داستانی که برخی آن را حقیقتی هولناک می‌دانند و عده‌ای آن را زاده‌ی مغز بیمار و فوق‌العاده‌ی برام استوکر. هرکدام که باشد،اهمیتی ندارد؛ چرا که با در دست گرفتن شاهکار ادبیات وحشت، پا به دنیایی می‌گذارید که نفس‌های سرد و تند کنت دراکولا را در پس گردن خود احساس می‌کنید. نخستین کتابی که از وجود خون‌آشامان پرده برداشت و آنها را به جهانیان معرفی کرد. در این کتاب، به پای داستانی نشسته‌اید که خون خود را از ترس‌های خاطرات افراد واقعی تغذیه می‌کند. فکر می‌کنید برای خواندن این کتاب آماده‌اید؟ پس به کاخ کنت دراکولا خوش آمدید
خرید کتاب دراکولا
جستجوی کتاب دراکولا در گودریدز
معرفی کتاب دراکولا از نگاه کاربران
من اعتقاد دارم این ممکن است نسخه ای است که @ first @ را خوانده ام. این یک کتاب شگفت انگیز است Ive خواندن بررسی توسط کسانی که مخالف و بررسی توسط کسانی که از فرمت نفرت. اما در اولین بار من آن را به عنوان یک نوجوان شناختم و بارها از آن گذشتم. توصیه من این است که نگران نباشید در مورد همه چمدان های روان شناختی که در طول سال ها رعایت شده اند ... و لطفا فیلمBram Stokers Dracula @ را با طرح، داستان و شخصیت های واقعی در کتاب اشتباه نگیرید. این کتاب از کتاب برگرفته نشده است و عنوان آن را از زمانی که این فیلم خارج شد، به من نشان داد. این کتاب به مراتب بهتر است. من معتقدم که ارزش آن بسیار زیاد است، زیرا بسیاری از روحانیون روانشناختی که به این حجم اضافه شده است، احتمالا به شما در مورد آنهایی که آن را از کتاب پیوند می دهند بیشتر می گوید. این کتاب فضای ترسناکی را ایجاد می کند که در طول سالهای گذشته دائما کپی شده است اما هنوز هم هیچگاه دستگیر نشده است. شما با هارکر قلعه و آنچه که در آن وجود دارد، تجربه می کنید. مبارزه با تعداد انگلستان ... و تروری از خدمه کشتی که جعبه زمین خود را در سراسر دریا حمل کرد، همه با شما خواهند ماند. مجددا بگذارید بدون توجه به اینکه هر فیلم چه کاری انجام شده است، اگر شما فیلم Dracula را تنها می دانید، شما را متقاعد می کند، شما مجذوب خود شوید که در این کتاب اقامت دارد. او / هنوز از طریق ادبیات و حتی بیشتر در ترس تاریک است که در عقب ذهن ما، هنگامی که تنها در یک شب طوفانی بود و یا می بایست به تنهایی از قبرستان قدیمی گورستان (نه گورستان) که در آن شهر هرگز در اطراف نصب این چراغ های خیابانی است. این گرگ و میش نیست، و نه آن Buffy قاتل خون آشام، وجود دارد هر گونه خون آشام دوستانه، مفید، عاشقانه اینجا. (هیچ کدام درخشنده نیست) احتمالا یک دلیل (یا شاید بیشتر از یک) وجود دارد که چرا ما آرزو خیلی خنده داریم که در این کتاب بخندیم. این کاری است که انجام می دهد، خیلی خوب است ... و این حقیقتا ترسناک است. این کتاب یک کلاسیک است که بیش از صد سال داشته است ... دلیل آن وجود دارد. @ ما @ فقط این را بخوانید در گروه خوانندگان فوقالعاده ... و من هنوز هم آن را دوست دارم. لعنتی
مشاهده لینک اصلی
به خانه من خوش آمدید. بیا آزادانه برو با خیال راحت و چیزی از خوشبختی که به دست آورده اید را ترک کنید! اینها اولین و مهمترین کلماتی است که Jonathan Harker، یکی از قهرمانان برام Stokers دراکولا، پس از ورود خود به قلعه Count Draculas در ترانسیلوانیا، فقط چند دقیقه پس از یک سفر کابوس از طریق چشم انداز وحشت گوتیک: تاریکی، گرگ های زوزه ای، شعله های آتشفشان از آبی، ترساندن اسب ها. در عرض چند روز پس از ورود او، هارکر خود را در صحبت از شمارنده چشم غرق درخشان و طرح های جدید از شرارت و برخی مواجهه مواجه با مرد است که در حال حاضر جهان معروف ترین خون آشام ها: آخرین من را دیدم از تعداد دراکولا بوسیدن دست او به من بود، با نور قرمز پیروزی در چشم او و با لبخندی که یهودا در جهنم افتخار است. ماجراهای متعددی شامل دندان های تیز، آینه، سیر، مصلوب شدن، جراحت خونین و بخش بزرگی است. نقل قول های فوق باید به وضوح مشخص کنند که چه نوع دراکولا کتاب است. داستان احساسی آن، تقریبا نیمی از قرن پس از غروب آن ژانر نوشته شده است. آن یک متقاطع بین رمان مسیحی، یک رمان کارآگاهی و یک داستان صرفه جویی در زندگی من است و آن پر از ترس، ترسناک و نفرت است که همه آنها در یک لحن مبهم مطرح می شود: مرده زنده. یا Un-Dead، به عنوان کتاب قهرمان دیگر، هموطن من ون Helsing، آنها را فراخواند. بنابراین، ون Helsing یکی از مشکلات اصلی من با این کتاب است. در حالی که من قهرمانانه او را دوست دارم، او نگرش Lets-do-it و مبارزه بی پایان خود را برای روح میناس، من آن را کاملا به عنوان یک هلندی غیر قانع کننده می بینم. من می خواهم به خدا (با مصلوب شدن و همه چیز!) که من می توانم زبان شناس خود را کنار بگذارم و داستان را برای کیفیت روایت آن به جای جنبه های زبانی آن قدردانی کنم، اما استوکر وان هلسینگ را در بسیاری از ناباروری های زبان شناسی متواضع می کند (آیا شما اعتقاد دارید در حال حاضر، دوست جان؟) که آن را کاملا من را از داستان خارج، دوباره و دوباره و دوباره. من آگاه هستم که این یک مشکل نیست که بسیاری از خوانندگان را ناراحت کند، اما من برای یکی از عزیزان، استوکر قبل از ساخت قهرمان داستان او، به بعضی از هلندی های واقعی گوش کرده بود. سپس شاید او نیز از ساختن مرد فقیری که هرگز زبان مادری خود را نگفته است، خودداری کرد. (مین گوت آلمانی است، آقای استوکر. منظورم این است که واقعا.) نادرست بودن زبانشناسی کنار (بسیاری در کتاب وجود دارد)، دراکولا چند مشکل دیگر دارد. برای یک چیز، مرد بد می کند ظاهر کافی نیست. هر زمان Stoker بر روی دراکول تمرکز می کند، داستان زنده می ماند - تهدید از صفحات خالی می شود، و خواننده خود را به طور متناوب می بیند و از هیجان و ترس از وحشت می افتد. با این حال، هنگامی که دراکولا دور نیست (که بیشتر از نیمه دوم کتاب است)، داستان قدرت را از دست می دهد، تا جایی که نیمه دوم کتاب واقعا ناپایدار است. علاوه بر این، داستان به نظر می رسد کمی تصادفی و فشرده است. به یاد داشته باشید که فیلم 1992، که دراکولا در مورد مینا هارکر (همسر جاناتان) وسواس می کند، زیرا او همسر طولانی از دست رفته خود است. این محبت بزرگ، عاشقانه، شور و شوق، تراژدی بود. و چه بیشتر، آن را حس کرد. این توضیح داد که چرا دراکولا از طریق ترانسیلوانیا به انگلستان می رود تا مینا را پیدا کند، و چرا او می خواهد عروس خود را به رغم این واقعیت که توسط افرادی که به وضوح می خواهند او را بمباران کند، محافظت می کند. با این حال، در کتاب، مینا صرفا جوناتان است (بدون دخالت مجدد مجدد)، خانم تصادفی دراکولا دندان هایش را از بین می برد و در حالی که این امر او را به برخی از همدردی می دهد، کیفیت فیلم های عاشقانه ای که در آن وجود دارد، کمبود دارد. من حدس می زنم که ناعادلانه است که نویسنده را سرزنش نکنم زیرا فکر نمی کنم فیلمسازان بهبودی بعدا به داستانش بپردازند، اما فکر می کنم استوکر فرصتی را از دست داده است. و این واقعیت است که استوکر به نظر می رسد که پیشگام اولیه رابرت اردن مدرسه نوشتن، به این معنی که زمان زیادی را برای تنظیم صحنه می گیرد، فقط برای پایان دادن به کتاب در یک شیرین. پایان دادن به دراکولا آنقدر غیرقابل پیش بینی است که دلپذیرتر است. آیا استوکر از کاغذ و جوهر خارج شد؟ آیا او می خواهد این داستان را قبل از اینکه عروس های Draculas به خانه برسد، به پایان برساند؟ من حدس می زنم که هرگز نمی دانم.با این حال، با وجود بسیاری از معایب دراکولا خواندن هیجان انگیز (خوب، نیمه اول است، به هر حال)، و استوکر به وضوح یک میراث است که برای قرن ها آینده به پایان می رسد. به این ترتیب، دراکولا همه ستایش هایی را که بر آن غلبه دارد، شایسته می داند. هنوز هم فکر می کنم که می توانست بهتر از آن باشد. خیلی بهتر.
مشاهده لینک اصلی
من از این کلاسیک ناامید شدم آن را با قول، بخصوص بیت های Jonathan Harker آغاز کرد. سپس تمام شخصیتهای مردانه به دوزخ زده از دو شخصیت زن تقدیم شد، و در پایان رمان، من مایل بودم دراکولا بتوانم روی همه ی آنها غذا بخورم و با آن کار کنم. من مجبور شدم آن را کنار بگذارم و فصلها را بین کتابهای دیگر بخوانم، اما من موفق به پایان دادن به آن شدم.
مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** من به شدت توصیه به خواندن این را به هر طرفداران ژانر خون آشام. این یک تعهد و سرمایه گذاری برای خواننده است، اما ارزشمند است. در حالی که دراکولا رمان / داستان اول وپیرایز نیست، بسیاری از کنوانسیون ژانر ومپیر را به طور جدی تاسیس کرده است. من باید بگویم که هیچ نسخه فیلم من تماشا این عدالت را انجام می دهد. برام استوکرز، دراکولا ممکن است تحریم تا حدودی با وفاداری بوده است، اما آزادی های ناسالم را با رابطه میان مینا و دراکولا محکوم کرد و عشق عمیق و ماندگار میان مینا و جاناتان را کاهش داد. علاوه بر این، دراکولا را به عنوان یک شخصیت جذاب، دوست داشتنی و دوستداشتنی تصویر می کند. او هیچ کدام از اینها نیست. دراکولا یک قطعه کامل و کامل است. او بی شرم و شر است و من تمام این کتاب را در انتظار او برای به دست آوردن آنچه که او سزاوار است. من دوست استفاده از نامه ها و مکاتبات به داستان بگویید. با تأکید بر روایت از طریق جزئیات کتبی رویدادها، صحت این داستان را تأیید کرد. فکر می کنم این باعث فاصله بین خواننده و داستان می شود، اما عجیب نیست. در عوض این داستان را با یک عنصر انسانی وارد می کند، همانطور که می بینیم چیزها از طریق چشم انسان هایی که همه چیز را شاهد بودند، باز می گشتند. علاوه بر این، یادداشت های دفتر خاطرات از جاناتان هارکر، مینا موری (به زودی به هارکر)، لوسی وستنرا و جان سوارد نشان دهنده تأثیر عاطفی شخصیت ها به وحشت دراکولا هستند. دراکولا بسیار کار ویکتوریا است. روشن است که در آن زمان خواندن این داستان چه عواقبی بود. همچنین آشکار است که چگونه جامعه به سرعت به سمت قرن بیستم تغییر می کند (این کتاب در سال 1896 منتشر شد). نگرش نسبت به زنان به عنوان موجودات دوست داشتنی و دوست داشتنی که باید مورد عاشق و محبت قرار گیرند، بسیار حائز اهمیت است. با این حال، آقای استوکر زمان را برای نشان دادن این که مینا نقش مهمی و مفیدتری را فراتر از چیزی که از او به عنوان یک زن از زمان او انتظار میرفت، برداشت. در واقع، او نقش بسیار مهمی در این داستان بازی می کند. به دلیل ارتباط بین دراکولا و خودش، او نمیتواند در این داستان به یک شهروند درجه دو رانده شود. علاوه بر این، دیدگاه او از وضعیت نشان می دهد که چگونه دراکولا توانست اوضاع تروریسم را نسبت به فقیر لوسی بکشد و اینکه چگونه جاناتان از زمان ابتلا به او دراکولا ویران شد. مینا تبدیل به یک قهرمان واقعی در این داستان می شود. او بسیار مجرب است و روش های او در فرآیند درک آنچه که دراکولا است، کمک خوبی است و او را ردیابی می کند. برای او احساس کردم زمانی که او در حال غرق شدن بود، چرا که عشق او به جاناتان درست بود، و همچنین خشم او از شر دراکولا و اینکه چگونه او را تحت تاثیر قرار داده بود. این صحنه ها یک عنصر روانشناختی را به عنصر ترسناک در این کتاب اضافه کرده است. این کتاب یک دقیقه کتاب هیجان انگیزی نیست. این ممکن است یک داستان ترسناک باشد، اما این نیز یک رمان جرم و جنایت است، در حالی که این گروه متشکل از Drs. ون هلسینگ و سوراد، جاناتان و مینا هارکر، کوینسی موریس و آرتور هولموود زمان زیادی را صرف تلاش برای ردیابی و شکار آنها، دراکولا می کنند. خوانندگان باید به این داستان با این در نظر بگیرند. برخی از لحظات وجود دارد که واقعا یکنواخت و ترسناک هستند، همه آنها یکسان هستند، اما آنها با اثر خوب استفاده می شوند. من درست در کنار آن خواندن می کنم و سپس چیزی واقعا ترسناک به طور ناگهانی اتفاق می افتد. هنگامی که ضربان قلب من به حالت عادی بازمیگردد، من دوباره به روایت نوعی رواج افتادم، لحظه ای دیگر نیز خسته کننده می شود. بنابراین، سرمایه گذاری من برای خواندن سخت کوشانه، برای آن لحظات ترسناک کاملا تعاملی بود. همچنین خوانندگان باید آگاه باشند که شخصیت ها در کنار خطوط احساساتی قرار دارند. آنها خوب هستند و مردم شایسته هستند. آنها گریه می کنند و احساس غم و اندوه می کنند. این مردان ممکن است شجاع باشند، اما آنها نمی ترسند که شک و تردید کنند. من هر یک از شخصیت های برجسته ای را که به من تعلق داشت را تحسین می کردم: مینا، جاناتان، جان / جک سارد، ون هلسینگ، آرتور، کوینسی و فقرا، متاسفانه لوسی. هر یک از آنها قلب و زندگی خود را به ردیابی و از بین بردن جانور سرمایه گذاری می کنند. این ممکن است یک خواننده مدرن را به عنوان بسیار خوب برای درست بودن اعتصاب کند. اما در زمینه تاریخی، من با آن مشکل نداشتم. ممکن است انتظارات متفاوتی برای یک رمان نوپای خون آشام وجود داشته باشد. من متوجه شدم که مسائل مربوط به سازگاری فیلم اخیر دراکولا در این رمان وجود ندارد. مینا به عنوان فویل خوب و بی گناه برای لوسی، ماجراجویانه و کمی خجالتی بازی نمیشود. لوسی یک دختر شیرین است که توسط دراکولا بریده شده و تخریب شده است. مین یک زن ناکارآمدی نیست که عشق واقعی خود را برای شوخی های گول زدن از خون آشام دراکولا رها کند. این همیشه در مورد فیلم ها من را ناراحت کرد. من نمی دانستم چرا لوسی فقیر سزاوار آنچه برای او اتفاق افتاده است. حتی اگر او خجالتی بود، نمی توانستم بگویم او سزاوار مرگ او در دست Draculas است. خواندن در مورد کاهش او، مرگ و تجدید حیات به عنوان یک خون آشام بسیار دشوار بود، و نه به ذکر اثر آن را به عزیزان او را ترک کرد. علاوه بر این، من دوست ندارم که چگونه عشق را که مینا برای جاناتان داشت، در فیلم ها نشان می دهد. من خوشحالم که این کتاب در این کتاب نبود. رن فیلد شخصیتی است که ...
مشاهده لینک اصلی
هیچ کس نمی داند تا زمانی که تجربیاتش را تجربه کند، احساس خونریزی های خود را از دست داده است. این به نظر می رسد اولین بار من در حال خواندن دراکولا است، و من آن را دوست داشتم. من می گویم @ به نظر می رسد @ زیرا من سوگند یاد می کنم آن را قبل از آن خوانده ام. با این حال، این سن پیشین بوده است. یا یک محصول جانبی برای دیدن 10 میلیون تفسیر مختلف دراکولا قبل از 20 سالگی. o.O بنابراین تازه و نسبتا جدید برای من بود. من از پیچ و تاب و چرخش شگفت زده شدم. من فکر کردم قادر به پیش بینی منطقی کل طرح هستم - و من نمیتوانم حرف بزنم در مورد مسائل مهم، زیرا فضای بررسی محدود است و من معتقدم که همه اصول اولیه طرح را می دانند. خون آشام شیطانی، عاقلانه خوردن خون، در ترانسیلوانیا زندگی می کند، به لندن می رود و با افراد اشتباه ملاقات می کند. (نمیدانست چه کسی او را لعنتی می کند، همانطور که ردیاک می گوید LOL) شما می دانید مته. علاوه بر داشتن 217 به روز رسانی وضعیت - با بسیاری از نقل قول ها در نظرات ادامه داد، من یادداشت های متعدد و همچنین یک لیست در حال اجرا از کلمات واژگان که من از دراکولا یاد گرفتم. :) من از این خواندن بسیار لذت بردم. : D شما می توانید از تمام به روز رسانی وضعیت من و شمع زیادی از یادداشت ها بگویید. گاهی اوقات فرد فقط یک یا دو صفحه را در یک روز خواند و فقط اجازه داد آنها را درونم بشکنند. در حال حاضر حدود 11 روز در مورد دراکولا فکر میکنم بدون توقف. * جین بد * این اکتبر کامل و / یا هالووین خوانده شد. من این نسخه کاملا B \u0026 amp؛ N Nutrition را به شکلی کشیدنی داشتم. یام این همدم ثابت من این 11 روز گذشته است. من بدون آن خانه را ترک کردم من گاهی اوقات فکر می کنم که ما باید همه دیوانه باشیم و ما باید از لحاظ روحی و روانی بیدار شویم. به نظر می رسد که ماجرا به برخی از عواطف وحشتناک رانده شده است. FEMINISMAH، ha ha ha. شما می دانستید که Id با آن شروع می شود، درست است؟ : این کتاب پر از صریح جنسیت جنون است. بدون توقف متزلزل صریح جنسیتی. بله، من متوجه شدم که این سال 1897 بود. لطفا در مورد نظرات مطبوعاتی سخنرانی نکنید. من تعجب کردم که جنبش گرایی خیلی متکبر است. بحث های زیادی وجود دارد - توسط همه کاراکترها، مرد و زن، در موردbrave men @ وweak، زنان فقیر که فقط موجودات ضعیف هستند @ که @ کنت ایستادن فشار @ و باید از جهان و از حقیقت محافظت شود. مردان به خاطر قوی بودن و شجاع بودن ستایش شده اند و اگر یک مرد به خصوص شجاع باشد، آن را به عنوان تمام مرد توصیف می کند. مینا موری-هارکر می گوید: خانم. هارکر بهتر از آن است. همه چیز به اندازه کافی برای ما، همه مردمان جهان، و در بسیاری از مکان های محکم برای زمان ما، کاملا کافی است. اما برای یک زن جای ندارد، و اگر او در ارتباط با این امر باقی مانده بود، در آن زمان به طور قانونی او را خراب خواهد کرد. @ در ابتدا من با مین بسیار عصبانی بودم. او اسطوره های سکسیتی و اعتقادات جنسیتی را به قلب او نزدیک می کند. او حتی حوا و @ apple @ را برای زنان @ به طور خاص گناه طبیعی @ در یک نقطه را سرزنش می کند! من از این دیوانه متنفرم من منعطف نیستم. من نمی توانستم در برابر وسوسه ی کمی عرفانش مقاومت کنم - من فکر می کنم که برخی از طعم سیب اصلی که هنوز در دهان ما باقی مانده است - بنابراین من او را به دفتر خاطرات کوتاه نقل مکان کرد. مینا موری هکرر و لوسی Westenra کامل فرشتگان: خوب، شیرین، خالص، مهربان، @ مادرانه @ موجودات که مردان (تقریبا به معنای واقعی کلمه) پرستش. لوسی در یک روز سه پیشنهاد ازدواج می دهد و حتی مردانی که او را متعهد می شمارند و به او احترام می گذارند. مین فقط یکسان است هر مردی که با این زنان ارتباط برقرار می کند، خود را غرق می کند و خود را وقف می کند. و نه به شکل جنسی! نیاز به داشتن یک زن برای محافظت و قهر کردن و مراقبت دارد. و او ارائه خدمات خود را به عنوان یک stenographer، یک شانه به گریه، و یک حضور شاد و زیبا برای تقویت روحیه مردان. در حال حاضر شما ممکن است فکر می کنم که این کتاب یک قطعه جنسیتی از گه، اما من واقعا شگفت زده شد و تحت تاثیر قرار مینا Shes هوشمند، توانا و ویژگی های برجسته در کتاب است. ون Helsing ستایش او را به عنوان داشتن @ مغز انسان. @ او هدایت مربی، او چیزها را قبل از مردان انجام می دهد - و او می خواهد در هر چیز که من را به نقطه دیگری به ارمغان می آورد. Subplot بسیار بزرگ در اینجا تعامل جاناتان هارکر و مینا است. هنگامی که جاناتان به هر تفکر و تجربه به جاناتان پیوست، موقعیت میناس تغییر می کند، زمانی که دیگران تشویق جاناتان برای متوقف کردن صحبت کردن با مینا در مورد خون آشام ها و کارهایی که آنها انجام می دهند به طور کامل شکار دراکولا را ترک کرده و او را از جلسات مجددا هماهنگ می کند. جاناتان این کار را انجام می دهد، کار درستی را انجام می دهد، هرچند که به نوعی اشتباه در آن احساس می کند. این مردی است که درست قبل از پیشنهاد به مین می گوید هیچ اسرار و یا پنهان کردن بین همسران نبوده و مجله را به او می دهد تا او همه را بداند. Wilhelmina ... شما می دانید، عزیزم، ایده های من در مورد اعتماد بین شوهر و زن: باید هیچ راز و نه پنهانی وجود داشته باشد. @ او می داند جایی عمیق درون آن است که او را بیگانه در این عمیقا اشتباه است. اما او این کار را می کند - و به شدت مجازات می شود. پس از آن، مینا یک بار دیگر نقش فعال در فعالیت های گروه ها را بازی می کند - همانطور که باید باشد، مبارزه او با طرف مقابل است. هرچند ممکن است غیرعادی باشد ...
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دراکولا
خرید کتاب دراکولا
جستجوی کتاب دراکولا در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
به خانه من خوش آمدید. بیا آزادانه برو با خیال راحت و چیزی از خوشبختی که به دست آورده اید را ترک کنید! اینها اولین و مهمترین کلماتی است که Jonathan Harker، یکی از قهرمانان برام Stokers دراکولا، پس از ورود خود به قلعه Count Draculas در ترانسیلوانیا، فقط چند دقیقه پس از یک سفر کابوس از طریق چشم انداز وحشت گوتیک: تاریکی، گرگ های زوزه ای، شعله های آتشفشان از آبی، ترساندن اسب ها. در عرض چند روز پس از ورود او، هارکر خود را در صحبت از شمارنده چشم غرق درخشان و طرح های جدید از شرارت و برخی مواجهه مواجه با مرد است که در حال حاضر جهان معروف ترین خون آشام ها: آخرین من را دیدم از تعداد دراکولا بوسیدن دست او به من بود، با نور قرمز پیروزی در چشم او و با لبخندی که یهودا در جهنم افتخار است. ماجراهای متعددی شامل دندان های تیز، آینه، سیر، مصلوب شدن، جراحت خونین و بخش بزرگی است. نقل قول های فوق باید به وضوح مشخص کنند که چه نوع دراکولا کتاب است. داستان احساسی آن، تقریبا نیمی از قرن پس از غروب آن ژانر نوشته شده است. آن یک متقاطع بین رمان مسیحی، یک رمان کارآگاهی و یک داستان صرفه جویی در زندگی من است و آن پر از ترس، ترسناک و نفرت است که همه آنها در یک لحن مبهم مطرح می شود: مرده زنده. یا Un-Dead، به عنوان کتاب قهرمان دیگر، هموطن من ون Helsing، آنها را فراخواند. بنابراین، ون Helsing یکی از مشکلات اصلی من با این کتاب است. در حالی که من قهرمانانه او را دوست دارم، او نگرش Lets-do-it و مبارزه بی پایان خود را برای روح میناس، من آن را کاملا به عنوان یک هلندی غیر قانع کننده می بینم. من می خواهم به خدا (با مصلوب شدن و همه چیز!) که من می توانم زبان شناس خود را کنار بگذارم و داستان را برای کیفیت روایت آن به جای جنبه های زبانی آن قدردانی کنم، اما استوکر وان هلسینگ را در بسیاری از ناباروری های زبان شناسی متواضع می کند (آیا شما اعتقاد دارید در حال حاضر، دوست جان؟) که آن را کاملا من را از داستان خارج، دوباره و دوباره و دوباره. من آگاه هستم که این یک مشکل نیست که بسیاری از خوانندگان را ناراحت کند، اما من برای یکی از عزیزان، استوکر قبل از ساخت قهرمان داستان او، به بعضی از هلندی های واقعی گوش کرده بود. سپس شاید او نیز از ساختن مرد فقیری که هرگز زبان مادری خود را نگفته است، خودداری کرد. (مین گوت آلمانی است، آقای استوکر. منظورم این است که واقعا.) نادرست بودن زبانشناسی کنار (بسیاری در کتاب وجود دارد)، دراکولا چند مشکل دیگر دارد. برای یک چیز، مرد بد می کند ظاهر کافی نیست. هر زمان Stoker بر روی دراکول تمرکز می کند، داستان زنده می ماند - تهدید از صفحات خالی می شود، و خواننده خود را به طور متناوب می بیند و از هیجان و ترس از وحشت می افتد. با این حال، هنگامی که دراکولا دور نیست (که بیشتر از نیمه دوم کتاب است)، داستان قدرت را از دست می دهد، تا جایی که نیمه دوم کتاب واقعا ناپایدار است. علاوه بر این، داستان به نظر می رسد کمی تصادفی و فشرده است. به یاد داشته باشید که فیلم 1992، که دراکولا در مورد مینا هارکر (همسر جاناتان) وسواس می کند، زیرا او همسر طولانی از دست رفته خود است. این محبت بزرگ، عاشقانه، شور و شوق، تراژدی بود. و چه بیشتر، آن را حس کرد. این توضیح داد که چرا دراکولا از طریق ترانسیلوانیا به انگلستان می رود تا مینا را پیدا کند، و چرا او می خواهد عروس خود را به رغم این واقعیت که توسط افرادی که به وضوح می خواهند او را بمباران کند، محافظت می کند. با این حال، در کتاب، مینا صرفا جوناتان است (بدون دخالت مجدد مجدد)، خانم تصادفی دراکولا دندان هایش را از بین می برد و در حالی که این امر او را به برخی از همدردی می دهد، کیفیت فیلم های عاشقانه ای که در آن وجود دارد، کمبود دارد. من حدس می زنم که ناعادلانه است که نویسنده را سرزنش نکنم زیرا فکر نمی کنم فیلمسازان بهبودی بعدا به داستانش بپردازند، اما فکر می کنم استوکر فرصتی را از دست داده است. و این واقعیت است که استوکر به نظر می رسد که پیشگام اولیه رابرت اردن مدرسه نوشتن، به این معنی که زمان زیادی را برای تنظیم صحنه می گیرد، فقط برای پایان دادن به کتاب در یک شیرین. پایان دادن به دراکولا آنقدر غیرقابل پیش بینی است که دلپذیرتر است. آیا استوکر از کاغذ و جوهر خارج شد؟ آیا او می خواهد این داستان را قبل از اینکه عروس های Draculas به خانه برسد، به پایان برساند؟ من حدس می زنم که هرگز نمی دانم.با این حال، با وجود بسیاری از معایب دراکولا خواندن هیجان انگیز (خوب، نیمه اول است، به هر حال)، و استوکر به وضوح یک میراث است که برای قرن ها آینده به پایان می رسد. به این ترتیب، دراکولا همه ستایش هایی را که بر آن غلبه دارد، شایسته می داند. هنوز هم فکر می کنم که می توانست بهتر از آن باشد. خیلی بهتر.
مشاهده لینک اصلی
من از این کلاسیک ناامید شدم آن را با قول، بخصوص بیت های Jonathan Harker آغاز کرد. سپس تمام شخصیتهای مردانه به دوزخ زده از دو شخصیت زن تقدیم شد، و در پایان رمان، من مایل بودم دراکولا بتوانم روی همه ی آنها غذا بخورم و با آن کار کنم. من مجبور شدم آن را کنار بگذارم و فصلها را بین کتابهای دیگر بخوانم، اما من موفق به پایان دادن به آن شدم.
مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** من به شدت توصیه به خواندن این را به هر طرفداران ژانر خون آشام. این یک تعهد و سرمایه گذاری برای خواننده است، اما ارزشمند است. در حالی که دراکولا رمان / داستان اول وپیرایز نیست، بسیاری از کنوانسیون ژانر ومپیر را به طور جدی تاسیس کرده است. من باید بگویم که هیچ نسخه فیلم من تماشا این عدالت را انجام می دهد. برام استوکرز، دراکولا ممکن است تحریم تا حدودی با وفاداری بوده است، اما آزادی های ناسالم را با رابطه میان مینا و دراکولا محکوم کرد و عشق عمیق و ماندگار میان مینا و جاناتان را کاهش داد. علاوه بر این، دراکولا را به عنوان یک شخصیت جذاب، دوست داشتنی و دوستداشتنی تصویر می کند. او هیچ کدام از اینها نیست. دراکولا یک قطعه کامل و کامل است. او بی شرم و شر است و من تمام این کتاب را در انتظار او برای به دست آوردن آنچه که او سزاوار است. من دوست استفاده از نامه ها و مکاتبات به داستان بگویید. با تأکید بر روایت از طریق جزئیات کتبی رویدادها، صحت این داستان را تأیید کرد. فکر می کنم این باعث فاصله بین خواننده و داستان می شود، اما عجیب نیست. در عوض این داستان را با یک عنصر انسانی وارد می کند، همانطور که می بینیم چیزها از طریق چشم انسان هایی که همه چیز را شاهد بودند، باز می گشتند. علاوه بر این، یادداشت های دفتر خاطرات از جاناتان هارکر، مینا موری (به زودی به هارکر)، لوسی وستنرا و جان سوارد نشان دهنده تأثیر عاطفی شخصیت ها به وحشت دراکولا هستند. دراکولا بسیار کار ویکتوریا است. روشن است که در آن زمان خواندن این داستان چه عواقبی بود. همچنین آشکار است که چگونه جامعه به سرعت به سمت قرن بیستم تغییر می کند (این کتاب در سال 1896 منتشر شد). نگرش نسبت به زنان به عنوان موجودات دوست داشتنی و دوست داشتنی که باید مورد عاشق و محبت قرار گیرند، بسیار حائز اهمیت است. با این حال، آقای استوکر زمان را برای نشان دادن این که مینا نقش مهمی و مفیدتری را فراتر از چیزی که از او به عنوان یک زن از زمان او انتظار میرفت، برداشت. در واقع، او نقش بسیار مهمی در این داستان بازی می کند. به دلیل ارتباط بین دراکولا و خودش، او نمیتواند در این داستان به یک شهروند درجه دو رانده شود. علاوه بر این، دیدگاه او از وضعیت نشان می دهد که چگونه دراکولا توانست اوضاع تروریسم را نسبت به فقیر لوسی بکشد و اینکه چگونه جاناتان از زمان ابتلا به او دراکولا ویران شد. مینا تبدیل به یک قهرمان واقعی در این داستان می شود. او بسیار مجرب است و روش های او در فرآیند درک آنچه که دراکولا است، کمک خوبی است و او را ردیابی می کند. برای او احساس کردم زمانی که او در حال غرق شدن بود، چرا که عشق او به جاناتان درست بود، و همچنین خشم او از شر دراکولا و اینکه چگونه او را تحت تاثیر قرار داده بود. این صحنه ها یک عنصر روانشناختی را به عنصر ترسناک در این کتاب اضافه کرده است. این کتاب یک دقیقه کتاب هیجان انگیزی نیست. این ممکن است یک داستان ترسناک باشد، اما این نیز یک رمان جرم و جنایت است، در حالی که این گروه متشکل از Drs. ون هلسینگ و سوراد، جاناتان و مینا هارکر، کوینسی موریس و آرتور هولموود زمان زیادی را صرف تلاش برای ردیابی و شکار آنها، دراکولا می کنند. خوانندگان باید به این داستان با این در نظر بگیرند. برخی از لحظات وجود دارد که واقعا یکنواخت و ترسناک هستند، همه آنها یکسان هستند، اما آنها با اثر خوب استفاده می شوند. من درست در کنار آن خواندن می کنم و سپس چیزی واقعا ترسناک به طور ناگهانی اتفاق می افتد. هنگامی که ضربان قلب من به حالت عادی بازمیگردد، من دوباره به روایت نوعی رواج افتادم، لحظه ای دیگر نیز خسته کننده می شود. بنابراین، سرمایه گذاری من برای خواندن سخت کوشانه، برای آن لحظات ترسناک کاملا تعاملی بود. همچنین خوانندگان باید آگاه باشند که شخصیت ها در کنار خطوط احساساتی قرار دارند. آنها خوب هستند و مردم شایسته هستند. آنها گریه می کنند و احساس غم و اندوه می کنند. این مردان ممکن است شجاع باشند، اما آنها نمی ترسند که شک و تردید کنند. من هر یک از شخصیت های برجسته ای را که به من تعلق داشت را تحسین می کردم: مینا، جاناتان، جان / جک سارد، ون هلسینگ، آرتور، کوینسی و فقرا، متاسفانه لوسی. هر یک از آنها قلب و زندگی خود را به ردیابی و از بین بردن جانور سرمایه گذاری می کنند. این ممکن است یک خواننده مدرن را به عنوان بسیار خوب برای درست بودن اعتصاب کند. اما در زمینه تاریخی، من با آن مشکل نداشتم. ممکن است انتظارات متفاوتی برای یک رمان نوپای خون آشام وجود داشته باشد. من متوجه شدم که مسائل مربوط به سازگاری فیلم اخیر دراکولا در این رمان وجود ندارد. مینا به عنوان فویل خوب و بی گناه برای لوسی، ماجراجویانه و کمی خجالتی بازی نمیشود. لوسی یک دختر شیرین است که توسط دراکولا بریده شده و تخریب شده است. مین یک زن ناکارآمدی نیست که عشق واقعی خود را برای شوخی های گول زدن از خون آشام دراکولا رها کند. این همیشه در مورد فیلم ها من را ناراحت کرد. من نمی دانستم چرا لوسی فقیر سزاوار آنچه برای او اتفاق افتاده است. حتی اگر او خجالتی بود، نمی توانستم بگویم او سزاوار مرگ او در دست Draculas است. خواندن در مورد کاهش او، مرگ و تجدید حیات به عنوان یک خون آشام بسیار دشوار بود، و نه به ذکر اثر آن را به عزیزان او را ترک کرد. علاوه بر این، من دوست ندارم که چگونه عشق را که مینا برای جاناتان داشت، در فیلم ها نشان می دهد. من خوشحالم که این کتاب در این کتاب نبود. رن فیلد شخصیتی است که ...
مشاهده لینک اصلی
هیچ کس نمی داند تا زمانی که تجربیاتش را تجربه کند، احساس خونریزی های خود را از دست داده است. این به نظر می رسد اولین بار من در حال خواندن دراکولا است، و من آن را دوست داشتم. من می گویم @ به نظر می رسد @ زیرا من سوگند یاد می کنم آن را قبل از آن خوانده ام. با این حال، این سن پیشین بوده است. یا یک محصول جانبی برای دیدن 10 میلیون تفسیر مختلف دراکولا قبل از 20 سالگی. o.O بنابراین تازه و نسبتا جدید برای من بود. من از پیچ و تاب و چرخش شگفت زده شدم. من فکر کردم قادر به پیش بینی منطقی کل طرح هستم - و من نمیتوانم حرف بزنم در مورد مسائل مهم، زیرا فضای بررسی محدود است و من معتقدم که همه اصول اولیه طرح را می دانند. خون آشام شیطانی، عاقلانه خوردن خون، در ترانسیلوانیا زندگی می کند، به لندن می رود و با افراد اشتباه ملاقات می کند. (نمیدانست چه کسی او را لعنتی می کند، همانطور که ردیاک می گوید LOL) شما می دانید مته. علاوه بر داشتن 217 به روز رسانی وضعیت - با بسیاری از نقل قول ها در نظرات ادامه داد، من یادداشت های متعدد و همچنین یک لیست در حال اجرا از کلمات واژگان که من از دراکولا یاد گرفتم. :) من از این خواندن بسیار لذت بردم. : D شما می توانید از تمام به روز رسانی وضعیت من و شمع زیادی از یادداشت ها بگویید. گاهی اوقات فرد فقط یک یا دو صفحه را در یک روز خواند و فقط اجازه داد آنها را درونم بشکنند. در حال حاضر حدود 11 روز در مورد دراکولا فکر میکنم بدون توقف. * جین بد * این اکتبر کامل و / یا هالووین خوانده شد. من این نسخه کاملا B \u0026 amp؛ N Nutrition را به شکلی کشیدنی داشتم. یام این همدم ثابت من این 11 روز گذشته است. من بدون آن خانه را ترک کردم من گاهی اوقات فکر می کنم که ما باید همه دیوانه باشیم و ما باید از لحاظ روحی و روانی بیدار شویم. به نظر می رسد که ماجرا به برخی از عواطف وحشتناک رانده شده است. FEMINISMAH، ha ha ha. شما می دانستید که Id با آن شروع می شود، درست است؟ : این کتاب پر از صریح جنسیت جنون است. بدون توقف متزلزل صریح جنسیتی. بله، من متوجه شدم که این سال 1897 بود. لطفا در مورد نظرات مطبوعاتی سخنرانی نکنید. من تعجب کردم که جنبش گرایی خیلی متکبر است. بحث های زیادی وجود دارد - توسط همه کاراکترها، مرد و زن، در موردbrave men @ وweak، زنان فقیر که فقط موجودات ضعیف هستند @ که @ کنت ایستادن فشار @ و باید از جهان و از حقیقت محافظت شود. مردان به خاطر قوی بودن و شجاع بودن ستایش شده اند و اگر یک مرد به خصوص شجاع باشد، آن را به عنوان تمام مرد توصیف می کند. مینا موری-هارکر می گوید: خانم. هارکر بهتر از آن است. همه چیز به اندازه کافی برای ما، همه مردمان جهان، و در بسیاری از مکان های محکم برای زمان ما، کاملا کافی است. اما برای یک زن جای ندارد، و اگر او در ارتباط با این امر باقی مانده بود، در آن زمان به طور قانونی او را خراب خواهد کرد. @ در ابتدا من با مین بسیار عصبانی بودم. او اسطوره های سکسیتی و اعتقادات جنسیتی را به قلب او نزدیک می کند. او حتی حوا و @ apple @ را برای زنان @ به طور خاص گناه طبیعی @ در یک نقطه را سرزنش می کند! من از این دیوانه متنفرم من منعطف نیستم. من نمی توانستم در برابر وسوسه ی کمی عرفانش مقاومت کنم - من فکر می کنم که برخی از طعم سیب اصلی که هنوز در دهان ما باقی مانده است - بنابراین من او را به دفتر خاطرات کوتاه نقل مکان کرد. مینا موری هکرر و لوسی Westenra کامل فرشتگان: خوب، شیرین، خالص، مهربان، @ مادرانه @ موجودات که مردان (تقریبا به معنای واقعی کلمه) پرستش. لوسی در یک روز سه پیشنهاد ازدواج می دهد و حتی مردانی که او را متعهد می شمارند و به او احترام می گذارند. مین فقط یکسان است هر مردی که با این زنان ارتباط برقرار می کند، خود را غرق می کند و خود را وقف می کند. و نه به شکل جنسی! نیاز به داشتن یک زن برای محافظت و قهر کردن و مراقبت دارد. و او ارائه خدمات خود را به عنوان یک stenographer، یک شانه به گریه، و یک حضور شاد و زیبا برای تقویت روحیه مردان. در حال حاضر شما ممکن است فکر می کنم که این کتاب یک قطعه جنسیتی از گه، اما من واقعا شگفت زده شد و تحت تاثیر قرار مینا Shes هوشمند، توانا و ویژگی های برجسته در کتاب است. ون Helsing ستایش او را به عنوان داشتن @ مغز انسان. @ او هدایت مربی، او چیزها را قبل از مردان انجام می دهد - و او می خواهد در هر چیز که من را به نقطه دیگری به ارمغان می آورد. Subplot بسیار بزرگ در اینجا تعامل جاناتان هارکر و مینا است. هنگامی که جاناتان به هر تفکر و تجربه به جاناتان پیوست، موقعیت میناس تغییر می کند، زمانی که دیگران تشویق جاناتان برای متوقف کردن صحبت کردن با مینا در مورد خون آشام ها و کارهایی که آنها انجام می دهند به طور کامل شکار دراکولا را ترک کرده و او را از جلسات مجددا هماهنگ می کند. جاناتان این کار را انجام می دهد، کار درستی را انجام می دهد، هرچند که به نوعی اشتباه در آن احساس می کند. این مردی است که درست قبل از پیشنهاد به مین می گوید هیچ اسرار و یا پنهان کردن بین همسران نبوده و مجله را به او می دهد تا او همه را بداند. Wilhelmina ... شما می دانید، عزیزم، ایده های من در مورد اعتماد بین شوهر و زن: باید هیچ راز و نه پنهانی وجود داشته باشد. @ او می داند جایی عمیق درون آن است که او را بیگانه در این عمیقا اشتباه است. اما او این کار را می کند - و به شدت مجازات می شود. پس از آن، مینا یک بار دیگر نقش فعال در فعالیت های گروه ها را بازی می کند - همانطور که باید باشد، مبارزه او با طرف مقابل است. هرچند ممکن است غیرعادی باشد ...
مشاهده لینک اصلی