانس) در نمایشگاه ایالتی اوکلاهما با یک جنیوس به نام دن ژاکوبز جیمی را فرصتی برای تمیز کردن و زندگی خود را در اطراف ارائه می دهد. و بعد ؟؟؟؟ خوب . . . â € œSOMETHING Happened.â €\nچند سال بعد، جیمی مسیر خود را با گذراندن یک بار دیگر با مردی که در حال حاضر به عنوان پاستور دنیای شناخته می شود، و خود را \"بهترین نجات مسافرتی\" نشان می دهد. احیا، اگر شما خواهد شد. . . (از آنجا که ما با استفان کینگ مقابله میکنیم، فکر میکنم احتمالا برای بسیاری از شما روشن است که در بعضی مواقع در طول این کتاب، گهی معاصر نیز طرفداران را به نمایش میگذارد) Sooooooo، در حال حاضر که همه نوشته شده است که، من احتمالا در مورد برخی واکنشهای من واکنش نشان می دهد؟ چگونه احیای باعث احساسات من شد؟ من احساس کردم که من خانه بودم. خانواده جیمه نه تنها خانواده منحصر به فرد خود را به من یادآوری می کنند، بلکه به پایان کتاب (و بیش از 5 دهه زندگی جیمی)، احساس کردم دوست قدیمی من است. در بیشتر موارد، احیای یک خاطره برای من خوانده می شود - و ممکن است آن را به عنوان تعریف نکنند چون این یک رمان کینگ است، اما من معتقد هستم که من آن را می گویم. پادشاه نشان داد که پادشاه بهترین کاراکترها را دارد. تا آنجا که من تازه ترین داستان های خود را دوست داشتم، باید اعتراف کنم که عاشق کاراکتر نیستم. این همان چیزی بود که در مورد احیای وجود داشت. نه تنها من جیمی و چارلی را دوست داشتم، اما پدر و مادر و خواهر و برادر جیمی را دوست داشتم و Patsy و Tag-Along-Morrie و Hugh و on و on و on و on. پاداش اضافه شده بود که پادشاه تلاش نکرد تا به یک طرح عمیق ارتباطی بپردازد. (باید پذیرفت که کسی که برای ابد ازدواج کرده است، در نوشتن زوج ها بسیار شیک است). تنها دلیل این کتاب این است که تمام 5 ستاره را از من دریافت نمی کند، به همین دلیل است که من فکر کردم نوعی از اوج خفیف. اکنون هم اکنون، گودال های خود را قرار دهید. من متوجه می شویم که توافق دیگر خوانندگان ثابت در حال حاضر با من متفاوت است و بیشتر احساس می کند که نزدیک شدن پایان (هنگامی که شما آن را بخوانید، شما کاملا می دانید بخش من صحبت کردن در مورد، اما هیچ راهی من منفجر کردن هر چیزی در اینجا) پایان تمام / تمام کل داستان بود و این خوب بود. من فقط کلاهبرداری اضافه شده را پیدا نکردم. چیزی که واقعا مورد نیاز بود، چیزی بود که کتاب خوب به ما می گوید. . . @ زیرا ما بخشی از آن را می دانیم و بخشی از آن را پیشگویی می کنیم. اما وقتی که کامل است، آمده است، سپس آنچه که بخشی است، باید انجام شود. وقتی کودک بودم، به عنوان یک کودک صحبت کردم، به عنوان یک کودک، به عنوان یک کودک فکر کردم، اما وقتی به یک مرد تبدیل شدم، چیزهای کودکانه را کنار گذاشتم. در حال حاضر ما از طریق شیشه ای، تیره نگاه می کنیم؛ اما پس از آن صورت گرفته است: در حال حاضر من بخشی از آن را می دانم؛ اما پس از آن باید دانست که حتی من نیز شناخته شده است.\n@ من می دانم که بسیاری از کسانی که چندین بار کین را ندیده اند، وجود دارد. برای من می توانم بگویم، پادشاه است بازگشت - پادشاه طول عمر دارد! من فکر نمی کنم شما نا امید شوید. به نظر من و احساسات من نسبت به استاد من می گویم در راکین نگه دارید، آقا، و به یاد داشته باشید @ همه که شروع به کار در E\n@

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب احیا


 کتاب مجموعه کتاب آویزدار قصه های تصویری از لطایف الطوایف (10جلدی)
 کتاب در آبادی
 کتاب The Devil in the White City
 کتاب Fable
 کتاب a passage to india
 کتاب قتل از دید چند راوی