کتاب ظلمت در نیمروز

اثر آرتور کوستلر از انتشارات ماهی - مترجم: مژده دقیقی-معروف ترین رمان ها

آرتور کوستلر در ابتدای ظلمت در نیمروز نوشته شخصیت‌های این داستان خیالی‌اند و شرایط تاریخی که آنها را به عمل واداشته واقعی است. کتاب اتفاقات شوروی در سال ۱۹۳۸؛ یک سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم را بازنمایی می‌کند. روباشوف شخصیت اصلی داستان یکی از رهبران انقلاب ۱۹۱۷ است که حالا گرفتار زندان و حکمی سنگین شده و جزئیاتی تکان‌دهنده و آشنا از زندان را برای خواننده شرح می‌دهد. ویژگی‌های رهبران فکری انقلاب بلشویکی و سیاستمداران برجسته‌ی شوروی در شخصیت روباشوف به هم آمیخته و شرح زندان و اعترافات او بازتاب آرای سیاسی روز است. کوستلر مضامین سیاسی و فلسفی را در روایت روان‌شناختی جذابی در هم می‌تند و به کمک‌ بحث‌های منطقی و نمادهای مذهبی، سیاست را با روان‌شناسی و فردگرایی می‌آمیزد.

ظلمت در نیمروز یکی از تاثیرگذارترین رمان‌های سیاسی قرن است و نویسندگان بسیاری آن را در زمره‌ی مهمترین متن‌های روشنفکری علیه کمونیسم برشمرده‌اند. کوستلر کتاب را به زبان آلمانی نوشت و زمانی که در زندان بود با ترجمه‌ی انگلیسی در انگلستان انتشار یافت و نقطه‌ی عطفی در گذر از دهه ۱۹۳۰ به سال‌های جنگ سرد شد.


خرید کتاب ظلمت در نیمروز
جستجوی کتاب ظلمت در نیمروز در گودریدز

معرفی کتاب ظلمت در نیمروز از نگاه کاربران
تاریخ ظلمات
درباره‌ی «ظلمت در نیمروز» و ترجمه‌های فارسی‌اش

میلاد کامیابیان

کتاب‌های بسیاری تاریخ را روایت می‌کنند و کتاب‌های بسیار کمی اهمیت تاریخی دارند. اما کتاب‌هایی که این هر دو ویژگی را باهم داشته باشند انگشت‌شمارند. «ظلمت در نیمروز» آرتور کوستلر یکی از آن‌هاست. نویسنده خودش از آن تاریخ‌سازها بوده: تا پیش از وقوع جنگ جهانیِ دوم فرصت کرده، با چرخشی اساسی، از صهیونیسم به کمونیسم بگراید و از آن هم بگسلد و، بعد، در حین جنگ، در فرانسه زندانی شود و به ارتش بریتانیا بپوندد و برای بی‌بی‌سی کار کند و، پس از پایان جنگ، در فرانسه ساکن شود تا، سرانجام، همراه همسر سومش خودخواسته به زندگی‌اش پایان بدهد، در 78سالگی. پرماجرا بودن زندگیِ کوستلر داشت باعث می‌شد یادمان برود: او در جنگ داخلیِ اسپانیا هم جنگیده بوده. این کتاب، مهم‌ترین اثرش، را اما پس از تصفیه‌های استالینی نوشته، سال‌های پایانیِ دهه‌ی 1930 و قبل از آغاز جنگ.
نام کتاب یک‌راست از انجیل آمده، به روایت مرقس: «به هنگام نیمروز، ظلمت همه‌جا را فراگرفت و تا ساعت سه بعدازظهر ادامه یافت. در این وقت، عیسی با صدای بلند فریاد زد: ایلوئی، ایلوئی، لما سبقتنی؟ (خدای من، خدای من، چرا مرا تنها گذارده‌ای؟)» این نام‌گذاری با درون‌مایه‌ی رمان همخوان است: قهرمان رمان، نیکلای روباشف، که از بنیادگذاران انقلاب بوده، حالا و در دوران حکومت «شخص اول» خودش متهم به خیانت به انقلاب است و در حبس. به‌علاوه، می‌شود نتیجه گرفت که نامِ برگرفته از سنت الهیات مسیحیِ کتاب، به شکلی ضمنی، اشاره دارد به بیراهه‌ای که حکومت استالینیستی شوروی، پس از مرگ لنین، در پی گرفت و حاصلش برآمدن شکل دیگری از حکومت اسطوره‌مبنا بود. هرچه باشد، قدر و منزلت «شخص اول»، معادل ژورف استالین در رمان، دست‌کمی از جایگاه الوهی تزارهای پیشین، که «پدر» رعایا دانسته می‌شدند، نداشت و کوستلر هم از نخستین کمونیست‌هایی بود که، در سال 1938، با اطلاع از محاکمه‌ها و اعدام‌های حکومت استالین از حزب رویگردان شد. این چرخش ایدئولوژیک نویسنده، در رمان، خود را در وادادنِ غاییِ روباشفِ آرمان‌خواه و اعتراف بی‌فرجامش به تمام خطاهای کرده و ناکرده نمایان می‌کند، هرچند تردید درباره‌ی درست یا غلط بودن آنچه کرد، انقلاب، تا دم مرگ هم دست از گریبان او نمی‌دارد.
ترجمه‌ی این رمان به فارسی هم تاریخ خودش را دارد: حالا، ترجمه‌ی مژده دقیقی از این اثر که به‌تازگی منتشر شده –اگر اشتباه نکنم– می‌شود پنجمین ترجمه‌ی ظلمت در نیروز. از مترجم‌های شناخته‌شده‌ی این سال‌ها، قبل‌تر، اوایل سال‌های هشتاد، اسدالله امرایی این کتاب را ترجمه کرده و، خیلی قبل‌تر از او، گویا در سال 1331، علی‌اصغر خبره‌زاده. با توجه به حال‌وهوای مجامع روشنفکریِ آن دوران و اوضاع حزب توده و انشعاب نیروی سوم و غیره، بی‌که حتی از رفاقت خبره‌زاده و آل‌احمد باخبر باشیم، می‌شود موقعیت تاریخیِ اثر را در میدان تولید فکری و ادبی آن زمان تخمین و معناهای فرامتنی‌اش را حدس زد. به همین سیاق و با قرار دادن متن در زمینه‌ی تاریخی‌اش، درمی‌یابیم که ترجمه‌ی امرایی درست در سال‌هایی منتشر شد که، مبتنی بر سیاست‌هایی کلان‌تر از سیاست‌های ناظر بر ترجمه و نشر کتاب، چپ سیاسی در حال تقلیل به کمونیسم و کمونیسم در حال فروکاست به استالینسم بود و، تو گویی، وقت آن رسیده بود که از «عمو ژوزف» لولویی ساخته شود برای لرزه انداختن بر اندام طبقه‌ی متوسطی که تازه داشت با برج و بزرگ‌راه و بِرَندهای جهانی اخت می‌شد، که شد.
به هر حال، یکی از محاسن ترجمه‌های متعدد یک اثر همین است که نشان‌مان می‌دهد چه‌طور در طی دهه‌ها پارادایم‌ها تغییر می‌کنند. اثری که بخت ترجمه‌ی مجدد را می‌یابد، فارغ از تحولات زبانیِ رخ‌داده، تغییرات بنیادیِ اوضاع کلی‌تر جامعه را عیان می‌کند و این خودْ کیفیت تاریخیِ مضاعفی برای آن اثر پدید می‌آورد، حتی اگر، چنان‌که پیش‌تر گفتیم، مانند ظلمت در نیمروز آرتور کوستلر، یکی از آن کتاب‌های انگشت‌شماری باشد که هم روایتی تاریخی به دست می‌دهد و هم خودْ واجد اهمیتی تاریخی است. ظلمت در نیمروز، البته برای ما، چنین است و چیزی از این بیش.‏

_________________

این یادداشت در «اعتماد»:‏
http://etemadnewspaper.ir/Released/92...

در وبلاگ من، «پوئتیکا»:‏
http://poesis.blogfa.com/post/76/%D8%...


مشاهده لینک اصلی
@ظلمت در نیمروز@
نوشته ی @آرتور کاستلر@ نویسنده ی مجارستانی است که بهترین اثر او به شمار می رود.
در این رمان ،از دستگیری تا اعدام بولشویک پا به سن گذاشته ای به نام «روباشوف» را میخانیم که( در داستان) از رهبران انقلاب ۱۹۱۷ و عضوی از کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی بوده.


عنوان کتاب @ ظلمت در نیمروز @ اصطلاحی‌ است که از انجیل گرفته شده و به معنای آن است که کسی به گناه ناکرده دم تیغ برود.


به هنگام نیمروز ظلمت همه‌جا را فراگرفت و تا ساعت سه بعدازظهر ادامه یافت.

در این وقت عیسی با صدای بلند فریاد زد: «ایلوئی ایلوئی لما سبقتنی» یعنی خدای من، خدای من، چرا مرا تنها گذارده‌ای؟

انجیل مرقس، باب پانزدهم، آیات ۳۳ و ۳۴





:بریده ای از کتاب




:گزیده ای از یادداشتهای روباشوف در زندان

...
گویی با حرکت پاندولی ساعت رو به رو هستیم،نوسان بین سلطنت مطلقه به دموکراسی و از دموکراسی به دیکتاتوری مطلق.
میزان آزادی فردی که مردم به دست می اورند و حفظ می کنند به درجه بلوغ سیاسی شان بستگی دارد.حرکت پاندولی فوق الذکر نشان می دهد که بلوغ سیاسی توده ها مانند رشد جسمی فرد از منحنی رو به رشد پیروی نمی کند و قوانین پیچیده تری بر آن حاکم است.
بلوغ توده ها در ظرفیت توانایی درک منافع اصلی شان نهفته است.به هر حال این موضوع درک ِ روندِ مشخص تولید و توزیع کالا را پیش فرض می داند.از این رو ظرفیت مردم برای حکومت مردم سالاری با میزان درک آنها از ساز و کار کلی جامعه تناسب دارد.
حال هر یشرفت فنی، پیچیدگی تازه ای در دستگاه اقتصادی ایجاد می کند و عوامل و ترکیب های جدیدی پدید می آورد که توده ها مدتی نمی توانند در آن نفوذ یابند. با هر جهش و پیشرفت فنی ، گسترش نسبی درک توده ها یک مرحله عقب می ماند و دماسنج بلو.غ سیاسی پایین می آید.
گاهی دهها سال و گاه چندین نسل طول می کشد تا میزان درک مردم به تدریج با تغییرات تطابق یابد و ظرفیت و لیاقت حکومت بر خود را - که در مرحله پایین تر تمدن داشتند - بار دیگر به دست آورند.بدین ترتیب بلوغ سیاسی توده ها را نمی توان با رقم مطلق سنجید،بلکه باید به طرز نسبی در نظر گرفت،یعنی به نسبت سطح تمدن در آن زمان.
...



مشاهده لینک اصلی
تاریکی در ظهر یکی از کلاسیک های ادبیات ضد توتالیتر است که اغلب در کنار رمان هایی مانند \"جهانی شجاع جدید\" و \"1984\" نام برده می شود. در حالی که هر دو این رمان ها بر اساس ایده ای از یک دولت توتالیتر، تخیلی است، تاریکی در ظهر یک تمثیل روشن از شوروی است روسیه در دهه 1930 - زمان محاکمه نمایشگاه مسکو و تمیزکاری بزرگ. با وجودی که نویسنده به وضوح در پیشینه این را قبول می کند، کشوری که در آن کتاب قرار است هرگز نامگذاری نشود - هرچند او شامل جزئیات خاص در مورد آن است، بنابراین هرگز هر شک و تردیدی است شخصیت افراد کمتر از ایده ها و موضوعاتی است که آنها نمایندگی می کنند - شخصیت اصلی، روبازف، آمیخته از تمام بلشویک های قدیمی است که توسط استالین در 30 سال مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. این طرح تمرکز بر زندان Rubashovs در یک مرکز نامشخص، تعامل او با زندانیان دیگر و بازجویی های مداوم است. کوتلر کار بسیار خوبی با ارائه یک تصویر متقاعد کننده از یک مرد در تلاش برای تحمل ظلم و ستم - او ظاهرا الهام بخش از تجارب خود را از اسپانیا، جایی که او توسط نیروهای فرانسیس در جنگ داخلی به زندان افتاده است.این جالب توجه است که بر خلاف به بسیاری از قهرمانان رمان ضد توتالیتاری، روبازوف یک شهروند عادی و بی گناه نیست که توسط رژیم سخت گیر مورد آزار و اذیت قرار گرفته است - او یکی از افرادی است که به طور فعال در ایجاد این رژیم درگیر بوده است، باعث ایجاد رنج و بدبختی برای هموطنان در امتداد مسیر. این سوال شروع به سوء استفاده از روبازف می کند - دقیقا چه چیزی برای مبارزه است؟ وزن یک زندگی انسانی زمانی است که در مقایسه با احتمال رونق و رضایت نسل های آینده، اندازه گیری می شود؟ آیا می توانیم ده ها، هزاران و حتی میلیون ها نفر از این زندگی ها را قربانی کنیم، اگر در نهایت رنج را برای همه در آینده از بین ببریم؟ آيا عارف بودن هدف، از وسايل مورد استفاده براي دستيابي به آن، و فداكاريهاي مورد نياز آن، آگاه است؟ در حالی که ما ممکن است با روبازف همخوانی داشته باشیم به نحوی که او تحت درمان قرار گرفته و شرایطی که او در آن قرار دارد، ما نیز باید به یاد داشته باشیم که دقیقا همان چیزی است که او با دست خود کاشته است - چیزی که او شروع به درک و در نهایت در سراسر رمان می پذیرد همچنین مهم است که کتاب را در متن تاریخی آن مشاهده کنید. در زمان انتشار (1940)، غیرممکن بود که تعداد زیادی از خارجی ها را که با استالین و حکومت اتحاد جماهیر شوروی سمپاتیک بودند، ستایش کرده و از دستاوردهای خود برای صنعتی شدن کشور و بهبود زندگی برای مردم خود - و یا نادیده گرفتن آنچه در آن گزارش وجود دارد از استبداد او بود یا آنها را از نظر تاریخی اجتناب ناپذیر می دانستند. یکی از معروف ترین نمونه ها، روزنامه نگار آمریکایی و خبرنگار نیویورک تایمز والتر دورتانی است که در دهه 1930 نه تنها تلاش کرد تا استالین را توجیه کند، بلکه به صورت رسمی در گزارش خود مبنی بر اینکه هر قحطی در اوکراین اتفاق می افتد - نتیجه استالین سیاست جمع آوری کشاورزی، که چندین میلیون نفر را در یک منطقه با برخی از ثروتمندترین زمین های کشاورزی جهان به سر برد. بسیاری از خارجی های دیگر - هر دو روشنفکرانی که هرگز از لحاظ فیزیکی در زندگی شان کار نکردند و کارگران که هرگز از آن لذت نبردند - اتحاد جماهیر شوروی را عاشقانه می دیدند، که در آن امید به جای جایگزینی واقعی و مناسب برای نظم ناسازگار سرمایه داری داشتند - خاطرات خود را از رکود بزرگ هنوز تازه و قوی - اما بر خلاف Duranty، آنها به ایده های عدالت، برابری و رفاه برای همه اعتقاد داشتند، که دولت شوروی ادعا میکرد که آن را حفظ کند؛ آنها از اینکه چگونه یک انقلاب واقعی ربوده شد و به یک کابوس تمامیت خواهانه تبدیل شد، آنها را محکوم کردند. والتر Duranty کاملا از این واقعیت آگاه بود که قربانیان گرسنگی می توانستند به میلیون ها نفر صدمه بزنند، اما با این وجود همچنان گزارش دادند که قحطی وجود ندارد - آیا او به دید شوروی اعتقاد داشت؟ آیا او معتقد بود که اقدامات استالین توسط آنچه که ادعا می کرد هدف او بود - توهین آمیز بود؟ به طور غیرقابل توضیح می توان افراد با دیدگاه های بسیار شبیه به دهه های خود را پیدا کرد، پس از آن است که سیاست استالین اثبات شکست ناپذیری بود، آماده دفاع از او بود و اقدامات او را رد کرد. آنها دفاع می کنند؟ بهشتی که هرگز وارد نشد؟ کتاب کوهلر، تمایلی برای احتمالا اولین کتاب داستان بر روی نام تجاری استالینز توتالیتاریسم تقریبا نام دارد - اما در زمینه های تاریخی، آن را کمی پایین تر از رمان های 1984 و جهانی شجاع جدید قرار می دهد، به عنوان آن است که به طور جدایی ناپذیر به یک رژیم خاص و دوره ای در تاریخ که از آن زمان توسط محققان بی شماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است - در حالیکه هر دو Orwell و Huxley دارای چشم انداز آینده برای کل جهان بودند. با این حال، قطعا ارزش آن را دارد که بخواهید در مورد موضوع فردی که در سیستم توتالیتاری زندگی می کنید علاقه مند باشد - و من نیز باید کاملا توصیه می کنم که CzesÅ،aw MiÅzosz The Captive Mind، که یک تحلیل فوق العاده از بسیار موضوع و جایزه غیر داستانی است.

مشاهده لینک اصلی
یک رمان جالب اما من آن را در مقایسه با ادبیات زندان واقعی پنهان، اد توصیه Evgenia Ginzburgs خاطرات سفر به خورشید بالای این بدون تردید، نه به دلیل شایستگی ادبی، اما به سادگی به دلیل نویسندگان حس تعجب در کمبود آن همه . داستانی کوتلرز کار تخیل است. چیزی است که برای خدمت به اهداف نویسنده طراحی شده است، که به نظرات آنها می پردازد و به وضعیتی که آنها توصیف می کنند (و نه به طور تصادفی) ذخیره می کنند. به نظر من این همان چیزی است که تا سال 1984 در دیدگاه خود در ذهن کسی که در داخل یک نظام توتالیتاریسته بیشتر از سالهای متمادی در اتحاد جماهیر شوروی نوشته شده است، مشابه سال 1984 است. این مقاله در سال 1940 نوشته شده است، شاید بتوان به آن فکر کرد که جستجو یک روشنفکر است خارج از اتحاد جماهیر شوروی برای درک محاکمات خیانت و اعترافات تکان دهنده بلشویک های قدیمی و تلاش برای فهمیدن آن و توضیح آن در قالب داستانی به مردم خواندن. تاریخ جالب است در طول یک سال، استالین تبدیل به دوست بزرگ و متحد قدرت های غربی شد. محاکمات و اعدام های نشان داده شده که قهرمان داستان در چند سال قبل به وقوع پیوسته است. کونتلر مجارستانی بود و دارای تجربه زندگی در رژیم راست افراطی دریای هورت بود (مجارستان هیچ سواحل دریایی ندارد، Horthy از روزهای خود در خدمت امپراطوری اتریش-مجارستان قبل از جنگ جهانی اول نگهداری کرد. او از لحاظ تکنولوژیکی مجارستان را به نمایندگی از امپراطور چارلز حکومت می کرد، اما در هر دو مورد زمانی که چارلز در مجارستان در مجارستان مجارستان را مجبور کرد او را متقاعد کرد که زمان مناسب برای او در نظر گرفتن تخت است و مجددا به تبعید فرستاده می شود). این که آیا کستلر هرگز با هر بلشویک ارتباط برقرار کرده است، پیر و جوان مطرح است، همراه با ورود و خروج و گلادیاتورها این کتاب بخشی از بررسی سیاست های (قوانین عادی و معمولی توسط 30S) سیاست های دهه 1920 و 30 است که باید به ناظران بیرونی و غیر قابل درک به نظر بیاید - چیزی است که ما در شکل استاد قدیمی در تاریکی در ظهر می بینیم، یا تظاهر به خود و یا ریشه دار دیوانه با اختلافات شناختی، هنوز هم به ایده اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک سرزمین موعود. این پاسخ کسی است که ایمانش به دنبال معنا در دنیای خود بوده است. این داستان Doestoevskys از بازجویان بزرگ از برادران Karamazov اقتباس شده و به یک وضعیت معاصر در تلاش برای ایجاد حالت های بیگانه قابل فهم از ذهن و شرایط سیاسی خارجی اقتباس شده است.

مشاهده لینک اصلی
مطالعه تاریک و جذاب از سیاست انقلاب، ضد انقلاب، آزمایش های اجتماعی در یک مقیاس بزرگ - در برابر جلسات دادگاه های نمایشگاه استالین در مسکو قرار گرفته است. این یک داستان تاریک از یک مرد است (اگرچه تخیلی بر اساس واقعیت) تجربه دستگیری، زندانی شدن، شکنجه و دادرسی بعدی نشان داده می شود. این موضوع همه چیز در مورد کنترل فکر و اخلاق / اخلاق از \"انحلال فیزیکی\" / اعدام و از بین بردن تعداد زیادی از مردم به عنوان بخشی از فرآیند انقلابی و آزمایش اجتماعی مداوم. در قلبش مطالعه مطالعات جامعه شناختی از انقلاب، قدرت، حقیقت، ماتریالیسم دیالکتیکی، مخالفت و چگونگی برخورد قدرت در هر دولتی توتالیتر این قدرت را حفظ می کند در حالی که توافق / عقلانی کردن اقدامات شدید به نام حزب و انقلاب - در مورد چگونگی برخورد با مخالفان. موضوعات مختلف در مورد پیگرد قانونی / آزار و شکنجه افراد مبتنی بر اساس، نه فقط بر اساس جرایم (متهم) متعهد، بلکه همچنین مواردی که انتظار می رفت که در اثر افکار علیه دولت مرتکب شوند، بررسی می شود. به عبارت دیگر، بر اساس عقاید، وجدان و اهداف مورد نظر متهم شده است. این جهان است که در آن نظم کور و اعتماد مطلق، خدمتی به حزب و جایی که مخالفان و مخالفان به عنوان غلط، نومیدی و مجازات مشاهده می شوند، نام محافظت از حزب و حفظ قدرت. در حالی که کاملا متراکم است، این یک کتاب مهم است که هوشمندانه نوشته شده است، تصویری از یک جهان ترسناک.

مشاهده لینک اصلی
بهترین دوست با سلیقه های مختلف ادبی بیش از خود من یک کتاب را توصیه می کنم. یک متفکر تاریخنگاری او این بخش روانشناختی و سیاسی را که به لحاظ سیاسی مورد علاقه او بود، گزارش داد. دوستی چند ساله سزاوار فداکاری های بسیاری است. کمی زمان به نظر کوچک بود. شاید بسیاری از ما در اینجا در GR وجود داشته باشد. مقدار کمی از زمان فداکاری نه تنها به معنای شخم زدن به جای فضل خواندن است بلکه زمان برای کتاب بعدی که منتظر خواندن آن هستیم نیست. کتاب ها مانند مردم نیستند آنها نمی توانند پیش بینی کنند که با رشته های DNA مولکولی احتراق عاطفی و یا کمبود آن مواجه شوند. هنگامی که در نهایت به آنها خسته از انتظار، به یک شریک دیگر منتقل شده است. در حال انتظار است که در حال خسته شدن، خستگی، سرگیجه، لرزیدن و تختخواب دراز می کشند. همیشه فرصتی است که ممکن است مخالف باشد و گذر زمان ممکن است درخواست تجدیدنظر و رندر کتاب را افزایش دهد. این ممکن است در بهترین حالت باشد و خود را همانطور که همیشه تصور می کنید نشان می دهد. اما این قابل پیش بینی نیست چرا که صبر می کند، همانطور که ما در جنگل پایدار خود ادامه می دهیم. من از کتاب های حقیقی، تاریخ، سمبل های سیاسی متنفرم. من یک نسخه استفاده شده با یک جاسوسی GPS خریدم تا مسیر خود را پس از اتمام به یک انبار آمازون پیدا کنم. این مفید بود اما، چه می شد به دوست مهربانم بگویم؟ تکرار کتاب حقایق صاف و لبخند آن را به عنوان یک عجیب و غریب، آیا این نیست؟ مشکل عاشقان کتاب. BPL خوب، من می توانم بگویم که این کتاب سیاسی و تاریخی، یک بار در حال سوزاندن، سوزاندن، غرق شدن در زمان ها، تأثیرات دردناکی بر تعادل انسان ها در این سیاره سوختن است. اما من فکر نکردم که این کتاب به کتابخوانی من کمک کند. اگر چه این کمک می کند تا خودم را برای آنچه که یک شخص خوب هستم انجام دهم، خواهم کرد تا تمام این کارها را انجام دهم. پس چه چیزی در مورد کلمات ناپدید می شود؟ نوعی شوخی عملی؟ چه کسی جهنمی یک کتاب را بدون هیچ کلمه ای می دهد؟ من تصور می کردم، چه چیزی را می سازند یا آنها را تصور می کنند؟ من آنچه را انجام دادم، انتخابی نداشتم، تصور کردم. چیز بعدی من می دانستم که گیج شدم، بیدار شدم به دو تن از افسران خود را با گزارش من آنها را دستگیری من. یکی از قدیمی تر و با احترام، بچه جوان پر از قدرت و قدرت خود است. مردم هنوز هم من را صدا زدند. داستان من در مکان های دیگر قبل از صحبت در اینجا نوشته شده است. آنها به دلایل معمولی در نهایت را می دهد. چقدر سریع آنها را در کشور های دیگر شکنجه می کنند و یک کلمه را رد نمی کنند. هنگامی که آزاد شدم، به خانه خوشبختانه بازگشتم. هنوز بر روی كفش ها، روی صحنه، حرف هایم را به آنها با صدای بلند در مورد اهمیت انقلاب واكنش نشان دادم. هیچ @ I @ وجود ندارد. همه چیز ما برای حزب انقلابی است. همه چیزهایی که ما دریافت می کنیم این است که به حزب کمک کنیم. ما تمام عمر خود را به برنامه Partys اختصاص می دهیم که توسط هوشمندترین مردان با قدرت ذهنی خود تا حد امکان محاسبه شده است. هیچ @ I @ وجود ندارد تجدیدنظر برای تقدیس، برای همیشه جایگزین آینده است. پاسخ همه سوالات. مردی که خواندن این را به نظر می رسد مانند یک پسر به اندازه کافی به اندازه کافی، اما به وضوح آماده برای رها کردن کشتی خود را. او به یاد می آورد او نمیداند چه قدرتی به عنوان یک شخصیت در این داستان، من در این سلول بیش از او دارم، او بیش از من است. با هر فردی که به من می آموزد من تا حدودی اختراع می کنم بر اساس نیازهایم. آنها به من می خندند خیلی زیاد است این یکی با جیبتان پر شده است. او بزرگتر است اگرچه او این را می گوید، برای خودش لباس می کند، او کاملا مشخص نیست که می خواهد تاریخ زندگی اش را مجددا ارزیابی کند و قضاوت جدیدی در مورد آن انجام دهد. شاید او اشتباه بود؟ آزاد کردن آفریقایی آمریکایی ها، زنان، از نوارهای تنگ و جلوگیری از حقوق مدنی آنها در یک دموکراسی. او شاهد یک جنگ متوقف شد، شهرها فریاد زدند، ساختمان های دولتی به سر بردند. دیدن فرصت های ایجاد یک دموکراسی در یک نامزد دموکراسی شکل گرفته است. انقلاب در زیر سایه های تاریک سرمایه های گرسنه گم شد و انقلابیون به بزرگی امنیت رسیدند، پیامی که درون فرهنگ قرار داشت. علل هر چند ادامه یافت. قدرت آمریکایی های آفریقایی و زنان در حال حرکت نیست. تفاوت بین آن زمان و حال قابل توجه است. به همین ترتیب، نسل های جدیدی که از دوران نوجوانی دور می شوند، کمتر می توانند در مورد آن چه اتفاق می افتد مراقبت کنند به راستی آنها بیشتر از چیزی که درست و عادلانه است را می خواهند. آنها یک استقامت تاریخی را نشان می دهند. جنبش آنها بدون نیاز به یک حزب انقلابی ادامه خواهد یافت. درون آنها قدرت است اگر شما در ابتدا خواننده موفق شدید چه چیزی را اختراع کرده اید؟ احتمالا آینده قطع و تقسیم شده است؟ چقدر مهم است که قدرت را تقویت کنیم تا پیام شما، بدیهی است که درست باشد، می تواند ادامه یابد. در بعضی مواقع بدون آگاهی از خود و یا اعتراف به معنی پایان کامل است؟ اعتقاد بر این است که دانش خود را عوض کرد افرادی که دیگر فهمیدند؟ قبل از اینکه کلمه ای که قبلا ذکر شده، به یک استبداد تبدیل شود؟ بستن این کتاب دوست من است. شما می توانید به سادگی بازگرداندن تاریخ، اعتقاد به آنچه شما انجام اولین بار بود که آن را تا به حال انجام شده است. شور و شوق شما از طریق شما قبل از هر چیزی پیش از آن ناپدید شده است. در حال حاضر، خدای تو بود، آینده مورد بررسی قرار نگرفت. بی قراری ...

مشاهده لینک اصلی
قبل از خواندن تاریکی در ظهر، من هرگز نمیتوانستم به راحتی دربارۀ سرلوحه خشونتبار و خودخواهی که بلشویکهای قدیمی آن را در محاکمات نمایشگاه مسکو در اواسط دهه سی و هفتاد و هشتاد و هفتاد و هشتاد و هفتاد و هشتاد و نهادند، Koestlerâ € \"هیچ غریبه به تاریکی، سلول های زندان باریک و شکنجه های نفیس از لحظه زندگی به دقیقه گرانبها در انتظار رول عمیق طبل از اعدام ها در حال نزدیک شدن به قدم * - همه تجربیات سخت خود را به این داستان به سرعت در حال حرکت، وحشتناک در مورد چگونگی چنین شور و شوق خودخواهانه، درون روحانی که تحت فشار بی رحم منطق بازجوها قرار گرفته و از درد، هر دو جسمی، ذهنی و معنوی شکسته است، به وجود می آید. روبشوف تصویری از بازماندۀ حلقه درونی داخلی بلشویک ها، همراهی استالین و مؤمن مؤمن در عدالت و ضرورت تاریخی انقلاب و حزب. پس از آنكه روباشف دستگیر شد، توسط اعضای كودكی جوانتر از آكولیت ها كه به طور مرتب و با احترام فزاينده به علت كاملا تكرار شده اند، جایگزين رده های كوتاه مدت گارد قديمی شده است. او در مورد وكلا به وجدان خود دقت می كند ، به عنوان نماینده مجلس رومینگ حزب، او بدون عصبانیت بسیاری از مؤمنان محکوم به سرنوشت بی رحم خود را به دست نازی ها پس از پیمان Molotov-Ribbentrop رها کردن اولویت های ضروری فوری. روبازوف در یک سلول در کنار یک شهردار طولانی زندانی از جنگ های داخلی در قرن بیستم قرار دارد و با مصاحبه شونده با اعتماد به نفس از کسانی که به طور بی عدالتی پایبند هستند، انتظار می رود. با این حال، تحت فشار پایدار توسط همتایان خود، \"یک دوست قدیم، دیگر اعتقاد جدید\"، Rubashovs ساخت و ساز ساخته شده با دقت ساخته شده است شروع به فرو ریختن؛ و به این ترتیب که هر بیانیه وی به کانال های تیزهوش تبدیل شده و پیچیده شده است که حزب نیاز به تکمیل روایت خود، ترکیبی از محرومیت از خواب، فشار حزب و روبازوف، رهبر خودخواه خود را که تازه بیدار شده است، به نتیجه بی وقفه: او گناهکار است، زیرا حزب نیاز به او دارد که مجازات شود، و مدتها پیش او خود را، جسد و روح خود را به حزب داد. کستلر قول داستان اظهارنظر و احمقانه خود را همراه با ضرورت بی رحمانه گلوله اخراج می کند و کار شگفت انگیزی دارد مشخص کردن قدم کاملا متقاعد کننده پیشرفت Rubashovs از خود اطمینان به خود انکار به خود اعتقاد. او در ابتدا رابطه نامناسب با همسایگان اشرافی اش، \"توسط یک قانون زندان که در دیوار به سر می برد، ادامه می یابد\"، به عنوان زمان گذار می شود و بلشویک اصلی متوجه می شود که اگرچه سفیدپوستان اولین غذا را تشکیل می داد، حزب همیشه غذا می خورد خودت صحنه ای که زندانیان از طریق ضربه زدن به سرعت و تکرار کدی، در درهای خود به درک نگاه می کنند که یک شهید دیگر بلشویک را به سمت تونل سیاه شده به سمت پله ها هدایت می کند و یک قرار ملاقات با یک گلوله به سر، در زندان زیرزمینی، جسورانه تر از ترور و تنش است؛ خواننده می داند که قبل از برگرداندن آخرین صفحه، روباشوف در همان مراسم سخت گیرانه شرکت خواهد کرد که نادیده گرفتن زغالسنگ سایه های زیرزمینی هدیه ای است که به تسلیم شدن آخرت داده می شود و به ضرورت تاریخی اعطا می شود. کستلر مردی از بسیاری بود استعدادهای درخشان و شگفت انگیز \"که باید از طریق آن زندگی کند، و سپس در برابر آن، هشدارهای فراوانی از تکان دادن توطئه گران هشدار داد؛ و چند رمان دیگر بیان فریضه و اجتناب ناپذیری فساد و خلوص را در سیستم حزب اقتدارگرا بیان می کنند - اتحادیه ای که آزار و اذیت را ایجاد می کند و مؤمنان را به فحاشی روحانی متهم می کند، به عنوان متقاعد کننده به عنوان تاریکی در ظهر.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ظلمت در نیمروز


 کتاب سگی نماند
 کتاب شب ها که ما می خوابیم
 کتاب شتر به شرط گربه
 کتاب دوستی خاله خرسه
 کتاب همیشه یکی هست
 کتاب زرافه ی سفید