کتاب خانه

اثر مریلین رابینسون از انتشارات آموت - مترجم: مرجان محمدی-معروف ترین رمان ها

خانه، سومین رمان رابینسون است که سال 2008 به چاپ رسید وباز هم در گیلیاد جریان دارد و به نوعی در ادامه داستان گیلیاد و در مورد همان خانواده گیلیادی از زبانی دیگر نوشته شده. جایزه کتاب ملی آن سال، اورنج انگلیس در سال 2009 و جایزه کتاب مسیحیت امروز سال 2009 ، بهترین کتاب سال و برنده جایزه کتاب لوس آنجلس تایمز و ، پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز، بهترین کتاب سال واشینگتن پست، بهترین کتاب بزرگترین روزنامه شمال کالیفرنیا یعنی سان فرانسیسکو کرونیکل را به خود اختصاص داد.
خانه کتابی است در مورد شک ها و تضادهای موجود میان رابطه یک پدر، و پسرش که از زبان دختر خانه بیان می شود. کتابی که در عین آرامش آتش فشانی در دل دارد.


خرید کتاب خانه
جستجوی کتاب خانه در گودریدز

معرفی کتاب خانه از نگاه کاربران
عزیزان اگر برای پیدا کردن کتاب دچار مشکل شدید می توانید با شماره تلفن پخش ققنوس 66408640-66460099 تماس بگیرید یا از سایت های زیر به صورت اینترنتی خرید فرمایید
پندار بازار
http://pendarbazaar.com/?s=%D8%A2%D9%...

فروش اینترنتی ققنوس
http://www.qoqnoosp.ir/Search/348

فروشگاه اینترنتی شهر کتاب
http://shahreketabonline.com/home/

مشاهده لینک اصلی
فقط می تونم بگم عالی بود. به همه دوستان توصیه می کنم این کتاب رو بخونن

مشاهده لینک اصلی
5+ ستاره امیدوارم که من یک کتاب مانند این را پیدا کنم دلیل آن است که من خواندن. خانه. یک کلمه که بسیاری از معانی مختلف را بیان می کند که برای هر فرد به صورت یک اثر انگشت به صورت فردی است. برای جک بوثون، جایی است که او از آن انتظار می رود، تمایل دارد و هرگز کاملا مناسب نیست. برای خواهر او، Glory، این محل او را دوست دارد، آرزوی فرار از، اما می داند که او خواهد شد به تمام زندگی او گره خورده است. توماس ولف به ما گفت: «شما هرگز نمی توانید دوباره به خانه بازگردید»، ماریلین رابینسون به نظر می رسد می گوید شما هرگز نمی توانید خانه را ترک کنید. همانطور که مفهوم صفحه اصلی پیچیده است، بخشش حتی پیچیده تر می شود. خداوند فضل را تقدیم می کند و خواستار بذله گویی انسان می شود، اما آیا انسان واقعا می تواند ببخشد؟ دو روحانی معتبر در این رمان، رابرت بواتون و جان آمیز، قطعا در مورد بخشش صحبت می کنند، همانطور که این چیزی است که آنها درک می کنند و تمایل دارند، اما هیچ یک از آنها به هیچ وجه قادر به بخشش نیستند. رابرت هرگز نمیتواند فراتر از گذشته نگاه کند تا مرد واقعی جک را ببیند، و چون جک اسم او است، آمیس شماری از تجاوزات را به عنوان عصبانیت به نام او ناممکن می کند. هیچکدام از آنها قادر به تغییر در جک نیستند. آنها به مرد نگاه می کنند، اما آنها همیشه و همیشه پسر را می بینند. افتخار، که همیشه به درک اینکه برادر غریب او، جک است، کسی است که قادر به درک اینکه او بدون فریاد کشیدن چه کسی است. او امیدواری دارد که وضعیتی کاملا ناامیدکننده را احساس کند. اگر یک خانه برای جک وجود داشته باشد، Glory آن را به تصویر می کشد. ما تعجب می کنیم که چرا گذشته نمی تواند پاک شود، زمانی که فعلی و آینده خیلی کم است. چرا بعد از این همه سال، جک به این شلاق بی پایان تحمل می کند؟ جک می گوید: \"همانطور که مرد استخدام شده رابرت فاست، جک می داند\" خانه \"جایی است که زمانی که شما باید به آنجا بروید، آنها باید شما را در آغوش بگیرند.\" اما او امیدوار است که حقیقت در \" باید آن را نام ببرید چیزی است که شما به نحوی شایسته آن نیستید. »رابینسون می گوید:« می دانید، یا تلخ یا تلخ و یا سردرگم به نظر می رسد، خدا وفادار است. او اجازه می دهد تا ما را سرگردانیم، بنابراین می دانیم که به چه معنی است که به خانه برسیم. @ اما این به معنای شیرینی در بازگشت به خانه است که این شخصیت ها را بدون توجه به اینکه چگونه می خواهند آن را در غیر این صورت از بین ببرد، از بین می برد. اگر از یک خانواده کامل که اعضای آن همیشه درک و دوست داشتنی یکدیگر، ممکن است تاثیر این داستان را ثبت نکنید. اگر از یک خانواده که دوست یکدیگر داشته باشید، اما همیشه درک یکدیگر را دشوار می کنید، ممکن است مانند نگاه کردن به یک آینه باشد. اگر شما تا به حال در خارج از محدوده احساسات خود قرار گرفته اید، میدانید که باید منطقه راحتی شما باشد، جک با شما مخالفت خواهد کرد، و اگر شما تا به حال یک خواهر و برادر داشتید که دوست داشتید، اما از احساس خجالت کشیدید، جک به شما گریه می کند. من رابینسون را دوست داشتم ™ s Gilead. من جک بوثون را برای خودم ساختم و تصور کردم که من در مورد چه کسی Glory و Robert بودم. من مشتاق بودم که بیشتر در مورد این شخصیت ها بدانم، اما آنچه که در منزل به دست آوردم بسیار بیشتر از آنچه تصور می کردم می توانستم باشد. دیدن Ames سمت داستان و سپس جک، در مورد شخصیت انسان بسیار آشکار بود، اغلب ما زندگی را فقط در مورد آنچه که به معنای ما برای ما است، زمانی که انگیزه شخص دیگری می تواند خیلی متفاوت باشد و نه در مورد â € œusâ € در همه. من به لیلا و پایانی این سفر است. من این مجموعه را به شدت توصیه می کنم هر کسی که بخواهد با کمی سوالات در زندگی عمیق تر به چنگ اندازد. خوب به جای شر، اما ناتوانی در مرتب کردن خیر از شر، درک عمق قلب انسانی، روح دیگر انسان است. شکوه از جک می خواهد که او فکر می کند روح است، شاید این سوال برای همه ما باشد و برای پاسخ دادن به روح خود ما باید سعی کنیم شخص دیگری را درک کنیم. به عنوان یک خانه، من شما را با این تفکر ترک می کنم ماریلین رابینسون: @ خانه. چه جایی می تواند بر روی زمین وجود داشته باشد، و به همین دلیل به نظر آنها همه مثل تبعید بود؟ اوه، به طور ناشناس، از طریق یک چشم انداز غیرشخصی! اوه نه هر سنگ و سنگ را بدانید، نه به یاد داشته باشید که چگونه زمینه های تزیین ملکه آن را در سعادت کودکانه ای که به امید پدرش ارائه کرده بود، شکل داد. هیچ زخمی، هیچ ناامیدی، جوانان فاجعه آمیز به حال خود ندیده است. آه کامل باشد و نیازی به بخشش نباشد، یا شاید بتواند به اندازه کافی کامل باشد تا بتواند ببخشد.

مشاهده لینک اصلی
من متنفر هستم که این را بگویم چون به نظر می رسد خیلی غریب است و قطعا مذهبی نیست، اما این در واقع یکی از آن رمان هایی است که توسط دست فریب خورده است. مریلین رابینسون در راه منحصر به فرد خود را منحصر به فرد ساخته شده است یک کار فوق العاده است که فوق العاده ضرب و شتم زندگی از Reverend Boughton و فرزندان خود Glory و جک. این رمان، آرمان های زندگی خانوادگی و همبستگی را بدون در نظر گرفتن آنچه که از آنها می شود و آنچیزی دست و پاگیر است، بسته بندی می کند، این است که جک، پسر بی رحمانه که همه چیز را از هم گسیختگی، سرقت، مستی و غیره انجام داده است، هنوز عشق خود را حفظ می کند پدر و حتی بیشتر از خواهر و برادر دیگر جک. کتاب واقعا کاملا من را در این معنا از بخشش و در عین حال عشق در افتخار Boughton انتظار می رود و انتظار برای پسر پسند او، شک و تردید و شک و تردید او و در نهایت زمانی که جک باز می شود، به خوبی آن را ارزش آن بود. به عنوان Reverend Boughtonâ € ™ زندگی او به پایان می رسد، دخترش دردسر طولانی افتخار خود را نزدیک است، او را از طریق این مشکل زمانی را کاهش دهد، اما زندگی او جک، فرزند جسمی او است، اما هنوز هم دوست داشتنی است. این یک کتاب سریع در حال حرکت نیست، اما یکی از خوشمزه است به عنوان Medoc خوب تسکین داده شده است. جنبه های پنهان به طور مداوم کشف شده و نوشتن موزون از رابینسون، به ویژه توصیف او، این زیبایی را اضافه می کند که برای مدت طولانی دوباره دیده نمی شود. در اینجا چنین روحیه ای درباره این کتاب وجود دارد. افتخار، که برادر خود را به عنوان یک کودک دوست داشت، اکنون دشوار است اما به آرامی آنها یک عشق متقابل را توسعه می دهند و آن را جذاب تر می بینند. من جک را با قایقرانی گریخته و با ظاهر شتابزده آن در بالای رودخانه، فلاش آبی الکتریک که جنبه جادویی را به ارمغان می آورد، آن را تا حدودی به نوعی یک انسان بسنده می کند، اما با این وجود می تواند روح جک را طراحی کند، به رغم خطاهایش به شخصیت قدرتمند که با آن حساب نمی شود. همچنین جک می تواند جالب باشد. ارتباط نزدیکی با دوست نزدیکتر به Boughton، Reverend John Ames توسعه می یابد. به علاوه همسر Laila، یک مهاجر سابق و در حال حاضر به کلیسا وابسته است و با این حال، با وجود خوشحالی و خوشبختی او، هنوز هم باقی مانده است. او مرد بسیار دوست داشتنی سالخورده خود را می بیند و می داند که او دفن خود را می بیند و پس از آن، شاید پرنده بهشت ​​از قفس طلایی خود که از لحاظ لحظه ای مناسب است، فرار کند. او نمی داند لذت بردن از دیدن جان آمیز با همسرش است. همانطور که می داند هرگز نمی داند که او چه خواهد کرد و او همچنان از طریق او جذب خواهد شد ... Touching.A book remarkable and probering. خیلی دوست داشتم و بارها و بارها خوندم.

مشاهده لینک اصلی
شاید من چیزی از دست ندهم، یا من خیلی جوان هستم، یا شاید چیزی نتواند به انتظاراتی که من برای این پس از خانهداری و گیلاد داشتم، داشته باشم یا شاید آن را خیلی سریع بخوانم، اما به طور جدی این کتاب را بسیار خسته کننده یافتم. من ابتدا و انتها را دوست داشتم و این کتاب به طور آهسته، تقریبا ناشناخته، با گذشت زمان، که بسیار واقعی است احساس ساختن رابطه بین برادر و خواهر بی نظیر را به خوبی انجام می دهد. اما اغلب خواندن این کتاب احساس تماشای بازی ای را داشت که در آن تمام شخصیت ها احساسات احمقانه خود را سرکوب می کردند و هرگز نمی گفتند منظورشان چیست و مکالمه های واقعا خسته کننده ای را برای سه عمل انجام می دهند و سپس غمگین می شوند. و، آره، گیلاد یک کتاب خسته کننده است، اما آنقدر زیبا و آشکار است که مهم نیست که اساسا هیچ اتفاقی نمی افتد. اما هنگامی که شما در صحنه و گفت و گو بنویسید، بسیار سخت تر است که من را در هیچ چیز اتفاق نیافته ای علاقه مند نکنید، و صفحه اصلی مطمئن نیستید. در بیشتر موارد فقط باعث شد که من احساس ترس را از این موضوع احساس کنم.

مشاهده لینک اصلی
من احساس خستگی ناپذیر آفتابی داشتم در حالی که این رمان روحانی را می خواندم. من همیشه احساس می کردم که من آن را در صبح بخوانم، فقط در همان لحظه ای که پرتوهای با شکوه خورشید در حال افزایش است، شگفت انگیز تر می شود. نه خیلی گرم، نه خیلی روشن، درست است. این تابشی بود، من احساس کردم که آن را به استخوان هایم زنگ زده بود، انرژی خاصی، منبع قدرت است. واقعا خنده داره، چون کتاب به سرعت و به آرامی، شاید دقیق، حتی با آرامش روبرو می شود. احتمالا این پنج ستاره بوده است، اگر قبل از رفتن به دوره اصلی، وقت زیادی نداشته باشید. با این حال، این اشتها آور است که شما را بیشتر جذاب می کند. یکی از آن داستانهایی است که خط صاف را تا اوج به پایان رسانده است. آنچه جالب توجه است این است که مادام رابینسون با یک لحن غنی و تکان دهنده می نویسد که خلوص و استهلاک داستان را خنثی می کند. من از پیشرفت آگاه آگاه بودم، اما من هرگز احساس نا امید نشدم. این رمان تمرکز بر ظرفیت انسان است. این مسأله محدودیت توانایی ما برای بخشندگی است. این به شکاف خود کنترل ما وارد می شود. این موضوع به ماهیت همدلی و دلایل آن بستگی دارد. این مسافتی را که عاشقانه به راه می افتد اندازه گیری می کند. این شک و تردید را بررسی می کند و چرا ما کارهایی را انجام می دهیم که به آن منجر می شود. و ما این واقعیت را ارائه می دهیم که تخریب خود را محدود به تخریب آن ها نمی کند. این که انفجار نابودی به آن افرادی که برای شما مراقبت می کنند، به شما عشق می بخشد، که آنها را نیز نابود می کنید. دین نقش مهمی در این داستان دارد. این داستان عملا در اطراف خانواده غریبه ای از طرفداران متولد می شود. به طوری که می توان انتظار داشت که الهیات به عنوان میان وعده مورد استفاده قرار گیرد و از طریق مشکلات ذکر شده در بالا مورد بررسی قرار گیرد. به رفقای بی ایمانم، هیچ نگرانی ندارم، پسر بی ایمان، زمین بازی را هموار می کند. او اغلب به لحاظ لجاجت وحشتناک است. دکترین ها مورد سوءاستفاده قرار می گیرند و کتاب مقدس مورد سوء استفاده قرار می گیرند، اما او به معنای خوب است. این یکی از مهمترین لحظات برای من بود وقتی پسر کافر می گوید که کاملا باور ندارد، اما او درک می کند. â € œ این امکان وجود دارد که حقایق بزرگ را بدون احساس حقیقت از آنها بدانیم. ما همه اختلاف نظر داریم، نباید هدف ما تبدیل دیگران به دیدگاه ما باشد، بلکه باید آنها را درک کنیم. با رفتن به یک خانواده بسیار مذهبی، من با دیدگاه هایم کاملا متفاوت هستم. من هنوز به خدا اعتقاد دارم، اما من چیز خاصی نیستم که به آن اعتقاد دارم، به ویژه آنهایی که به نظر میرسد نسبت به خودمختاری، اما من درک می کنم که چرا آنها چنین چیزهایی را باور می کنند و من به آن احترام می گذارم. در مورد من به اندازه کافی در حال حاضر، بحث های ویژه ای در مورد روح، فیض، فریب، پیش شرط، الوهیت بحث برانگیز استاندارد وجود دارد. اما این را فراهم می کند، این معنویت در یک نور خاص است که در آن کسانی که خواندن آن را درخشش نیست. این معنویت را با بشریت که به نوعی طبیعی است احساس می کند. این تقریبا شخصی است با این حال، در قلب این همه، این در مورد بهبود و امید است در همان محل از کسانی که ما عزیز، خانواده را نگه دارید. همه اینها در میان بسیار معمولی است، بعضی میگویند خسته کننده، زندگی است. اما واقعیت این است که زندگی شگفت انگیز نیست، پیچ و تاب های طرح و ناگهانی نشان می دهد. زندگی اغلب تکراری است، یک چرخه در روز به روز، جزئی در تغییرات آن است. عظمت مریلین روبنسون بر این واقعیت است که او چنین رمانهای نفسانی را بر اساس این عادت، این دایره ای که بسیاری از ما از آن متنفر هستند، می نویسد. او چشم های ما را بر زیبایی بالقوه زندگی واقعی باز می کند. زبان او خیره کننده است، اما ظریف، با غنای و آشنایی که واقعا به نظر می رسد، به طور یکسان، دوست داشتنی. سادگی این همه، هر دو پروسه و طرح، قدرت آن است، غنی سازی و تحریک خواننده. به این ترتیب، رمان به همان اندازه واقعی است. این احساس بسیار واقعی است، بنابراین قدرت نادر تولید اشک را در رویدادهای رایج تر نشان می دهد. به یاد داشته باشید که یک جوک، یک شوخی ساده به قطعات تبدیل شده است. این کار کارشناسی چندین بار به من دست زده است، به خصوص در نیمه دوم آن. به ندرت اذعان می شود، اما کتاب های بسیار زیادی وجود دارد که خود را متشنج از خلق و خوی تولید شده خود، کتاب هایی هستند که شما را التماس می کنند و رودخانه را گریه می کنند. ما اغلب از این چیزها آگاهیم، ​​اما هنوز نمی توانیم به خودمان کمک کنیم. اوه، درام. اما من به شما اطمینان می دهم که این نوع از آن نیست. این قلب شما را گرم می کند، بدن خود را با شادی، اندیشه های خود را با قدردانی، با فضل خاصی، با احساس ماندگاری ایمان، شاید در خدا نیست، بلکه در زندگی است. این ادامه دارد همیشه امیدوارم این رستگاری همیشه در دست است بدون توجه به آنچه @ بسیار برای سپاسگزار بودن برای ... @

مشاهده لینک اصلی
پس از خواب با حالت عاطفی این کتاب من را ترک کرد، من بررسی خود را ویرایش کرده ام و آن را به پنج ستاره جامد تغییر دادم. @ این یک کتاب ناقص است در تایید گناه و unstinting در اعتقاد خود در امکان فضل. در عین حال سخت و مهربان، تلخ و شاد، متعصب و آرام است. â € œFromThe Return of the Son of Bountiful.â € بررسی نیویورک تایمز کتاب توسط A. O. ScottI فقط دانا نمی دانم چه می توانم بگویم و یا در مورد این کتاب اضافه کنید. واقعا قلبم را از بین برد و من آن را دوست داشتم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب خانه


 کتاب جز حکایت دوست
 کتاب پژواک بیست هزار هرتزی صفر دسی بل
 کتاب تخت خواب من کجاست؟
 کتاب لگن من را ندیدی؟
 کتاب جلوی دهانم را بگیرم؟
 کتاب زنان خطرناک 1