کتاب فرزند پنجم

اثر دوریس لسینگ از انتشارات نشر ثالث - مترجم: مهدی غبرایی-معروف ترین رمان ها

ترسناک گوتی معاصر Doris Lessings در تاریخ تولد یک کودک است که به نظر می رسد کمتر از انزوای جامعه انسانی به رسمیت شناختن وحشیگری خود است. هریت و دیوید لاوات، پدر و مادر چهار فرزند، در برابر تحولات اجتماعی در اواخر دهه 1960 انگلستان، روحیه ای از سعادت خانگی ایجاد کردند. در حالی که آنها در معرض جرم و ناآرامی قرار دارند، لوتات ها مطمئن هستند که رضایت از قدیم آنها می تواند آنها را از خارج از جهان محافظت کند تا تا زمان تولد پنجم کودکشان. بن گوبلین مانند ظاهر، بی خوابی گرسنه، غیر طبیعی قوی و خشونت آمیز است، بن هیچ چیز بی گناه و یا مانند نوزاد در مورد او نیست. هریت وقتی بزرگتر و وحشتناک تر می شود که می تواند او را دوست ندارد، دیوید نمی تواند خودش را به او لمس کند و چهار فرزند بزرگتر او را می ترساند. درک اینکه او هرگز در هر جا پذیرفته نخواهد شد، هریت و دیوید بین غرایزش خود را به عنوان والدین و واکنش تکان دهنده خود به این کودک شدید و غیر قابل تحسین پدیدار می شوند که وجود آنها اعتقادشان به جهان خوش شانسی را متزلزل می کند.


خرید کتاب فرزند پنجم
جستجوی کتاب فرزند پنجم در گودریدز

معرفی کتاب فرزند پنجم از نگاه کاربران
به نظرم هریت و دیوید افرد کاملا بی مسئولیت و خوشگذرانی هستند که بار زندگیشونو به دوش دیگران میزارن و توقع کمک از دیگران رو دارند. مشکل اونها اینه که وقتی همه چیز کامله احساس خوشبختی میکنن....
سعی نویسنده این بود که وجهه ترسناک به کتاب بده ولی موفق نبود.
البته شاید اگر فیلم کتاب ساخته بشه( اطلاع ندارم) شادید ترسناک باشه...


مشاهده لینک اصلی
اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم و دوستش داشته باشم.

مشاهده لینک اصلی
@ این دیوانه، @ گفت دوروتی. او با چای گرم و با تمام چیزهایی که او مجبور نبود خودش بگوید چسبیده بود. پ. 34 این جذاب است. این در مورد یک دانه بد است، آخرین فرزند یک خانواده شاد و خوشحال است. اما این امر نیز با درک و قضاوت بسیار موثر است، چگونه والدین، هریت و دیوید، خود را ببینند و چگونه دیگران آنها را ببینند و چطور فکر می کنند دیگران آنها را ببینند. و چگونه دیگران را، به ویژه پنجمین فرزندشان می بینند. چه کسی انتقاد می کند و چطور و چرا؟ انتظارات آنها چقدر است و انتظارات آنها چقدر است؟ یا نه؟ به ذکر نکات Harriets در مورد اینکه چگونه فرزند آخرین فرزند خود را می بیند، اگر در کل. این بسیار جذاب و خواندنی است. وحشتناک - و نه.

مشاهده لینک اصلی
تابستان 2013 بود که یک دوست من، که یک معلم انگلیسی بود، از من پرسید که چگونه می توانم «پنجمین کودک» را تدریس کنم. از آنجایی که من در مورد این کتاب نمی دانستم یا آن را می دانستم، او یک نسخه PDF را به من فرستاد و در اینجا بعد از خواندن ناخوشایند، اما جذاب، خودم سوال مشابهی را مطرح کردم: کدام کلید سخنرانی من می توانم ارائه دهم؟ از آنجا که بدون شک، ارزش خواندن دارد. یک نویسنده شاه در مصاحبه ای گفت: شاهکار کوچکی در مورد شکنندگی شادی و توهم امنیت ارائه شده توسط خانواده است. من حس می کنم، و من هرگز آن را نداشتم، از اینکه چطور می توان همه چیز را ناپدید کرد. این یک احساس فاجعه است. من می دانم کجا از آموزش و پرورش من می آید. این لعنت به جنگ جهانی اول، که تمام دوران کودکی من را راند، چرا که پدرم از این طریق آسیب دیده بود. این جنگ لعنتی روز و شب من گلویش را میچرخاند و بعد از جنگ جهانی دوم، که در تمام دوران آنها صحبت میکرد. شما می دانید، شما هرگز نمی توانید از زیر این نوع تربیت بیرون بیایید، وسواس مداوم این است. و بعد از همه، درست است. این جنگ ها بوجود آمدند و یک خانواده زیبا با همه فرزندان دوست داشتنی را نابود کردند. این احساس «فاجعه» تبدیل به بن، شخصیت اصلی این داستان گوتیک شهری است که نشان می دهد نه تنها نحوه برخورد با بدبختی ما، بلکه چگونگی محافظت از آن را نیز نشان می دهد. به نظر می رسد فروید به جرات می گوید که جامعه با خانواده های خوشبختی راحت نیست، زیرا به شدت به یکدیگر متصل هستند، آنها تمایل دارند خود را از دیگران جدا کنند. به همین دلیل است که تمدن همه انواع تابوها، قوانین، آداب و رسوم و سایر محدودیت ها را اعمال می کند که در نهایت اعضای خانواده را جدا می کند. آیا بن، تجسم جنگ و دیگر شرارت ها، جامعه را به طور پیوسته بر روی فرد قرار می دهد؟ آیا او واقعا مظهر تمام ناراحتی است که انسان در طول زندگی خود تلاش می کند با آن مبارزه کند؟ یا شاید ناشناخته است که به طور غیررسمی ما را به شدت می ترساند، ما باید بدون آنکه واقعا به آن نگاه کنیم، آن را رد کنیم؟ از آنجا که در اینجا او مانند یک سیب بد در یک خانواده می آید، که با وجود پیش بینی های بدبینانه، در خانه بزرگ زندگی می کند پر از خانواده و دوستان، که تا آن زمان از \"جریانات جهان\" محافظت می شود. در اینجا او می آید، کودک \"نئاندرتال\"، ترول، روحانی، gnome، نتیجه که می داند چه ژن ابتدایی در بدن پدر و مادر خود را از دست داده است. هریت گفت: \"نمی خواستم، انتظار نداشتم و قطعا دوست نداشتم، او به زندگی Lovattsâ € ™ ثانیه زندگی، تغییر آن را برای همیشه: مشکل است، شما به هلاکت رسیدن به جهنم است. \"پس از یک روز با بن احساس می کنم که اگر چیزی وجود ندارد اما او. مثل اینکه هیچ وقت تا به حال وجود نداشته. من ناگهان متوجه شدم که ساعت ها دیگر دیگران را به یاد ندارم. Isnâ € ™ T شبیه آن اعتصابات بدبختی است؟ مانند بیماری غیر قابل درمان، آن را در وسط شادی به نظر می رسد، کم کم به طول می انجامد تا زمانی که آن را به پادشاه مطلق یک پادشاهی ناراحت کننده جدید نامیده می شود. چرا؟ از آنجا که طبیعی تر است که بشریت نسبت به شاد بودن رنج ببرد. یا هریت فکر می کند: او به داوود گفت: ما مجازات می شویم، همه چیز چطور است؟ او خواستار، در حال حاضر در محافظ، زیرا صدای او را از او متنفر بود. برای فرض. برای تفکر ما می توانیم خوشحال باشیم خوشحال هستم که تصمیم گرفتیم که آن را داشته باشیم. و هنگامی که با غم و اندوه آشنا شدیم، تقریبا غیرممکن است که از آن جدا شود. این امر می تواند توضیح دهد که چرا هریت فکر نمی کند که بن در یک موسسه ای که در نهایت او را می کشد، حتی اگر او چندین بار او را آرزو کرده بود، بمیرد و او را نجات دهد و بدین ترتیب شکست خانواده را نهایی کند: در اطراف و اطراف: اگر من اجازه دادم که او بمیرد، سپس همه ما، بسیاری از مردم، خوشحال بودند، اما من نمی توانستم این کار را انجام دهم، و بنابراین ... بنابراین برای بازگشت به سوالات قبلی خودم: آیا \"پنجم کودک\" درباره شغلی که به نظر می رسد سرنوشت بشریت است؟ یا در مورد فشار های خارجی، اجتماعی، سیاسی و حتی پزشکی است که این بدبختی را تعیین می کند؟ به عبارت دیگر، شر در داخل ما یا خارج از ما چیست؟ علاوه بر این، آیا ما رنج خود را در هرجایی که از آن می آید، رنج می بریم؟ از آنجا که، متاسفانه، یک چیز مطمئن است: همیشه یک بن وجود دارد در جایی که در پس زمینه انتظار دارد، آماده است تا همه چیز را خراب کند. مراقب باشید اگر می توانید!

مشاهده لینک اصلی
هی، می دانم که کودک شیطانی زشت در دستانش در یک صحنه قابل تحسین درPassion of Christ @ بله، خوب، اینجا در وسط این تله، مسحور رمان، رشد و جمع آوری خانواده بی گناه خود را به shreds.Well ... او می گوید HI.

مشاهده لینک اصلی
این رمان در بسیاری از سطوح مزاحم بود. قرار بود که با این زن و شوهر بزرگ که همه این آرمان های خانواده فوق العاده ای داشتند، تا زمانی که فرزند پنجم همراه با آن واقعا سخت باشد (و اساسا تفسیری در مورد واکنش جامعه به چنین کودک دیگری) شروع شد. با این حال، من هرگز ازدواج نکردم. تنها نکته ای که به نظر می رسد این است که هر گونه عظمت، حدس می زنم، تمایل آنها به داشتن فرزندان زیادی است. به سادگی به این دلیل که خانه آنها به طور مرتب پر از لودرهای پر بود، به من نگفتند که خانواده آنها بسیار بزرگ است. و هنگامی که فرزند پنجم آمد، کجا همه بود؟ نه تنها در جایی که والدین مایل به پرتاب این کودک هستند، اما همه آنها ناگهان ناپدید می شوند، در حالی که می توانند از برخی حمایت ها استفاده کنند. این کتاب یک نمونه وحشتناک از خانواده است. مهمترین چیز دیگر که باعث ناراحتی من شد، نتیجه گیری پدر و مادر در انتهای کتاب بود که طبیعت پنجم کودکشان به علت برخی از ژن های پنهان پنهان پنهان شده بود. آنها با اشاره به اینکه او یک غارنشین بود (به طور جدی، این چیزی است که آنها فکر می کردند). آنها همچنین این غرور و افتخار را با عدم انسجام (یعنی در واقع، به انسانها، انسانهای اولیه) مقایسه کردند. آنها به طور مداوم از فرزندشان فکر نمی کردند. من فکر کردم شاید این پیش از اوتیسم شنیده شود، اما در سال 1988 نوشته شده بود. این بچه به نظر می رسید یک مورد کلاسیک از اوتیسم است و به جای دیدن متخصص بعد از متخصص برای کمک به او، پدر و مادر فقط به استبداد خود رسیدند در خانه خود

مشاهده لینک اصلی
او احساس کرد که او را رد کرد. آنها همیشه دوست داشتند در اینجا احساس یک زندگی جدید را احساس کنند، آن را تبریک می گویم. او چهار بار برای اولین فریاد کوچک کمی منتظر بود، به راحتی اشتباه گرفته شد، اما بعد مشخص شد. احساس که به نظر می رسد یک ماهی حباب؛ پاسخ های کوچک به حرکات او، لمس او، و حتی - آن را متقاعد کرد - افکار او. اما درباره من چیست؟ من شلیک کردم برو بدون من، خودت را نجات بده. آه آه این درد، مانند یک قاشق یا قاشق مرباخور که ذهن شما را به فراتر از ذهن تحریک می کند، لطمه می زند. گوش کن، این بازبینی را از جیب من بر روی قلب من یخ زده ببینی ... آن را ... بغض می کند ... من خیلی وقت ندارم ... اجازه ندهید کسی آن را بر سر سر و ته بکشد از مشخصه های خالی که در کنار آخرین ضربه خودکار به چک بعدی در فرم ظاهر می شود. چرا جهنم جهنم آنها باید شش تا ده بچه داشته باشند؟ (ده نفر، اگر کسی مشکوک بود فکر می کرد که شش نفر اصلی خیلی زیاد بودند، افرادی که به طور قانونی لایحه را به طور قانونی در نظر داشتند.) چشم هایش را که به آینه ی درخشان نگاه می کنند، دوست دارند. اجازه دهید همسر بطور مداوم و همسر خود را به طور خودکار ادای احترام خود را به هفته های خود را به مدت طولانی حزب خانه عید پاک از freeloaders به ​​ضرب و شتم خود را فرش سواری در پول daddys و زمان بازنشستگی mommys خود را. درخشش مبلمان با نام تجاری جدید تحت لایه هایی از دیدار عرق دم و جیغ و کودک. ضعیف بن به رویاهای بیرون آمدن و مصرف متولد شد. ضعیف بن خود را ضعیف بن می نامد. او باید شنیده باشد که کسی آن را می گوید. این باعث می شود که کسی از دستش بر بیاید. او باید چیزی را ببیند، چیزی را احساس کرد که با آن لگد زده و با آن فریاد زده است @ این اشتباه اشتباه است @ و نه درخواست بهتر. گفتم بهتر، اما هیچ چیز دیگری اینجا نبود. او از خانوادهیی بود که انتظار داشت از این تنوع لذت برده شود، من واقعا نمیتوانستم دو نفر را بپوشانم. مسائل خانه دار اگر شما واقعا در مورد انقلاب جنسی عصبانی بودید. برای هیچ دلیل خوب نیست مردم این کار را انجام دادند و من برای یک دوره درام درباره مسائل تحقیق کردم. من یک چهره ی زشتی را در یک جریان از طریق حرکت این رویا دیدم. قبل از اینکه به احزاب tupperware بپیوندند، من را بکشند خستگی تقریبا این کار را انجام داد. امید آنها به من چیزی نداشت. آنها باید از دست بدهند؟ بنابراین مادر همسر و مادر هریت را از مؤسسه ای که او را به مرگ محکوم کرده جمع آوری می کند. آن را مانند زمانی که سگ شما در حال رفتن بهlive در یک مزرعه جایی که اتاق را برای اجرا @ بدون @ room برای اجرای @ بخشی یا @ مزرعه @. سرماخوردگی او به عنوان کودک گله بالینی بن در زمانی که هریت تخم مرغ خود را (تعریف تخم مرغ تخمگذار) بر او پوشیده شده است پوشیده شده است. من نمی دانستم، من فکر نمی کردم من نمی خواهم بدانم، من نمی خواهم فکر کنم. همه این اتفاقات خیلی سریع اتفاق افتاد و این اتفاق بعد از روایات خسته کننده به نظر می رسد. چهار بچه با هم سر و کار دارند. آنها بچه های ناز بودند تا پنج صفحه قبل نمایش داده شوند. ما می خواهیم بن برود. بن به معنای چیزی جز مانع نیست. یک شی سنگ برای نفس خود. طرف خوش شانس که تحت یک نشانه بهتر به دنیا آمده است، قبل از اینکه حاملگی های دشوار مشکل تر شود. هیچ بدن واقعا نمی دانست که چه میخواهند من بچه ها را نمی شناختم آنها چهره مبهم در اتوبوس بعدی بودند و با اولین فردی که می بینید ازدواج کنید. آنها همه در زبان كودك پنجم صحبت می كنند كه نازك و شگفت انگیز است كه می شنوید چه پیش می آید قبل از هر كسی كلامی گفته است. تنها تفاوت در هریت این است که او سرش را چرخ می کند وقتی چیزی که او انتظار دارد شنیدن آن چیزی نیست که او شنیده است، هرچند او هنوز هم می ترسد که نگاه کند (که مهم است) و زندگی نمی کند. آنها خانواده ای را در همه جا می گذرانند. هریت ممکن است یک زن بسیار ضعیف باشد تا بتواند برای یک کودک مانند بن به اندازه کافی خوب باشد. بچه های دیگر ممکن است در خانه های خود بی ثبات باشند. من یک کودک قفل شده پشت میله ها را در یک اتاق تنهایی خواندم تا زمانی که در گوشه ای که او را برای چشم غیرمسلح خریداری کرده بود، به حیوانات snarling تبدیل شد. بله، داستان در آنجا وجود دارد و من را می کشد. اما من آنها را بیشتر از دست دادن در مورد داستان عبور مربوط به یک مرد در Fla که همسرش را به چهارده بچه گریه (او درFlossie! @ خود را برای رابطه جنسی در پشت اتاق با یک خانه پر از مردم) گول زدن. او می میرد و چهارده بچه به یتیم خانه می روند. همسر بعدی چهار بچه را می گیرد کودک پنجم این افراد را نیز می داند. آن خزنده و غمگین و غریبه کامل است. آیا نباید بیش از تصویب قضاوت در مورد غریبه ها در این مورد وجود داشته باشد؟ این مسئله یا محصول زمانی نیست که زندگی شما باشد. شاید این نوع بی عاطفه با دیگران در یک کد مورس اجتماعی قابل درک نیست. اگرچه تعدادی از افراد نگران کننده در سایت های بازبینی این کتاب را به عنوان یک کتاب در مورد یک پسر کوچک کودک بد خوانده اند. پیام من را حدس بزن عفونت آنها را از دست داد، به نوعی. من هیچ چیز را از خواندن دیوانه مانند آن از غریبه ها در اینترنت نیز دریافت نمی کنم. من آن را نمی خواهم این نوع چیز من را می کشد و من هیچ نامه ای به خانه در مورد آن ندارم. خیلی باحاله. هریت بن را می بیند و یک نگاه هیولا را به دنبال دیگران مانند او می کند. آیا نفس کشیدن برای درک است؟

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب فرزند پنجم


 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین
 کتاب افسانه ی فیل ها
 کتاب آخرین پلنگ
 کتاب عملیات کرگدن
 کتاب علیاحضرت ملکه