آن شب به اندازهای غمگین بودم که همه فهمیدند غصهای در دلم لانه کرده است. حوالی نیمهشب که همه خوابیدند و آبها از آسیاب افتاد من بیسروصدا به سالن برگشتم و در میان تاریکی نشستم. هنوز دالیا پایین نیامده بود. من به قلب تاریکی چشم میدوختم. به دروازههای نهانی و جزئیات شگفتانگیز آن مینگریستم؛
خرید کتاب شهر نوازندگان سفید
جستجوی کتاب شهر نوازندگان سفید در گودریدز
معرفی کتاب شهر نوازندگان سفید از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب شهر نوازندگان سفید
خرید کتاب شهر نوازندگان سفید
جستجوی کتاب شهر نوازندگان سفید در گودریدز