کتاب تریستان و تونیو کروگر

اثر توماس مان از انتشارات افق - مترجم: محمود حدادی-معروف ترین رمان ها

کتاب حاضر دو نوول از نخستین آثار توماس مان را دربرمی‌گیرد. نوول تریستان داستان نویسنده‌ی جوانی است که چون میان هنر و زندگی شکافی غلبه‌ناپذیر می‌بیند به گوشه‌نشینی پناه می‌برد، ولی این انزوا سرانجام توان جهت‌یابی در صحنه‌ی اجتماع را از او می‌گیرد. داستانی از انحطاط فرهنگی است که مضمون بسیاری دیگر از آثار توماس مان از جمله تونیو کروگر هم هست.

تونیو کروگر پرخواننده‌ترین اثر توماس مان است، حکایت شکل‌گیری شخصیت نوجوانی که با دلواپسی، هویت خود را جست‌وجو می‌کند.
رایش رانیسکی مفسر نامدار آلمان، تونیو کروگر را قصه‌ی قرن لقب داده و درباره‌اش گفته است: «انسان‌های بسیاری خود را در آینه‌ی این نوول باز می‌یابند؛ همه‌ی آنانی که خسران دیده‌اند و در جامعه بی‌جایگاهند و از این رو ادبیات را وطن خود قرار داده‌اند.»


خرید کتاب تریستان و تونیو کروگر
جستجوی کتاب تریستان و تونیو کروگر در گودریدز

معرفی کتاب تریستان و تونیو کروگر از نگاه کاربران
شش ماه بود که این کتاب رو خریده بودم ولی هیچ وقت حوصله خوندنش رو نداشتم. این بین حدود ده تا کتاب دیگه خوندم ولی وقتی این کتاب رو از روی بیکاری شروع کردم و چند ساعته تمومش کردم، افسوس اون شش ماهی رو خوردم که هدر دادم ...

مشاهده لینک اصلی
بیگانگی هنرمند، حس «not متعلق به @، همه احساس کاملا صاف و کلیشه © به من. من واقعا با شروع هانس هانسن و شخصیت اصلی به عنوان بچه ها دوست داشتم. این احساس واقعی و تازه. با این حال، من کاملا از تجربه داستان نگذاشتم. این احساس قانع کننده ای نداشت. مکالمه Tonio با دوست هنرمندش به نظر می رسد مانند یک دسته از مکان های رایج و محبت های کسی است که به وضوح فاقد شغل است. این ایده که هنرمندان در کنار دنیا از مردم معمولی زندگی می کنند باید متوقف شود. ممکن است در بعضی موارد درست باشد. اما افراد عادی احساس می کنند که آنها نیز متعلق به شما نیستند. نوشتن شعر کسی را بیشتر یا کمتر از آنچه که باشد نیست. نوشتن شعر باید توسط کسانی باشد که مایل به انجام آن هستند. پس لطفا، تونیو، احساس ناراحتی نسبت به بازرگانانی که در وقت آزاد خود بنویسند. شما ممکن است آن را دوست ندارید، اما آنها به همان اندازه که شما انجام می دهید درست است، حتی اگر آنها آن را بخورند. من واقعا این نگرش نوجوان را می خواهم که خود را به بیگانگی متمایل سازد. بیگانه بخشی از انسان بودن است، نه صرفا بودن @ me @، هر کس @ me @ است. بنابراین فقط آن را به عنوان فاکتور پیوند در بشریت، نه در تقسیم آن بپذیرید.

مشاهده لینک اصلی
امتیاز واقعی: 1.5 ستاره DNF در 23٪. اگر شما من را در همه می دانید، شما می دانید که من متنفر از دادن کتاب. با این حال، من بیمارترین فرد در دنیا نیستم، و وقتی به کتابهایی میرسد که به ویژه از آن لذت نمیبرم، یاد گرفتم که فقط به خاطر آن کتابها را ندیده باشم. پس از همه، زمان گرانبهاست و شما نباید آن را در کتابهایی که شما راضی نیستند، زمانی که بسیاری از افراد دیگر در لیست خواندن شما وجود دارند که احتمالا شما خواهد شد. فقط برای مرجع آینده، من چند کلمه را برای فقط به خودم یادآوری کنم که من این را رها کردم: برای طعم و مزه من خیلی ملودرام بود، و شخصیت اصلی آنقدر غیرقابل قبول بود و حتی حتی در حالی که دلمشغولی داشت، سخت بود.

مشاهده لینک اصلی
دلایل محکمی برای مننس مورد علاقه من وجود دارد: او به شخصیت های خود را به طوری عمیقا منعکس شده است که من در عشق هر یک از آنها.

مشاهده لینک اصلی
هنرمندUn، یک هنرمند واقعی، نه آن که هنر را برای یک زندگی اما برای تقدیر و محکومیت، شما آن را شناخت، حتی با بینش کمی، در میان یک جمعیت است. احساس انزوا، تنوع، شناختن و مشاهده، چیزی شبیه و غیرمعمول با هم در چهره اوست. در خطوط یک شاهزاده که در لباس غیر نظامی مراحل را از طریق یک جمعیت شما می توانید چیزی شبیه به ایننه، یک \"Vitaa\" - به عنوان آنتی تز ابدی روح و allarte و نه به ما ارائه شده است، که ما موجودات عادی، به عنوان چیزی غیر معمول، مانند یک چشم انداز عظمت خونین و زیبایی وحشی. کشور نوستالژی ما فقط عادت، عادت، لامابلیت ها، زندگی در غرور گمراه کننده است! و دور، عزیز من، dallessere هنرمندی که شور و شوق شدید و عمیق برای تصفیه شده، LecCENTRicO و شیطانی تلاش می کند، آن نوستالژی نا آشنا برای همه چیز ساده و بی تکلف، ساده، و زندگی می کنند، برای دوستی کمی، رها، اعتماد به نفس و شادی انسانی - نوستالژی خشن و دردناک برای سیاهگوش چیزهای شایع، لیزاوا! ... یک دوست انسان! آیا به من اعتقاد دارید که من می گویم که داشتن یک دوست در میان مردان باعث افتخار و خوشحالی من خواهد شد؟ اما تا کنون من تنها دوستان در میان شیاطین، اجنه، ارواح و شر خاموش توسط ژن دانش پیدا شده است: یعنی با قلمو در یک آیه است که برای مدت طولانی بود به یاد نمی کرد و در عین حال به حال بسیار آشنا و نزدیک به ذهن او. \"من می خواهم بخوابم، اما شما مجبور به رقصیدن\". او او را به خوبی شناخت، سنگین وزن نادانهای ملالآور، احساس ملایم احساس که در آن کلمات نشان داده شد. خواب ... می خواهم که قادر به زندگی می کنند به سادگی و به طور کامل رها احساس است که، بدون تعهد به تبدیل به عمل و رقص، شیرین و استوار تنبل در خود ... و در عین حال رقص، نیاز به انجام با چابکی و حضور ذهن سخت ، رقص دشوار و خطرناک چاقو که بالا است، هرگز فراموش نکنید تناقض برفی از داشتن رقص در حالی که شما آن را دوست دارم.

مشاهده لینک اصلی
\"Tonio Kröger\" باید یکی از داستان کوتاه ترین دوستانه توماس مان باشد. هر کجا که او می رود، نام نامشخص نام Tonio همیشه احساس غرور می کند و مشتاقانه تعلق می گیرد مانند \"هر کس دیگری\". از سوی دیگر، تونیو رانده شده است که سرنوشت خود را به عنوان یک نویسنده به ارمغان بیاورد، احتمالا یک ارث از مادربزرگ پرحجم مادر سیاه پوست او است، و از سوی دیگر، هرک Kröger طول می کشد تا متناسب زادگاه خود را در شمال آلمان، مانند محترم بور، پدر آبی چشم. از طرف یکی دیگر از اعضای جامعه هنری طول می کشد و یک دیدار برگشت به خانه برای تونیو به منظور تطبیق نیاز خود به فاصله احساسی از موضوعاتی که او در رمان هایش توضیح می دهد با توجه طبیعی خود به بشریت بورژوایی، برای او همیشه چیزی از بیگانه در این صورت، در هر زمان و در هر زمان و به هر دلیلی، به هر دلیلی، هر دو طرف با هم درگیر خواهند شد، zugleich sind - und diesen bin ich sehr zugetan. Aber meine tiefste und verstohlenste Liebe gehör den Blonden und Blauöugigen، den Helen Lebendigen، den Glücklichen، Liebenswürdigen und Gewöhnlichen. - Tonio Kröger، توماس مان (1901)

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب تریستان و تونیو کروگر


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن