کتاب تابوت های دست ساز

اثر ترومن کاپوتی از انتشارات نشر چشمه - مترجم: بهرنگ رجبی-معروف ترین رمان ها

HANDCARVED COFFINS is a true story about a murderer, a detective and a writer. Truman Capote calls it A Non-Fiction Account of an American Crime, putting it in a class with In Cold Blood. The murderer is Bob Quinn, a white-maned rancher who thinks himself God. Quinn taunts his victims by mailing them each their own photograph enclosed in a small, handcarved coffin. Then he kills them. One couple finds nine angry rattlesnakes under the frontseat of their car. A fire incinerates four others, their lone escape route sealed by cinder blocks. When a rancher named Clem Anderson gets his coffin in the mail, its meaning is clear. But after a few sleepless weeks, Clem forgets to worry.


خرید کتاب تابوت های دست ساز
جستجوی کتاب تابوت های دست ساز در گودریدز

معرفی کتاب تابوت های دست ساز از نگاه کاربران
در ميان تمام موجودات آفريده، انسان نفرت انگيزترين است. در ميان تمام ابناى وجود، تنها و يگانه موجودى ست كه بدخواهى دارد؛ كه پست ترينِ تمام غرايز و اميال و رذايل است، نفرت آور ترينشان. تنها موجودى ست كه براى تفريح، عذاب مى دهد، با اينكه مى داند عذاب است. همچنان كه در سياهه ى تمام جانداران، تنها موجودى ست كه ذهنى كثيف و خطرناك دارد.


يك طبقه بندى مختصر
به نظرم، آثار ژانر جنايى رو ميشه به سه دسته ى كلى تقسيم كرد:
اول آثارى هستن كه هميشه بيشترين تمركزشون روى معماها و گره هاى داستانه. عموماً مردم، اين ژانر رو با اين دسته آثار ميشناسن كه به طور نمونه ميشه به سرى داستان ها و فيلم هاى شرلوك هلمز، هركول پوآرو و خيلى از نام هاى ديگه اشاره كرد. اين اسامى، گرچه در بين مخاطبين از محبوبيت بالايى برخوردارن، اما به معناى واقعى، كليشه هستن؛ هميشه ماجرا با يك ارتكاب جرم آغاز ميشه، مجرم حرفه ايه و ردش رو تو صحنه ى جرم از بين برده، دايره جنايى از پيدا كردن مجرم ناتوانه، و در همين اوضاع يه دفه كارآگاه خفن و باهوش داستان، خودشو ميندازه وسط و يه تنه تمام معماهارو حل ميكنه و آخرشم مجرم رو پيدا ميكنه.

اضطراب همچنان كه هرروانپزشك گران قيمتى بهتان خواهد گفت حاصل افسردگى ست. اما افسردگى همچنان كه همان روانپزشك در جلسه ى دوم و بعد دريافت حق ويزيت بعدى آگاهتان خواهد كرد، حاصل اضطراب است.


دسته ى دوم، اون هايى هستن كه سعى ميكنن بيشتر روى فشارها و كشمكش هاى روحى و روانى كارآگاه ها در حين كار روى پرونده تمركز كنن. آثارى كه واقعيت زشت پرونده هاى جنايى رو به مخاطب معرفى مى كنن و نشون ميدن كه در واقعيت، كارآگاه ها هميشه خوشحال و خندان (و با يه موسيقى پس زمينه ى هيجان انگيز!) موفق به حل پرونده نميشن و شكست ميخورن، خيلى وقت ها به لحاظ روانى به مرز فروپاشى ميرسن، خيلى وقت ها حل يه پرونده دهها سال طول ميكشه و مهم تر از همه اينكه، يه كارآگاه هيچ وقت تك رو و همه كاره نيست و هميشه كلى مسائل حاشيه اى هستن كه ممكنه از مسير منحرفش كنن. از مثال هاى اين دسته، شايد بشه به فيلم @هفت@، سريال @كارآگاه حقيقى@، فيلم @زودياك@، فيلم @زندانيان@، سريال @آقاى مرسدس@ و بسيارى از عناوين جذاب ديگه اشاره كرد.

وقتى عرق آن جور به تنت نشسته باشد، تنها علاج پايدار، راه آمدن است. اضطراب را بپذيرى، افسرده باشى، آرام بمانى و بگذارى روال امور ببردت آنجا، كه مى برد.


دسته ى سوم كه شايد به تازگى مورد توجه قرار گرفته، عمق نگاهشو به درون شخصيت منفى، يعنى همون مجرم معطوف ميكنه و اساساً به اين ميپردازه كه يك مجرم، چطور يك مجرم ميشه؟ چى توى ذهن اسرار آميزش ميگذره؟ آيا تمامى اعمالش آگاهانه و اراديه يا عوامل پيچيده ترى به طور ناخودآگاه روش تاثيرگذار بودن؟ و خب ازين دسته هم، اسم هايى مثل سريال @شكارچى ذهن@، سريال-مستندِ @ساختن يك قاتل@، سريال @دكستر@، فيلم @جايى براى پيرمردها نيست@، كتاب @هلتر اسكلتر@ و همينطور شاهكارِ خود ترومن كاپوتى، يعنى @به خونسردى@ معرفى ميشن.

خشم حسابى همچون ويسكى حسابى، زمان براى جاافتادن مى خواهد.


@تابوت هاى دست ساز@ در دسته ى دوم قرار ميگيره و البته اين ايراد بهش وارده كه چرا مثل اثر اصلى نويسنده، به دنياى تاريك ذهنىِ خود مجرم نپرداخته و در ادامه ى ريويو شايد متوجه اين چرايى بشيد. با اين كه كاپوتى تو سبك هاى مختلفى فعاليت كرده، اما سبك اصلى ش، گزارش- داستان نويسى در ژانر جنايى هست كه تو اثر اصليش شكوفا ميشه و در اين كتاب هم قابل مشاهده ست. كاپوتى براى نوشتن @به خونسردى@، به همراه رفيق شفيقش هارپر لى، نويسنده ى @كشتن مرغ مقلد@، از شهر كوچكى بازديد ميكنه و چندين سال رو در اونجا كه قتل هاى مرموزى رخ داده بودن، زندگى ميكنه و در طول اون مدت، با تمامى افرادى كه به نوعى با صحنه هاى جرم، قاتلين يا مقتولين مرتبط بودن مصاحبه ميكنه و گزارش هاى حاصله رو در قالب يك رمان درمياره كه فوق العاده محبوب و پر سر و صدا ميشه. و بدين ترتيب سبك گزارش- داستان نويسى شكل ميگيره. نكته: شايد اثرى مثل @صبحانه در تيفانى@ با وجود محبوبيتش، نتونه قدرت سبكِ نويسندگى كاپوتى رو به مخاطب معرفى كنه.

مادربزرگم @ميسن@، هيچ وقت كلمه ى مرگ به زبونش نميومد. وقتى كسى ميمرد، به خصوص كسى كه براش مهم بود، هميشه ميگفت دوباره صدا شده. منظورش اين بود كه نرفته زير خاك، براى هميشه گم و گور نشده؛ بلكه برعكس، آدمه دوباره صدا شده كه برگرده به سرزمين كودكى و خوش و خوشحالش. به دنيايى كه توش همه چى زنده ست.


چند سوال و گمانه زنى
اما سؤالى كه پيش مياد اينه كه كاپوتى، واسه نوشتن اين كتاب هم دست به همون عمليات ميدانى زده؟

شخصيت اصلى كتاب، خود كاپوتى هست كه با كارآگاه ديگه اى به نام جِيك پِپر، در حل پرونده اى مربوط به يك قاتل سريالى همراه ميشه. قاتلى كه از روى ليست مخصوصش، قربانيانش رو انتخاب ميكنه و قبل از كشتنشون، يه تابوت دست ساز كوچيك واسشون ميفرسته.

با اين وجود كه شخصيت اصلى خود كاپوتيه و زير عنوان كتاب هم @گزارش واقعى از يك جنايت آمريكايى@ هست، اما در سال ١٩٩٢، دو خبرنگار به نام هاى پيتر و لِنى گيلمن با تحقيقاتى كه انجام دادن، تو روزنامه ى لندن، اعلام كردن كه صحنه هاى قتل، قاتل، مقتولين و هيچ كدوم از جزييات ديگه ى اين كتاب، به طور رسمى تو سوابق پرونده هاى دايره جنايى امريكا ثبت نشدن و مدعى شدن كه اين داستان ساختگيه.

كاپوتى در مصاحبه اى در سال ١٩٧٥ (٥ سال قبل از انتشار اين كتاب) در شوى تلويزيونى @جانى كارسون@ اعلام ميكنه كه ديگه قصد نداره گزارش- داستان نويسى رو ادامه بده و هرچى كه لازم بوده رو تو @به خونسردى@ رو كرده و همه ى حرفاشو زده، اما هنوز يه پرونده ى ديگه هست كه خيلى نظرشو جلب ميكنه. مجموعه اى از قتل ها كه در همون سال، تو يه شهر كوچيكى در حال وقوع بوده و دو صحنه ى قتل رو هم تو مصاحبه توضيح ميده. با اين حال ميگه كه اگرم بخواد دست به تهيه ى گزارش بزنه، به اين زودى ها انجام نميگيره چون قاتل هنوز دستگير نشده و تحت نظره و حتى جريان پرونده هنوز علنى نشده و جزييات زيادى درز نكرده، و دايره ى جنايى هم مدارك لازم رو واسه اثبات جرايم قاتل، در دست نداره. ٥ سال بعد، كاپوتى اين داستان رو منتشر ميكنه كه دقيقا شامل همون صحنه ها و جزيياتى بوده كه تو مصاحبه ش عنوان كرده. حالا با وجود ادعاى خبرنگارها، چندتا احتمال در ميونه؛ اول اينكه اون پرونده ى مذكور واقعى بوده اما هيچ وقت حل نشده و دربين پرونده هاى مختومه بايگانى نشده، و كاپوتى با همون اطلاعات كلّى اى كه از پرونده تونسته گير بياره داستانشو خلق كرده و قاعدتاً هم خيلى چيزها رو از خودش ساخته، چون خيلى بعيد به نظر ميرسه كه كاپوتى اى كه اواخر دهه ٧٠، در شهرت و ثروت دست و پا ميزده و بيشتر وقتش رو با مهمانى ها،و در نشئگى و مستى حاصل از مواد مخدر و مشروبات الكلى ميگذرونده، تونسته باشه به طريقى اسرارآميز به پرونده ى محرمانه نفوذ كنه و جزييات كامل رو استخراج كنه و در عين حال، از افراد مرتبط هم گزارش تهيه كرده باشه. احتمال دوم هم اينه كه حتى خود اون پرونده ى مذكور هم ساختگى بوده؛ من تو جستجوهام به موردى برنخوردم كه صحت تمام وقايع كتاب رو تاييد كرده باشه و خب ميتونم بگم در هر صورت تماماً يا بخش قابل توجهى از اين داستان ساختگيه.

در آخر
اما تمامى اين حواشى و اتهامات مانع لذت بردن شما از داستان نميشه. اين كتاب حتى با وجود ساختگى بودن، جذابيت و هيجان خوبى رو واسه طرفداراى اين ژانر فراهم ميكنه و كاپوتى، هنوز هم به عنوان نويسنده اى صاحب سبك، ارزش خودش رو تو تاريخ ادبيات حفظ ميكنه.

پ.ن: به خاطر سبك واقع گرايانه و گزارش مانند كتاب، شايد ريتم كندتر و آروم ترى رو نسبت به آثار عامه پسند اين ژانر، در پيش ميگيره. من نسخه ى صوتى كتاب رو گوش دادم و انقدر موسيقى متن و گويندگى خوب و هنرمندانه بود كه اون كمبود هيجان رو برطرف مى كرد. حتماً با صداى جناب زرآبادى گوش بديد.

مشاهده لینک اصلی
یک آخر هفته که دست‌تان به هیچ‌جا بند نیست، لاجرم باید کتابی پیدا بشود که نه سخت‌خوان باشد و نه آن‌قدر سبک که درگیرش نشوید. نمی‌دانم این توصیف برای تابوت‌های دست‌ساز ترومن کاپوتی توهین‌آمیز است یا معقول؟ به هر تربیت کتاب در زمان مناسبی به سراغم آمد. روایت کشش فوق‌العاده‌ای داشت -دست کم تا قبل از سی صفحه‌ی انتهایی- و توصیف‌ها هم با این‌که قرار بود شکل گزارشی‌ای داشته باشند کاملاً داستانی بودند و تصویرها شاید در مقایسه با چند تا رمانی که هم‌زمان توی ذهنم با این کتاب مقایسه می‌کردم، زنده‌تر بودند.
و داشتم فکر می‌کردم تفاوت شخصیتی نویسنده‌ها باعث می‌شود یکی‌شان مثل ترومن کاپوتی سرش توی پرونده‌های جنایی باشد و داستان‌هایی براساس واقعیت خشن بنویسد و یکی دیگر را ببرد در نهایت انزوا و داستان دیگری بنویسد به همین اندازه خوب و راضی‌کننده اما تماماً موهوم

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب تابوت های دست ساز


 کتاب قصه عشق لیلی و مجنون
 کتاب خفاش کوچولو و دوستان مهربانش
 کتاب مجموعه داستان های ماندگار ایرانی
 کتاب متن کامل کلیله و دمنه
 کتاب مینا جوجه تیغی لجباز
 کتاب شب بخیر خرس کوچولو