از پرفروش‌ترین‌هاى نیویورک تایمز و نامزد نهایى جایزه‌ی کتاب ملى سال ۲۰۱۶ آمریکا. آگوست که در رشته‌ی انسان‌شناسی تحصیل کرده، برای شرکت در مراسم تدفین پدرش به خانه باز می‌گردد. سال‌های زیادی را صرف مطالعه‌ی مرگ، درد و غم از دست دادن عزیزان کرده. آگوست داستان را از بیست سال قبل آغاز می‌کند، وقتی با مرگ مادرش در سال ۱۹۷۳ با پدر و برادرش راهی بروکلین می‌شوند. او تنها یازده سال دارد و مرگ مادرش را انکار می‌کند. در بروکلین دوستانی پیدا می‌کند که مثل خودش زخم‌های زیادی را در زندگی به دوش می‌کشند. گروه چهار نفره‌ی گیگی، آنجلا، سیلویا و آگوست. بروکلین آن سا‌ل‌ها، بروکلین سوزن‌های آلوده به مواد مخدر و ارتباطات تهدیدآمیز و خیانت‌هاست. بروکلین آشفته و وحشی در میان قرنی زهرآلود و تلخ برای آمریکا. روزهای سخت قحطی در بیافرا و قتل‌های زنجیره‌ای و کمی آن طرف‌تر جنگ ویتنام. ژاکلین وودسن با زبانی شاعرانه و موجز خواننده را آن‌قدر به شخصیت‌های داستان نزدیک می‌کند که حتی بوی خوش آدامس بادکنکی را از نفس شخصیت‌ها می‌توان احساس کرد. داستانی سراسر چالش و پیروزی که با تکرار جمله‌ی "این‌ها همه خاطره است" یادآور می‌شود که انسان می‌تواند از تمام سختی‌ها بارها و بارها گذر کند. در هندوستان، هندوها اجساد را می‌سوزانند و خاکسترش را در رودخانه‌ی گَنگ می‌ریزند. مردم کاواتینو در نزدیکی بالی اجسادشان را در تنه‌ی درخت دفن می‌کنند. پدرم خواسته بود تا به خاک سپرده شود... ؛
خرید کتاب بروکلینی دیگر
جستجوی کتاب بروکلینی دیگر در گودریدز
معرفی کتاب بروکلینی دیگر از نگاه کاربران
من خواندن ژاکلین وودسون براون دختر رویای را خواندم و فکر کردم این کتاب، یکی دیگر از بروکلین، چندین شباهت داشت. به نظر می رسد که هر دو از این کشور مضحک و با لمس شعر به آنها گفته می شود. در حقیقت یک جریان هوشیاری است. من از آنها هر دو لذت می بردم. یکی دیگر از بروکلین، داستان زمان تولد در بروکلین، نیویورک را در یک زمان خاص توضیح می دهد. خاطرات یک دختر جوان که در حال رشد است و یادگیری می کند. یادگیری در مورد زندگی، بروکلین، خوب و بد و ناامیدی. من همیشه داستان هایی در مورد NY پیدا می کنم که بسیار جادویی است. برای شنیدن جزئیات این که چگونه مردم در این جنگل های بتنی رشد کردند. چگونه آنها زنده ماندند و چگونه قدرت خود را به همان اندازه افزایش دادند. من از طریق صدا به این یکی گوش دادم و از روایت لذت بردم. من بیشتر آرزو می کنم که به این کار نویسندگان خواندن / گوش دهند. هر یک جواهر است. منتظر ماندن از خانم وودسون هستم.
مشاهده لینک اصلی
یکی دیگر از بروکلین توسط ژاکلین وودسون یک نشریه Amistad 2016 است. فوق العاده، عاطفی، لمس و تلخ شیرین. به دلیل اینکه این نویسنده عمدتا در ژانرهای بزرگسال و متوسط جوان نوشته شده است، او هرگز بر روی رادار من ظاهر نشده است. اما زمانی که متوجه شدم این کتاب یک فینالیست جایزه کتاب ملی بود و باعث ایجاد وزوز کوچک شد، تصمیم گرفتم نگاه دقیقتری به آن داشته باشم. همانطور که قبلا چندین بار ذکر کردم، \"پیشگویی از سن\" یکی از دلایل من نیست و این کتاب به وضوح به این دسته می افتد، اما دوره زمانی که کتاب در آن قرار گرفت، من علاقه مند شدم و در نهایت عامل تعیین کننده برای من است. با وجود این که هیچ ایده ای ندارم، انتظار داشتم، فورا توسط روایت اول شخص آگوستا نوشته شده بود، و قبل از اینکه آن را بدانم، تمام وقت خواندن این رمان را تمام وقت خودم سپری کردم، نمی توانم خودم را از آن جدا کنم. هنگامی که اوت، جهان سفر انسان شناس، به بروکلین بازگشت به مراقبت از پدرش که در حال مرگ سرطان کبد است، او با یک دوست دوران کودکی کوتاه است، که منجر به خاطرات سیل است که در مرکز ظهور او داستان عصر در سال 1973 مادر ماه اوت به نوعی از بیماری روانی مبتلا می شود و به فرزندانش آسیب می رساند و باعث می شود که پدرش از تنسی به بروکلین نیویورک برود. هر روز آگوست به برادرش می گوید که مادرش فردا، فردا، فردا خواهد ماند. در عین حال، پدرش از برداشت جدید مذهبی خود به اسلام به عنوان برادرش لذت می برد، اما اوت از دوستان جدیدش قدرت و دلسوزی می یابد، آنجلا، گیتی و سیلویا. این داستان زندگی سالانه او را در منطقه Bushwick خود در بروکلین در دهه 1970 ثبت می کند. جمعیت سفید در حال فرار از منطقه است، جمهوری دومینیکن و ساکنان پورتوریکو به طور پیوسته حرکت می کنند، مشکلات مواد مخدر و خطرات شدید برای دختران جوان که همیشه در معرض برخی از انواع سوء استفاده جنسی قرار دارند، مرحله را برای آنچه که به نظر می رسد، تعیین می کند برای آگوست و دوستانش که روزی مبارزه می کنند، مصمم هستند که از گرسنگی و تله ها در سراسر اطراف خود برای دستیابی به اهداف، رویاها و خواسته های خود دست بکشند. آگوست تمام مشکلات و پیروزی های رشد، از اولین عاشقان، تراژدی ها، خیانت ها، دلهره ها، آموزه های زندگی مهم زندگی خود را در طول مسیر و در نهایت تبدیل به کاتالیزور می شود که در نهایت شکاف های حقوقی طولانی را انکار می کند، زندگی زندگی بزرگسال خود را به شیوه ای که او شاید متوجه نشود این یک داستان پر دردسر است که به خوبی نوشته شده است، جوهر زمانها را میگیرد، عصبانیت دلهره، جنبههای ناراحتکنندهی بیماری روحی و اهمیت خانواده و دوستان است. داستان غم انگیز، که طی ماه اوت باعث ایجاد حافظه می شود، در نهایت به او اجازه می دهد با واقعیت های زندگی اش در ارتباط باشد، به رغم انزجار شدید او در حوادثی که خانواده اش را برای بروکلین به ارمغان آورد. من آرزو می کنم که کتاب ها فیلم های صوتی مشابه فیلم ها را داشته باشند، زیرا این کتاب موسیقی متن فیلم 1970 عالی است، که من تقریبا می توانم در حال اجرا در پس زمینه بشنوم، که مطمئنا سرگرم کننده است که به عقب بر گردیم. در اوت بحث در مورد حافظه در ابتدا برای او مضر است، دردناک برای او، تبدیل به راحتی در زمان است. به نظر میرسد که ذهن ما در حال حرکت است تا از زمان ما محافظت کند و این خاطرات را برای زمانی حفظ کند که ما بتوانیم با آنها بهتر برخورد کنیم. اگرچه این داستان غالبا عاطفی، ناراحت کننده و غم انگیز است، اما در حال حرکت و تکان دادن است، اما صدای بلندترین صدای من شنیدم، عمیقترین پیامی که من از این رمان دوست داشتنی و زیبایی نوشته بودم، امید بود. به طور کلی، من با این نویسنده و مهارت های نوشتنش تحت تاثیر قرار گرفته ام و مطمئنا می توانم بدانم چرا این رمان بسیار ستایش کرده است. 4 ستاره
مشاهده لینک اصلی
بروکلین دیگری کتابی است که فراموش نخواهم کرد. آیا شما به دنبال بازخورد متفکرانه و ظریف هستید؟ خواندن بررسی دوست من، Cheri، نوشته شده است. https: //www.goodreads.com/review/show ...
مشاهده لینک اصلی
این کتاب برای من بسیار واقعی بود. این به عنوان یک یادداشت خاطره ای به یاد می آورد، نگاه کردن به دوران کودکی و خاطرات یک محل که بود و خانه نیست. به عنوان یک کودک، احساس کردم پس از یک حرکت. از دست رفته، اما همچنین هیجان زده است. من اینجا را شناسایی کردم، اما محل من همان نبود. اوتوس محل Brooklyn است، چنین حرکت طولانی با خانواده اش از تنسی و در بیش از تنها مایل است. از حال حاضر است که اوت به نظر می رسد در زمان به آن \"دیگر\" بروکلین در سال 1970، در آن جا که پدرش بزرگ شد و دوباره با دو فرزندش زندگی می کند، به نظر می رسد مادر خود را پشت سر بگذارد. او فقط 8 نفر از دست برادرش را دارد. روزانه آنها از پنجره آپارتمان به سمت این خیابان جدید و خارج از خیابان با شگفتی و ترس نگاه می کنند. مادر من اغلب فکر می کرد وقتی که برادر من گریه کرد، ، گفتن نگران نباش به زودی، به زودی، می گویم، تلاش می کنم او را تکرار کنم. آینده فردا. و فردا و فردا و فردا @ و در این خیابان است که اول ماه اوت با سیلویا، گیتی و آنجلا ملاقات می کند. دوستان که برای یک زمان جدایی ناپذیر خواهند شد. â € این همیشه چهار نفر از ما، درست است، همه â €؟ گچی پرسید: البته ما گفتیم شما می دانید که درست است، گفتیم. ما گفتیم، همیشه. او از فراتر از پنجره آپارتمان به این دوستی ها می رود - و همچنین سختی هایی که در زندگی به وجود می آیند، آنهایی که اغلب در جوانان سخت تر هستند. این یک کتاب کوچک است، اما من عمدا خواندنش را کم کرده ام. توقف کردم. بی تردید از آنجا که نوشتن قابل توجه است، به طوری که هر کلمه و هر پاراگراف شمارش شده است. هیچ کس هدر نرفته بود و بسیاری از آنها احساساتی را به وجود آوردند.
مشاهده لینک اصلی
4.5a ... ... یک کتاب خوشمزه و فراموش نشدنی. چربی از لحاظ فیزیکی نیست، اما مطمئنا پر از غذا برای فکر است. گرچه من برخی از نکات اصلی داستان را درگیر کرده ام (چالش های آگوست)، این به این معنا نیست که طرح ریزی شده است، و اکثر ما به زودی به ما نشان داده می شود. اوایل و برادر کوچکترش پدر خود را دفن کرده اند و بیست سال ها و داستان آنها را می گوید او مشاوره از یک درمانگر داشته است، که به او می گوید که هر کس به تراژدی رنج می برد، انگار که درد و رنج آگوست را تسکین می دهد. (Arent بسیاری از ما از آن گناه؟) ما تجربه خود را به عنوان یک دختر جوان در حال رشد بدون مادر است. این اولین چالش است. او اطمینان برادر کوچک خود را فراهم می کند که مادرشان «فردا و فردا و فردا» می آید\nاما هنگامی که او از پدرش می پرسد چه چیزی را در جار بغل می کند، به او می گوید: \"شما می دانید چه چیزی در آن شیشه است.\" او دختر بی رحمانه و سیاه و سفید بود (چالش دوم) در SweetGrove، تنسی، اما پدرش کودکان را به بروکلین نقل مکان کرد (سومین چالش). او در مورد نخستین بار متوجه سه بهترین دوستانش از پنجره او شد. â € œ سه نفر از آنها پایین بلوک ما رفت، لباس پوشیدن به تپه های کوتاه و شلوار، بازوهای مرتبط با یکدیگر، سر رها پرتاب، خنده. من تا زمانی که ناپدید شدم تماشا کردم، تعجبم که آنها چه کسانی هستند، چگونه آنها. . . تبدیل شد\nهنگامی که او سه بار بهترین دوستش را خوشحال کرد - چهار نفر از ما به وزن دختر بالغ در بروکلین به اشتراک گذاشته می شوند، همانطور که این یک کیسه ای از سنگ هایی بود که ما در بین خودمان گفتیم. به من کمک کن. »\nآنها کمی متفاوت هستند و از نژادهای کمی متفاوت (چالش های چهارم و پنجم) هستند و باید یاد بگیرند که خانواده های یکدیگر را هدایت کنند. آنها به نظر می رسند متفاوت است، از قبایل مختلف (کلمات من) â € 'نوار، کریستال ها، موهای طولانی موجدار، چینی جزئی، موهای قرمز، پوست تیره یا سبک تر است. او و برادرش دوست تنگ هستند، به اشتراک اتاق، دست داشتن راحتی آنها زمان را صرف نگاه کردن پنجره خود را در مردم عبور، تعجب چطور و چه زمانی آنها را تبدیل خواهد شد. â € œ هر جا که نگاه کردیم، ما شاهد افرادی هستیم که سعی دارند خود را بیرون کنند. همانطور که در جای دیگری از این مکان وجود دارد. مثل اینکه بروکلین دیگری وجود داشته باشد. »همانطور که دختران منحنی ها را توسعه می دهند، آنها همچنین یاد می گیرند توجه بیشتری را به مردان جلب کنند، هر دو جنایتکار، رنجور و مسن تر، و همان سن، به طور فاحش جوانان شاخی که آنها می خواهند برآورده کنند. گیتی گفت: «در حال حاضر به چالش ششم شانزدهم رسید.» «پاستور در کلیسای من گاهی اوقات پشت سر من گریه می کند». â € ~ من می توانید چیزی خود را در پشت من احساس. شما در کورس کلیسای خود نمی خوانید. یا اگر در آن آواز بخوانید، در حالی که آواز می خوانید، به جای دیگری بروید. او زمزمه کرد که او ملکه مکان های دیگر است. â € ~Close چشم من و رونق، Iâ € ™ m رفته است. من آن را از مادرم آموختم، او به ما گفت. â € ~ بسیاری از روزها شما در چشم آن زن نگاه می کنید و حتی آن وجود ندارد. â € â € این تجربه ای است که برای بسیاری از دختران و زنان آشنا می دانم - تماس فیزیکی ناخواسته â € \"و توصیه هایی که بسیاری از آنها احتمالا دنبال کرده اند. نوعی مانند \"درخواست\"، \"نه\" بگویید. من یادم میآید که همسران انگلیسی بخوانند و به انگلستان بپردازند و از رشد جمعیت انگلیسی حمایت کنند. â € œSummer دوباره آمد و مردان و پسران در همه جا بود، دست پر از اقیانوس اطراف ما در جمعیت، چشم های سقوط بیش از حد در سینه های ما، زمزمه به گوش ما به عنوان ما غریبه ها به تصویب رسید. وعده â € \"از چیزهایی که آنها می تواند برای ما، با ما، برای ما انجام دهید.\" سپس یک کاپیتان Cheerleader شد توسط خانواده اش مورد ضرب و شتم قرار گرفت. â € œâ € â € œ او نوزاد در داخل او، برادرش در نهایت پذیرفته شد. â € ~ آن را به پایین جنوب فرستاده شد. â € œWe انگشتان دوست پسر ما را از داخل ما کشیده شده، آنها را هل داد، بلوز ما را خم کرده است. ما پایین جنوب را می شناختیم. همه داشتند. جامائیکا، جمهوری دومینیکن، پورتوریکو. تهدیدی برای جایی که ما می توانستیم با یک مادربزرگ و مادربزرگ سخت کوشش کنیم. »پدر آنها ارتباطی جدی با یک زن مسلمان پس از پیوستن به ملت اسلام (صلح آمیز و با خوشحالی) برقرار می کند. او خواهر Loretta را به خانه می آورد، آنها بسیار دوست دارند و به آنها می گوید که آنها سم را می خورند و آنها را برای زندگی مناسب نشان می دهد. (و من فکر می کنم این چیزی است که شماره 7 است، بیش از چالش های کافی برای یک نفر). بنابراین مادر مادر، جوان، رنگی، یا کمتر فقیرتر از دوستانش، کاملا متعلق به هر قبیله ای نیست و در حال تبدیل شدن به یک نوجوان پر از هورمون است. و پدر پدرش، به این معنی است که گوشت خوک و ساندویچ سس گوجه فرنگی در خانه است. سپس مشاوره، که قبلا ذکر شد، می آید. \"خواهر سونیا زن نازک بود، قهوه ای، همه زوایای زیر یک حجاب سیاه\". بنابراین این است که درمانگر به من تبدیل شد - زن با حجاب، انگشتان تنگ، چشم های تیره سوال می کند. در آن زمان، شاید خیلی دیر شده بود. \"در این کتاب کوتاه، ما حتی می بینیم کمی از آنچه که دختران هنگام بزرگ شدن اتفاق افتاد، می بینند. این فوق العاده است چند عبارتی تکراری وجود داشت، که تا کنون کمی کمرنگ شده است، اما به طرز حیرت انگیزی، چیزی جز یک کار خوب این است. با تشکر از NetGalley و OneWorld Publ ...
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بروکلینی دیگر
خرید کتاب بروکلینی دیگر
جستجوی کتاب بروکلینی دیگر در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
یکی دیگر از بروکلین توسط ژاکلین وودسون یک نشریه Amistad 2016 است. فوق العاده، عاطفی، لمس و تلخ شیرین. به دلیل اینکه این نویسنده عمدتا در ژانرهای بزرگسال و متوسط جوان نوشته شده است، او هرگز بر روی رادار من ظاهر نشده است. اما زمانی که متوجه شدم این کتاب یک فینالیست جایزه کتاب ملی بود و باعث ایجاد وزوز کوچک شد، تصمیم گرفتم نگاه دقیقتری به آن داشته باشم. همانطور که قبلا چندین بار ذکر کردم، \"پیشگویی از سن\" یکی از دلایل من نیست و این کتاب به وضوح به این دسته می افتد، اما دوره زمانی که کتاب در آن قرار گرفت، من علاقه مند شدم و در نهایت عامل تعیین کننده برای من است. با وجود این که هیچ ایده ای ندارم، انتظار داشتم، فورا توسط روایت اول شخص آگوستا نوشته شده بود، و قبل از اینکه آن را بدانم، تمام وقت خواندن این رمان را تمام وقت خودم سپری کردم، نمی توانم خودم را از آن جدا کنم. هنگامی که اوت، جهان سفر انسان شناس، به بروکلین بازگشت به مراقبت از پدرش که در حال مرگ سرطان کبد است، او با یک دوست دوران کودکی کوتاه است، که منجر به خاطرات سیل است که در مرکز ظهور او داستان عصر در سال 1973 مادر ماه اوت به نوعی از بیماری روانی مبتلا می شود و به فرزندانش آسیب می رساند و باعث می شود که پدرش از تنسی به بروکلین نیویورک برود. هر روز آگوست به برادرش می گوید که مادرش فردا، فردا، فردا خواهد ماند. در عین حال، پدرش از برداشت جدید مذهبی خود به اسلام به عنوان برادرش لذت می برد، اما اوت از دوستان جدیدش قدرت و دلسوزی می یابد، آنجلا، گیتی و سیلویا. این داستان زندگی سالانه او را در منطقه Bushwick خود در بروکلین در دهه 1970 ثبت می کند. جمعیت سفید در حال فرار از منطقه است، جمهوری دومینیکن و ساکنان پورتوریکو به طور پیوسته حرکت می کنند، مشکلات مواد مخدر و خطرات شدید برای دختران جوان که همیشه در معرض برخی از انواع سوء استفاده جنسی قرار دارند، مرحله را برای آنچه که به نظر می رسد، تعیین می کند برای آگوست و دوستانش که روزی مبارزه می کنند، مصمم هستند که از گرسنگی و تله ها در سراسر اطراف خود برای دستیابی به اهداف، رویاها و خواسته های خود دست بکشند. آگوست تمام مشکلات و پیروزی های رشد، از اولین عاشقان، تراژدی ها، خیانت ها، دلهره ها، آموزه های زندگی مهم زندگی خود را در طول مسیر و در نهایت تبدیل به کاتالیزور می شود که در نهایت شکاف های حقوقی طولانی را انکار می کند، زندگی زندگی بزرگسال خود را به شیوه ای که او شاید متوجه نشود این یک داستان پر دردسر است که به خوبی نوشته شده است، جوهر زمانها را میگیرد، عصبانیت دلهره، جنبههای ناراحتکنندهی بیماری روحی و اهمیت خانواده و دوستان است. داستان غم انگیز، که طی ماه اوت باعث ایجاد حافظه می شود، در نهایت به او اجازه می دهد با واقعیت های زندگی اش در ارتباط باشد، به رغم انزجار شدید او در حوادثی که خانواده اش را برای بروکلین به ارمغان آورد. من آرزو می کنم که کتاب ها فیلم های صوتی مشابه فیلم ها را داشته باشند، زیرا این کتاب موسیقی متن فیلم 1970 عالی است، که من تقریبا می توانم در حال اجرا در پس زمینه بشنوم، که مطمئنا سرگرم کننده است که به عقب بر گردیم. در اوت بحث در مورد حافظه در ابتدا برای او مضر است، دردناک برای او، تبدیل به راحتی در زمان است. به نظر میرسد که ذهن ما در حال حرکت است تا از زمان ما محافظت کند و این خاطرات را برای زمانی حفظ کند که ما بتوانیم با آنها بهتر برخورد کنیم. اگرچه این داستان غالبا عاطفی، ناراحت کننده و غم انگیز است، اما در حال حرکت و تکان دادن است، اما صدای بلندترین صدای من شنیدم، عمیقترین پیامی که من از این رمان دوست داشتنی و زیبایی نوشته بودم، امید بود. به طور کلی، من با این نویسنده و مهارت های نوشتنش تحت تاثیر قرار گرفته ام و مطمئنا می توانم بدانم چرا این رمان بسیار ستایش کرده است. 4 ستاره
مشاهده لینک اصلی
بروکلین دیگری کتابی است که فراموش نخواهم کرد. آیا شما به دنبال بازخورد متفکرانه و ظریف هستید؟ خواندن بررسی دوست من، Cheri، نوشته شده است. https: //www.goodreads.com/review/show ...
مشاهده لینک اصلی
این کتاب برای من بسیار واقعی بود. این به عنوان یک یادداشت خاطره ای به یاد می آورد، نگاه کردن به دوران کودکی و خاطرات یک محل که بود و خانه نیست. به عنوان یک کودک، احساس کردم پس از یک حرکت. از دست رفته، اما همچنین هیجان زده است. من اینجا را شناسایی کردم، اما محل من همان نبود. اوتوس محل Brooklyn است، چنین حرکت طولانی با خانواده اش از تنسی و در بیش از تنها مایل است. از حال حاضر است که اوت به نظر می رسد در زمان به آن \"دیگر\" بروکلین در سال 1970، در آن جا که پدرش بزرگ شد و دوباره با دو فرزندش زندگی می کند، به نظر می رسد مادر خود را پشت سر بگذارد. او فقط 8 نفر از دست برادرش را دارد. روزانه آنها از پنجره آپارتمان به سمت این خیابان جدید و خارج از خیابان با شگفتی و ترس نگاه می کنند. مادر من اغلب فکر می کرد وقتی که برادر من گریه کرد، ، گفتن نگران نباش به زودی، به زودی، می گویم، تلاش می کنم او را تکرار کنم. آینده فردا. و فردا و فردا و فردا @ و در این خیابان است که اول ماه اوت با سیلویا، گیتی و آنجلا ملاقات می کند. دوستان که برای یک زمان جدایی ناپذیر خواهند شد. â € این همیشه چهار نفر از ما، درست است، همه â €؟ گچی پرسید: البته ما گفتیم شما می دانید که درست است، گفتیم. ما گفتیم، همیشه. او از فراتر از پنجره آپارتمان به این دوستی ها می رود - و همچنین سختی هایی که در زندگی به وجود می آیند، آنهایی که اغلب در جوانان سخت تر هستند. این یک کتاب کوچک است، اما من عمدا خواندنش را کم کرده ام. توقف کردم. بی تردید از آنجا که نوشتن قابل توجه است، به طوری که هر کلمه و هر پاراگراف شمارش شده است. هیچ کس هدر نرفته بود و بسیاری از آنها احساساتی را به وجود آوردند.
مشاهده لینک اصلی
4.5a ... ... یک کتاب خوشمزه و فراموش نشدنی. چربی از لحاظ فیزیکی نیست، اما مطمئنا پر از غذا برای فکر است. گرچه من برخی از نکات اصلی داستان را درگیر کرده ام (چالش های آگوست)، این به این معنا نیست که طرح ریزی شده است، و اکثر ما به زودی به ما نشان داده می شود. اوایل و برادر کوچکترش پدر خود را دفن کرده اند و بیست سال ها و داستان آنها را می گوید او مشاوره از یک درمانگر داشته است، که به او می گوید که هر کس به تراژدی رنج می برد، انگار که درد و رنج آگوست را تسکین می دهد. (Arent بسیاری از ما از آن گناه؟) ما تجربه خود را به عنوان یک دختر جوان در حال رشد بدون مادر است. این اولین چالش است. او اطمینان برادر کوچک خود را فراهم می کند که مادرشان «فردا و فردا و فردا» می آید\nاما هنگامی که او از پدرش می پرسد چه چیزی را در جار بغل می کند، به او می گوید: \"شما می دانید چه چیزی در آن شیشه است.\" او دختر بی رحمانه و سیاه و سفید بود (چالش دوم) در SweetGrove، تنسی، اما پدرش کودکان را به بروکلین نقل مکان کرد (سومین چالش). او در مورد نخستین بار متوجه سه بهترین دوستانش از پنجره او شد. â € œ سه نفر از آنها پایین بلوک ما رفت، لباس پوشیدن به تپه های کوتاه و شلوار، بازوهای مرتبط با یکدیگر، سر رها پرتاب، خنده. من تا زمانی که ناپدید شدم تماشا کردم، تعجبم که آنها چه کسانی هستند، چگونه آنها. . . تبدیل شد\nهنگامی که او سه بار بهترین دوستش را خوشحال کرد - چهار نفر از ما به وزن دختر بالغ در بروکلین به اشتراک گذاشته می شوند، همانطور که این یک کیسه ای از سنگ هایی بود که ما در بین خودمان گفتیم. به من کمک کن. »\nآنها کمی متفاوت هستند و از نژادهای کمی متفاوت (چالش های چهارم و پنجم) هستند و باید یاد بگیرند که خانواده های یکدیگر را هدایت کنند. آنها به نظر می رسند متفاوت است، از قبایل مختلف (کلمات من) â € 'نوار، کریستال ها، موهای طولانی موجدار، چینی جزئی، موهای قرمز، پوست تیره یا سبک تر است. او و برادرش دوست تنگ هستند، به اشتراک اتاق، دست داشتن راحتی آنها زمان را صرف نگاه کردن پنجره خود را در مردم عبور، تعجب چطور و چه زمانی آنها را تبدیل خواهد شد. â € œ هر جا که نگاه کردیم، ما شاهد افرادی هستیم که سعی دارند خود را بیرون کنند. همانطور که در جای دیگری از این مکان وجود دارد. مثل اینکه بروکلین دیگری وجود داشته باشد. »همانطور که دختران منحنی ها را توسعه می دهند، آنها همچنین یاد می گیرند توجه بیشتری را به مردان جلب کنند، هر دو جنایتکار، رنجور و مسن تر، و همان سن، به طور فاحش جوانان شاخی که آنها می خواهند برآورده کنند. گیتی گفت: «در حال حاضر به چالش ششم شانزدهم رسید.» «پاستور در کلیسای من گاهی اوقات پشت سر من گریه می کند». â € ~ من می توانید چیزی خود را در پشت من احساس. شما در کورس کلیسای خود نمی خوانید. یا اگر در آن آواز بخوانید، در حالی که آواز می خوانید، به جای دیگری بروید. او زمزمه کرد که او ملکه مکان های دیگر است. â € ~Close چشم من و رونق، Iâ € ™ m رفته است. من آن را از مادرم آموختم، او به ما گفت. â € ~ بسیاری از روزها شما در چشم آن زن نگاه می کنید و حتی آن وجود ندارد. â € â € این تجربه ای است که برای بسیاری از دختران و زنان آشنا می دانم - تماس فیزیکی ناخواسته â € \"و توصیه هایی که بسیاری از آنها احتمالا دنبال کرده اند. نوعی مانند \"درخواست\"، \"نه\" بگویید. من یادم میآید که همسران انگلیسی بخوانند و به انگلستان بپردازند و از رشد جمعیت انگلیسی حمایت کنند. â € œSummer دوباره آمد و مردان و پسران در همه جا بود، دست پر از اقیانوس اطراف ما در جمعیت، چشم های سقوط بیش از حد در سینه های ما، زمزمه به گوش ما به عنوان ما غریبه ها به تصویب رسید. وعده â € \"از چیزهایی که آنها می تواند برای ما، با ما، برای ما انجام دهید.\" سپس یک کاپیتان Cheerleader شد توسط خانواده اش مورد ضرب و شتم قرار گرفت. â € œâ € â € œ او نوزاد در داخل او، برادرش در نهایت پذیرفته شد. â € ~ آن را به پایین جنوب فرستاده شد. â € œWe انگشتان دوست پسر ما را از داخل ما کشیده شده، آنها را هل داد، بلوز ما را خم کرده است. ما پایین جنوب را می شناختیم. همه داشتند. جامائیکا، جمهوری دومینیکن، پورتوریکو. تهدیدی برای جایی که ما می توانستیم با یک مادربزرگ و مادربزرگ سخت کوشش کنیم. »پدر آنها ارتباطی جدی با یک زن مسلمان پس از پیوستن به ملت اسلام (صلح آمیز و با خوشحالی) برقرار می کند. او خواهر Loretta را به خانه می آورد، آنها بسیار دوست دارند و به آنها می گوید که آنها سم را می خورند و آنها را برای زندگی مناسب نشان می دهد. (و من فکر می کنم این چیزی است که شماره 7 است، بیش از چالش های کافی برای یک نفر). بنابراین مادر مادر، جوان، رنگی، یا کمتر فقیرتر از دوستانش، کاملا متعلق به هر قبیله ای نیست و در حال تبدیل شدن به یک نوجوان پر از هورمون است. و پدر پدرش، به این معنی است که گوشت خوک و ساندویچ سس گوجه فرنگی در خانه است. سپس مشاوره، که قبلا ذکر شد، می آید. \"خواهر سونیا زن نازک بود، قهوه ای، همه زوایای زیر یک حجاب سیاه\". بنابراین این است که درمانگر به من تبدیل شد - زن با حجاب، انگشتان تنگ، چشم های تیره سوال می کند. در آن زمان، شاید خیلی دیر شده بود. \"در این کتاب کوتاه، ما حتی می بینیم کمی از آنچه که دختران هنگام بزرگ شدن اتفاق افتاد، می بینند. این فوق العاده است چند عبارتی تکراری وجود داشت، که تا کنون کمی کمرنگ شده است، اما به طرز حیرت انگیزی، چیزی جز یک کار خوب این است. با تشکر از NetGalley و OneWorld Publ ...
مشاهده لینک اصلی