کتاب خانه خوبرویان خفته

اثر یاسوناری کاواباتا از انتشارات سبزان - مترجم: رضا دادویی-معروف ترین رمان ها

مجموعه ی سه داستان
دست: مردی که دست یک دختر را برای یک شب از او قرض میگیره و با خودش به خونه میبره
پرندگان و حیوانات دیگر: داستان مردی که علاقه زیادی به نگهداری از حیوانات خانگی دارد
و خانه ی خوبرویان خفته: که داستان اصلی هست. داستان در مورد پیر مردیست که به خانه ی عجیبی میرود تا شب را بتواند کنار دختران جوانی که با داروی خواب قوی به خواب رفته اند بگذراند و کنار آنها بخوابد... این کار باعث میشه خاطرات زنهای زندگی گذشته خود را به یاد بیاورد و ...


خرید کتاب خانه خوبرویان خفته
جستجوی کتاب خانه خوبرویان خفته در گودریدز

معرفی کتاب خانه خوبرویان خفته از نگاه کاربران
از @شهر باران@ دوست و آبجی بزرگوارم بخاطر پیشنهاد این کتاب سپاسگذارم

این کتاب شامل سه داستان است
هر سه داستان به تنهایی مردهایی با شخصیت های متفاوت می پردازند

دست

داستان مردی که عاشق لطافت زنانگی بدور از دخالت میل جنسی است.زن فقط دستش را به مرد می دهد و مرد از دست به لبخندها و زیبایی زنانه پی می برد.شاید رسیدن از جز به کل منظور نویسنده بوده.راستش فک میکنم منظور کامل داستان رو آنچنان که بود نگرفتم ولی از خواندنش لذت بردم.شاید باید بار دوم بخوانم

پرندگان و حیوانات دیگر

حکایت مردی که بیشتر وقتش را با غذا دادن و پرورش پرندگان خاص میگذراند
پرندگانی که ویژگی اصلیشون در بی مدعایی شون است

همین انتخاب پرندگانی که نه زیبایی دارد و نه صدای خوشی دارند،شاید عدم تاثیر پذیری مرد از زیبایی های جهان و اینکه از نقش مسیح و ناجی بودن لذت می برد

مرد عاشق شی کاگو بود ولی نه موقعی که در رقص خودنمایی میکرد.آخر داستان کمی سخت بود و من بعد دوبار خواندن اینطور حدس زدم که شی کاگو تسلیم و خیال خودکشی دارد.این زن شبیه پرنده های بی ادعا شده است و همین باعث شد دوباره مرد طرف زن برود و فکر اینکه او را نجات خواهد داد حس خوشبختی برایش به ارمغان آورد

علت حدسم در مورد خودکشی قریب الوقوع شی کاگو، قفل کردن دستانش بود.سالها پیش،مرد و شی کاگو قرار گذاشته بودند باهم خودکشی کنند و شی کاگو که خواسته بود زودتر کشته شود؛ دستانش را به همان شکل مشت کرده بود

خانه خوبرویان خفته

گابریل گارسیا مارکز درباره ان کتاب گفته: تنها رمانی که آرزو داشتم نویسنده اش باشم رمان خانه خوبرویان خفته است
مارکز به تقلید از این اثر ،کتابی بنام @خاطرات روسپیان سودازده من@ نوشته است
....
پیرمردانی ناتوان در کنار دوشیزگانی خفته که نباید رابطه جنسی باهاشون برقرار کنند
آگوچی مردی 67 ساله است که پیری را احساس می کند،شاید می خواهد با تجدید خاطرات جوانی،این احساس را از خود دور نماید

و به خانه ای عجیب می رود و هر بار در آغوش دوشیزه ای خفته می خوابد
قبل از اینکه قرص های خواب آور رو بخورد،با لمس لبان و موهای دختران،هر بار یک یا چندین خاطره به ذهنش هجوم می آورند
و بیشتراین خاطرات روابطیه که با دیگر زنان داشته

در داستان زنی میانسال متاهلی رو بیاد می آورد که با حرف در مورد فاسق هایش ،آگوچی تحریک می کند تا باهم باشند اما آگوچی قبول نمیکند
این زن به آگوچی میگه: هروقت خوابم نمی گیره تعداد مردهایی که باهاشون
!!!بودم رو می شمرم و حیف که به تعداد انگشتان دست نمیرسه

.......

من که تا حالا فکر نکرده بودم که بهترین خاطراتی که در پیری به سراغم میان چی خواهند بود!؟

کاواباتا قلم سحر آمیزی برای نوشتن از مردم و فرهنگ اسرار آمیز ژاپن دارد.خیلی تحت تاثیر قلم زیبایش قرار گرفتم
وی اولین نویسنده ژاپنی برنده جایزه نوبل است و این کتابش به عنوان بهترین رمان قرن ژاپن انتخاب گردیده است

مشاهده لینک اصلی
Nemureru bijo = House of the Sleeping Beauties, Yasunari Kawabata
House of the Sleeping Beauties is a 1961 novella by the Japanese author Yasunari Kawabata. It is a story about a lonely man, Old Eguchi, who continuously visits the House of the Sleeping Beauties in hope of something more. The titular house is an establishment where old men pay to sleep besides young girls that had been narcotized and happen to be naked, the sleeping beauties. The old men are expected to take sleeping pills and share the bed for a whole night with a girl without attempting anything of @bad taste@ like @putting a finger inside their mouths@. Eguchi is presented with a different girl each time he visits the house because of the short notice of his visits. He discovers that all girls are virgins which somehow compels him to comply with the house rules. Each girl is different and the descriptions of his actions are mixed with the dreams that he has sleeping besides the girls.
عنوانها: خانه زیبارویان خفته؛ خانه خوبرویان خفته؛ اثر: یاسوناری کاواباتا؛ تاریخ نخستین خوانش: سی ام ماه می سال 2011 میلادی
عنوان: خانه زیبارویان خفته؛ مترجم: کیومرث پارسای؛ تهران، نشر شیرین؛ 1380، در 221 ص؛ شابک: 9645564936؛ موضوع: داستانهای کوتاه از نویسندگان ژاپنی قرن 20 م
عنوان: خانه خوبرویان خفته؛ اثر: یاسوناری کاواباتا؛ مترجم: رضا دادویی؛ مشخصات نشر: تهران، آرون، 1387، در 224 ص، شابک: 9789648900897؛ چاپ دیگر: تهران، آمه، سبزان، 1389؛ ذدر 160 ص؛ شابک: 9789646061910؛ چاپ ششم 1392؛ چاپ هفتم 1393؛
موضوع: داستانهای کوتاه از نویسندگان ژاپنی قرن 20 م
مجموعه ی سه داستان: 1- «دست»: مردی که دست یک دختر را برای یک شب از او قرض میگیرد و با خود به خانه میبرد. 2 - «پرندگان و حیوانات دیگر»: داستان مردی که علاقه ی زیادی به نگهداری از حیوانات خانگی دارد، و 3 - «خانه ی خوبرویان خفته»: که داستان اصلی هست. داستان پیرمردی که به خانه عجیبی میرود تا شب را کنار دختران جوانی که با دارو به خواب رفته اند، بگذراند و کنار آنها بخوابد ... این کار باعث میشود خاطرات دیگر زنهای زندگی خود را به یاد بیاورد
نقل از متن: باید دور شد ... برای دیدن خویشتن خود، باید از خود دور شد
از متن: کسی که گناهان خود رو به گردن دیگران میندازه، نمیتونه حتی در ردیف پست فطرتها باشه
ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
من کتابهایی را که در ذهنم موفق به انجام آن شده اند، ارزیابی می کنم. برخی از رمان هایی که خواندند لذت بخش هستند اما به زودی فراموش می شوند. البته، کسانی که من را شکل می دهند و به من آموزش می دهند ارزش بیشتری دارند. اما من برای کسانی که به یاد می آورم، جای خاصی را می بینم. داستان کوآبادوس یکی از آن است. و حوادث، آن را در مورد حافظه، در میان چیزهای دیگر صحبت می کند. همچنین در مورد ترس از مرگ و تمایل به زنده ماندن از طریق اکسیر جوانان صحبت می کند؛ در مورد پشیمانی ها و خواسته های ناخوشایند در پاهایی از پرستاران بلند گریه می کرد؛ در مورد آرزوی صلح و آشتی با زندگی. در یک خانه عجیب و غریب که واقعا نمی توان آن را فاحشه نامید، باکره های زیبا در خواب عمیق، برهنه، بی گناه و ناخودآگاه دروغ می گویند. مردان پیر در کنار آنها بیدار می شوند، بیدار، ناراحت، پر از میل. آنها نمی توانند به باکره آسیب برسانند، آنها مجاز به آنها بیدار نمی شوند. آنها فقط می توانند بدن خود را لمس کنند و در کنار آنها بمانند. چنین جسمی بی دفاع و ذهن های فراموش نشدنی، به دلخواه و رحم مردان پیر. اگر به این تصویر نگاه کنید، داستان ممکن است شما را تحقیر کند؛ و با این حال، آن را دارای ورقه زیبا و شاعرانه، با وجود دانه زشتی آن است. از زمان های قدیم، مردان قدیمی به دنبال استفاده از عطر و طعم دختران به عنوان اکسیر جوانان بودند. اوگوچی به خانه منتهی شده توسط این نوع عجیب و غریب لذت می برد. در چند شب، در فضای محصور یک اتاق، او بدنهای مطیع و در معرض دختران جوان را در نظر می گیرد. خواب عمیق یادآور مرگ است به طریقی؛ در خواب آنها، برخی از دختران به نظر می رسید زنده تر از دیگران است. زندگی در آنجا، قطعا، در عطر و بوی او، در لمس او، در راه او نقل مکان کرد. Eguchi تجارب مجموعه ای از احساسات و خاطرات بیدار شده توسط صداها، بوی ها و مناظر. او جوانان، فرزندانش، زنانی را که با آنها در ارتباط بود، به یاد می آورد. او با لکنت، با ناراحتی، و همچنین با تمایل به آسیب زدن مبارزه می کند. در قلب خود، به عنوان آنها در برابر گوشت دختران جوان برهنه قرار داده خواب، بیش از ترس از نزدیک شدن به مرگ و پشیمانی برای جوانان از دست رفته خود است. ممکن است همدردی وجود داشته باشد و آشفتگی در خانواده های موفق بسیار رایج است. آنها قبل از اینکه زانو بزنند، هیچ بودا ندارند. دختر برهنه هیچ چیز نمی داند، چشم هایش را باز نمی کند، اگر یکی از پیرمردها در آغوشش کمرنگ باشد، اشک های سردی را بشکند، حتی سوزان و گریه کنند. مرد پیرمرد نیاز به هیچ احساس شرم ندارد، هیچ آسیبی به غرور او نمی زند. پشیمانی و ناراحتی می تواند کاملا آزادانه جریان یابد. و ممکن است زیبایی در خواب خود نوعی بودا باشد؟ و او گوشت و خون بود. پوست جوان و عطر او ممکن است بخشش برای مردان غمگین قدیمی است. داستان اینقدر تحت تأثیر قرار گرفت که وارد قلمرو رویاهایم شد. من یک داستان کوتاه اما عجیب و غریب برای گفتن دارم، و من آن را در اینجا بنویسید، زیرا می خواهم آن را در طول سالها بخاطر داشته باشم. یک شب بعد از خواندن داستان، من از خواب بیدار شدم که احساس می کردم کسی در خواب من بیدار بود، در تاریکی نگاه می کرد، دستم را روی پستانم نگه می داشت. احساس کردم کمی ترسناک بود اما بعد دوباره دوباره خوابیدم، یا شاید برای اولین بار بیدار نباشم. صبح بیدار شدم، چون مطمئن نبودم که چیزی که یادم باشد رویا یا واقعیت بوده است. وقتی که از دوست پسر من در مورد آن پرسیدم، او گفت که او تمام شب به صدا در خواب بود. عجیب و غریب. و با این حال، آن را احساس بسیار زنده، مانند یک رویا روشن ... چیز عجیب و غریب در مورد همه این است که صحنه من تجربه کرده است نیز در رمان اتفاق می افتد. احساس کردم که من در ذهن دختران خوابانده شده بودم. مثل من از طریق پوست او، از طریق حواس او درک می کردم، حتی اگر به نظر می رسید خواب بود. ممکن است آنها از بین بروند، شاید او بتواند احساس کند که چه اتفاقی برای او افتاده است. آگاهی ناخودآگاه اما هشدار. خوب، من نمی توانستم این بررسی را بدون اعتراف به ارتباط من با داستان انجام دادم. بررسی من فقط برای خانه زیبایی های خفته است. اگر این را بخوانید، باید خاطرات خانم ها را هم بخوانید و ببینید چگونه مورسک از ایده پشت داستان کاواابات استفاده می کند.

مشاهده لینک اصلی
â € œThe سالی است مرگ و جوان عشق دارند، و مرگ یک بار اتفاق می افتد، و عشق دوباره و دوباره دوباره است. به عشق بازی یک قلب شجاع است. برای مردن؛ تمایل قلب خشن؛ یک فعل قطعی برای اجتناب ناپذیر. شبیه به قلب شکسته نشسته در دریا، دعوت امواج برای حمل آن را مانند یک کودک؛ تنهایی سالخوردگی به دنبال مرگ سیاه و سفید است. \"قدردانی از سن پیرمردی که در\" صدای کوه \"زمزمه می کند، در این کتاب مثل آنکه موج های طوفانی را می کشد، Eguchi می شنود، او در سینه ی جوانان جوانه می زند. جسد بیرحمانه از دختر در ایالت بکر به عنوان روزی که او متولد شده بود، به آرامی با خواب آلودگی فیزیکی سالم Eguchi. روزی روزگاری، بوی جوانان بی نظیر در تمام زیبایی های ناخوشایندش، گرما و حساسیت یک زن بی نظیر، موجب غم و اندوه در وجود موجودی Eguchi شد. شکوه بکر نمادین شامل آزادی جوانان بی رحم و احتمال نقض آن است. اگر به این خانه نرسید، به دنبال نابودی زودگذر سقوط می کند ... چرا این به نظر Eguchiâ € ™ وجود موجود به نحوی خالی بود؟ او زندگی کامل را زندگی کرده بود، به عنوان زندگی تعریف شده است. مانند شینگو (صدای کوه)، او پدر، شوهر و پدربزرگ بود و سهم خود را از امور داشت، اما زمانی که او در کنار خیمه شبانی برهنه، گوش دادن به اقیانوس، زیبایی که او نمی توانست نقض کند Eguchi توسط هرج و مرج از احساسات خود، از هم گسیخته بود. چه چیزی باعث می شود یک مرد از وجود خود برای یک زن از دست بدهد؟ آیا نعوظ آلت تناسلی تنها اثبات قابل قبول برای وجود انسان است؟ در مبارزه بین پیر و جوان، که در آن نقطه یک مرد می یابد خود را ایستاده در لبه بشر و غیرانسانی؟ آیا بی ثباتی از سنین پیری در توانایی جوانان پنهانی خیالی است؟ درست است که به اعتقاداتش در فلسفه ی ذن، Kawabata ایده â € ~Shunyataâ € (صفر) قرار می دهد؛ خالی که برای یک مرد برای دستیابی به آزادی از فساد اداری ضروری است. اما نویسنده که به خاطر درخشندگیش در کاريکاتورهای شوم عمیق ترین احساسات انسانی شناخته می شود، ذهن خود را به عنوان ارگان حساس درونی اولیه، نشان می دهد که ناامیدي برای رسیدن به آرزوها، از قهرمانان او (Eguchi، Kikuji، Gimpei، و غیره) استفاده می کند. € ~ خالص زندگی از طریق ایده های فراموش نشدنی از ارووتیک ها و مرگ است. غم و اندوه وحشتناکی از تنهایی که همه بازیگران این رمان رنج می برند، ناشی از بی نظمی بودن ناتوانی در رسیدن به \"قابل دسترس\" است. برای خوابیدن به عنوان یک کودک، بی رحمانه، بدون آرامش هیجان انگیز، چیز تازه ای برای ذهن بی قرار است. بدون آرزو، هیچ گناهی، هیچ ترسیدی خوابیدن؛ به خواب رفتن مانند مرده مردی که هرگز احساس راحتی نداشت، خواب شیرین را تا زمانی که خون گرم و پاکیزه از یک دور گردن و کت و شلوار زنانه از طریق رگهای خود جریان داشت. با این حال، در آن لحظه سعادتمندانه، ایده کثیفی که از سلامتی دیگران به وجود می آورد، شکل گیری خود را در آن لحظه منعکس می کرد. \"خون پاک دختر در حال حاضر، این لحظه ای است که از طریق من جریان می یابد، اما وجود ندارد وقتی این بازو به دختر بازمی گردد، این خون مردانه کثیف است که از طریق آن جریان می یابد؟ â € (یکی از بازوها) از طریق مضر مرگ، افکار متعادل کننده ی مرگ است. در «پرندگان و حیوانات خانگی»، زندگی غم انگیز قهرمانان، مجددا منعکس شده و خواستار دستیابی به پاکیزگی زندگی نامناسب در شکل واقعی آن می شود. به نظر می رسد که تولد حیوانات به عنوان قهرمان داستان به عنوان \"زندگی بدون سر و صدا\"، بدون اشتباه و زمانی که با قرار دادن جوانان با سالخوردگان، تفاوت های متفاوتی از مراحل زندگی، وحشتناکی برای جایگزینی حوادثی که به نظر می رسد نجات از زشتی زندگی پیش بینی شده است. \"مردان و همسران، والدین و کودکان، برادران و خواهران، اوراق قرضه به راحتی حتی با افرادی که رضایت بخش ترین آنها نیست œ از طرف دیگر یک خلوص خاص غم انگیز در ساخت بازی های زندگی و عادات حیوانات .... @ جنجالی که ناشی از ناامیدانه انسان نیاز به پرورش و کشتار حیوانات یک بار دیگر مشخص تم تودرع از انفعال یک موجود خالی از آگاهی انسان است که گاهی اوقات بین خطوط انسانی و غیرانسانی خط خطی را می شکند. خاطرات چیست؟ آنها بازتابی از اقدامات گذشته ما هستند، انسداد وجودی که به شرم ناپذیر تبدیل می شود. کاواباتا بر این عامل ذهن انسان تاکید می کند تا ارتباط فرد با جهان وجودی را تشدید کند. بازتاب گذشته ما، اشتباهات زندگی ما، همیشه در آستانه مرگ قرار دارد. و پس از آن، چگونه ما به شدت برای این احتمال غیر ممکن از جوانان ما، حتی برای کوتاه ترین لحظه، تمایل به زنده ماندن از وجود تمیز است. فرصتی غیرمنتظره برای تجربه کردن جوانان بدون شرمندگی. چه می شود اگر؟ سخت ترین بخش در مورد زندگی این است که زندگی می کند. و گاهی اوقات وقتی که من در مورد امکان تنبیهی غم انگیز به خاطر عدم وجود کامل بودن، فکر می کنم، در میان عمق خلال استخر پنهان می شوم ...

مشاهده لینک اصلی
من تا کنون از کاواابات دور مانده ام، از برخی باور غلط، که او خیلی غم انگیز، خیلی ضعیف و حتی خودکشی است. من خوشحالم که ثابت می شود اشتباه و اضافه کردن یک استاد ادبی دیگر به برنامه های خواندن آینده من. من با این روایت شروع کردم هر دو به این دلیل است که این یک تیزر / نمونه برنده از سبک او است و به این ترتیب خلاصه ای به عنوان یک قطعه همراه خوب برای گابریل گارسیا مارکز و خاطرات خانم های ماندگار من به نظر می رسید. موضوع در واقع مشابه است: مردان پیر که در جستجوی شرکت زنان جوان در خانه های سرکش، فرصتی برای یادآوری در مورد گذشته عاشق و در مورد آمدن خواب نهایی است. من عاشق چگونگی شخصیت هر نویسنده و زمینه فرهنگی آن در معرفت شناسی آنها منعکس می شود. شخصیت اصلی مارکز از لحاظ روحی و روانی، حتی با روانشناسی است که هنوز هم با زندگی در سن 90 سالگی است. اوایل اوگوچی، همانطور که او در طول روایت شرح داده شده، تنها 67 سال دارد، بیشتر از خط روبرو شدن با فنلاند آگاه نیست، بلکه وسواس ندارد اما مطمئنا با افکار مرگ مواجه است. او همچنین محکوم، تحلیلی، درونی است. شاید اندیشمندانه ترین وجهی است که او را تعریف می کند، یک سرگرمی مورد علاقه در ژاپن. به جای باغ های زین با شن و ماسه سفید ریخته شده، سنگ های زرق و برق و حباب های شکسته، مدیتیشن های قدیمی Eguchi در نزدیکی دختران جوان برهنه جوان آغاز می شود، برای راحتی گایزر های قدیمی با پول برای پرداخت هزینه امتیاز می گیرند. از آنجایی که دختر بیدار نمی شود، مهمانان سالمی نباید شرم آور سال های خود باشند. آنها کاملا آزاد بودند که به رویاهای نامحدود و خاطرات زنانه بپردازند. آیا این به این دلیل است که آنها احساس تردید در پرداخت بیش از زن بیدار نیستند؟ من خودم از خودم پرسیدم چه کار می خواهم انجام دهم اگر من یک درمان مثل آن را ارائه می دهم و غرایز من به من می گویند که نمی خواهم به آن برسم. رابطه منسجم هنوز در کتاب من به عنوان عرفی است. اما من ژاپنی نیستم، و من واقعا نمی دانم اگر 20 سال از این هم احساس می کنم. در عین حال، قبل از محکوم کردن شیوه های شلوغش، او را به قدری Eguchi ترغیب می کنم و دنبال جریانش از افکار وجدان درباره زنان و عشق، جوانان و تنهایی می گردم. آنها یک نور عجیب در پایین تاریکی عمیق بودند. Eguchi تنها در حال حاضر است، اما به عنوان او به تماشای، جوانان و بوی بدن در کنار او بوی داده می شود، متوجه می شویم او زندگی کامل داشته است، با همسر، فرزندان، عاشقان و حتی مواجه های جنسی گاه به گاه. او به گذشته خود با برخی از پشیمانی در مورد کسانی که دور، اما بدون تلخی، به نظر می رسد. نوستالژی و استعفای تظاهرات اصلی حساب اوست که با نام تجاری خود از شیفتگی برای جنبه های ذهنی عشق محسوب می شود. هر دختری که او در اتاق کوچکی که در پرده های مخملی قرمز پنهان شده و در مهتابی فرو می ریزد، ملاقات می کند، متفاوت از گذشته است، منحصر به فرد جذاب، هر کدام باعث نوع دیگری از حافظه می شود. (مشاهده اسپویلر) [من تعجب می کنم: آیا کسی که اعتقاد داشت دختران فتحی برای خوابیدن بودند؟ نه آن که در پایان بسیار مهم بود، اما این انتظار من بود. (پنهان کردن اسپویلر)] داستان در این بیشتر از یک جشن زیبایی و زن بودن به عنوان یک قطعه جنسیت تبدیل می شود: برای Eguchi زمانی که او به این خانه آمد، هیچ چیز زیبا تر از یک صورت جوان در خواب dreamless وجود دارد. ممکن است آن را شیرین ترین تسلیم در این جهان یافت می شود؟ فرانسوی ها می گویند: تفاوت در Vive la! . قدیمی Eguchi آگاه است از او در طول عمر طولانی او به سختی شروع به درک زنان، و او را تسکین بیشتر از آگاهی از زمان کمی که او اکنون برای ادامه مطالعه خود را ترک: زن بی نهایت است، فکر می کنم مرد مسن تر با یک لمس از غم و اندوه هیچ طرح و گفتگوی کمی با ارزش وجود ندارد. اما پروس در سادگی مورد مطالعه و ظرافت آن نفیس است. آرزو می کنم که بیشتر با سمبل ها و استعاره های خاص فرهنگ ژاپن آشنایی داشته باشم، زیرا احساس می کنم که هر زلزله ای از باد، هر سقوط امواج در ساحل، هر گلبرگ افتاده از یک درخت مگنولیا شکوفا، هر حرکت دست از یک دختر خواب، یک کد برای یک احساس یا یک مرجع ادبی. من احساس مشابهی از جستجوی آلبوم های قدیمی چاپ چینی و ژاپنی و دیدن فیلم یاسوشیرو اوزو دارم. من از او نام برده ام، زیرا صحنه ی مورد علاقه ی من است که بین Old Eguchi و جوان ترین و عزیزترین دخترم دوستش داری. در یک اکو اسکریپت بهار بهار، پدر باید دختر جوان خود را ازدواج کند و آخرین سفر خود را با او به معابد در کیوتو انجام دهد، جایی که آنها در سکوت در مقابل یک درخت گلدار چهار صد ساله تفکر می کنند. آیا فکر آنها در لحن یا در جریان متقابل است؟ ما نمی دانیم تنها اطمینان این است که تنهایی پیرمرد باقی مانده است: اگرچه او در توکیو زندگی می کرد، دختر به ندرت پس از ازدواجش به دیدن او رسید. @ @ @ چگونه می توانم؟ خوشبختم، من فکر می کنم @ علی رغم کوتاهی متن، من احساسات زیادی را از بین می برم و برخی از دلایل اخلاقی را به خاطر می آورم. مأموریت انجام شده برای آقای کاواباتا، که احتمالا مرا دوباره دیدم از منظرهای منحصر به فرد کوه، دریا، معبد، ماه مهتابی گذراندن. و حتی اگر ...

مشاهده لینک اصلی
من در مورد این کتاب حساس هستم اولین داستان خوب بود، با برخی از پیام های خوب که نویسنده به اشتراک گذاشتن در مورد ترس از پیر شدن و نحوه تجربه جنسیت خود را. با وجود این، پایه ای از این داستان به شدت مکررا تکرار شد، با این که پیرمرد با دیدن دختران خواب بسیار جالب بود و از دیدن جایی برای دیدن آن ها بسیار لذت می برد. در واقع، در نهایت، نویسنده هیچ چیزی جدید برای اضافه کردن زمانی که مرد به یاد عاشقان قدیمی و یا مشاهده بدن دختران است. سپس دوباره داستان دوم بود. همه چیزهایی که من می توانم در مورد آن بگویم این است: چه چیزی را فقط خواندید؟!؟ همه چیز بازوها پیچیده بود و هرگز در واقع توضیح داده نشد. در نهایت، داستان سوم، با مرد و حیوانات خانگی خود، آسان بود، پس از دو نفر دیگر به راحتی خواندن. بنابراین، 2 از 5.

مشاهده لینک اصلی
خواندن خانه زیبایی های خواب با یک چاقو در پشت. آزادی بیان به من احساسات بیش از حد خیانت می کند. و ... آره! من خواندم به نظم. کلاه ژاکت کتاب گفت: \"شخصیت پرندگان و جانوران ترجیح می دهد شرکت پرندگان و سگ های حیوانات خانگی خود را به مردم، اما برای او همه موجودات زنده اشیا زیبا، که اگر چه آنها را به لذت بردن از او، با رفتار ظالمانه رفتار می کند. من! رفتن به داستان شماره 3. پرندگان و جانوران ظلم و ستم گاه به گاه درست نیست. بازی خدای بیشتر شبیه آن است. آنها را در آن توقف خوشحال می کند و راه گل را بوی می دهد. گنجاندن لحظه ای، به دست گرفتن روز ... اما فقط روز. و قطعا قطعا درست است این نگران کننده بود که او این پرندگان را در حمام کشته است و پس از آن این تلاش را برای بازگرداندن آنها انجام داد، فقط برای اجرای همان حمام مرگبار در مجموعه دیگری از پرندگان. تنهایی، چه راحتی از حیوانات و معشوقه های گذشته اش می آید، به من مثل یک زندگی گاه به گاه مرده با دیگران حس کرد. من همچنان به ایده بازی خدا می روم که آن را توصیف می کند. تصویر او او را جدا از هر چیزی که مهم است برای دیدن آنچه که آن را در داخل نگاه. من احساس می کنم که خواندن آن. خودکشی با یک قرارداد زن در این داستان است مانند آنچه در Kawabatas Sound of the Mountain بود. ایده ی یک زن که باید خود را با یک مرد بکشد، واقعا من را ناراحت می کند. حتی این بار خودت را به قتل نمی رساند او قصد داشت او را قبل از عقب نشینی از بین ببرد. توجه او به زیبایی وحشیانه رقاصان (که پس از آن بازنویسی شد، آن را بررسی کرد، آن را از هم جدا کرد، بیش از حد) تقریبا به من ساخته شده فکر ساخت چیزی بدون انجام گناه برای کل بقیه زندگی است. احترام نمی کند خیلی خوب ... بیا دعا کن! لعنت من تنها و متوقف شده و بوی گندم گل است که به من می رسد (در حال حاضر چاقو نیست، آن خار در پنجه من است؛ من احساس استعاره ای دارم که این احساس گناهان است). من تا اولین بار متوجه شدم که متوجه نشدم سگ ها را ذکر می کنم. سگ هایی که مرده های خود را می خورند ... هنگامی که او شروع به پرورش سگ برای نشان دادن برای او انجام نداد. و چگونه مادران یکسان ایجاد کننده نبودن پرورش در زندگی بودند. (مدتها طول کشید که جالب توجه است که مردم تنها گونه هایی هستند که برای مدت طولانی نیاز به مراقبت از جوانان خود دارند). من از بسیاری چیزها یادآوری شدم ... مانند داستان JD Salingers Nine Stories (یکی از اسکیمو) با دخترانی که از جوجه های مرده برای هفته ها استفاده نمی کنند. این مرد را فراموش می کند او حتی یک توله سگ را می کشد، درست مانند مادران توله سگ. (این ناراحت کننده است. من دو توله سگ دارم، یک بچه بچه دارم.) پس آره، نگه داشتن توله سگ مرده من این را یادآور شدم. این یک نوع فقدان واقعیت است که احساس گناه می کند ... این است segway. به هیچ وجه! خانه زیبایی های خواب یکی از دوستان این کتاب را به من توصیه کرد زیرا من توسط روسپی هایی که فقط در کنار مشتریان خود در موراکامی ها بخوابند، شگفتزده شدم. (من قصد دارم به چیزی بگویم که در واقع داستان درباره یک تغییر خوب در سبک بررسی من است.) مرد شصت و هفت ساله، Eguchi، از خانه زیبایی های در حال خواب دیدن می کند که مردان قدیمی سالخورده مبلغ هنگفتی می پردازند پول برای خوابیدن در کنار زنان جوان (بعضی ها خیلی جوان) مصرف می کنند. هز نه به عنوان مردان سالخورده او تصور مشتریان دیگر. او بسیار تصور می کند که او در کنار زنان قرار دارد (برای هر بازدید هر یک متفاوت است). چیزهای زشتی که او در زندگی اش احساس کرده و انجام داده است. او چه زمانی از او پیشی می گیرد. زنان نمی دانند چه اتفاقی می افتد و نمی تواند بیدار شود. Eguchi مطمئنا آنها نیز باکره هستند. که آنها باکره هستند به او می گویند که او مردان بسیار غمگین و فراتر از آن حتی انجام هر کاری برای دختران. همچنین مطمئن هستم که آنها فاحشه هستند. من مطمئن نبودم که آنها می دانستند چه اتفاقی می افتد، هرچه مالک درباره @ experience @ صحبت کند. قوانینی در مورد آنچه که آنها نمی توانند انجام دهند وجود دارد: هیچ جنس، دختران بیدار نمی بینند. برای شکستن @ magic @ از خانه شکستن نیست؟ این طلسم لحظه ای نیست که به قبل یا بعد از آن وصل شده باشد. خب، پیش از این جوانان از دست رفتند شاید من در مورد آخرین بخش اشتباه کنم قطعا گذشته نیست این که قادر به نگه داشتن در گذشته یا آینده احساس بودن با دختران بسیار جوان است. Yukio Mishima یک پیشروی دارد. او چیزی درباره چسباندن کوااباتا در بوته ها نوشت. احساس من در مورد این است که آن چیزی است که هنوز اتفاق نیفتاده است. مانند هیچ عواقب حضور در لحظه جرم و جنایت. هنگامی که آن را بیش از آن واقعا نمی کند به معنای هر چیزی دیگر. دختران می توانند از خواب بیدار شوند. اگر او با آنها رابطه جنسی داشته باشد، قوانین را شکست دهد و از خانه ممنوع شود، او جوانتر نخواهد شد. او نمی توانست چیزی را به دیگر مردان سالخور قد که چیزی جز غم و اندوهشان از دست نرفته بود برساند. یوکیو میشیما همچنین گفت که بکارت آنها امکان دستیابی به موفقیت @ است و همچنین مرگ و عاشق شدن را برای همیشه در همان نقطه قرار می دهد. من با بخش بی انتها موافقم آنها در حال حاضر مرده اند، زیرا آنها هیچ کاری انجام نداده اند ... اما دختران وجود داشت ... آنها رویای یک رویا را داشتند، آیا آنها بودند؟ کاواباتا عالی است. همه این عجایب در مورد همه وجود دارد. احساس میکنم ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب خانه خوبرویان خفته


 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)
 کتاب وان پیس: داستان ایس (1)
 کتاب بامگارتنر
 کتاب سکوت باران
 کتاب هیچ چیز سیاه نیست