این در برف کپنهاگ اتفاق افتاد. یک پسر شش ساله، یک گرینلندر مانند اسمایلا، از بالای آپارتمان خود به مرگ خود افتاد. در حالی که بدن پسرها هنوز گرم است، پلیس مرگ او را تصادف می کند. اما اسمایلا می داند که همسایه ی جوان خود را از پشت بام نمی گذارد. به زودی او مسیری از سرنخ هایی را که برای او به عنوان قدم هایی در برف است، دنبال می کند. برای همسایه مرده خود و برای خودش، او باید یک سفر غم انگیز دروغ، وحی و خشونت که او را به جهان یخ و برف که از آن می آید، بیرون برود، که در آن یک مخفی انفجاری در زیر یخ انتظار می رود ...
خرید کتاب خانم اسمیلا و حس برف
جستجوی کتاب خانم اسمیلا و حس برف در گودریدز
معرفی کتاب خانم اسمیلا و حس برف از نگاه کاربران
خانم اسمایلا و بازیگرانش از شخصیت ها خیلی دلربا بودند که پس از 100 صفحه تمام این عادت را در مقابل پیراهن من، در سراسر میز ناهار خوری (به خوبی، من آن را یک میز ناهار خوری می نامم) پیدا کردم و میان کلیدها روی صفحه کلید من گیر افتاد. باید آن را با یک چاقوی ارتش سوئیس بیاورید، هنگامی که خشک شد. یک نمونه را به آزمایشگاه ارسال کرد و نتایج دو مورد را به دست آورد: دیوید لینچ، سه قسمت قهرمان رک و به نام باور نکردنی، سه بخش غیر انتسابی که با سرعت یخچال خسته شده @ حرکت می کند. همانطور که فکر می کردم.
مشاهده لینک اصلی
اسمایلا، من فکر می کنم شخصیت داستانی مورد علاقه من است. که باعث می شود برای بازگرداندن این کتاب به این موضوع آسان باشد. ترجمه آن از دانمارکی (توسط Tiina Nunnally) و زیبا و فنی و هرگز احساساتی است و بر موضوعاتی که من به ویژه جالب توجه هستم مانند فرهنگ اروپایی و فرهنگ بومی (در این مورد دانمارکی و گرنلاندی) و مسائل مربوط به زبان و هویت پیتر هوگ دارای ذهن است که هر دو علمی و غریب است و من این ترکیب خاص را به عنوان لذت بخش به عنوان یک خواننده و به عنوان یک نویسنده شناخته شده است. همچنین، اگر شما در موقعیتی برای گوش دادن به کتاب های صوتی هستید، خواندن ناپدید شده توسط الهام برستنهان شگفت انگیز است. و ایده خوب اگر شما می خواهید بدانید که چگونه کلمات دانمارکی و گرینلند را به درستی تلفظ کنید.
مشاهده لینک اصلی
اسمایلا جاسپرسن، تولد گرینلندر که در اواخر دهه ی 30 میلادی در کپنهاگ اقامت داشت، تنها، تنها، مودبانه و افسرده بود، ظاهرا با هرگونه بدکاری در برابر همه ی چیزها، نوعی از دختر که اولین روز را می گرفت، خواهش می کرد که برای رفتن به حمام تنها برای خروج می شود. اما در جایی در تاریکی دائمی، او در قلب او می یابد تا مرگ اشعیا، پسر کوچکی را که در بلوک آپارتمان خود دوست داشته باشد، که از روی سقف در حالی که در برف بازی می کند، دوست داشت، اما Smilla کارشناس است وقتی که به شرایط آب و هوایی سرد می آید، و دانش او از برف و یخ باعث مشکوک شدن او می شود. به عنوان آهنگ در برف از ایزایا پا فقط نمی کند تا اینکه چگونه او می تواند به مرگ او افتاده است. به رغم عزم جدی برای پیدا کردن حقیقت، برای پسران کمی بیشتر از خود او، او را در یک مسیر خطرناک است که او را به ایجاد دشمنان و همچنین متحدان. منجر به دیگر جنایتکار اسکاندیناوی نویر، این شگفت آور متفاوت بود در یک راه خوب، اما همچنین عجیب و غریب غیر معمول است. بطور محسوسی بله و بسیار اتمسفر را طراحی می کند، اما در دو سوم وسط قرار دارد، در اطراف گردش می کند و نمی داند کجا می خواهد. همانطور که همه چیز در جریان است، اسمایلا یکی از قهرمانان به خوبی کشیده شده است و به یک شبکه ای از فتنه تبدیل می شود که عمدتا توسط مردان غالب است، او پس از تهدید شدید، پیشرفت های جنسی ناخوشایند و حمله . مطمئنا کمی از لس بیتی سلندور وجود دارد، فقط منهای نگاه گوت. کپنهاگن زنده می ماند، و Hoeg بدیهی است که آن را بیرون می داند، آن را مهم بازی می کند، و همچنین آب و هوا. به عنوان سرماخوردگی سرد، باد کردن، دمای پایین، برف و یخ در همه جا، و این زخم فقط در بعضی موارد بدتر می شود، این شرایط به همان اندازه خطرناک است که افراد سایه دار مورد بررسی قرار می گیرند، و این بدان معنی است که همه چیز کمی ناامید کننده است. من هیچ چیز در مورد صنعت حمل و نقل دانم دان نمی دانم، من قطعا در حال حاضر، به عنوان ins و outs از حمل و نقل کسب و کار می آید به خط مقدم، با برخی از سفرهای عجیب و غریب به گرینلند در سال 1966 \u0026 amp؛ 1991، که به ستون فقرات این داستان تبدیل شده است. همانطور که داستان در حال پیشرفت است، شما تمایل به همه چیز را در مورد اشعیا را فراموش کرده ام، او به سختی ذکر شده، حافظه او را دور رانده است. پدر عیسی که در یکی از این سفرها رفت نیز در شرایط مشکوک فوت کرد و یک عکس از او در یک غار یخی قطبی در جایی بالا به شمال منجر شد اسمیتا معتقد است که چیزی وجود دارد که یا پنهان شده است و یا پنهان شده است، ارزش قتل برای نگه داشتن یک راز. وقتی یک کتاب گفته می شود غیر قابل تحمل است، هرگز اعتقاد بزرگ نداشته ام، اما آخرین نسخه صدها صفحه واقعا بود، حتی اگر پایان به نظر می رسید. در سومین سال گذشته، اسمیت، کشتی تانک را به عنوان یکی از خدمههایی که برای مکان نامعلومی به سمت گرینلند حرکت می کند، در اختیار دارد و سه مسافر به نظر می رسد که در قلب کل قرار دارد. این سفر در محرمانه پنهان است، کشتی خود را آماده جمع آوری مقدار زیادی در وزن، مواد مخدر، سلاح، پول ؟، اما چگونه در اینجا این چیز حتی وجود دارد در وهله اول؟ یکی از بیشتر مکان های نامناسبی در این سیاره، که در میلیون ها تن یخ پوشیده شده است، چه بسیار ارزشمند است که ارزشش را برای مأموریت خودکشی تقریبا \"دارد و به همین دلیل یک کودک کوچک باید بمیرد؟ ، بیشتر سوال می کند که چرا؟ آن را کمی در مکان ها خراب کرده و احتمالا خیلی خوب برای خودتان خوب است، اما به عنوان یک قطعه جرم / رمز و راز آن را کار می کند و جایگزین خوبی برای این نوع ژانر است. اما پایان دادن! ... ناامید کننده به حداقل گفتن، این مورد از سفر که بسیار بیشتر از مقصد خود است.
مشاهده لینک اصلی
من دو ماه طول کشید تا این کتاب را به پایان برسانم و نه تا سه هفته گذشته و 150 صفحه از این تلاش، متوجه شدم که این واقعا وحشتناک است. از آنجاییکه Ive خیلی فریب خورده بود، خیلی زود از آن رد شد. از آنجا که وقتی این کتاب را شروع میکنید، عمدتا به آشکارسازی آشکار شخصیت مربوط میشود. شما به نام خانم اسمایلا و دیدگاه مطلق او بدبینانه گره خورده است. آن را ندیده طولانی برای کشف کردن که او هیچ علاقه ای به شما ارائه با یک عادلانه، بی طرفانه (یا فقط کامل) از خود و وضعیت او را به شما در پیدا کردن است. اما او قانع کننده است و محیط زیست و گذشته خود را قانع کننده است، حتی اگر شما فقط گرفتن بیت ها و قطعه های آن را از هم جدا از نظم. صدای ما که علاقه مند ما است - رمز و راز اینکه چگونه همسر جوان اسمایلس سقفی از یک سقف افتاد، نگرانی ثانویه است. اما هوگ نمی تونم به نظر می رسد به اجازه از خود را که انجام می شود، آن را غریزه و شروع کشیدن ما از طریق یک وب سایت از ضمنی، نقاط طرح پیچیده و دشوار، محدود و detirmined برای ساختن یک رویداد غم انگیز طنین انداز همه بیشتر از آن برای توطئه فضایی غول پیکر است که او به زعم دلیلی بر آن متصل شده است. به زودی به عنوان دانمارکی برای انجام این کار، نامه ای طولانی و تلخ به نوشتم. یک هدف است
مشاهده لینک اصلی
پس از 5 ستاره که در ابتدا بیش از حد مشتاق بود (که موجب وحشت از بعضی احزاب شد!) و سپس 3 ستاره بیش از حد دلخراش، من در چهار ستاره برای این هوشمندانه، تحریک، دقیق تحقیق، هیجان انگیز مشاهده شد. من فکر می کنم می خواستم پنج ستاره را به دو دلیل تقسیم کنم: من برخی از بررسی های منفی را در این صفحه وب خواندم و می خواستم این رمان را پیدا کنم. من همچنین نمیتوانم از تصویری از آشپزخانه آلمانی سوئیس بیرون بیاورم و با استفاده از یک نان تازه پخته شده، داغ داغ نان به عنوان یک سلاح از بین میرود: شگفت انگیز! اسمایلا شخصیت اصلی است: نیمه دانمارکی و نیم گرینلندیک، از میان ترکها بین هر دو هویت، به عنوان او نیز از طریق شکاف زندگی علمی، حرفه ای و اجتماعی خود را از دست می دهد. او یک ادراک بسیار مشتاق دارد و از طریق صدای اول شخص روایت این الگوی هیپنوتیزم گزارش دادن وقایع داستان را دارد، بلافاصله از یک رویداد خاص شروع به حرکت می کند و حرکت به سوی بازتاب های انتزاعی یا عمومی به سوی اسمایلا، و سپس حرکت به عقب به عمل داستان. این یک چرخه است که شما می توانید صفحه بازی کردن پس از صفحه را ببینید، و بیشتر از آن جذاب است. همانطور که طرح رسم شده و اطلاعات جدیدی به دست می آید، بیشتر درباره Smilla به عنوان یک فرد می داند، اما اسطوره ای کمتر و کمتر درباره اینکه چگونه در آینده عمل می کند. هرچه بیشتر در مورد زندگی و روش تفکر او می دانیم، کمتر می توان پیش بینی کرد که چه کاری انجام خواهد داد و چرا او آن را انجام خواهد داد. در نهایت حتی خودش هم به نظر نمی آید! به نظر می رسد این پارادوکس معرفت شناختی یکی از مهم ترین درس های این کتاب است: افرادی که سعی می کنند از آنچه که می دانند، اجتناب ناپذیرند، کارهای وحشتناکی را انجام می دهند؛ افرادی مانند اسمایلا که به محدودیت دانش خود احترام می گذارند. . . خوب، آنها در نهایت قربانی این افراد دیگر می شوند. کت و شلوار دقیق در مورد کپنهاگ، در سرمایه شرکت، کشتی ها و ناوبری، یخچال ها، انگل شناسی، زندگی غیر آلی: عشق به جنبه های فنی بیشتر از یک سیستم دانش در برابر افزایش ناتوانی چنین سیستم هایی برای خالص بودن . اگر اعداد چهار ماه پیش این بررسی را بنویسید بیشتر می توان گفت بسیار توصیه شده.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب خانم اسمیلا و حس برف
خرید کتاب خانم اسمیلا و حس برف
جستجوی کتاب خانم اسمیلا و حس برف در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
اسمایلا، من فکر می کنم شخصیت داستانی مورد علاقه من است. که باعث می شود برای بازگرداندن این کتاب به این موضوع آسان باشد. ترجمه آن از دانمارکی (توسط Tiina Nunnally) و زیبا و فنی و هرگز احساساتی است و بر موضوعاتی که من به ویژه جالب توجه هستم مانند فرهنگ اروپایی و فرهنگ بومی (در این مورد دانمارکی و گرنلاندی) و مسائل مربوط به زبان و هویت پیتر هوگ دارای ذهن است که هر دو علمی و غریب است و من این ترکیب خاص را به عنوان لذت بخش به عنوان یک خواننده و به عنوان یک نویسنده شناخته شده است. همچنین، اگر شما در موقعیتی برای گوش دادن به کتاب های صوتی هستید، خواندن ناپدید شده توسط الهام برستنهان شگفت انگیز است. و ایده خوب اگر شما می خواهید بدانید که چگونه کلمات دانمارکی و گرینلند را به درستی تلفظ کنید.
مشاهده لینک اصلی
اسمایلا جاسپرسن، تولد گرینلندر که در اواخر دهه ی 30 میلادی در کپنهاگ اقامت داشت، تنها، تنها، مودبانه و افسرده بود، ظاهرا با هرگونه بدکاری در برابر همه ی چیزها، نوعی از دختر که اولین روز را می گرفت، خواهش می کرد که برای رفتن به حمام تنها برای خروج می شود. اما در جایی در تاریکی دائمی، او در قلب او می یابد تا مرگ اشعیا، پسر کوچکی را که در بلوک آپارتمان خود دوست داشته باشد، که از روی سقف در حالی که در برف بازی می کند، دوست داشت، اما Smilla کارشناس است وقتی که به شرایط آب و هوایی سرد می آید، و دانش او از برف و یخ باعث مشکوک شدن او می شود. به عنوان آهنگ در برف از ایزایا پا فقط نمی کند تا اینکه چگونه او می تواند به مرگ او افتاده است. به رغم عزم جدی برای پیدا کردن حقیقت، برای پسران کمی بیشتر از خود او، او را در یک مسیر خطرناک است که او را به ایجاد دشمنان و همچنین متحدان. منجر به دیگر جنایتکار اسکاندیناوی نویر، این شگفت آور متفاوت بود در یک راه خوب، اما همچنین عجیب و غریب غیر معمول است. بطور محسوسی بله و بسیار اتمسفر را طراحی می کند، اما در دو سوم وسط قرار دارد، در اطراف گردش می کند و نمی داند کجا می خواهد. همانطور که همه چیز در جریان است، اسمایلا یکی از قهرمانان به خوبی کشیده شده است و به یک شبکه ای از فتنه تبدیل می شود که عمدتا توسط مردان غالب است، او پس از تهدید شدید، پیشرفت های جنسی ناخوشایند و حمله . مطمئنا کمی از لس بیتی سلندور وجود دارد، فقط منهای نگاه گوت. کپنهاگن زنده می ماند، و Hoeg بدیهی است که آن را بیرون می داند، آن را مهم بازی می کند، و همچنین آب و هوا. به عنوان سرماخوردگی سرد، باد کردن، دمای پایین، برف و یخ در همه جا، و این زخم فقط در بعضی موارد بدتر می شود، این شرایط به همان اندازه خطرناک است که افراد سایه دار مورد بررسی قرار می گیرند، و این بدان معنی است که همه چیز کمی ناامید کننده است. من هیچ چیز در مورد صنعت حمل و نقل دانم دان نمی دانم، من قطعا در حال حاضر، به عنوان ins و outs از حمل و نقل کسب و کار می آید به خط مقدم، با برخی از سفرهای عجیب و غریب به گرینلند در سال 1966 \u0026 amp؛ 1991، که به ستون فقرات این داستان تبدیل شده است. همانطور که داستان در حال پیشرفت است، شما تمایل به همه چیز را در مورد اشعیا را فراموش کرده ام، او به سختی ذکر شده، حافظه او را دور رانده است. پدر عیسی که در یکی از این سفرها رفت نیز در شرایط مشکوک فوت کرد و یک عکس از او در یک غار یخی قطبی در جایی بالا به شمال منجر شد اسمیتا معتقد است که چیزی وجود دارد که یا پنهان شده است و یا پنهان شده است، ارزش قتل برای نگه داشتن یک راز. وقتی یک کتاب گفته می شود غیر قابل تحمل است، هرگز اعتقاد بزرگ نداشته ام، اما آخرین نسخه صدها صفحه واقعا بود، حتی اگر پایان به نظر می رسید. در سومین سال گذشته، اسمیت، کشتی تانک را به عنوان یکی از خدمههایی که برای مکان نامعلومی به سمت گرینلند حرکت می کند، در اختیار دارد و سه مسافر به نظر می رسد که در قلب کل قرار دارد. این سفر در محرمانه پنهان است، کشتی خود را آماده جمع آوری مقدار زیادی در وزن، مواد مخدر، سلاح، پول ؟، اما چگونه در اینجا این چیز حتی وجود دارد در وهله اول؟ یکی از بیشتر مکان های نامناسبی در این سیاره، که در میلیون ها تن یخ پوشیده شده است، چه بسیار ارزشمند است که ارزشش را برای مأموریت خودکشی تقریبا \"دارد و به همین دلیل یک کودک کوچک باید بمیرد؟ ، بیشتر سوال می کند که چرا؟ آن را کمی در مکان ها خراب کرده و احتمالا خیلی خوب برای خودتان خوب است، اما به عنوان یک قطعه جرم / رمز و راز آن را کار می کند و جایگزین خوبی برای این نوع ژانر است. اما پایان دادن! ... ناامید کننده به حداقل گفتن، این مورد از سفر که بسیار بیشتر از مقصد خود است.
مشاهده لینک اصلی
من دو ماه طول کشید تا این کتاب را به پایان برسانم و نه تا سه هفته گذشته و 150 صفحه از این تلاش، متوجه شدم که این واقعا وحشتناک است. از آنجاییکه Ive خیلی فریب خورده بود، خیلی زود از آن رد شد. از آنجا که وقتی این کتاب را شروع میکنید، عمدتا به آشکارسازی آشکار شخصیت مربوط میشود. شما به نام خانم اسمایلا و دیدگاه مطلق او بدبینانه گره خورده است. آن را ندیده طولانی برای کشف کردن که او هیچ علاقه ای به شما ارائه با یک عادلانه، بی طرفانه (یا فقط کامل) از خود و وضعیت او را به شما در پیدا کردن است. اما او قانع کننده است و محیط زیست و گذشته خود را قانع کننده است، حتی اگر شما فقط گرفتن بیت ها و قطعه های آن را از هم جدا از نظم. صدای ما که علاقه مند ما است - رمز و راز اینکه چگونه همسر جوان اسمایلس سقفی از یک سقف افتاد، نگرانی ثانویه است. اما هوگ نمی تونم به نظر می رسد به اجازه از خود را که انجام می شود، آن را غریزه و شروع کشیدن ما از طریق یک وب سایت از ضمنی، نقاط طرح پیچیده و دشوار، محدود و detirmined برای ساختن یک رویداد غم انگیز طنین انداز همه بیشتر از آن برای توطئه فضایی غول پیکر است که او به زعم دلیلی بر آن متصل شده است. به زودی به عنوان دانمارکی برای انجام این کار، نامه ای طولانی و تلخ به نوشتم. یک هدف است
مشاهده لینک اصلی
پس از 5 ستاره که در ابتدا بیش از حد مشتاق بود (که موجب وحشت از بعضی احزاب شد!) و سپس 3 ستاره بیش از حد دلخراش، من در چهار ستاره برای این هوشمندانه، تحریک، دقیق تحقیق، هیجان انگیز مشاهده شد. من فکر می کنم می خواستم پنج ستاره را به دو دلیل تقسیم کنم: من برخی از بررسی های منفی را در این صفحه وب خواندم و می خواستم این رمان را پیدا کنم. من همچنین نمیتوانم از تصویری از آشپزخانه آلمانی سوئیس بیرون بیاورم و با استفاده از یک نان تازه پخته شده، داغ داغ نان به عنوان یک سلاح از بین میرود: شگفت انگیز! اسمایلا شخصیت اصلی است: نیمه دانمارکی و نیم گرینلندیک، از میان ترکها بین هر دو هویت، به عنوان او نیز از طریق شکاف زندگی علمی، حرفه ای و اجتماعی خود را از دست می دهد. او یک ادراک بسیار مشتاق دارد و از طریق صدای اول شخص روایت این الگوی هیپنوتیزم گزارش دادن وقایع داستان را دارد، بلافاصله از یک رویداد خاص شروع به حرکت می کند و حرکت به سوی بازتاب های انتزاعی یا عمومی به سوی اسمایلا، و سپس حرکت به عقب به عمل داستان. این یک چرخه است که شما می توانید صفحه بازی کردن پس از صفحه را ببینید، و بیشتر از آن جذاب است. همانطور که طرح رسم شده و اطلاعات جدیدی به دست می آید، بیشتر درباره Smilla به عنوان یک فرد می داند، اما اسطوره ای کمتر و کمتر درباره اینکه چگونه در آینده عمل می کند. هرچه بیشتر در مورد زندگی و روش تفکر او می دانیم، کمتر می توان پیش بینی کرد که چه کاری انجام خواهد داد و چرا او آن را انجام خواهد داد. در نهایت حتی خودش هم به نظر نمی آید! به نظر می رسد این پارادوکس معرفت شناختی یکی از مهم ترین درس های این کتاب است: افرادی که سعی می کنند از آنچه که می دانند، اجتناب ناپذیرند، کارهای وحشتناکی را انجام می دهند؛ افرادی مانند اسمایلا که به محدودیت دانش خود احترام می گذارند. . . خوب، آنها در نهایت قربانی این افراد دیگر می شوند. کت و شلوار دقیق در مورد کپنهاگ، در سرمایه شرکت، کشتی ها و ناوبری، یخچال ها، انگل شناسی، زندگی غیر آلی: عشق به جنبه های فنی بیشتر از یک سیستم دانش در برابر افزایش ناتوانی چنین سیستم هایی برای خالص بودن . اگر اعداد چهار ماه پیش این بررسی را بنویسید بیشتر می توان گفت بسیار توصیه شده.
مشاهده لینک اصلی