کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ

اثر دوریس لسینگ از انتشارات ماهی - مترجم: علی اصغر بهرامی-معروف ترین رمان ها

چارلز واتکینز، استاد کلاسیک در دانشگاه کمبریج، در این رمان بلندپروازانه جنون و آزادی که برنده جایزه بوکر نامزد جایزه شده است، "زندگی درونی" فریبنده ای را در زندگی مدرن تصور می کند. دچار شکستگی شده و به بیمارستان روانی محدود شده است، زیرا دوستان و پزشکان او را به واقعیت بازگردانده اند. اما واتکینز به یک ماجراجویی عظیم پیکولوژیکی که او را از یک قایق ریسندگی در اقیانوس اطلس به یک شهر سنگی ویران شده در یک جزیره گرمسیری به سوی سفر بیرونی فضایی از طریق آوازهای سیاره می برد، آغاز کرده است. همانطور که او در ذهن خود از طریق حافظه حرکت می کند و دورتر از حد تخیل است، پزشکان او سعی می کنند او را با مواد مخدر قوی تر، در رقابت برای روح خود، تحت الشعاع قرار دهند. در این رمان تحریک آمیز، لسینگ ما را در یک سفر هیجان انگیز به قلمرو به ندرت چشم انداز ذهن درون ما می برد.


خرید کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ
جستجوی کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ در گودریدز

معرفی کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ از نگاه کاربران
کتاب عجیبی است. 30 صفحه اول کتاب، یک جان کندن حسابی بود و بعد هم تا صفحه های 60-70 هنوز سخت بود کنار آمدن با روندش. با اینحال، چون عادت دارم که هرکتابی که شروع کردم باید بالاخره تمام شود، تحمل کردم و خرد خرد کتاب را خواندم، تا اینکه به جاهای خوبش هم رسیدم.

باز هم می گویم که کتاب عجیبی است و تحمل می خواهد. خیلی از جاهای داستان گنگ است، به خصوص نیمه اولش، اما جالب است که به نظرم این گنگی، گنگی درستی است و اصلا یکی از مزیت های عمده کتاب است.

نظریاتی که داستان در باب جامعه و فرد بیان می کند بسیار جالب است، و ایده ای هم که به نظرم قوی ترین نقطه داستان است، بسیار قابل تامل.

در باب اسم کتاب، که ممکن است یک جورهایی بدفهمی هم ایجاد کند، همین قدر بگویم که یکی از معانی دوزخ در این کتاب، زمین است.

کتاب پارادوکسیکال و متفاوتی است... نه تنها نسبت به سایر آثار لسینگ، بلکه حتی نسبت به سایر کتاب هایی که خوانده اید. با اینحال، شاید تست خوبی باشد برای میزان تمرکزتان، و میزان تحمل تان در خواندن کتاب های سخت، ولی خوب.

مشاهده لینک اصلی
پیچیدگی های نیمه اول مانع مهمی برای خواندن این کتاب میشود و شاید اینکه نهایتاً رهنمودی برای خروج از دوزخ ارائه نمی دهد به مذاقتان خوش نیاید. پیشنهادم این است که اگر به خاطر نام دوریس لسینگ قصد خواندنش را دارید ، نخوانید .اما اگر به هذیان گویی راوی علاقه مندید ، کتاب خوبی ست .

مشاهده لینک اصلی
من وقتی که می گویم غبطه می خورم غافلگیر می شوم، احساس گناه کردم که خواندن این کتاب را چندین بار ترک کردم، قبل از آن که کاملا از آن غافل شدم. کشتی بیگانه ظاهر می شود از آسمان، حیوانات مانند میمون ها و ratdogs که توصیف مبارزه و کشتن یکدیگر ... | همه این بی معنی بود. انتظار داشتم چیز دیگری از لسینگ باشد. اما هی، لسینگ، ما در اینجا صحبت می کنیم، من باید آموخته ام انتظار غیر منتظره. داستان به نظر می رسد مسخره است: یک فرد می شود در یک بیمارستان روانی با کل آمفی تون. آنها او را تحسین می کنند و آنچه که او می فهمد، هیچ چیز در مورد هویت او را نمی فهمد، اما برخی داستان های یک سفر در دریا زمانی که همسران او توسط بیگانگان ربوده شدند. و آنچه او می گوید هیچ انسجامی ندارد او می گوید \"بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها بارور شده است. او یادآوری می کند که به جزیره می رسد و شاهدان و میمون ها را می بینند که من در مورد جنگ علیه آنها ذکر کردم و سپس می توانم به کریستال وارد شوم. این به نظر بسیار عجیب و غریب است، درست است؟ پزشکان در حال از دست دادن هستند ما، خوانندگان، در حال از دست دادن هستند اما نگران نباشید، این یک داستان SF بی معنا با بیگانگان و UFOâ € ™ ثانیه نیست. بنابراین، پس از اذیت کردن ما بخش اول کتاب: اعتصابات نابغه Doris Lessing. همه این ها استعاره است و استعاره هایی که از آن استفاده می کنند قوی هستند. هنگامی که او به کریستال میرود، او احساس حساسیتری از ادراک به دست می آورد: او انسان را برای آنچه که واقعا از بالا است، می بیند. \"ذهنم در میان آنها مانند یک پرنده در بال ها حرکت کرد و من متوجه شدم که در میان این موجودات ضعیف که به ضرورت های تند و تند خود دست یافته اند، بعضی اوقات این هوا را شگفت زده می کنند، اما بیشتر این کارها را انجام نمی دهند. بسیاری از آنها ضخیم، سنگین و غیرقابل جبران بودند، زیرا اکثریت سنگ و زمینی که هیچگونه کریستالیزه ای در آن نداشتند، درهم ریخته بود. »در حالیکه او در مورد این افراد صحبت می کند، همانطور که از بالا دیده می شود، او می گوید: œ در رقص آواز عالی، همه چیز مرتبط و متحرک شده است. \"حتی سیارات و خدایان این را قبول می کنند. بنابراین آنها برای جمعآوری بعضی نمایندگان برای رفتن به زمین (جهنم از عنوان) جمع می شوند تا مردم را بفروشند تا آنها رفتار خود را تغییر دهند تا دیگر تاثیری بر جهان نداشته باشند. و این بخشی از کتاب درخشان است، به سادگی درخشان است. نبوغ شگفت انگیز به من اعتماد کن لسینگ یک داستان در مورد خدایان، سیارات و انسان ها را می بخشد. و او این کار را به خوبی انجام می دهد، اما شما نمی توانید در ترس از نمایش و تمجید و استعداد خود ایستادگی کنید. و مفاهیمی که او پیشنهاد می کند شگفت انگیز است. این استعاره عظیم که او ایجاد می کند، واقعیت کنونی را بازتاب می دهد (تروریسم، انسان ها مخرب و غیره) و اسطوره یونانی، دین مسیحی، آستروفیزیک، مفاهیم فلسفی، تاریخ، باستان شناسی و ایده هایی در مورد تکامل با استعدادهایی که شما با آنها سخن نگفتید . و سپس داستان فردی که می تواند گذشته خود را به یاد نیاورد ادامه دارد. او با یک انتخاب مواجه می شود: به یاد بیاورید که جامعه به او می گوید که او واقعا دارد یا اینکه راه او را حفظ کند. و او انتخاب خود را انجام می دهد. و لایه های این داستان شروع به تجزیه و تحلیل می کنند و می توانند به روش های مختلف تفسیر شوند. میمون های احمقانه و ratdogs از قبل به نظر نمی رسد خیلی احمقانه دیگر. کشتی بیگانه نیز نیست. شما امیدوار هستید که او به دنبال شوک درمانی برای به دست آوردن خاطرات از دست رفته خود نخواهد رفت. در پایان، همه عناصر به نظر می رسد که هر یک از چیزهایی که مهم است در داستان می گویند. همه چیزهایی که لسینگ در این رمان استفاده می کند به عنوان یک نماد برای چیزی است، همه چیز یک مفهوم یا ایده را بیان می کند، هیچ تصادفی نیست. و به این ترتیب او را به پایان برساند: @ مهم این است که - به یاد داشته باشید که بعضی چیزها از ما خارج می شوند این سطح زندگی، به اینجا. اضطراب یکی است حس فوری آه، آنها بیماری را به وجود می آورند، آنها با داروهای جادویی خود آن را جذاب می کنند. اما این برای هیچ چیز نیست این یک اتصال نیست آنها می گویند @ حالت اضطراب @، به نظر می رسد، پارانویا، اما همه این چیزها، آنها معنی دارند، آنها بازتاب از آن بخش دیگر از خودمان است، و آن بخشی از خود ما می داند چیزهایی که ما نمی دانیم. @. در مورد موازنه بین اضطراب و آنچه ما ممکن است تجربه کرده ایم که ما از آن آگاه نیستیم، تعجب آور است؟ کتاب را بخوانید تا جوابتان را پیدا کنید: مفهومی که او پیشنهاد می کند خیلی جالب است.

مشاهده لینک اصلی
هنگامی که Doris Lessing تقریبا یک دهه پیش برنده جایزه نوبل شد، او متوجه شد که او از یک تاکسی گریخت و وارد روزنامه نگارانش شد. به نظر می رسد که او نمی داند که اعلامیه در آن روز باید انجام شود و یا به نظر می رسید مراقب بود، مانند بسیاری از متخصصان و متخصصان ادبیات، مدتها پیش تصور می کرد که او از رقابت بیرون آمده است. او بعد از همه 88 سال داشت. او پاسخ داد که یک نقل قول قابل توجه، لعنت، بیانیه ای از چگونگی آنها را طولانی مدت. کمیته نوبل، در یکی از اظهارات معروفش مبهم، مشارکت او را به عنوان «اپیستیست تجربیات زن» تعریف کرد، که با شک و تردید، قدرت آتشسوز و چشم انداز تمدن تقسیم شده را تحت بررسی قرار داده است. من دو رمان قبلی Doris Lessing را خوانده ام - کودک پنجم و تروریست خوب. به طور موفقیت آمیزی از شاهکارهایش اجتناب کرد (هرچند که این فهرست به جای آن از لیست نوت های طلایی گنجانده شده است)، اما متاسفانه بسیاری از ادبیات ناسازگار در ادبیات بزرگ خود را پیدا کرده اند . در این دو کتاب، لسینگ مطمئنا بر تجربه زنانه دست یافت، مطمئنا شک و تردید داشت، قطعا یک قدرت خیالی داشت و مطمئنا شخصیت های او و جهان را که در آن زندگی می کردند مورد بررسی قرار دادند. دشوار است مطمئن شود که او همان کار را انجام می دهد در این کتاب، یک نامزد جایزه منبر بایرن 1971 (که او به همکار برنده جایزه نوبل در برابر نائپول دست زد). برآوردن یک فرود به جهنم، بر خلاف هر کتابی است که تاکنون خوانده ام. آن را با نوعی از سبک زندگی به طریقی که هرگز با آن روبرو نشوید، انجام می دهد و من احساسات و احساسات خود را احساس می کنم که پیش از خواندن کتاب احساس نمی کنم. حس تعجبی است که، من فکر می کنم، معمولا برای دنیای جادویی و جادوگران و افسانه ها، برای اطمینان است. این هیچ کدام از اینها نیست - این دنیایی است که دور از فانتزی و یا بسیار کامل برای درست بودن است، اما همچنین دور از منطقی، قابل مشاهده، قابل توضیح است. این یک کتاب است که توصیف آن دشوار است. در جلسه ای که برای فرود به جهنم است، ما به ذهن یک مردی که قرار است به عنوان استاد شناخته شود و یا شاید نمی تواند آن استاد باشد و خواننده به آن بحث می پردازد تلاش برای تعیین اینکه چه کسی اعتقاد دارند - استاد پیش بینی شده یا پزشکانی که تلاش می کنند مرد را قانع کند که او استاد است. در می یابیم که رمز و راز استاد ما در سفر اقیانوس ها، در سراسر قاره ها، به هوا، پرواز در پشت حیوانات سفید و پرواز بزرگ قهوه ای حمله به یکدیگر است. به آرامی مشاهده کرده و امیدواریم که خودمان مورد حمله قرار نگیریم - و در نهایت، به یک کریستال منتقل شد، به عقب برگردیم - یک کنفرانس - که در آن بشریت و سرنوشت آن بحث شده است. همه در یک شیوه زیبا و زیبا انجام می شود. و پس از آن چه بود؟ - تولد تولد؟ من فکر می کنم تولد بود. هرگز در ادبیات پیش از میلاد به دنیا نیامده بودم. من فکر می کنم که لسینگ از طریق ادبیاتش مرا برد آیا این چیزی است که منطقی است؟ من مطمئن نیستم اما یک صحنه در اینجا وجود دارد، یک لحظه، و مهم است که در آن چیزی شبیه به آن اتفاق می افتد. این به سؤالات بسیار منجر می شود. در خواندن این کتاب ما از طریق بسیاری از ژانرها، مانند من گفتم. داستان علمی، داستان های احتمالی، داستان فکری درونی، هر کدام که دوست دارید ((و ممکن است هر یک از این موارد به صورت جداگانه باشد)، با داستان های پزشکی پیوند داشته باشید، با واقعیت پیوست، با افسانه تقریبا افسانه و اسطوره ی ویکتوریا پیوند داشته باشید. یک رمان قدرتمند است که تنها ممکن است، زیرا برای لحظات، در لحظه ای از وجدان، برای لحظاتی که در دهه 60 و اوایل دهه 70 در حال توسعه بود، به لحاظ لحظه ای نوشته شده بود (به همین دلیل توسط لسینگ توسعه می یابد؟) برای لحظاتی که در یک واقعیت مایع مخلوط می شود، برای لحظاتی که همه آن را امکان پذیر می سازد و در نهایت می پرسد که آیا هر کدام از آن واقعا نوعی حس منطقی از هر نوع است. بدین ترتیب، تنها به انجام رساندن آنچه که دقیقا به دلیل تعهد Lessing به آزمایش با فرم و شیوه، کلمات و احکام انجام می شود، انجام می شود. اما در نهایت کاملا کار نمیکند. یک موضوع گمشده وجود دارد که برخی از نتیجه گیری ها را ارائه می دهد - شاید این چیزی است که لسینگ می خواست، البته او می خواست شما را به قضاوت بر روی این کتاب بسپارید - اما در نهایت من کاملا راضی نشدم (آیا ادبیات باید باشد من راضی هستم، باید این را بعدا در نظر بگیرم.) به طور کلی، این را به عنوان یک کتاب فوق العاده اما نه کاملا شگفت انگیز مطابقت می دهم. باور نکردنی به نظر می رسید، بیش از آنکه به لحاظ لحظه ای کمی غافلگیرانه نوشته شده باشد، و کتابی که در برآورد من رشد می کند، بیشتر به آن فکر می کنم. من فکر می کنم این است که من اغلب به فکر می کنم و می خواهم دوباره در زمان مناسب به عقب بر گردیم. ارزش خواندن، ارزشيابي بازتاب دادن به ما براي بازنمايي در زمينه طب و روان درماني است، ارزشي براي چگونگي آن در ذهن بشري، و چگونگي فساد بشري است. در انتهای کتاب، من آرزو داشتم به پزشکان اعتماد کنم. اما این فقط به این دلیل بود که من میخواستم به چیزی از نوع خاصی، هر نوع و قدرت قدرتمندی اعتماد کنم ...

مشاهده لینک اصلی
بعضی از آموزگاران انگلیسی دیوانه این کلاس را در کلاس 10 به کلاس خود اختصاص دادند. من کتاب را دوست داشتم و بارها آن را خوانده ام. من فکر می کنم این ممکن است یکی از اولین کتاب های بزرگسالان است که من را به خواندن برگرداند

مشاهده لینک اصلی
به جای متغیر سوار. ابتدا با مردی که در یک بخش روان شناخته شده بود بدون حافظه و ایده بسیار بدیعی که در آن قرار دارد، ارائه شد. بلافاصله به واقعیت ذهنی خود (که قبلا ناسازگار بود) کشیده شده بود، که از بین می برد (پیش از انحطاط، این است) بیشتر آن هیجان تلاش برای کشف آنچه که دقیقا در حال انجام است. به زودی، سفر او (داخلی) به اندازه کافی دقیق و حس مکان به من afsanport من با وجود این، حداقل تا زمانی که شروع به توسعه این احساس بیش از حد سلطه طلایی، شاید با کمی از آن پر سر و صدا از حجاب و واقعیت نهایی که من تمایل دارم کمی تلاش کنم. سوالاتی که واقعیت واقعی تر است و بیشتر دیوانه کننده (فرد یا جامعه) شروع به ظهور می کنند، اما این دقیقا درمان های منحصر بفردی به نام \"دیوانگی\" است. با این حال، در پایان (تغییرات بسیار بیشتر و طرح ریزی مجدد از Ive دقیق، من واقعا چیزی را نابود نکنید، آن را نوعی صداقت و پاتو است که بر سر همدردی من برنده شد. ناهموار اما متفکر، گاه گاه تابش (داستان یوگوسلاوی؟ !) با برخی از مزخرفی شبه آکادمیک (اسطوره های هوشمند اما تحریک کننده در فضا).

مشاهده لینک اصلی
من با کلمه â € ~experimentalâ € مشکلی دارم زیرا اکثر آزمایشات شکست خورده است. آنها در طبیعت خود هستند. هنگامی که از عبارت â € ~experimentâ استفاده می کنم، منظورم یک آزمون برای اثبات یک فرضیه است. در مورد یک رمان، کلمه â € ~experimentalâ € معمولا به معنی: اگر من این و این را امتحان کنید و این من هنوز یک رمان دارم؟ و پاسخ به این سؤال معمولا: بله، اما خیلی خوب نیست. بدیهی است که آنچه که اکنون میخواهید یک رمان جدید را در نظر بگیرید، متفاوت از زمانیکه این کلمه برای اولین بار ساخته شده است، و اگر شما بخواهید کلمه را به صورت ارزشمندی که لزینگ تلاش کرده است انجام دهد، مطمئنا چیزی رمان است، چیزی جدید و به همین دلیل تنها کتاب خواندن ارزشمند است، اما اگر مانند من، شما هیچ وقت درباره آن کتاب چیزی نمی دانید و سومین بار آن را تست خواهم کرد. همه می توانم بگویم این است: در آنجا بمانید، اگر تعداد کمی از صفحات را صرف کنید، اما برای کنفرانس مراقب باشید؛ وقتی که آنها شروع به صحبت در مورد جلسه کمیته می کنند، حداقل، برای من، همه چیز شروع به کلیک بر روی محل. است، اما هیچ تعمق. در اینجا هیچ نقطه ای به نظر نمی رسد: â € œ [T] در اینجا هیچ نشانه ای نیست. چگونه می تواند وجود داشته باشد؟ شما باید هر کلمه ای که اکنون می شنوید فراموش کنید. نه، شما سفارشات مهر و موم را حمل می کنید. »در اینجا، بعضی از آنها ناخودآگاه به دنبال شواهدی از این ها بودند، مروک به شوخی گفت:« خانم، می آیند، چه انتظاری دارند؟ رول میکروفیلم؟ شاید یک نسخه ی خطی از نوعی باشد که شما در لحظات خطر باید چشید و بلعید؟ البته، البته، من به برخی از اعتبارات \"مغزهای ذکر شده\" مراجعه می کنم. \"جهنم زمین است و این موجودات غیر متعارف نوعی هستند که خدایان ممکن است داوطلبانه به سفر به زمین (و بعضی دیگر نه برای اولین بار به این ترتیب اشاره ای به تناسخ در اینجا وجود دارد) برای برقراری پیام مهم؛ اضطراری سیاره ای ظاهرا دم می کند و آنها باید حقیقت را بدانند: توانایی دیدن چیزهایی که آنها در روابط متفاوتی دارند، به عبارت دیگر، Truth \"بخشی از جدید، به زودی\" تجهیزات پیشرفته برای اطلاع رسانی پیام خود، بر خلاف Klaatu در روز، زمین ایستادند، اما هنوز آنها را ندیده اند. آنها باید به عنوان انسان به دنیا بیایند و رشد کنند، و سپس، جایی، به نوعی، امیدوارم (هیچ تضمینی وجود ندارد) آنها به یاد می آورند که چرا آنها وجود دارد: «شما باید از شما خسته شده اید، باید تکرار کنم، ترسم می کنم، تکرار کنم، دوباره تکرار کنم، تاکید دوباره بر این نیست»، این مسئله به هیچ وجه در مورد ورود شما به سیاره زمین نیست همانطور که اینجا می روید. شما تقریبا تمام حافظه موجودیت خود را از دست خواهید داد. شما هرکدام از شما به خودتان می رسند، شاید تنها، شاید در شرکت یکدیگر، اما فقط با احساس تلخ تشخیص، و احتمالا جدا، متلاشیکننده، بیمار، دلسرد و قادر به باور، زمانی که شما گفته می شود که شما وظیفه واقعا است شما از خواب بیدار خواهید شد، اما زمانی وجود خواهد داشت که بیدار شوید، مانند ریکاوری از یک بیماری، یا مانند ظهور در هوا خوب از یک مسموم. بعضی از شما ممکن است تصمیم به بیدار شدن نداشته باشید، زیرا بیدار شدن بسیار دشوار خواهد بود و آگاهی از شرایط و وضعیت زمین شما بسیار مضر است، شما مانند معتادان به مواد مخدر خواهید بود: ممکن است ترجیح داشته باشید که همچنان نفس بکشید. و هنگامی که شما متوجه شدید که در حال فرار بیدار هستید، چیزی برای انجام دادن دارید، به اندازه کافی از خصوصیات زمینداران جذب می شود که بی اعتمادی، خشن، ناراحتی و مشکوک را جذب می کنند. شما مانند یک فرد غرق خواهید شد که نجات دهنده ی خود است، بنابراین به شدت در ترور وحشت زده خواهید شد. »در این مرحله، متوجه شدم که دیوانه در بیمارستان که در مورد تجربیاتش از دست رفته در دریا رنج می کشید پس از آن در یک جزیره و در نهایت پس از ورود به یک دیسک مرموز یا کریستال که او را در سفر احتمالا بیشتر شبیه به یک دیوید Bowman طول می کشد زمانی که او وارد دروازه ستاره در سال 2001 کاملا ممکن است بیگانه یا حداقل یک آگاهی بیگانه € \"تلاش برای خود آگاهی. آیا او در دریا گم شد؟ بعید است حداقل در این زندگی نیست در قسمت دوم کتاب، ما کشف کردیم که بیمار چیست؟ پروفسور چارلز واتکینز (استاد کلاسیک) - و پزشکان تلاش می کنند تا به او کمک کند تا خاطرات خود را دوباره به دست آورد. مطمئنا او خاطراتی دارد، همانطور که او می گوید وقتی که می آید به دیدن همسرش می آید: \"ذهن من پر از خاطرات است [اما] من چیزهایی را که شما در مورد آن صحبت می کنید را به خاطر نمی آورم.\" او در واقع به یاد می آورد (و دروغ می گوید) بسیاری از چیزها اما متاسفانه او نمی تواند ماموریتش را به یاد بیاورد. او آگاه است که او باید چیزی را بخاطر بسپارد، اما نه چیزی. بسیاری از نیمه دوم این کتاب از نامه ها و یادداشت ها تشکیل شده است و ظاهرا در طول دوران خود از آشنایان در طول سال ها، دیگران از نوع خود نیز بوده اند و تلاش می کنند تا به این معنی نباشد که زندگی آنها را کاملا سازگار نداشته باشد. زندگی کرده ای آیا این می تواند اعضای \"مستعمره های روی زمین\" باشد که در نتیجه Descents هستند؟ در یک لحظه با دکتر یو صحبت می کند، او پیام خود را تحویل می دهد، اما در چنین فشرده ای قرار دارد و البته یک مرد در یک بیمارستان روانی تحویل می شود که همه این اتفاق می افتد او خجالت می کشد و گفتم تا بخوابی ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن