کتاب بخت پریشان

اثر جان گرین از انتشارات هیرمند - مترجم: مریم فرادی-معروف ترین رمان ها

«کتاب‌هایی که درباره‌ی سرطان نوشته شده‌اند احمقانه‌اند.» نظر هازلِ شانزده ساله چنین است. هازل خودش مبتلا به سرطان است. فصل آخر داستان زندگی او بر پایه‌ی بیماری‌اش نوشته شده است. با این حال، اصلاً دوست ندارد دیگران به او ترحم کنند و از شرکت در جلسات گروه‌های خودیاری بیزار است، تا این که در یکی از همین جلسات با گوسِ باهوش، جذاب و دوست‌داشتنی آشنا می‌شود و بدین ترتیب داستان زندگی او از نو نوشته می‌شود. گوس با بیماری‌اش مقابله و بر آن غلبه کرده است. هازل و گوس درباره‌ی کتاب‌های مختلف با هم بحث می‌کنند، موسیقی گوش می‌دهند، فیلم تماشا می‌کنند و عاشق هم می‌شوند ـ هرچند که جوان و ناپخته‌اند. گوس بزرگترین آرزوی هازل را برآورده می‌کند: این دو با هم به آمستردام سفر می‌کنند تا با پیتر وان هوتن، نویسنده‌ی کتاب مورد علاقه‎‌ی هازل، دیدار کنند، کتابی عمیق، پر از احساس و مملو از افکار نوجوان‌ها درباره‌ی بیماری، عشق و مرگ.


خرید کتاب بخت پریشان
جستجوی کتاب بخت پریشان در گودریدز

معرفی کتاب بخت پریشان از نگاه کاربران
بنابراین، کتاب، تصمیم گرفتید که عروسکی نداشته باشید؟ شما از Tearjerking 101 استفاده کردی؟ شما خودتان را با شخصیت های خنده دار نوجوان خردسال که در حال مرگ از سرطان هستند و در حالی که از سرطان رنج می برید، مسلح می کنید، خب، حدس بزنید که - \"نه!\" این فقط در چهره من فرو می ریزد ... و به همین ترتیب، تصویر منفرد کلاسیک خود را از یک سر و صدای سرد با این خط نجات داده است، با حسن نیت ارائه میدهد از Zealands 4th محبوب ترین گیتار digi-bongo acapella-rap-funk کمدی:\nبه طور جدی، کتاب، شما می دانید که اکثر قلب های احساسی نمی توانند در این حالت مقاومت کنند، مخصوصا وقتی که شما از بچه هایی که از مقیاس های قدیمیتان با تمام دلایل پیش پا افتاده خود، سارکاسم پیش پا افتاده، خستگی دیرهنگام و واژگان پیش دبستانی استفاده می کنید آیا شما خواندن کلمه پیش پا افتاده هنوز خسته شده اید؟ خیلی بد، از آنجا که پیش پا افتاده شایان ستایش و شکننده در قلب لفظی این کتاب است. این چیزی است که بعضی از خوانندگان را بیگانه می کند - اما من یک جادوگر برای پیش درآمد در ادبیات هستم؛ گناه، افتخار شما ------ مانند هر ادبیات، آنچه که شما از این کتاب خارج می کنید، بر مبنای چگونگی انتخاب آن تفسیر می شود. شما می توانید آن را به عنوان یک استفاده بی شرمانه از یک بیماری جدی پزشکی در کودکان برای کسب درآمد و به رسمیت شناختن (به دلیل بچه های خود را از سرطان، Cmon!) سرطان در بچه ها به عنوان یک tearjerker قبل از استفاده شده است. لطفا گوگل TV را Littlest بیمار سرطان لطفا. در اینجا، من مشکل شما را نجات خواهم داد. شما می توانید آن را به عنوان یک داستان عاشقانه دوست داشتنی بزرگسالان ببینید. شما می توانید آن را به عنوان مجموعه ای از خطوط نقل قول مشاهده کنید به وضوح توسط نویسنده میانسال در سخنرانی نوجوانان قرار داده شده است. شما می توانید آن را به عنوان یکی دیگر از رمان های جدید از سن (و حتی یک سفر / ماجراجویی مورد نیاز در آن وجود دارد، واقعا). شما حتی می توانید آن را به عنوان یک کتاب واقعا سعی کنید به عنوان یک کتاب سرطان کلیشه ای - به نقطه ای که در آن شخصیت ها به طوری که در طول بیان است. و شما می دانید چه؟ همه اینها تا حدی درست است. اما آنچه من از آن خارج شدم، چیزی که من را کمی پریده بود، انگیزۀ شکنندگی زندگی بود، که توسط بچه هایی که عرضه محدودی از آن زندگی را دارند، اساسا یک بی نهایت محدود است. خواندن آن، چندین فلسفه را برای انکولوژی اطفال به دست آوردم - زمانی که در مدرسه پزشکی متوجه شدم که من به اندازه کافی قوی نیستم که یک متخصص اطفال باشم و بچه ها را رنج ببرم و بمیرم. هازل لنکستر و آگوستوس واترز دو کودک مبتلا به سرطان هستند. او سرطان تیروئید بالایی دارد و به یک مخزن اکسیژن وصل شده است. او به علت استئوسارکوم متاستاتیک قربانی می شود (قبل از اینکه فریاد زدن اسپویلر را در عصبانیت بشنود، من صادقانه از شما می پرسم - چطور می توانستید آن را مشاهده نکنید؟) آنها با اعلام تشخیص آنها خود را در گروه حمایت از سرطان معرفی می کنند - فکر بچه ها برای یادگیری خود را با بیماری خود تعریف می کنند. حتی کتاب مورد علاقه آنها کتاب سرطان است. اما نه، @ نه ممنون .... @ این یک کتاب کامل نیست. آن را بیش از حد به شدت بر روی tearjerking متکی است. اغلب، آن را می شود کمی بیش از حد پر از خود، گاهی اوقات cringeworthy - گاهی اوقات به میزان چشم نورد. اما با فاکتور quotability و precociousness هوشمند هنوز هم غم و اندوه واقعی و احساس می کند که راه خود را به قلب من و به من عاشق آن را با وجود نقص است. شاید آن را بخاطر انجمن ها و خاطراتی که با آن به ارمغان آورده ام، به خاطر آن ها به ارمغان آورده ام، اما به نظر می رسد، اما هی، احساسات برای مدت کوتاهی با من باقی خواهد ماند، به هر دلیلی که ممکن است. من فکر می کنم این کتاب جذابیت بزرگی برای نوجوانان، مخاطبان مورد علاقه اش خواهد داشت. شخصیت ها قابل مقایسه هستند، آنها هوشمند هستند، و سرنشین مرد موفق به تبدیل از آه، ریل، تند و سریع؟ به یک مرد جوان محترم و دوست داشتنی. پدر و مادر در زندگی هر دو نوجوان حضور دارند و در یک نور بسیار دلسوزانه به تصویر کشیده می شوند؛ قطعا هیچ سندروم والدین وجود ندارد! به علاوه، بر خلاف آنچه که در ادبیات بزرگسالان جوان دیده می شود، تصویری سالم از جنس نوجوان دارد. بنابراین کتاب عالی است؟ نه. اما من به راحتی آن را 3.75 ستاره به ارمغان می آورم و بنابراین به 4 ستاره تقسیم می کنم (آیا خطا در آنها است؟ برو شکل.) \"لذت یادآوری از من گرفته شده بود، زیرا دیگر کسی به یاد نمی آورد. به نظر می رسید که از دست دادن یادآور خود به معنی از دست دادن حافظه خود است، به طوری که کارهایی که انجام داده اند کمتر واقعی و مهم بوده است از ساعت ها قبل.

مشاهده لینک اصلی
من احساس می کنم این نوجوانان سفیدپوست، طبقه متوسط ​​متوسط، بسیار متاسفم.

مشاهده لینک اصلی
پنج OKAY \u0026 amp؛ INFINITE STARS OKAY؟ OKAY تقریبا 33000 بررسی از این کتاب است. چرا سعی می کنم یکی را بنویسم؟ من فقط نمی دانم، اما می دانم که من باید به شما بگویم اندیشه های من در مورد این کتاب عالی. من عاشق YA. حتی اگر من گاهی اوقات تعطیلات YA را ترک کنم و از خواندن آن جلوگیری کنم، نمیتوانم یکی از ژانرهای من را انکار کنم. این کتاب و ممنوعه احتمالا کتاب های مورد علاقه YA من هستند و در حال حاضر من نمی توانم تصمیم بگیرم که کدام مطلق مطلق من است. من در مورد این کتاب می دانستم، می دانستم که چطور پایان یافت و فکر کردم نمی توانم آن را بخوانم، زیرا داستان شخصی من بود، اما درباره آن پس از بررسی من صحبت خواهم کرد. این داستان داستان هیزل گریس و آمریكا است. آب آگوستوس. هازل دارای سرطان است و او در گروه حمایت از آگوستوس ملاقات می کند. آنها دلسوز هستند هازل نوجوان من همیشه می خواستم باشد: هوشمند، خنده دار، یک دختر بزرگ و یک بچه بسیار قوی است. در این جهان فقط یک چیز وجود دارد که آن را از ابتلا به سرطان در زمانی که شما شانزده ساله است از بین ببرد و آن بچه ای است که آن را از سرطان غرق می کند\nو آگوستوستا، پس او فقط دوست پسر نوجوان من همیشه می خواستم برای دیدار: کارشناسی، مثبت، خنده دار، شاد و بزرگترین دوست بزرگ. â € من لذت بردن از به دنبال مردم زیبا، و من تصمیم گرفتم که مدتی قبل خودم را نپذیرفتم لذت ساده ای از وجود\nهیزل گریس درست مثل ماست، او کتاب های عاشقانه ای دارد و به ویژه کتاب مورد علاقه خود را «The Affair Imperial» توسط پیتر ون هوتن که بهترین دوستش است اتفاق می افتد، دوست دارد اما می گویند این دوستی یک طرفه است. من همچنین می خواهم که بسیاری از نویسندگان دوست من باشند. او به آگوستوس درباره این کتاب می گوید و او بدیهی است که آن را بخواند زیرا او برای هرزنامه گریس هیچ کاری نمی کند. â € â € عشق وعده را به هر حال نگه دارید\nایزاک را وارد کنید، Augustusâ € ™ بهترین دوست. Heâ € ™ ثانیه بهترین دوست من همیشه می خواستم داشته باشد. عاشقانه، عاشقانه احمقانه است که در چشمش سرطان دارد. این کتاب درباره عشق، دوستی، مبارزه، امید و زندگی است. و در مورد infinites همانطور که من اشاره کردم، هازل با پیتر ون هوتن وسواس دارد. ظاهرا او هرگز کتاب خود را \"Affliction Imperial\" به پایان نرسانده است، بنابراین او تصمیم می گیرد نامه ای از او بخواند تا پاسخ دهد. از آنجا که او گفت، نویسندگان باید کتاب خود را به پایان برساند اگر آنها به پایان نرسید، درست است؟ من با برخی از نویسندگان هم همین کار را خواهم کرد. البته اگر تصمیم گرفتید هر چیزی را بنویسید، حتی اگر بخواهید آن را منتشر کنید، دوست دارید آن را بخوانید. صادقانه بگویم که فهرست خواروبار شما را می خواندم.\nمن ممکن است آن را به یکی از نویسندگان مورد علاقه من M / M ذکر کرده ام. من دلسوزانه هستم روزها می گذرد و هیزل و آگوستوس نمیتوانند از یکدیگر دور بمانند و روابطشان شیرین است. OMG، من عاشق آگوستوس واترز هستم، احتمالا بهترین دوست پسر کتاب EVER. آه، خدای من، منو با من دعوا کن! ما هر دو می دانیم که خوب یک کلمه بسیار مشتاق است. خوب با حساسیت در حال تکان خوردن است.\nمن فقط دوست داشتم که چگونه نویسنده به من خیلی خندید منظورم این بود، من کتابی درباره کودکان مبتلا به سرطان خواندم، نمی توانستم خنده ام بگیرم، اما انجام دادم. من این کار را انجام دادم زیرا این شخصیت های لعنتی در قلب من قرار داشتند و قصد دارند برای همیشه آنجا بمانند. â € این می تواند یک امتیاز برای قلب من توسط شما شکسته شود.\nو شما احساس می کنید عشق را برای اولین بار با آنها دوباره دوباره پیدا کنید. مانند عشق واقعی، نوع عشق که از دوستی می آید. عشق است که بر اساس چقدر داغ نیست، اما چقدر جالب است. عشق است که در درک یکدیگر است، در پذیرفتن اینکه ما نارنجک است که می تواند منفجر شود، در حال بودن وجود دارد برای هر یک از دیگر مهم نیست. این است که احتمالا یکی از بهترین و واقعی ترین داستان های عشق است که تا به حال در من تمام عمر. من هرگز فراموش نخواهم کرد این کتاب را فراموش کنم، من در حقیقت به کتابفروشی دستور دادم که کتاب را بخورم، باید هیزل را ببندم و بهترین دوست جدیدم را به او بگویم، حتی اگر این یک دوستی یک طرفه باشد. من باید به اسحاق بگویم که شخص خاص او یک روز به زندگی خود می آید و می داند که عشق واقعی چیست. من باید پدر هیزل را متهم کنم و به او بگویم که او را دوست دارم زیرا او به من یادآوری می کند از پدرم. بسیاری از خانواده ها باید یک نمونه از خانواده هازل را انتخاب کنند. اگر میخواهید عشق را دریافت کنید و آنچه که این خانواده انجام دادید، باید عشق ورزید. â € دنیای کارخانه آرزو نیست.\nو حتی اگر جهان آرزوی کارخانه نیست، نمی توانید اعتقاد داشته باشید که چیزهای خوب به این دلیل است که می خواهند. شما فقط باید مثبت باشید و از آنچه که دارید داشته باشید لذت ببرید، هر ثانیه یکبار با افرادی که دوست دارید مانند هازل و آمپر؛ لذت ببرید. آگوستوس انجام داد â € شما نمی توانید انتخاب کنید که آیا شما در این جهان صدمه دیده اید، پیرمرد، اما شما می توانید بگویید که چه کسی به شما آسیب می رساند. من انتخاب های من را دوست دارم امیدوارم او او را دوست داشته باشد.\n*** در زیر این کتاب نیست، در مورد زندگی من است، شما ممکن است نمی خواهید آن را بخوانید، اما من باید این را بگویم *** آن مرد در تصویر بهترین دوست من بود برای تقریبا 19 سال، مرد از من زندگی، نیمی من، فردی که تا آخرین روز زندگی من خواهد بود. کسی که به من آموخت که این خواندن یکی از بهترین تجربیات زندگی است. پدر بهترین پدر! هضم می گوید: \"ریه هایش نمی توانستند به هم بزنند و سه ماه بعد از اینکه با سرطان تشخیص داده شدند، ما را ترک کردند ...

مشاهده لینک اصلی
من قبل از خواندن این رمان هیچ رمان جان سبز ننوشته بودم. من بعد از خواندن بعضی از بررسی های بسیار مثبت در اینجا آن را بسیار دوست داشتم و بسیار احساس کردم که این تجربه ای عالی و دلهره آور خواهد بود. آماده و هیجان زده شدم حدس می زنم می توانم بهترین تجربه را با بیان این که بعید است من یک کتاب دیگر توسط این نویسنده بخوانم، خلاصه می کنم، و اگر این کار را بکنم در آینده خواهد بود، زمانی که فراموش کردم که کاملا نا امید شدم این کتاب را پیدا کردم. مشکلات زیادی با این کتاب داشت. به طور کلی، این احساس بسیار محرمانه بود و من به طور مداوم از اینکه چگونه همه چیز با هدف تکان دادن رشته های قلب خوانندگان نوشته شده بود، متأثر شدم، و نه فقط اجازه دادن به چیزهایی که زیبا بود به رغم غم و اندوه. به نظر میرسید آقای سبیل به من از صفحه فریاد زده بود هنوز؟ چند ساله؟ این ساد است شما باید همه چیز را احساس کنید و از آن اطمینان داشته باشید. IM یک نویسنده خوب است. من نوشتن احساسات آیا شما همچنان باقی مانده اید؟ برای یک داستان در مورد انسان، آن را کاملا احساس نمی شود انسان. در عوض همه چیز در بدترین حالت بسیار غیر طبیعی و خودآگاه است. بزرگترین و غیرممکن ترین چیزی که برای من در پیش گرفتم این بود که من شخصا آگوستوس یا رابطه او با شخصیت اصلی هازل را باور نمی کردم. همانطور که این مفاهیم اساسا آنچه را که در کل داستان اتفاق می افتد، به کار می گیرند و به هیچ چیز دیگری احتیاج ندارند. آگوستوس کاملا متزلزل و متزلزل شد، به خصوص در راه او اصرار داشت در صحبت کردن در یک دیوانه کودی nerd هپستر گواهی نامه ای است که هیچ کس هرگز در دنیای واقعی استفاده کنید. (برخی از مفسرین در اینجا گفته اند که آقای گرین خود را به عنوان سخنرانی بیان می کند که، الف) راهی برای خودکفائی، و ب) چگونه او در چهره اش، مانند ALL TIME؟ احساس غرور کرد و من هرگز احساس ارتباط با او را نداشتم. خیلی وقتا به نظر می رسید که او در حال پیاده روی بود، مثل اینکه من به یاد داشته باشید به من نگاه کنید، به من نگاه کنید، به طور مداوم نشان دادن، به طوری که هیچ چیز از او احساس واقعی و واقعی نیست. شگفتی کامل او با استعاره های ناپایدار در نهایت احساس فروتنی داشت، مانند آقای سبز، دائما صدای خندیدن گای ها را می دید، ببینید چه اتفاقی افتاده است؟ یک بار دیگر، اگر لازم باشد، آن را پایین آورید. YEAH، IM DEEP. اشتباه آگووستوس بیماری بود، اما چیزی که او می تواند کنترل کند. و این فقط همین ... خسته کننده بود. اما فقط آگوستوس نبود. شخصیت هیزل تا حدودی قابل قبول بود (باوجود اینکه آقای گرینز در صدد ساختن صدای او به عنوان یک نوجوان با شکل دادن هر عبارت دیگر به موضوعش به عنوان یک سوال به شمار میرفت و در نهایت از برانگیختن یا نادیده گرفتن اختلافات در گفتگو بپرهیزید؛ چرا که این چطور است TEENAGERS TALK RIGHT من می توانم به عنوان یک خدمتکار صحبت کنم، چون آنها هر چه می گویند، IM خوب نویسند. آیا شما هنوز احساس می کنید؟) اما رابطه او با Augustus احساس کاملا و کاملا مجبور. هرگز دلیل واقعی برای آنها در عشق به یکدیگر وجود نداشته است، و این عبور از خطرناکی نزدیک به قلمرو گرگ و میش است. او خیلی سازگار بود، به سختی برای هیزل. من مجبور بودم تعجب کنم، این بود که آیا او بود یا آنجا بود، چرا که او آنجا بود و آماده و خواسته بود؟ این همه افتاده به نظر می رسید و بسیاری از مکان ها را ترک می کند تا داستان ها و جنبه های شخصیت هایشان را کاملا کشف کند. هر فرصتی برای تحقق سوالات سخت و پاسخهای واقعی برای عبارات بزرگ (عمدتا در ** SPOLIRER ALERT **: صحنه های سفر آمستردام) که اهداف بسیار کمی در خارج از فریاد کشیدن داشت نگاهی انداختند در این باند شگفت انگیز عاشقانه شاد خانم ها؟ او سرپرست شما را برای شما میفرستد و به همین ترتیب میگوید که من انجام میدهم. شگفت انگیز، حق شما احساس خجالت می کنید IM یک نویسنده خوب است. در نهایت، این احساس کاملا جعلی بود. من نمی توانم در آن گم شود، همیشه به طور کامل از این واقعیت است که من خواندن داستان بودم و چگونگی تحریک همه چیز در مورد آن بود. من آن را به پایان رساندم، که تنها دلیل آن دو ستاره بود، اما این یک کار درست بود. درست است که من آن را خراشیده کردم من دوست داشتم این کتاب را به همان اندازه که همه چیز را دوست داشتم دوست داشته باشم و علاقه ای به نگه داشتن عزیزم به قلب من داشته باشم. حالا من فقط گیج شده ام آیا کپی من شکسته شد؟

مشاهده لینک اصلی
مقدس مقدس مقدس تا مدت طولانی برای این رمان منتظر بودم. من آرزو می کنم خیلی بد می توانم آن را بیش از 5 ستاره بدهم. جان سبز کاملا شگفت انگیز، شگفت انگیز، شگفت انگیز است اشتباه در ستاره های ما خنده و گریه بود، سپس بیشتر خندید و گریه کرد. این بار دیگر دوباره و دوباره، درست مثل سایر رمان های او آه، وایستم، همیشه ارزش انتظار داشت. با تشکر از شما، جان گرین، برای اینکه خیلی لرزان دیدنی.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بخت پریشان


 کتاب شب بخیر خرس کوچولو
 کتاب جانور عجیب و غریب
 کتاب هانس کریستین اندرسن وشش قصه
 کتاب سگی نماند
 کتاب شب ها که ما می خوابیم
 کتاب شتر به شرط گربه