کتاب شیدایی لل. و. اشتاین

اثر مارگریت دوراس از انتشارات اختران - مترجم: قاسم روبین-معروف ترین رمان ها

Le ravissement de Lol V. Stein یک رمان نوشته شده توسط Marguerite Duras است و در سال 1964 توسط Gallimard در فرانسه منتشر شده است. طرح توهین آمیز لول استین تقریبا به طور کامل بر تمایلات شخصیت های مرکزی و تلاش های راویان برای درک تاریخ لعنتی متمرکز می شود. داستان از اوج و انقراض، داستان حافظه و تنش جنسی را بیش از عمل جسمی افزایش می دهد. لول استین یک زن جوان زیبا است، به طور امن ازدواج کرده، در یک زندگی راحت سکونت - و یک فضانورد. بازگشت با شوهر و فرزندانش به شهر که در آن چند سال پیش، عروسش او را برای یک زن دیگر رها کرده بود، او به شدت کشیده شده است تا این فاجعه طولانی را دوباره بازسازی کند.


خرید کتاب شیدایی لل. و. اشتاین
جستجوی کتاب شیدایی لل. و. اشتاین در گودریدز

معرفی کتاب شیدایی لل. و. اشتاین از نگاه کاربران
باشگاه Readi با میشل موافق است که Ravishing شامل بخش هایی از زبان بیانگرانه و شاعرانه است اما برای من، به عنوان مطالعه ای از وسواس و شاید جنون، بازگشت و دوگانگی ذاتی در موضوعات اصلی و ارائه، به عنوان بیان هنری به طور کامل همخوانی ندارد. نقطه نظر شروع مشکل است. روایت جک، از یک طرف، بر پایه ی پیشینه تاریخی لول استین استوار است - قلب شکسته شدن ریشاردسون، ازدواج پس ازدواج با بدفورد، بچه ها و خانه سازی دقیق، ویژگی های دمدمی اما جکسز همچنین مجوز خود را برای تزئین و پخت و پز دادن ارائه می دهد و می گوید بهتر است که مقبره هایی را که در آن لول مرگ را از کوه ها می سازد، ایجاد می کند و موانعی ایجاد می کند. کمی بعد او به دنبال آن است، من همیشه متکی به فرضیه ها هستم، که به هیچ وجه بی کفایتی نیست .... شاید، اما در چه نقطه ای، زبان بیشتر درباره جک بیشتر از لول صحبت می کند؟ من می دونم لول استین تنها راهی که من می توانم از طریق عشق، او می گوید. تکیه گاه! با جزییات آنچه او معتقد است، زیرآگاهی اوست، جک به طور دوجانبه در نقشه خود دخالت دارد. به عنوان نتیجه، خواننده در جهت / شخصیت و داستان خود را مطمئن می کند. به این ترتیب، اجزاء واگرا، واکنشی که به صورت تصورات وسواسی یا عناصری از توطئه بیان شده اند و اضطراب بیشتری وجود دارند، اضافه کنید. لول باز می شود به شب در کازینو Town Beach، Jack به اتاق خواب هتل و زمینه ها و یا چاودار. وقتی جک با لول در اتاق چای ملاقات می کند و او می گوید که جک نمی تواند بدون تاتیانا باشد، ما این مونولوگ داخلی را می بینیم، احتمالا از جک: گوشت اجاره می شود، خونریزی می کند، بیدار می شود. او در تلاش است تا به برخی از درگیری های داخلی گوش فرا دهد، نمی تواند به تحقق بخشیدن برسد، با این حال ناقص از میل او است. بنابراین ما پیشینه مبهمی از جمله اول، به دنبال جک وسواس و حدس زدن بر لول وسواس در مورد میل خود را به جک و یا آن تاتیانا؟ به همین ترتیب، زمانی که جک عشق را به تاتیانا در اتاق هتل مینگرد، به نظر میرسد با دیدن لول به تماشای آنها از زمینهای چاودار هیجان زده است؛ او نمی داند - یا او می کند؟ - ویوییسازی او توسط بازیگر جک تبدیل شده است ناظر، نقش دوگانه دوباره. در یک لحظه، جک توصیف Lol عشق خود را به تاتیانا و هر دو با هم رو به رو شدن، با Lol در نهایت از تاتیانا، با سر خود را پنهان شده در زیر ورق، آیا من نه، آیا او است؟ من انتظار دارم که وسوسه ی عاشقانه یا وابسته به عشق شهوانی به روش بازگشتی قطعی باشد و من این ایده را درک می کنم که در این راهپیمایی، یک ذهن غریبه ی ذهنی، کار سختی است که مرزهای خود و دیگران را تار می کند. اما، به لحاظ هنری، ساختن dreamrecape از رویای خیال راحت تر است. من علاقه مند به شنیدن از خوانندگان بیشتر مانند رزماری در مورد چقدر - و یا کمی - آنها با جک، لول و تاتیانا به عنوان شخصیت درگیر هستند. برای من بخاطر این است که Duras برای آنها عواطف ندارد و به این ترتیب، قصه گویی فاقد جزئیات فردی است که باعث می شود این تم ها از وسواس بیشتر موثر باشند، به ویژه در زمینه یک دیدگاه بی نظیر.

مشاهده لینک اصلی
\"مارولیت دورس\" از مارگوریته دروس ادعا کرد که بهترین کتاب فروش اوست و آن را به عنوان یکی از اولین موفقیت های مهم ادبیات او در سال 1964 به ثبت رسانده است. من به طور کامل از این موضوع به عنوان یک داستان غم انگیز و غافلگیرانه لذت بردم، هرچند دروس استفاده از سبک واقع گرایانه رمان و بهترین صحنه های خنده دار او را در سال من از دروس خوانده ام. اگر چه هنوز هم نشانه دیگری از نابودی عشق و وابسته به عشق شهوانی است، بهتر است آن را به عنوان یک داستان رمز و راز، که در آن شما می توانید درک ویژگی های شخصیت علامت در بازسازی یک شکست عصبی که او به عنوان یک زن جوان تجربه کرد، فکر کنید. هنگامی که او finicee او را برای یک زن مسن تر در یک رقص در کازینو محلی را ترک، لول استین فرصت لحظات برای توضیح هرگز دلایل و رسوایی خود را با تجزیه عمومی زمانی که آن را به پایان می رسد. چند سال بعد پس از بازگشت به شهر جوانان خود، خود را در فانتزی، از فضایی، خودکامگی، شهادت، از دست می دهد - این لحظه به او داد؟ لول استین، شوهر و فرزندان و خانه هایش را نمی فهمد. او دوست دختر دوران کودکی اش را درگیر می کند و در عصر ظهور بسیار عجیب و غریب زندگی می کند و خود را در زندگی خود قرار می دهد تا بار دیگر از تخریب خود به عنوان یک چرخ سوم استفاده کند. اما چرا شما ممکن است بپرسید، و Duras حاضر به پاسخ. ما برای لول استین ریشه نمی گیریم، اما ما نمی توانیم چشم هایمان را از اقدامات ناخوشایندمان دور کنیم. درواس چیزهای هیجان انگیز را در اینجا با کمال تعبیر می کند؛ همانطور که آشکار می سازد، روایت اول شخص تمام معرفت و ناشناس نیست، اما یکی از شخصیت های واقعی یک سوم از طریق کتاب، ارائه نگرش جهانی به فرانسه نسبت به زنا محسوب می شود و به طور موثر تنظیم فویل برای دیوانه ما در دوست دوست تاتیانا که هیچ مشکلی روانی با رویکرد متعارف خود برای مبارزه با رکود خانه دار با پسران با دکتر لیسانس محلی ندارد. Lol Steins عجیب و غریب آن است که قرعه کشی در اینجا، و Duras موفق به طراحی ما را به عجیب و غریب و maintaing رمز و راز خود را با passages غنی کامل از توصیفگرهای رنگ نشان دهنده زندگی داخلی Lols، و ضرورت فوری او را در اطراف شهر راه رفتن و قرار دادن در تعداد خالی. داستان عجیب و غریبی از دورس که منجر به تحقیقات بیشتری در مورد رمان های او می شود، هرچند من می دانم که آیا او همیشه در کتاب هایش به زنان کار می کند. این شخصیت ها چنین زندگی خالی دارند و جای تعجب نیست که آنها به نقطه عطفی خسته شده اند. این در سال 1966 توسط ریچارد سویور ترجمه شد و از دست دادن باربارا بری در اینجا روشن است؛ زیرا این قطعا در زمان های ناخوشایند احساس می شود، اما اگر بخواهید به کتابهای درسی بپیوندید، این کتاب قطعا باید باشد.

مشاهده لینک اصلی
این بررسی همچنین می تواند در Christas Hooked در کتابها پیدا شود - \u0026 gt؛ http: //christashookedonbooks.blogspot...Lol Stein عاشق خالی است. در یک شب او عشق خود را تماشا کرد، مایکل ریچاردسون در مقابل چهره اش به عشق دیگری افتاد. همانطور که زندگی او از شوک تنظیم می شود، او خود را ازدواج می کند، با بچه ها اما هرگز کاملا مشابه نیست. هنگامی که او خود را در زادگاه خود پیدا می کند، او با دوست قدیمی خود تاتیانا، تنها شاهد دیگر مایکل برتیال، دوباره به هم می پیوندد. او خودش را به سوی تاتیانا کشانده و به شیوه ای وسوسه انگیز، نسبتا خزنده می کند. او به آرزوهای فضولی خود دلسرد می شود و از عاشق تاتیان، جان، به عنوان راهی برای نزدیک شدن به روحیه ای که واقعا میخواهد، استفاده می کند. این کتاب فراتر از عجیب و غریب بود. زندگی Lol Steins به گونه ای فاجعه آور است که شما نمی توانید کمک کنید اما به آن نگاه کنید. این مثل یک تصادف اتومبیل بود که شما می دانید باید از آن چشم پوشی کنید اما فقط تماشا کنید. وسواس او با تاتیانا وحشت زده است. این گفته می شود که آن را به خوبی نوشته شده تا آن را باور نکردنی قانع کننده درست همانطور که لول با تاتیانا وسواس دارد، شما خودتان را با لول و فضولت او آشنا می شوید. این کتاب برای اولین بار در دهه 1960 منتشر شد، بنابراین من فکر می کنم که احتمالا برای آن زمان بسیار جالب بود. لول نمیتواند به دلیل فشارهای اجتماعی، احساسات و افکار خود را تحمل کند؛ این واقعیت که زنان هر دو ازدواج کرده و غیره و غیره هستند و او را به این اقدامات اعتماد به نفس هدایت می کند. تاکید بر عدم تناسب با عرف جنسی و جنون که در این رمان همراه است، گاهی اوقات من را به لولیتا فکر می کنم. یکی از چیزهایی که من واقعا در مورد این رمان نداشتم، جان بود. او نه تنها عاشق تاتیانا و همسرش بهترین دوستش است، او همچنین عاشق لول و enagages در رابطه با او نیز هست. این راوی این داستان است، بنابراین همه حوادث از این موقعیت پیچیده توصیف شده است. او این فرضیه های بزرگ را درباره آنچه که لول فکر می کند یا انگیزه اش می گیرد، می سازد اما کاملا روشن است که درک او محدود است. من متوجه شدم که آن را فقط با این راوی غیرقابل اعتماد ناامید کرده است. این کتاب فوق العاده خوب نوشته شده است. این اولین تجربه من با Duras بود اما من در حال مرگ برای انتخاب Lover در حال حاضر. اگر بخواهید آن را بخوانید، ممکن است مجبور شوید خود را برای برخی لحظات ناسالم آماده کنید. اگر در واقع لول را دوست دارد تاتیانا (و من معتقد نیستم که آنچه که در واقع اتفاق می افتد عشق است) پس آن یک طرف تاریک و ناراحت کننده از عشق است. درواس یک کار عالی برای آوردن شما به صورت رو به رو با این ناخوشایندتر از تعامل انسان است. آیا من توصیه می کنم شما آن را بخوانید؟ من صادقانه مطمئن نیستم، من هنوز سعی دارم آن را خودم پردازش کنم (که میتواند به خودی خود یک توصیه باشد).

مشاهده لینک اصلی
از آنجاییکه عروسش او را برای یک زن مسن تر در یک رقص که قرار بود یک جشن عروسی اولیه باشد، به من آموخت، من فکر می کنم لول استین از طریق زندگی به عنوان یک فضانورد شروع به حرکت کرد. او دنیای خود را از طریق چشم بیگانه دیده است. به عبارت دیگر او از لحاظ جسمی حضور دارد، اما به طور کامل آگاه نیست و یا در زندگی زندگی اش شرکت نمی کند. بدیهی است که او پس از تیراندازی به افسردگی فرو می رود. ماهها بعد او احتمالا توسط مردی که ازدواج می کند، نجات می یابد، اما این ازدواج ناخوشایند است. او خود را در نقش همسر و مادرش می بیند، اما تا به حال هیچ وقت احساس نمی کند که او چه کسی است. پس از گذشت ده سال از بازگشت به زادگاهش، میل خود را برای اولین عشقش که او هرگز فراموش نکرده، تقویت نمی کند. او برای رفتن به خیابان ها در مرکز شهر با امید به رفتن به او طول می کشد. مطمئنا او دیگر در اینجا زندگی نمی کند، با رفتن به کنار زنان که او را ترک کرده است. او یک دوست قدیم، تاتیانا را میبیند که شب عروسیش ناپدید شد. با صحبت کردن با تاتیانا، او می آموزد که دوست او، یک زن متاهل، در رابطه با Jack Hold (که داستان را روایت می کند) درگیر است. او هدفمند دیگر پیاده روی های انفرادی برنامه ریزی می کند تا با تاتیاناس ملاقات کند. در حال حاضر او \"self-voyeurism\" (تفسیر کاربردی من خودم) به دیگری منتقل شده است. لول، دروغ است در زمینه چاودار در مقابل ساختمان که در آن تاتیانا و جک ملاقات و رفع نظر خود را در یک پنجره که در آن او می بیند silhouettes خود را. این جک است که متوجه می شود او آنها را تماشا می کند و او را قادر می سازد تا آنها را به روشنی بیشتر ببیند. جک مطمئنا توسط فکر می شود تماشا تبدیل شده و او شروع به برنامه ریزی برای یک زمان او می تواند به دست Lol به تنهایی. لول و جک سرانجام نهایتا شب را در یک شهر عجیب و غریب صرف می کنند. هنوز Lols â € œinsanityâ € دور نگه داشته و قادر به احساس اتصال. چمدان عاطفی او را در حالت آرامش روحی مانند خود نگه می دارد. جک به داستان این زخم زن می گوید و من را با این تصور که او به نوعی آسیب دیده خود را به من می دهد.اغلب هنگام خواندن من به یاد آهنگی که به من یادآوری بعضی از داستان. با این کتاب، آواز بو دیلن را «آواز خواندن» نگه داشتم. این آیه ها به طور خاص لواط لاول استین را به خوبی از بین می برد. راه رفتن، راه رفتن با شما در سر من پاهایم خیلی خسته است، مغز من خیلی سیمی است. ابرها می فهمند که می بینم، عاشقان را در چمنزار می بینم. من می بینم، شبح در پنجره می بینم. من آنها را تماشا می کنم و آنها را ترک می کنم و آنها را به سایه آویزان می کنم.

مشاهده لینک اصلی
خواندن این داستان در داخل یک دایره حرکت میکند، دوباره و دوباره دوباره به همان صحنه میرود. ما می دانیم که شخصیت توسط شخص ثالث، ما هیچ وقت نمی دانید اگر آنچه او می گوید درست است یا داستان است، حتی آنچه می داند و تصور آن را از داستان های من در مورد آن شنیده ام می آید. راهی که داستان گرفته شده است می توانید درک خود مانع، اما هرگز به سبک روایت نویسنده از دست داده است، به عنوان اگر به یک داستان بود توصیف یک عکس در جزئیات.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شیدایی لل. و. اشتاین


 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)
 کتاب وان پیس: داستان ایس (1)
 کتاب بامگارتنر
 کتاب سکوت باران
 کتاب هیچ چیز سیاه نیست
 کتاب رقابت کوهستانی