کتاب خانم دلوی

اثر ویرجینیا وولف از انتشارات نیلوفر - مترجم: فرزانه طاهری-معروف ترین رمان ها

خانم Dalloway یک رمان از ویرجینیا وولف است که جزئیات روز در زندگی Clarissa Dalloway، یک زن باستانی داستانی در جنگ جهانی اول پس از جنگ جهانی اول است. این یکی از رمان های معروف ترین وولف است.

از دو داستان کوتاه خانم Dalloway در باند خیابان و ناتمام نخست وزیر ساخته شده است. این رمان به آمادگی کلاریس برای یک مهمانی که او آن شب را میزبانی خواهد کرد، می پردازد. با نگاه داخلی، داستان به جلو و عقب در زمان و در داخل و خارج از شخصیت ذهن برای ساخت تصویری از زندگی Clarissas و ساختار اجتماعی میان جنگی حرکت می کند. در اکتبر 2005، خانم Dalloway در فهرست مجلات TIME از 100 رمان رمان انگلیسی که از سال 1923 نوشته شده بود، شامل شد.


خرید کتاب خانم دلوی
جستجوی کتاب خانم دلوی در گودریدز

معرفی کتاب خانم دلوی از نگاه کاربران
من تصور می کردم واقعا این کتاب را دوست دارم چون تمام زمان های عبور از مسیر من بوده است. مجبور شدم انگلیسی را در دبیرستان بخوانم و آن را مورد بحث قرار دهم. سپس کالج، با یک سوال مقاله یا دو در مورد روش روایت این رمان وجود دارد؛ و سپس مدرسه فارغ التحصیلی، جایی که یکی از مربیان نوشتن من، ما صحنههایی را که Clarissa درگیر بود، کشف کردیم. بنابراین من واقعا باید این کتاب را دوست داشته باشم به رغم این واقعیت که من دوست دارم سبک نوشتن ویرجینیا وولفز (اتاق دوست داشتنی خودم را داشته باشم و نمی توانم منتظر بمانم لحظاتی از دوباره بودن در چند هفته). نه من این کتاب را دوست ندارم من فقط آنقدر دوستش ندارم که وقتی بخوابم کنار یک شومینه نوشیدنی کاکائو داغ بخوابم، آن را بخوانم و سپس به رختخواب می روم که در آن قدم زدن دارم. شما می دانید، این چیزی که ناخوشایند است که کتاب ها به شما گاهی اوقات، بله؟ و با این حال، من نمی خواهم دوست داشتن هر یک از شخصیت های بسیاری داشته باشم، من احساس نیاز ندارم که با اندیشه هایشان باقی بمانم (شاید شاید با الیزابت - فقط کمی) و زمانی که تصمیم می گیرم که خوب باشد، شاید با یک کاراکتر باقی بمانم من هیچ فرصتی ندارم زیرا هرج و مرج هر جریان آگاهی من را در مسیر دیگری می گذراند چون شخصیت های زیادی وجود دارد و هر کدام به نظر می آیند دائما در حال فکر هستند. در واقع، این یک کتاب است که خود را با سبک شناسی است. اگر قبل از کلاس درس دانش آموختگان ادبیات ایستاده بودم، این یکی از آن دسته از کلاسیک هایی است که من به یاد می آورم، به عنوان مثال در مورد مثال های خوب: جریان روایت از طریق تفکر داخلی شخصیت؛ توصیفاتی که با سرعت و با سرعت حرکت می کنند؛ تمایز در حالت روایت؛ و فقط ساده نوشتن نوشتن خوب است که دارای ریتم: مانند ضربان قلب کامل، زندگی مستقیم از طریق خیابان ها. هیچ فانتزی - هیچ تردیدی وجود نداشت. جارو زدن و چرخاندن، دقیقا، صراحت، بدون صدا، در آنجا، دقیقا در لحظه ای مناسب، اتومبیل در داخل درب متوقف شد. برای زیبایی این کتاب، خوب و ساده نیست ... راستی و خالی بودن البته؛ تقارن یک راهرو؛ اما همچنین پنجره ها روشن، یک پیانو، یک صدای گرمتون؛ یک احساس لذت پنهان است، اما در حال حاضر و دوباره emergingâ € | @ و موضوع کپی من: نسخه تاب آور 1928 غم انگیز است که من تحسین نگه داشتن، با یادداشت 1928 از ویرجینیا وولف که بیان می کند آنچه که او قبلا در نظر گرفته شده برای انجام دادن به خانم دلووی (آه نه!). با این حال، همانطور که می دانم این کتاب را از کتابخانه حفظ نمی کنم، می دانم که وقتی به رختخواب می روم، فکر نمی کنم این داستان را در نظر بگیرم.

مشاهده لینک اصلی
خانم Dalloway بسیار مضطرب به نظر من. قابل پیش بینی نیست اجتناب ناپذیر. چیزی اتفاق می افتد، کسی می تواند نظر بدهد، یک جمله از خود به نمایش گذاشته خواهد شد، و چیزی که در آن من با تشخیص آن پاسخ دادم، با این احساس که بله، این چیزی بود که در آن اتفاق افتاده بود. توجه: بقیه این بازبینی به دلیل تغییرات در سیاست و اجرای قانون Goodreads حذف شده است. شما می توانید بخوانید چرا من به این تصمیم در اینجا آمده ام. در عین حال، شما می توانید تمام بررسی را در Smorgasbook بخوانید

مشاهده لینک اصلی
دوست دارم عاشق بزرگ مجموعه Bloomsbury از اعضای مانند کلوی بل، Saxon سیدنی ترنر، لیتون استرچی، ویرجینیا وولف، دانکن گرانت، ونسا بل، لئونارد وولف، جان مینارد کینز و غیره من همه آنها را برای اخلاق و باورهای آنها و برای این دوره در ابتدای قرن بیستم الهام بخش بودند. در نتیجه من بسیاری از بیوگرافی ها را در مورد اعضای گروه خریدم، اما خاطرات و همچنین نامه های ویرجینیا وولف بود که من کاملا متوجه شدم. بنابراین من کاملا متقاعد شدم که من نیز کاملا از رمان های او لذت ببرم. من سعی کردم \"Drss Dalloway\"، \"به فانوس\"، \"Orlando\" و در نهایت \"میان اعمال\"، که بعد از خودکشی در سال 1941 پس از مرگ منتشر شد. من از نقل قول از کتاب \"کتاب ها\" لذت بردم آینه روح هستند، اما من واقعا از هر یک از این کتاب ها در آن زمان لذت نبردم. یک تحلیلگر خوب می دانست که من مایل هستم \"Dalloway\" را امتحان کنم. آنچه غلط است. جالب است که ویرجینیا وولف (VW) با جیمز جویس به عنوان نوازندگان بزرگ و مدرن رمان در زبان انگلیسی ترکیب شده است. این دو نفر دو چیز مشترک دارند: هر دو آنها در سال 1882 متولد شده و در سال 1941 درگذشت اما مرگ آنها متفاوت بود. در حالی که وولف خودکشی کرده بود و ناخودآگاه عمدا به علت حالت ذهنی خود، به علت کمبودهای حوادث: اثرات دردناک جنگ جهانی دوم، دیدن خانه اش که در لندن نابود شده بود، ناخوشایند بود؛ حالت روانی ناخوشایند که به طور مداوم در زیر لرزید سطح و سپس نگرانی که کتاب او \"بین اعمال\" واقعا به اندازه کافی خوب نبود.در جوزی، من اعتقاد دارم مرگ از septicemia.Did آنها تا به حال ملاقات تعجب؟ اما من واقعا از این متن متنفرم وقتی کارشناسان متخصص تصمیم به طبقه بندی یک کتاب پیدا می کنند و من جذاب بودم که در سراسر اینترنت ببینم جریان آگاهی که به کارهای ویرجینیا والف نسبت داده شده بود. این یکی از نمونه هایی است که در اینجا ذکر شده است: \"به طور پیش فرض با جنبش مدرنیستی مرتبط است، جریان آگاهی، یک شکل از مونولوگ داخلی است که به عنوان هدف آن نمایندگی یک آگاهی سرب در یک روایت (به طور مثال داستان) است. این بازنمایی آگاهی می تواند شامل ادراک یا تصورات، افکار ناشی از محرک های حسی اضافی و بخش هایی از اندیشه های متناوب و تصادفی باشد. جریان نوشته آگاهی اغلب دارای @ صحیح @ نقطه گذاری و یا نحو، با توجه به سبک تر و سبک تر ناقص است. \"اما ما همه\" monologues \"درونی نداریم؟ اگر ما در مورد زندگی روزمره ما به صورت شفاهی در مورد ما صحبت کرد â € œ مونولوگ های داخلی، کاملا مطمئن هستم که بسیاری از افراد کاملا طبیعی می توانند قفل شوند و کلیدی را دور بریزند. PlotWhen شما به طرح این کتاب در سال 1923 نگاه کنید، اساسا این یک روز در زندگی است کلاریسا دلووی، پنجاه و یک ساله (برای برخی از دلایل مبهم من به طور خودکار از \"روز یکه در زندگی ایوان دنیسویچ\" وقتی که این را نوشتم فکر کردم)، که در آن شب نیز در حزب او به سر می برد. فلش بک ها در یک مرد قبلی در زندگی او، پیتر والش، که تصمیم به ازدواج نداشت، پرتاب می شود. هنگامی که او متوجه شد که کلاریس با Richard Dalloway ازدواج می کند (حتی اگر او می دانست که آنها با هم به خوبی نگاه می کنند)، او به هند رفت و در آنجا از 1918 تا 1923 زندگی می کرد. بسیار درباره رابطه کلاریسا با او در کتاب به عنوان پیتر خواستار ازدواج با او بود. اگر چه او به نظر می رسد او را تحریک، او هنوز هم اصرار دارد که او به حزب او می آید. سپس، موازی در حال اجرا است، این موجود مایه تاسف است. \"سپتیموس وارن اسمیت\"، که در حدود سی ساله، با پوست نازک، پوشیدن کفش قهوه ای و کت و شلوار کت و شلوار با چشمان افسانه ای که در آن ظاهر شده اند و باعث غفلت کامل نیز می شود. جهان شلاق خود را افزایش داده است؛ جایی که فرود خواهد آمد â € حالا چرا VW اضافه شده است که آخرین جمله؟ به چه معنی است؟ بدون شک، بعضی از افراد هوشمند همه این کارها را انجام داده اند. سپتیموس پس از بازگشت از جنگ به صورت ذهنی و فیزیکی آسیب دیده است. همسر ایتالیایی او Lucrezia (همچنین رزیا) به دلیل شرایط شوهرش از رنج فراوان رنج می برد و اغلب تعجب می کند چرا او میلان را ترک کرده است. اظهارات ناتوانی توسط سپتیموس بوجود آمده است؛ زیرا همسرش از زدن عروسی خود متوقف شده است؛ زیرا دست من چنان نازک شده است. پاسخ Septimus عجیب بود. \"ازدواج او تمام شد، او با آدم و رفاه فکر کرد. بیانیه ای فوق العاده برای ایجاد اما در آن زمان سبک VW در آن زمان است. مرگ در سراسر این کتاب جریان دارد. Septimus اغلب در مورد آن فکر می کند. همچنین بسیاری از منابع به پرندگان در سراسر متن، به ویژه در توصیف افراد، وجود دارد. باید یک دلیل روانشناختی برای این وجود داشته باشد. من تعجب می کنم که آیا او فقط آنها را دوست داشت یا شاید چیزی مهم در VW در گذشته اتفاق افتاده است. شخصیت Sally Seton (همیشه یک دوست خوب پیتر والش از یک دوره نسبتا جوان بود که در Bourton Clarissa دیدار کرد خانه های دوران کودکی ™) بسیار جذاب است و، به عنوان این کتاب در سال 1925 منتشر شده، تعجب اگر این شخصیت در واقع توسط ویتا Sackville-West الهام گرفته شده است، با ...

مشاهده لینک اصلی
من یک فرد احساساتی نیستم، اما من دوست دارم \"کلمات\". و ولف او شعبده باز است وقتی که به کلمات می آید، بنابراین هر بار که من یکی از آثار او را بخوانم، گریه می کنم که چقدر خوب است با کلمات. من فقط نمی دانم چگونه او می تواند کلمات ساده تر را بپذیرد و سپس آنها را با هم ترکیب کرده و طبقاتی ترین اشعار را بسازد. من سال ها به معنی خواندن خانم دلووی بوده ام اما به دلایلی هرگز آن را نادیده گرفتم. من ترسیدم که نمی خواهم آن را به همان اندازه که من می خواستم آن را دوست دارم، بنابراین در نهایت من آن را خریداری و حتی بیشتر خجالتی، رضایت بخش، جذاب تر و زیبا تر از من تا به حال فکر آن بود. سبک او تازه بر خلاف هر چیز دیگری است. این یک داستان از یک مهمانی است و او می تواند به همه افرادی که می آیند یا نمی آیند و با هم به زیبایی به مهمانی می آیند ارتباط برقرار کنند. آن را ساده اما عجیب و غریب است. \"در نرم نرم از هوا صبح خاکستری و آبی، که، به عنوان روز در بر داشت، آنها را باز کردن، و بر روی چمن های خود و زمین های ponies تندرست که پیشگویی اش فقط زمین را به زمین زد و آنها را پرت کرد، مردان جوان سرگردان و دخترانشان را در عضلات شفافشان می خندیدند که حتی اکنون، بعد از رقص در تمام شب، سگ های شگفت انگیز خود را برای راندن

مشاهده لینک اصلی
â € œWhat این ترور است؟ این چی است؟ او به خودش فکر کرد این چیزی است که من را با این هیجان فوق العاده پر می کند؟ او گفت: این Clarissa است. برای او آنجا بود\nساعتها قبل از سپیده دم بیدار میشم، فکر میکنم امشب. یک مهمانی خواهد بود من مهمان افتخار هستم، اما من همچنین سازماندهی جزئیات مکان و غذا و شراب است. من سرگرمی، سخنرانی است که بارها و بارها مورد استفاده قرار گرفته است، با استفاده از درخت گربه به عنوان تریبون، وانمود می کند که در مقابل میکروفون سخن می گوید که در واقع واقع خواهد بود، صدای کم و نرم خود را به یک اتاق عمیق و باریک انتقال می دهد. من نمیدانم چند نفر چطور نشان خواهند داد، اما بعضی از مهمانها را می دانم، اگر به نظر من در حال صحبت کردن باشم، احساسات را در وضعیتی که قبلا افزایش یافته است، ممکن است منجر به اشک شود. من باید تنفس خود را مدوله کرده و افکارم را خالی کنم. اما امروز، در این مدت زمان طولانی قبل از ساعت صفر، من خانه ای برای تمیز کردن دارم - نه آنکه کسی اینجا خواهد بود، اما انرژی عصبی، آه خانه کار است که این ماه این کتاب را ندید. برای گرفتن، شراب به دلخواه، پاها برای اصلاح، جوراب سیاه و سفید برای مرتب کردن به دنبال یک جفت مناسب، از آنجا که من هیچ چیز از این نوع در پنج، هشت، ده سال پوشیده نیست؟ من تا به حال مانور کوچکی برای مانور دادن، از آنجا که جمع آوری خانواده در شب گذشته فنجان من، به معنای واقعی کلمه است. Vermentino و Rioja. کلاریسا من احساس می کنم شما من در زندگی شما احساس می کنم امروز در خیابان ها، در فروشگاه های مواد غذایی، در کافه ای که من امیدوارم چند لحظه آرامش بخش با برخی از چای داغ و مجله من دزدیده ام، در خیابان عبور کنم. مثل شما، یک انفجار از گذشته من ناگهان ظاهر شد، سی سال پس از آن از بین رفت، و من فکر می کنم، فکر می کنم در مورد عشق جوان و چگونه Ive تغییر کرد و تغییر کرده است و چه می گویند، چه می گویند اگر ما باید ملاقات؟ و در صبح امروز صبح، پیاده روی که تقریبا هر روز صبح انجام می دهم، من را از طریق یک روستای کوچک ویکتوریا به بندر کاری و بیرون رفتن به یک ساحل و مسیری که همیشه با مردی که در نیمکت پارک از فوریه تا اکتبر به تنهایی، گاهی اوقات، گاهی اوقات بیدار می مانم، وقتی یک کویوت یک روز بعد از من آمد و ما صحبت کردیم، کنار او نشسته بودم و اکنون می فهمم که جنگ چه چیزی جنگید و چه پنجره هایی از او نگاه کرده بود، تصمیم گرفت در آخرین لحظه نگریست پرش â € œQuiet در او، آرام، محتوا، به عنوان سوزن او فرود آمد، ابریشم را به آرامی با شیب ملایمی خود پوشانده، جلوی سبز را با هم جمع کرده و به راحتی به کمربند وصل کرده است. بنابراین در امتداد تابستان، امواج جمع می شوند، بیش از حد، و سقوط؛ جمع آوری و سقوط؛ به نظر میرسد که کل دنیا \"بیشتر و بیشتر محتاط تر است\"، تا زمانی که حتی قلب بدن که در خورشید در ساحل قرار دارد نیز می گوید، این همه است. قلب بیشتر می گوید بیش تر ترسید. می گوید قلب، بار خود را به برخی از دریا، بارگذاری می کند به طور دسته جمعی برای همه غم و اندوه، و تجدید، آغاز می شود، جمع آوری، اجازه می دهد تا سقوط. و بدن تنها به زنبور عبور می کند؛ شکست موج؛ لگن سگ، لرز دور و لرز\nکلاریسا شما طولانی برای غوطه ور شدن. زندگی شما چنان محروم بوده است، که در حال حاضر این بازگشت از یک عشق قدیمی، شما را به لحظه ی بسیار انحصاری بازگرداند، در حالی که شور و شوق و اطمینان در اطراف شما بود: عشق پر از یک زن زیبا، فقط سوزن انگشتان دست؛ توله سگ تقدیر از یک مرد احمق که شما را برای امنیت کسل کننده ریچارد Dalloway نفرت انگیز است. و اکنون، در پنجاه سالگی، افسرده، سوگواری زندگی شما هرگز، جوانان است که از بدن و روح خود را از دست می دهد. یک روز در زندگی . . . یک روز مثل همه روزهای دیگر. یک روز که همه چیز را تغییر می دهد هیچ چیز. امروز، همانطور که مه از مغز من پاک می شود، گوش خواهم داد، سعی خواهم کرد که گوش بدهم و تماشا کنم و یادداشت های تلخ و شیرین را از زندگی درونی، نه تنها خودم، بلکه کسانی که در اطرافم بازی می کنند، زن و شوهر در پارک نیمکت آخرین لحظات خود را با هم تلفیق می کنند، بدون اطلاع از این فاجعه به زودی به آنها می رسد، یک زن جوان زیبا در لبه شکوفه های خود، او را افزایش می دهد، Clarissas محو و زمان مدام بی وقفه در. حزب به زودی پایان خواهد یافت. بیست و چهار ساعت بعد از آن، من به یک راه رفتن دیگر فکر می کنم، همان مسیری که در همان زندگی وجود دارد، احتمالا همان خماری است. یک روز بزرگتر خواهد شد آیا روزی به اندازه کافی انجام خواهم داد تا در کسانی که به دنبال آن هستند، تفاوت ایجاد کنم؟ کلمه @ time @ تقسیم پوسته آن؛ غنای خود را بر او ریخت؛ و از لب های او مانند پوسته ها مانند شیب ها از یک هواپیما، بدون ساختن آنها، کلمات سخت، سفید و ناپاک فرو رفت و پرواز کرد تا خودشان را به مکان های خود متصل کنند. یک دوره جاویدان زمان.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب خانم دلوی


 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)
 کتاب وان پیس: داستان ایس (1)
 کتاب بامگارتنر
 کتاب سکوت باران
 کتاب هیچ چیز سیاه نیست