کتاب درک یک پایان

اثر جولین بارنز از انتشارات قاصدک صبا - مترجم: نیلوفر داد-معروف ترین رمان ها

تونی وبستر عادی بودن زندگی‌اش را پذیرفته: کار و بازنشستگی، ازدواج و طلاقی دوستانه. اما او هم مثل ما جوانی‌اش را درون خود نگه داشته و به سالمندی رسیده است. مهم‌ترین واقعه‌ی عمرش دوستی با ایدریئن تیزهوش و مستعد فاجعه است. چهل سال بعد دفتر خاطرات همین دوست که طبق وصیت‌نامه به او واگذار شده، او را برمی‌انگیزد تا زندگی خود را بازخوانی کند. کتاب «درک یک پایان» آخرین اثر جولین بارنز است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و جایزه «من بوکر» را نصیب خود کرد


خرید کتاب درک یک پایان
جستجوی کتاب درک یک پایان در گودریدز

معرفی کتاب درک یک پایان از نگاه کاربران
این چپ بزرگ چپ چپیستا بزرگ نشان می دهد قابل توجه مضحک خشمگین ویتنامی ملودرامیک شما باید به شوخی پایان دادن به بدون حس، که دو ستاره این رمان با حلق آویز کردن توسط ناخن خود را تا صفحه 130 لغزش خارج از درک آن و آن را با یک ستاره زاری ناپذیر به پایان رسید، اما از آنجایی که آن را در همان شرکت قرار می دهد همانطور که بسیاری از رمان های بسیار دوست داشتنی ممکن است به عنوان یک نشان افتخار پوشیده شود - من یکی از آن برچسب های قابل انعطاف در آینده را پیش بینی نسخه های AP BRYANT ONE STAR NEW! و جولیان بارنز می تواند با زادی اسمیت، ریچارد فورد و دون دلیلو صحبت کند و هر یک از بررسی های یک ستاره خود را بخواند. این تنها یک واقعیت است که شما را به عنوان فردی با اعتیاد به داستان خیالی می شناسد، باید مسیر یكسان را تحمل كنید؛ زیرا در زندگی واقعی شما می دانید كه بسیاری از افراد به عنوان ناامیدانه معتاد به عنوان ما در Goodreads معتادند. اما پس از آن چیز دیگری باید پذیرفته شود که در آن جامعه خوانندگان کوچک (اما شدید) هم اکنون شما بخشی از یک اقلیت است، زیرا اکثریت به نظر می رسد با عاشقانه / فانتزی YA / بالغ و غیره بنابراین ، ادبیات جریان اصلی در حال حاضر یک ورزش اقلیت مانند لاکراس یا پیچش یا حلقه زنی است و باید تجدید چاپ شود. اما پس از آن، حتی غریبه، خود را بعنوان اقلیت اقلیت اقلیت پیدا می کند. زمانی اتفاق می افتد که اکثریت اقلیت ها در مورد یک رمان که احساس می شود به پایان می رسد، اتفاق می افتد. در طوطی فلوریدا توسط JB یک قهرمان مرد در اطراف فرانسه و در مورد زندگی اش و در مورد فلوبر و شما به تدریج متوجه می شوید که سرکوب برخی چیزهای وحشتناکی که او نمی خواهد فکر کنید. جو در آن رمان انتقال، وحشت کمدی ترین کمدی است. رمان بالا این یکی، 150 صفحه از دوستی قدیمی و اولین عاشقانه که حواس پرتگاههای آن، وقتی که مادر مرحوم دوست دختر باستان (آن همه 40 سال پیش) به خاطره ی مبهم آبریزش می رسد، به یک رویا خسته کننده می رسد. مثل یک پیچ از آبی این یک رمان بود که تمام جزئیات آن در حال حاضر به طور ضمنی افسرده شده بود و به طور دقیق و به طور حیرت انگیز، زندگی واقعی انگلیس را شکست داد، و همه حوادث واقعی در طرح (که پنج، من فکر می کنم، شاید پنج و نیم) کاملا اشتباه است، به سادگی مسخره است - هیچکس این کار را انجام نخواهد داد. دوست دختر (ویرایش نشده)، مادر کاملا (ویرایش نشده) و اگر دوست واقعا انجام داد (رونوشت) و سپس راوی (ویرایش شده). به همین دلیل است که یک رمان میتواند هوشمند باشد (او در یک سیبزمینی از Digest Readers قطره میگیرد و مکالمه شما را با بیان جملات فلسفی بهبود میبخشد و همیشه برای زمان در مورد زمان، زمان، ما میتوانیم زمان را کنترل کنیم یا زمان کنترل ما را، زمان می تواند به عقب و یا به سمت، می تواند زمان جریان یک بینی و پایین دیگر؟) و همچنین احمقانه (مردم رفتار نمی کنند مثل این). این یک برنده جایزه بوکر بود، اما یکی از کتابهای بد مانند Vernon Little God بود. Bookers Good، مانند گرگ هال و ببر سفید وجود دارد. دفعات بازدید: Bookers خوب، اجتناب از بد. در سمت آفتابی زندگی نگه دارید.

مشاهده لینک اصلی
مجددا باید تأکید کنم که اکنون این چیزی است که من آن را اتفاق افتاده است. یا به جای آن، حافظه من در حال حاضر از خواندن من پس از آن چه در آن زمان اتفاق افتاد.\nاز صفحه اول من توسط جولیان بارنز \"حس پایان و داستان شگفت انگیز آن\" گرفته شد. برای چنین رمان کوتاهی به نظر می رسد هیچ کلمه ای را از بین نمی برد و فقط بین نفس ها سرعت می دهد تا ما را در مورد فریبندگی خاطرات خود به ما بگوید. من فکر می کنم که نمی تواند درست باشد که حافظه یک دوست ناکافی است. بیش از یک داستان، این یک درس منحصر به فرد با ریتم بسیار دقیق زندگی و زمان بود. چه زمانی؟ فراموش شده است، که مدت ها گذشت و ما همیشه نمی دانیم چگونه به یاد داشته باشیم. بله، حافظه اغلب به اندازه کافی بر ما تمرکز می کند، اما ما زندگی می کنیم. ما در زمان زندگی می کنیم - آن را نگه می دارد و ما را قالب - اما Ive هرگز احساس من آن را به خوبی درک کرد. و من به نظریه های مربوط به چگونگی خم شدن و دو برابر کردن آن یا در جای دیگری در نسخه های موازی اشاره نمی کنم. نه، منظور من عادی است، هر روز که ساعت ها و ساعت ها ما را به طور منظم تضمین می کند: tick-tock، clock-clock. آیا چیزی شایسته تر از دست دوم است؟ و در عین حال، تنها کمترین لذت یا درد را به ما می دهد تا زمان خواندن را به ما یاد دهد. بعضی از احساسات آن را افزایش می دهند، بعضی دیگر گهگاه آن را گم می کنند، به نظر می رسد از بین رفته اند - تا زمانی که نهایتا زمانی که واقعا از دست رفته، هرگز به بازگشت نمی رسد.\nاگر به اندازه کافی بزرگ هستید که تعجب می کنید که چرا این مدت زمان طولانی را فراموش کرده اید، از این کتاب لذت خواهید برد. نه، من سالها نیستم، اما در خاطراتم. من به من اعتقاد دارم که این ممکن است یکی از تفاوت های میان جوانان و سنین باشد: زمانی که ما جوان هستیم، آینده ای را برای خودمان ایجاد می کنیم؛ وقتی که ما پیر هستیم، ما اختراع متفاوت برای دیگران را می بینیم. \"آیا شما تا به حال در مورد اولین خاطرات خود و یا حافظه از اولین عشق خود را تعجب؟ من تمام وقت این کار را انجام می دهم، و این که چگونه سعی می کنیم یا نه، به یاد می آوریم و چطور می خواهیم آن زمان های گذشته را به یاد آوریم. بنابراین ما در منظره ای باورنکردنی زندگی می کنیم که در آن تاریخ های غیرقابل اعتماد را ایجاد می کنیم که زمانی که کمتر انتظار می رود، به ما تعجب برانگیزیم. @ چرا ما اغلب داستان زندگی خودمان را می گوئیم؟ چگونه اغلب ما تنظیم، embellish، کاهش خشن؟ و عمر طولانی تر ادامه دارد، آن دسته از افرادی که در اطراف خود به چالش کشیده شده اند، کمتر به ما یادآوری می شود که زندگی ما زندگی ما نیست، صرفا داستان ای که ما در مورد زندگی مان گفته ایم. به دیگران گفت، اما - عمدتا - به خودمان. @\nدر حالی که من از طریق صفحات «حس پایان» فرار کردم، می توانم اغلب احساسات و شگفتی های تونی را تشخیص دهم. نه اینکه زندگی ما در کنار هم ازدواج ناکام است. من می توانم با او همدردی کنم وقتی که او زندگی خود را از طریق چشمان مسن تر نشان داد که تصور می کرد بیشتر دیده می شد اما اغلب او را فراموش کرده یا گمراه کرده بود. â € ~ شاید من فقط احساس امن تر با تاریخ است که بیشتر یا کمتر توافق شده است. یا شاید آن پارادوکس همان پارادوکس است: تاریخچه ای که در زیر بینی ما اتفاق می افتد باید روشن تر باشد، و در عین حال آن را محتاط تر می داند. »اما از دست دادن خود من احساس خودم را می کردم، فکر می کردم وقتی خاطراتم را بخوانم، تصور می کردم خودت را عوض کن یا آنها فقط در کلمات بارنز مخلوط شدند. برنده شما جمع می شود اما از دست دادن شما؟ نه در مسابقه ای - وجود دارد، شما فقط امتیاز اصلی خود را از دست می دهید. اما در زندگی؟ شاید در اینجا قوانین مختلفی اعمال شود شما یک رابطه را می بندید، شکست می خورد؛ شما به رابطه بعدی ادامه می دهید، این هم شکست می خورد: و شاید آنچه شما از دست میدهید، دو برابر مبالغ ساده نیست ... زندگی فقط افزودن و تفریق نیست. همچنین انباشت، ضرب، از دست دادن، شکست وجود دارد.\nبنابراین، آیا ما واقعا خاطرات خودمان را ایجاد می کنیم و داستان های زندگیمان را به نحوی که به ما بهتر می دهد، بنویسیم؟ من تعجب میکنم. شاید، یا بهتر است، احتمالا، ما به عنوان حفاظت از درد و رنج های بی فایده انجام می دهیم. اما آیا تا به حال فکر کرده اید که ما تصور می کنیم اگر ما در واقع کنترل گذشته ما بودیم؟ مطمئنا تخریب و یا عدم احساس در مورد آنچه که ما قصد انجام آن را نداریم. ما باید باور کنیم که زندگی ما ارزش زندگی است، بنابراین ما ممکن است بله به خودمان دروغ بگویم. چه چیز دیگری انسان می تواند انجام دهد؟ چه کسی گفته است که حافظه چیزی است که ما فکر کردیم فراموش شده؟ و باید برای ما روشن باشد که این زمان به عنوان یک حل کننده عمل نمی کند بلکه به عنوان یک حلال عمل می کند. اما این مناسب نیست - مفید نیست - این را باور کنید؛ این به ما کمک نمی کند تا با زندگی مان ادامه دهیم؛ بنابراین ما آن را نادیده می گیریم.\nحافظه تونی وبستر ممکن است به عنوان یک انعکاس ملانکولی در واقعیت پیری، اما می تواند پیری متفاوت به نظر می رسد؟ من تعجب می کنم که احساس می کنم خودم هر روز صبح بلندتر می شوم و همانطور که بعد از گذشت زمان دقیق تر احساس می کنم. آیا بارنز بیش از حد ملودرام است؟ این به خاطرات شما بستگی دارد و پس از آن به یاد می آورید، به خودم پاسخ می دهم. و من می دانم که زمان هایی وجود دارد که بهترین راه بازگشت به گذشته نیست، سعی نکنید به یاد داشته باشید که چه چیزی اشتباه گرفته شده یا اشتباهاتی که ما انجام دادیم، اما آنچه را که ما زندگی می کنیم و آنچه زندگی می کنیم و آنچه که ما ارائه می دهیم، بازآفرینی کنیم به طوری که در تاریکی ابدی زندگی نمی کنند من به نوعی وسوسه شدم که بتوانیم اکثر موجودیت های جداگانه خود را از بین ببریم، می توانیم نوار مغناطیسی را که زندگی ما ثبت می شود، برش داده و دوباره به آن چنگال برسیم و جاده را کمتر سفر کنیم یا و نه در همه جا سفر کرد ....

مشاهده لینک اصلی
آیا این به این خاطر است که شخصیت اصلی و من از سن است که من از خاطرات خود در حافظه و زمان بسیار لذت بردم؟ بله، این بخشی از آن است، اما جولین بارنز یک عبارت شگفت انگیز از سخنرانی است و او یک ناظر مشتاق است که می داند چگونه این مشاهدات را بیان می کند. من عاشق کشف زمان و رابطه حافظه با زمان بودم: * زمان افتتاح یا سرعت میگیرد. * چطور زمان ما را متصل می کند و با این حال، همانطور که تونی وبستر، راوی استدلال می کند، زمان یک حلال است، نه یک ثابت. چقدر زمان بر روی حافظه تاثیر می گذارد، به طوری که آنچه که ما به یاد داشته باشیم ممکن است یک حساب دقیق از رویداد نباشد. چیزی که ما به یاد میآوریم را تزیین کنیم. چگونه برای تونی یک زمان عینی و یک زمان ذهنی وجود دارد. چگونه تونی دوست دارد زمان را در معرض دید قرار دهد مانند رودخانه ای که در بالاست جریان دارد. پاراگراف نهایی رمان این داستان را به ابتدای داستان می برد و دایره را تکمیل می کند. ### برخی از نقل قول های مورد علاقه: @ â € ~I donâ € ™ t می دانید، آقا. â € ™ â € œWhat doâ € ™ تی شما می دانید؟ â € ™ خوب، به یک معنا، من نمی توانم بدانم که این است که من نمی دانم از نظر فلسفی خود ظاهری است. \"â € ~History ساندویچ پیاز خام، sir.â € ™ به همین دلیل است ؟، این فقط تکرار، آقا. آن را می شکند ما این بار دوباره و دوباره این سال را دیدیم. یک داستان قدیمی همان، همان نوسان قدیمی میان استبداد و شورش، جنگ و صلح، رفاه و فقر است. @ @ و پس از آن زندگی طول می کشد و زمان سرعت بخشید. @ @ بیشتر مزاحم بود زیرا به نظر می رسید و احساس بی سر و صدا اشتباه است، به نظر میرسد که اهرم کوچکی از جهان مطبوعات بوده است و در اینجا فقط برای این لحظات طبیعت در حال تغییر بود و زمان با آن. @ @ اما شما خود را تکرار میکنید، «آنها خیلی سریع رشد میکنند، نه» آنها زمانی که همه چیز واقعا به معنی این است: زمان حال برای من سریعتر می شود امروزه.تاریخچه دروغ های پیروان است، همانطور که من یک بار به وضوح اطمینان Old Joe Hunt؛ من الان می دانم خاطرات بازماندگان بیشتر است، بیشتر آنها پیروز و شکست ناپذیر هستند. @ @ ما در زمان زندگی می کنیم، به ما محدود می شود و ما را تعریف می کند، و زمان باید تاریخ را اندازه گیری کند، آیا این نیست؟ اما اگر می توانیم زمان را درک کنیم، نمی توانیم اسرار خود را از سرعت و پیشرفت درک کنیم، چه شانسی داریم که با تاریخ داریم - حتی کوچکترین، شخصی، قطعه ای که به طور عمده از آن مستند نشده است؟ @ @ چه کسی بود گفت که حافظه چیزی است که ما فکر کردیم فراموش شده است؟ و باید برای ما آشکار باشد که زمان، به عنوان یک حل کننده عمل نمی کند، بلکه به عنوان یک حل کننده عمل می کند.چطور ما داستان زندگی خودمان را می گوئیم؟ چگونه اغلب ما تنظیم، embellish، کاهش خشن؟ و عمر طولانی تر ادامه دارد، آن دسته از افرادی که در اطراف خود به چالش کشیده شده اند، کمتر به ما یادآوری می شود که زندگی ما زندگی ما نیست، صرفا داستان ای که ما در مورد زندگی مان گفته ایم. به دیگران گفتم، اما عمدتا به خودمان.جوانتر از خودم با شوهرش مقابله کردم با آنچه که خودم بوده یا بود یا گاهی اوقات قادر به بودن بود.از آنجا که فقط همه تغییرات سیاسی و تاریخی دیر یا زود ناراحت می شوند، بنابراین بزرگسالی هم می شود. پس زندگی می کند گاهی اوقات من فکر می کنم هدف از زندگی این است که ما را با از بین بردن آن با آلودگی به ما آشتی دهد، با اثبات، با این که طول می کشد، زندگی نمی کند.Time-denier می گویند: چهل و نه، در پنجاه و پنجاه و هشتاد و هشتاد و هشتاد و هشتاد من خیلی زیاد می دانم: زمان عینی وجود دارد، بلکه زمان ذهنی، نوعی که در داخل مچ دست خود قرار می دهید، در کنار جایی که پالس دروغ است. و این زمان شخصی، که زمان واقعی است، در رابطه شما با حافظه اندازه گیری می شود. بنابراین وقتی این چیز عجیب و غریب اتفاق افتاد - زمانی که این خاطرات جدید به طور ناگهانی روی من آمدند - به نظر می رسید که برای آن لحظه زمان در معرض قرار گرفته بود. به هر حال، برای آن لحظه، رودخانه به بالای رودخانه فرار کرد. @

مشاهده لینک اصلی
من هرگز واقعا قصد نداشتم این کتاب را بخوانم و قطعا قصد ندارم آن را داشته باشم. من در B \u0026 amp؛ N در حال دیدن یک طوفان زمستانی در لینکلن، نبراسکا بودم و در سرتاسر قسمت جلوی کتاب پنهان شدم. من از طريق پشته چاپ سوم غرق شدم و در نزديکي پايين يک کتاب با NOMINEE PRESE BOOKER بر روي جلد بود. خوب، نوعی کیهانی برای مجموعه ای است مانند من برای پیدا کردن یک نسخه ی اول آمریکایی در شمع. شانس کمی از کتاب که همیشه یک مجموعه است، اما تقریبا غیرممکن است (مانع ذهنی) برای چاپ بعدی کتاب. 20٪ تخفیف به من کمک کرد که آن را بر روی شمع من گذاشتم تا چک کنید. خوب حدود 20 صفحه در من سرش را تکان داد و به خودم میگفتم که در مورد 20 دلاری که برای خرید این کتاب به آتش کشیده شدم. آنچه بارنس در مورد مدرسه انگلیسی آمادگی نوشت، غالبا باقی مانده بود، همانطور که به عنوان یک کراکر نمک که در جعبه دستکش از وانت من یافت می شد. (رمز و راز است که من به یاد نمی آورم که خوردن سالت ها در وانت من.) خوشبختانه بارنز به مواد جالب نقل مکان کرد. تونی وبستر یک مرد متوسط ​​هوش است که احتمالا عضو کمترین جنجالی یک گروه از دوستان نسبتا روشن است. به طور خاص، یک دوست، آدریان، سر و شانه بیش از بقیه با ذهن فیلسوفان واقعی است که او را در یک نقطه در کمبریج به دست آورده است. تام همیشه سعی داشت آدریان را درک کند و همیشه احساس کرد که او تصویر را همانند دوستش نمی بیند. @ آریایی ذهن بهتر و خلق و خوی سخت تر از من بود: او به لحاظ منطقی فکر کرد، و سپس بر روی نتیجه گیری از فکر منطقی عمل کرد. در حالی که اکثریت ما، من معتقد هستم، مخالفم: ما یک تصمیم غریزی می گیریم، سپس یک زیرساخت استدلال را برای توجیه آن ایجاد کنیم. و نتيجه عقل را فراخواني کنيد @ در مدرسه تربيت بدني آديان، ستاره اي است که معلمانش را با خطوطي مانند اين امر تحت تأثير قرار مي دهد. History این اطمینان است که در نقطه ای قرار می گیرد که ناقص های حافظه ناکافی بودن اسناد را برآورده می کنند. @ هیچ شگفتی بزرگ نیست که تونی صرف بقیه عمر خود را به دنبال تصدیق اداری می کند. رابطه آنها سنگی است که سابق دختر Tonys، ورونیکا، از Adrian شروع به خواندن می کند. خطوط مورد علاقه Veronicas به تونی است @ شما آن را دریافت نمی کنید، شما نمی توانید آن را در حال حاضر و شما هرگز آن @ دریافت کنید. او یکی از آن افرادی است که فکر می کند هر کس باید درک کند که در سر او چه چیزی است و از دادن اطلاعات حتی کوچکترین اطلاعات برای کمک به تونی می داند که تصمیمات او را تحریک می کند. حتی اگر او به تونی بی اعتبار بی احترامی کرده است، او را به عنوان هوشمند تر و بیشتر هوشیار تر از او می بیند و همیشه تلاش می کند تا خود را در چشمانش بهتر کند. خواندن یک قطعه خاطرات آدریان از 40 سال پس از آنکه خودش را کشت، تونی، در حال حاضر در شصت سالگی خود را هنوز نیاز به اعتبار دارد. @ هاد زندگی من افزایش یافته است، یا صرفا به خود اضافه شده است؟ این سوال بود که قطعه ادریان در من قرار دارد. در زندگی من علاوه بر این - و تفریق - وجود داشت، اما چقدر ضرب بود؟ و این به من احساس ناراحتی، نا آرامي به من داد. @ من نمی خواهم در مورد قلاب داستان، لحظه شازام که همه چیز روشن می شود صحبت می کنم، اما باید برآورد خود را از کتاب تغییر داد به عنوان داستان به جلو حرکت کرد. در تنها 163 صفحه احساس کردم که صفحات اولیه که در مدرسه آمادگی گذرانده شده بودند می توانستند از بین بروند و داستان را نزدیک به بی عدالتی کردند. چند فلاش پشت به اندازه کافی برای دادن خواننده به پس زمینه لازم برای پیروی از طرح بود. من با یک تردید بیشتر از تونوی با خودم می نویسم. @ یک بار یک بار گفت که زمان های مورد علاقه او در تاریخ زمانی بود که همه چیز فرو ریخت، زیرا این بدان معنی بود که تولد نوزاد جدید بود. آیا این به این معنی است که ما آن را به زندگی فردی ما اعمال کنیم؟ برای مرگ زمانی که چیزی جدید به دنیا می آید - حتی اگر چیزی جدیدی باشد، ما خودمان هستیم؟ از آنجایی که همانطور که همه تغییرات سیاسی و تاریخی دیر یا زود ناامید می شود، بزرگسالی نیز می شود. پس زندگی می کند گاهی اوقات من فکر می کنم هدف از زندگی این است که ما را با از دست دادن در نهایت با آلودگی به ما آشتی دهد، با اثبات، با وجود طولانی که طول می کشد، زندگی تمام آن را ترک نمی شود. @

مشاهده لینک اصلی
4.5 بروز رسانی: بعد از این فیلم یک فیلم پس از آن منتشر خواهد شد و این ماه در حال ظهور است! اگر علاقه مند باشید می توانید تریلر را در اینجا مشاهده کنید: https://www.facebook.com/vintagebooks... داستان درباره عدم اطمینان حافظه و چگونگی تصمیم گیری برای فراموش کردن یا کشف گذشته به منظور نادیده گرفتن حوادث مزاحم. من این کتاب را از جولیان بارنز در هنگام خواندن نظرات در مورد ساحل چزیل توسط یان مک یوان که یک کتاب است که از آن لذت بردم، کشف کردم. تن از داستان کاملا متفاوت است. بارنز، مک ایوان و کوتزی دارای راههایی هستند که کلمات من را درخشان پیدا می کنند. آنها از پروس ساده استفاده می کنند اما با چنین پانچ. من به طور کامل در مورد چگونگی پایان دادن به کتاب کتاب و برخی از وقایع ناشناخته به طور کامل راضی نیست. شاید این قصد بود، اما من دوست داشتم کمی بهتر از دلایل برخی رفتارهای Veronicas را درک کنم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب درک یک پایان


 کتاب سگی نماند
 کتاب شب ها که ما می خوابیم
 کتاب شتر به شرط گربه
 کتاب دوستی خاله خرسه
 کتاب همیشه یکی هست
 کتاب زرافه ی سفید