کتاب شب های روشن

اثر فئودور داستایفسکی از انتشارات کتاب کوله پشتی - مترجم: هانیه چوپانی-معروف ترین رمان ها

ناستنکا... آیا در دل تو، تلخی ملامت و افسون افسوس می‌دمم، و دلت را از ندامت‌های پنهانی آزرده می‌خواهم، و آرزو می‌کنم که لحظات شادکامی‌ات را با اندوه برآشوبم، و آیا لطافت گل‌های مهری که تو، جعد گیسوان سیاهت را با آن‌ها آراستی، تا با او، به زیر تاج ازدواج بپیوندی، پژمرده می‌خواهم؟... نه، هرگز، هرگز و صدبار هرگز. آرزو می‌کنم که آسمان سعادتت همیشه نورانی باشد، و لبخند شیرینت همیشه روشن و مصفا باشد، و تو را برای آن دقیقه‌ی شادی و سعادتی، که به دلی تنها و قدرشناس بخشیدی، دعا می‌کنم


خرید کتاب شب های روشن
جستجوی کتاب شب های روشن در گودریدز

معرفی کتاب شب های روشن از نگاه کاربران
خب من از اون افراديم كه به نظرم ادبيات يك وظيفه و نقش اجتماعي عجيب غريب داره، هيچ گاه لاو استوري هاي شگفت انگيز منو خوشحال نكردن، هيچ وقت اونقدر كه همه از @من پيش از تو@ و كتابهاي مشابهش لذت بردن لذت نبردم. نقش روشنگري ادبيات، از وقتي كه فكر كردم دارم ادبياتو ميفهمم، برام خيلي مهم بوده. قطعا از شنل نيكولاي گوگول يك دهم اين هم لذت نبردم، ولي اگر قرار به انتخاب باشه، اگر من قرار باشه تعيين كنم كه يكي از اين دو داستان تو كنن بمونه، (انگار كسي نظر منو پرسيد!) انتخاب من گوگوله. اين از اين.
من سلينجر رو دوست دارم، #بيربط ! نه براي اينكه به لحاظ فرم يا موضوع تحول عظيمي در ادبيات ايجاد كرده، (چون عقيده دارم نكرده)، نه براي اينكه حرفاي جديدي زده، نه براي اينكه آوارنگارده، براي اينكه بهم لذت ناب ادبياتو ميده... براي اينكه باور دارم براي يك صبح باروني جمعه، كتابش دوست داشتني ترين انتخابه، من صبح جمعه، خصوصا اگر باروني باشه (!) سارتر نميخونم، كافكا نميخونم، اورول نميخونم، نشان سرخ دليري نميخونم، وولف و وونه گات نميخونم، حتي ساراماگو هم نميخونم،
جاش سلينجر ميخونم، سلمان رشدي ميخونم، كوتسي، فاكنر و آستر ميخونم، اينو ميخونم... اينم از اين.
و اما اعتراف ميكنم در مورد ادبيات روسيه اشتباه كردم... نميدونم چرا هميشه تصور من راجع به ادبيات روسيه يه چيزي شبيه قلعه حيوانات بود #بيربطترين! احساس ميكردم همشون يه سري كتاب با يه سري اسامي عجيب غريب و كاركتراي بي روح مينويسنو تا جايي كه جان در بدن دارن توش از اين در و از اون در غر ميزنن.
تجربه ي خوبي بود.
تابستون ادبيات روسيه رو ادامه ميدم.

مشاهده لینک اصلی
با اينكه مدت ها از خوندنش گذشته هنوز هم حسى كه حين خوندنش داشتم رو يادمِ

كتاب در عين داشتن داستان معمولى جذابيت و كشش خاصى داره كه هنر نويسندش رو نشون ميده

مشاهده لینک اصلی
White nights @ اولین نشست من با Dostoevsky را نشان می دهد و من قطعا ناامید نخواهم شد. سبک این رمان کوتاه دلربا است. این داستان به نظر می رسد که مه آن را مناسب برای رویاهای ظاهر شده است. در میان مه، فقط دو شخصیت در شب حرکت می کنند، روح آنها برای یک لحظه در حال حرکت است. من نمی خواهم درباره این سنگ قیمتی بیشتر بگویم. من فقط می دانم که یک خواندن تنها کافی نیست تا زیبایی آن را در کل خود بگیرد. در حال حاضر من تقریبا روی میز کنار تخت قرار می دهم شب ها وقتی می بینم که نیاز به تجدید آن را احساس می کنم. امتیاز: â ~ ... â ~ ... â ~ ... â ~ ...

مشاهده لینک اصلی
پس از آن یک شب dã¼åÿ dã¶rt olabileceäÿ گره است که BIASI € ™ هستم ؟! من آرام هستم. متر Birka㧠aåÿaäÿä ± deäÿineceäÿim.eli در اینجا در من، نهال Yalaz به BASA Taluy çEviri 1964 ± ± ± قدرت بیش از وارلام € ™ قهوهای مایل به زرد Ã§Ä ± خون، yemyeåÿil بی معنی ± Z درب. diäÿer به من و به دنبال در ±  ° ± در انگلیسی yla که در واقع قادر به ± زمین ± R laåÿtä، gerã§ek از شر، به شما مشاوره بای çEvirm از ã¶ykã¼yã¼ می داد. وارلام ± ک گفت، او آلدانا آیا شما قدیمی برج سنبله ± ± K، در آن نگاه کنید. Ä ° یی çEvir با eminim.rabbã¼l sevebileceäÿi بهتر است به یک çEvir قلمرو آنچه که می تواند خیلی بد یا داستایوفسکی و ارزان، کهنه و مبتذل ± میلی آمپر ± yeåÿilã§a من konuåÿmasä deäÿil خاص، öYl به leåÿ. à ‡ معکوس از یک dramatikleåÿtir غیر ضروری تا بیش از همه، شما احساس می کنید، yapaylä ± ک از AKAI ± yor برای SATAKE ± rlardan.y جدید € ~ kesinkesâ € ™، â € ~ muhakkakâ € ™، â € ~ kesinlikleâ € ™ کلماتی مانند زمانی که دست بخش 64A € ™ در ~ yã¼z yã¼zâ € ™ â € üN kullanmanä درد ± ± ± N آیا ماناسا ± ± ± بررسی نار را درک کنید. به خصوص nidalarä ± Ã-N çEvrili چرا این olmuåÿ قدیمی ± ماه؛ الهی، ژوپیتر، آه، بله، نار allahaåÿkä ± ± ZA (allahaåÿkä ± سدیم همچنین در deäÿil) vesaireâ € | okursanä نار ± ± ± Z anlayacaksä بهتر اما ± ± Z N Taluyâ € ™ ثانیه سایا از ã§evirisini.nys okumayä .برای من نمی دانم fangirllã¼k می سازد cam.ã-hã¶m.sã¶z ناسا ± ± ل می توانید baåÿla. یک موضوع آشنایی؛ یک مرد و یک laåÿä ± ± ± R زن N kã¶prã¼ ã¼stã¼n ساحل، KA ± ± aäÿlä Z خسته است، او را KA ± ± ک ZA آیه، ± Z KA نیست، چرا که در یک یا öN توسط Moskovaâ € L ± یا که در حال انتظار برای ™ معشوق. 4 شب در حالی که اکنون که ما مربوط به متعلق yaåÿadä ± ± کلارا. . اما یک تفاوت وجود دارد، تفاوت dostocuäÿu تمایز من ± روز شده در موضوع aäÿh، aksedildiäÿ تا â € ~ ROMANTIKA € ™ yaklaåÿä ± lmamasä ± کانا ± SA ± ndayä ± متر -b که اگر چه به زودی حتی اگر من ± کیک مشغول به کار هستم: 3-بله، من dostocuäÿ، بیش gencecikk صندلی رویداد ã¶rgã¼sã¼nã¼ در RAC موضوع. اما آسا ± 4 شب در حالی که در حال حاضر خط موضوع از موضوع، گره می توانید آخرین صفحه dã¶rt olduäÿ تا naã§iz sã¶yle. حالات ذهنی شخصیت ها، â yã¼reks € ~ از (کاردیود) eäÿrisiâ € ™ misali آرتا ± آیا ±، iniåÿ و Zäune ± تی kutupluluäÿ از، اما در پایان شما باید parampar㧠قلب خود را به oluåÿ تجزیه و تحلیل falan.olaäÿanã¼stã¼ و شرح ã§ã¶zã¼ml روانی نمی توانم بگویم اگر چه یک NA نور ± ± Z نیست. شخصیت داستایوفسکی همیشه ایجاد کرده اند ± ± آیا ~ BENA € ™ â € شاخه از در ویندوز XP و dã¼åÿã¼nce INSANA ±. من فقط یک خیال باف sã¶yle ویندوز XP، sã¶ylã¼y to'm نوپای ویندوز XP، حتی به عنوان شخصیت های از ویندوز ایکس پی â € sã¶ylã¼yorum.hayalerest œtanrä ± متر! یک لحظه از شادی! این است که چیزی حداقل ã¶mã¼r یک کل؟ (çEv: صبری gã¼rses) â € dediäÿ یا در این Hayalperestâ € ™ ثانیه فقط deäÿils چیزی که به dã¼åÿ از بای؟ یا dã¼åÿt به ibarets! à ‡ ± ã¼nkã¼ ã¶ykã¼nã¼n فضا و سوزانده برای آن به mã¼sait oldukã§. کتاب، با یک ± yor برای baåÿlä iã§sel قضاوت و یک زمان به beliriveriy در kã¶prã¼ ã¼stã¼n نوپای. kafamä ± ± yor برای دستکاری با این، من نمی دانم چه کسی به عنوان خوانده شده arasä ± ± na na به در bã¶yl ایده را به ذهن dã¼åÿ که MA ± در بای وجود دارد. ger㧠این Dostoyevksiâ € ™ به aykam ± RA ± تبدیل به یک دولت، natã¼ralistvar تر bã¼yã¼lã¼ واقع گرایانه و آی لحظه bayaäÿä ± büyük ATA ± نظر اما olsun.film bissã¼rã¼â € ™ uyarlamasä ± اما لو Notti Bianche (لوکینو ویسکونتی، 1957) سزاوار بیشترین توجه را که çEk من بود. فقط gã¶rmeyip به عنوان یک اقتباس باید پایش شود. فیلم mekanlarä kadardä ± ± yeter.ã-vgã¼ این، در اینجا sonrasä ± sã¶vgã¼dã¼r.aäžäžäžäž! bã¼tã¼n Nastenkaâ € ™ ثانیه ã¶lsã¼n. به تازگی آن را kuyucaklä ± Yusufâ € ™ تاکی Muazzez (موتور okuduäÿu muazzez دبیرستان ما koymuåÿtuk lakabä نار ± ±) از ویندوز XP demiåÿt من در این یکی نیز بود. صفحه اصلی صفحه اصلی ± n یا ± n در دوست پسر beklediäÿ رفت و به dã¶ndã¼ gã¶tã¼nã¼، دو دقیقه öN توسط ما taåÿä Arkasair ± N ± N مرد dediäÿ در yaåÿlä ± gã¶z با bã¶n bã¶n به دنبال. یا یک توقف، صبر کنید ± زن BIASI € ™ ثانیه! این چه این åÿehvet CeLaL است! یافت البته سپیده دم ± میلی آمپر ±، تمیز من yã¼rekli، aäÿlä ± شیشه ای :( مشخص به، ذکر آخرین فیلم فرد عزیزم نوع مرزی هیستریک است. Ã§Ä Ã§İl کامل به فراتر از ± kmalä ± K رنگ dã¼åÿs به؟ Esenlikleiko

مشاهده لینک اصلی
Û Ø Ø Ú Ú Ú Ú ... ...

مشاهده لینک اصلی
رویا چه کسانی هستند؟ انسان یا غیر انسان (به عنوان شخصیت اصلی می گوید)؟ بهتر است رویای یا زندگی کنید؟ این رمان کوتاه با یک موضوع واحد، اما به وضوح نشان می دهد که صد صفحات برای تغییر دادن یک فرد کافی است. من قطعا این رمان به همه غیر sognatori.A توصیه همه مردان و احتمالا dincontrare موفق به یک خیال باف، ژولیده و با جوراب های عجیب و غریب (که آن روز صبح او احتمالا فکر می کرد از چیز دیگری) است، که با ترحم و انزجار توسط مردان در نظر گرفته @ @. این همیشه به عنوان یک نوع عجیب و غریب در نظر گرفته می شود (بعضی از آن ها فکر می کنم @ @ crazy @)، اما چند نفر از آنها فکر کرده اند که چگونه رویاهای متفکر؟ آیا این انتزاع از واقعیت یک انتخاب یا یک ویژگی شخصیت است؟ چه کسی خوشبختی خود را (تقریبا همه ما) به عنوان ارزش اصلی آن، انجام می دهد یا خیر برای ایجاد دنیای شادی؟ اگر شادی و در سر ما، آن را حس به نگاه هر جای دیگر؟ اگر شما سعی هرگز به مانند یک خیال باف فکر می کنم، توصیه میکنم یک نگاه حداقل دو بخش اول این کتاب است. آنها ممکن است یک مقاله در مورد این موضوع به نظر برسند. آیا این کتاب را به یک رویاپرداز توصیه میکنم؟ پاسخ دشوار است. یک رویاپرداز دیر یا زود باید با واقعیت برخورد کند، بنابراین شاید بهتر شود او را درک کنید که واقعیت همیشه رویا نیست. اما اگر یک نفر بدون دیدن واقعیت در رویای موفق شود، نباید اجازه بدهیم که او رویایی باشد؟ نخستین پاسخی که می آید و قطعا منفی است، هر چند من نمی خواهم به تدوین و فرموله نظریهها، تنها کتاب domande.Questo پرسش های بسیاری، که وقتی به کسانی که از Lidiota مقایسه چند تبدیل افزایش می دهد. به نظر من @ شب های سفید @ و یک کتاب عالی برای شروع درک Dostoevsky. چند صفحه و چند کاراکتر (تقریبا دو) نباید کسی را بترساند. برخی از مراحل دردناک @ @، اما این خصوصیات رایج این است که همه Dostoevskijane.Per با توجه به کار می کند سبک، داستایفسکی و در من به سبک بالا قفسه @ @: فقط نوشتن و همچنین او و این کتاب این قضیه را تایید میکند. در بخش اول (از شش)، او از یک سبک شاعرانه استفاده می کند، به وضوح نشان می دهد که چگونه جهان را به عنوان یک رویاگر می بیند. داستایفسکی حتی موفق به گرفتن یک نگاه اجمالی از توجه داشته باشید دلتنگ کمی همراه sognatori.La بخش دوم (seconda شب @) به نظر می رسد یک رساله روانی در مورد چگونه فکر می کنند که خیال. شخصیت اصلی در شخص اول صحبت نمی کند، بلکه در سومین دلیل است که او می گوید که شرمنده است و جهان روحانی را به روش کاملا مطلوب توصیف می کند. چگونه آنها با دیگران و با محیط اطراف ارتباط برقرار می کنند. با این حال، دور دیگری از کف زدن برای داستایفسکی موفق به دید که جریان تند و شدید، demozioni و افکار است که تمایل به ترک خیال باف هنگامی که آن را در تماس با جهان @ @ می آید غیر قابل کنترل. به طور دقیق به نظر نمی رسد به جریان اما یک انفجار، به عنوان اگر احساسات از خیال باف برای بیش از حد تک صدایی time.This محصور شده بود می تواند به هر کسی که هرگز داستایفسکی مواجه شروع به رسیدن به تک گویی طولانی از آثار دیگر او استفاده می شود، به عنوان مثال مفید، منحرف شدید توسط Ippolit @ @ Lidiota @ بخش سوم روایت ترین است: از این نقطه من ذهن را خاموش کرده ام و من قلب را روشن کرده ام. تا کنون در مورد جنبه های احساسی این کار از زمان خواندن دوم من صحبت نکرده ام. اگر بعد از خواندن اولین بار به بررسی آن رسیدم، خیلی کمتر فکر می کردم. شخصیت های روسی (لوین، Raskolnikov، Miskin، ...) همیشه فراموش نشدنی است: غیر ممکن است که در سرنوشت خود دخالت نکنند. من به برخی از رمان روسی توصیه می کنم عمق شخصیت ها را ببینم. شما می توانید با چیزی نسبتا صاف شروع کنید. اگر شما واقعا می ترسم داستایفسکی می تواند به عنوان مثال از چخوف و Duello.Se خود را شروع می خواهید مطمئن من خوشحال، شما به عنوان خوانده شده روسیه، با شروع از که در آن volete.La بخش اول با عنوانprima @ شب، دوم شب @seconda ازterza شب چهارم @، اگر می خواهید سوم را بدانید ... آن را بخوانید!

مشاهده لینک اصلی
شب زمان آن روز است که تنهایی تمایل به تقویت دارد. â € œWhite Nightsâ € در تابستان در سنت پترزبورگ تنظیم شده است، اما هیچ یک از گرما و شادی یکی با تابستان ارتباط ندارد. روایتگر هیچ نامی ندارد و این می تواند داستان هر کسی باشد که خود را در یک مشکل مشابه قرار می دهد. â € œWhite Nightsâ € زیر عنوان â € œa داستان احساساتی از دفتر خاطرات یک dreamerâ €. این داستان بسیار کوتاه، غم انگیز، داستان عشق است، اما آن را در بینش روانشناختی است که واقعی و واقعی است. این فصل تعطیلات است و مردم برای ویلاهای تابستانی خود را ترک کرده اند. روایتگر که ادعا می کند هیچ دوست ندارد احساس تنهایی تر از همیشه می کند. او دوستان خانه ها را می سازد و در ذهنش با آنها صحبت می کند. او یک رویاپرداز است که ادعا می کند اغلب در عشق است. اما هنگامی که از او خواسته می شود، پاسخ او این است که، با کسی که من در خواب خوابید، هیچ کس با ایده آل نیست. @ من می توانم وقتی که خواندن صدای زنگ هشدار را شنیدم (مشاهده اسپویلر) [در یکی از پیاده روی های انفرادی او به نجات یک خانم جوان (Nastenka) می رود که او گریه می بیند و آنها آشنا می شوند. شیوه او بسیار ناخوشایند است که زن را می توان به آسانی کنار گذاشت. در واقع، نفوذ او از روح شکنجه شده اش به غریبه نگران کننده است و آگاهی نسبتا فقیر از مرزهای اجتماعی را نشان می دهد. آنها چند تاریخ دارند و مشخص می شود که از لحاظ ذهنی، او بیشتر نمی تواند با Nastenka متفاوت باشد. او همه ابرهای تاریک است او خورشید روشن است. این یک رابطه است که آینده خوش بینانه ای را به همراه ندارد. با این حال، داستایوفسکی زیبایی جذب جلسات شبانه خود را به تصویر می کشد. @ اوه، خوشبختی! @ فداکاری اولیه و امیدواری دوستی یا تمسخر و زودگذر زودگذر و قابل تحسین است. هرگز توجهی به شکنندگی ارتباطی که از ابتدا مشخص نیست. همانطور که معلوم می شود، کاملا قابل پیش بینی است، عشق مردانه بی رمق است. و باید سنگ قلب داشته باشیم تا غرور و غم و اندوه او را احساس نکنیم. Dostoyevskys سخن گفتن حساس از بسیاری از ناامیدی در تجربه عشق از دست رفته من به شدت در تماس بود. این همچنین ادراک من نسبت به انسان دوست داشتنی را تغییر داد. در انتهای داستان، من با حس بی عاطفه اش باقی نماندم، اما با قدردانی از بزرگی خود را نسبت به دخترش دوست داشت. برای لذت بردن از شادی یک عزیز که برای آنها قلب خونریزی برای مقابله با یک پاسخ انسان دوستانه اما الهی دوست داشتنی است. (پنهان کردن اسپویلر)] من دواستیوفسکی را برای اولین بار خواندن می خوانم و آخرین آن نخواهد بود. پنج ستاره رنگ آمیزی شده.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شب های روشن


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن