کتاب فرشته سکوت کرد

اثر هاینریش بل از انتشارات نشر نون - مترجم: سعید فرهودی-معروف ترین رمان ها

ترجمه فارسی رمان «فرشته سکوت کرد» نوشته‌ی هاینریش بل، نویسنده‌ی آلمانی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، توسط «سعید فرهودی» در نشر نون منتشر شده است. این رمان که درحقیقت اولین رمان هاینریش بل به شمار می‌آید، در سال‌های ۵۱-۱۹۴۹ نوشته شده است. داستان این اثر در هشتم ماه مه ۱۹۴۵ - روز تسلیم آلمان- آغاز شده و تا مرکز ویرانه‌های یک شهر بزرگ به پیش می‌رود... این کتاب هم‌چون سرچشمه‌ای نیرومند خاطرات بل را نمایان می‌سازد. او در این رمان هستی انسان را در نقطه‌ی‌ صفر نشان می‌دهد؛ یک سرباز جعلی و گریخته از جنگ به شهر بمباران‌شده‌ی‌ خویش بازمی‌گردد، برای جستن نان، برای یافتن سرپناه و برای دیدن انسان. این داستان عشقی با سکوت نسل بازگشته به وطن کاملا هماهنگی داشت، نسلی که خوب می‌دانست در این دنیای وانفسا میهنی وجود ندارد و این کشف او بود. این اثر چیزی است شبیه به «فاوست» با برخورداری از جذابیت توصیفی خوب.
ترجمه این کتاب نامزد کتاب سال در سال 1394 شده است.


خرید کتاب فرشته سکوت کرد
جستجوی کتاب فرشته سکوت کرد در گودریدز

معرفی کتاب فرشته سکوت کرد از نگاه کاربران
کتاب روایتی از جنگ جهانی دومه. در حقیقت از لحظه ی آتش بس و پایان جنگ شروع میشه. فقر و فقر و فقر و گرسنگی... یه سرباز فراری از جنگ که بعد از بازگشت به شهر با ویرانه های شهرش مواجه میشه و تلاش میکنه از گرسنگی نجات پیدا کنه.

این کتاب اولین اثر هاینریش بل هستش که سال ها پس از مرگش منتشر میشه. ازونجایی که اولین اثرشه، قبل از خوندنش تصورم این بود که احتمالا خیلی جذاب نخواهد بود. ولی واقعا اشتباه میکردم. من واقعا خوشم اومد و دوستش داشتم.. به طور کلی، اون سبک همیشگی بل، حتی توی اولین کتابش هم مشهوده..

مشاهده لینک اصلی
یه رمان هاینریش بلی. رمان جز اولین کارهای هاینریش بل هست اما سال‌ها بعد از به شهرت رسیدن بل به چاپ رسیده. قصه این بار از روز اعلام آتش‌بس جنگ جهانی دوم شروع میشه. دغدغه‌های بل همون دغدغه‌های همیشگی هست، اما با رنگ و بوی انتقادی کمتر. قهرمان این رمان هم در جستجوی «نان» هست. هانس این رمان هم با نهاد کلیسا و نظام ازدواج سنتی مشکل داره، اما هنوز به اندازه‌ی دلقک عصیان‌کار و سازش‌ناپذیر نیست.
رمان تا فصل دهم عالی پیش میره، اما از فصل یازدهم به بعد به شدت افت می‌کنه و خرده روایت‌ها لای چرخ‌دنده‌ی ریتم رمان گیر می‌کنن. (توی موخره نوشته که بین نوشتن بخش‌های کتاب فاصله افتاده و یک‌نفس نوشته نشده. شک ندارم بعد از فصل ده بل یه توقف اساسی کرده.) این وضعیت همین‌جور ادامه پیدا می‌کنه تا برسه به بخش هجدهم که برگ برنده‌ی کتاب هست. تصویر کردن لحظات مرگ... اگه از هر نویسنده‌ای انتظار نداشته باشید که بتونه لحظات مرگ رو به اندازه‌ی تولستوی توی «مرگ ایوان ایلیچ» باورپذیر و نفس‌گیر تصویر کنه، این بخش رو بهتون توصیه می‌کنم


مشاهده لینک اصلی
من اعتقاد دارم که این نسخه از چاپ نیست، اما اگر بخواهید آن را پیدا کنید، یک کپی را در eBay بگیرید. Sad \u0026 amp؛ لمس کردن.

مشاهده لینک اصلی
این اولین رمان برنده جایزه نوبل بود. این اثر زمانی منتشر نشد که در سال 1950 آن را نوشت، اما در سال 1992 با ترجمه انگلیسی در سال 1994. Boll کار را برای استفاده در کارهای بعدی استخراج کرد. هانس، مرده از ارتش آلمان در پایان جنگ جهانی دوم، به شهر خود بازگشت. او یک زن سرباز مرده را به بیوه خود می فرستد. اراده ای که به آن متصل می شود، مرکز اصلی داستان است. سربازان مرده خوشحال بودند و خانواده اش بیشتر نیازی به داشتن اموال خود را با بیوه خود نداشتند. پس از جستجوی غذا و کمک به پیدا کردن بیوه در یک کلیسای کاتولیک، هانس آشنایی از یک زن که فرزندش فوت کرده است زمانی که آمریکایی ها به شهر حمله کردند. آنها تبدیل به عاشقان می شوند. هانس با مسائل بقای فیزیکی و وضوح اخلاقی مبارزه می کند. نان یک تصویر مرکزی است. خدمت می تواند هر دو فیزیکی و اخلاقی باشد. هانس برای اولین بار او را ملاقات می کند، اما کلیسایی که او را به صورت فیزیکی تغذیه می کند، به عنوان منبع تأمین کننده ی اخلاقی نیز می شود. در یک مرجع بی نظیر، کشیش هانس نه تنها نان بلکه یک بطری شراب نیز می دهد. (عناصر کمون کاتولیک). در نهایت، هانس به کلیسا باز می گردد. چشم انداز پس از جنگ، ناپاک، اب ریختگی، با نشانه های نور و تاریکی مشغول است. تقریبا در هر صفحه برخی از استفاده از تاریکی یا خورشید را می سازد. خرابه های اینجا نه تنها از شهر نامشخص است، بلکه از شخصیت های زندگی است. هانس همسر جوانش را از دست داده است. یک مادر گرانقدر کودک خود را از دست داده است. زن جوان دیگر در بستر مرگ است. یک مرد دختر بالغ خود را از دست می دهد. شناسایی در اینجا نیز اصلی است. هانس با مقالات جعلی سفر می کند، مقالات غلطی را می نویسد. او واقعا چه کسی است؟ چه وقت خودش را می خواهد؟ زمان زخم را بهبود می دهد یا این کار را می کند؟ تاریخ تخریب هر گونه ویرانی خاص می تواند با رشد بیش از حد آن تعیین شود: این مسئله گیاه شناسی بود. این پشته سنگ آهنی برهنه و مجاز بود، سنگ خام، سنگ تراشی تازه شکست خورده، ضخیم، خشونتآمیز، با پرتوهای آهن که در حال سخن گفتن بود، به سختی یک نقطه زنگ کشید. یک تیغ چمن برای دیده شدن وجود نداشت. در حالی که در مکان های دیگر درختان در حال رشد بود، درختان کمی جذاب در اتاق خواب و آشپزخانه، نزدیک به پوسته زنگ زده از اجاق گاز سوخته است. مردم با در حال رشد، پذیرش، حرکت در حال مبارزه هستند. او مخفیانه موجب تحریک ناگهانی شد که او را به تمیز کردن اتاق هدایت کرد. از کجا آمده؟ او نمی دانست تمایل به نظم و پاکیزگی کاملا جدید بود و او می دانست که این بی معنی است. همه چیز به نظر می رسید پاکتر از قبل بود: لکه ها و محافل زشت در حال حاضر قابل مشاهده است جایی که او تا به حال مرطوب کف، گلدان زمین قدیمی که قبل از آن قابل توجه بود. تمام تلاش های او تنها برای نشان دادن یک فیلم عجیب و غریب و شفاف از لکه های منفجره بود که ظاهرا غیر قابل تشخیص بود. ابعاد بی نهایت خاک، به نظر می رسید که اکنون او را به ناامیدی رها کرده و علیه آن مبارزه بی فایده است. من با استفاده از زبان غنی از زبان بلاخره به کار خود ادامه دادم. خواندن فرشته بی صدا مانند خوردن یک پرتقال، متراکم، پر کردن بود. من متوجه شدم که بعد از آنکه من آن را خوانده بودم، در مورد این کتاب فکر کردم، خیلی بیشتر از آنچه که برای من معمول است خوانده ام. تصاویر قدرتمند به همراه زبان الهی، به علاوه محتوای اخلاقی، بسیار خوب خوانده می شود.

مشاهده لینک اصلی
(من در حال حاضر بیلیارد را در نیمه ی گذشته می خوانم. من فکر می کردم که فرشته بی صدا خوب بود، من حدس می زنم زمانی که من آن را بخوانم - چون این موضوع برای من اهمیت داشت. اما اکنون می بینم که این فقط یونانیال است و امتیاز من را کاهش داده است (از 4 تا 3). هیچ چیز در آن من را برای بالغ Böll آماده نکرده است، که در حال حاضر من را غارت می کند.) نوشته شده در سال 1950، این کتاب تا سال 1992 منتشر نشده بود - 7 سال پس از مرگ هینریچ بیگل منتشر شد. ظاهرا این کشور نمیتوانست با یک کتاب از این نوع مقابله کند. دلایل این امر به وضوح توسط سبلد توضیح داده شده است، که در مورد آمنیازیایی فرهنگی که از زمان پایان جنگ جهانی دوم، آلمان را تحت تأثیر قرار داده است - (در حوادث طبیعی تخریب) بحث می کند. به هر حال، این یکی از بهترین نمونه هایی است که به عنوان Trümmerliteratur شناخته شده است - که بیشتر آن، برای گوش دادن به Sebald، نسبتا sentimental و kitschy است. این نیز رول اول Bölls بود - او 33 زمانی بود که نوشته شده است. اما این کار در حال حاضر یک کار بالغ است و در مورد آن احساس جوانوالی ندارد. برخی از نوشتن هر دو زیبایی و روشنگری است. نیمه دوم به دنبال پیدا کردن معنی در فاجعه (یعنی حوادث در آلمان، فقط پس از سرکوب)، و درخواست به Bölls عمیق Catholicism برگزار شد. بله از جنوب آلمان بود. با اینکه من یک کاتولیک نیستم، گاهی اوقات ادبیات کاتولیک را کاملا در حال حرکت می بینم. برای مثال، جورج Bernanos خاطرات کشیش کشور، این همان فضای امیدواری پر از ترس را در میان ناامیدی، که به نوعی در \"فرشته خاموش\" دیده می شود، نفس می زند. اما چون من معتقد نیستم، به اعتقاد بولس، ایمان نسبتا ناراحت کننده بود، و از ارزش این کتاب (برای من) کاستی پیدا کرد. با این وجود، این قطعا یک کتاب ارزشمند است. من هنوز هیچ کتاب دیگری را خوانده ام (هرچند یک داستان کوتاه از او در آلمان یک بار در مدرسه فارغ التحصیل - در آلمان برای خواندن خواند) و قصد دارم بیلیارد را در هفته یا دو هفته دیگر بخوانم.

مشاهده لینک اصلی
خواندن این کتاب دشوار است برای پیدا کردن یک توضیح برای 40 سال برای انتشار. به طرق وحشیانه و واقع گرایانه به ما می گوید که پس از جنگ آلمان که شخصیت اصلی آن گرسنگی است، همه چیز از بین می رود و همه چیز به پایان می رسد. آن را دوست داشت و آن را توصیه کرد.

مشاهده لینک اصلی
همانطور که WG Sebald در کتاب نقد ادبی خود در مورد تاریخ طبیعی تخریب اشاره کرد، هینریچ بیگل فرشته سکوت یکی از تنها تعداد انگشت شماری از رمان های پس از جنگ بود که نشان می دهد پس از بمب گذاری فرش های فشرده بر ضد آلمان در جنگ جهانی دوم . اگر چه در ابتدای کار حرفه ای بسل نوشته شده بود، رمان در طول عمر خود منتشر نشده بود، به دلیل موضوعی که ناشر آن را به عنوان ناخوشایند به جامعه آلمان پذیرفته بود. آیا این موضوع نامناسب است که در مورد یک موضوع بحث کند که قسمت های زیادی را که می خواست فراموش شود، به خانه می آورد؟ پس از تخریب و رنج بسیار زیاد، شاید بهتر از این نیست که به داستان های شاد ادامه دهیم؟ بله خط بطلانی که آلمان پس از پایان بمب گذاری ها را از بین برد جنگ را توصیف کرد. در میان این چشم انداز شکنجه شده، شخصیت ها مانند زامبی ها نقل مکان کردند، توسط تجربیاتشان آسیب دیده و گرسنگی بی رحمانه خالی از سکنه. کمبود غذا و پناهگاه اکثریت شهروندان را به وضعیت پناهندگان تحمیل کرد. آنها فقط برای زنده ماندن گرسنگی، نان و نوشیدنی هایی که قیمت های بالایی دارند، زندگی می کردند. در آغاز رمان، هانس، یک سرباز آلمانی که فاقد شناسایی مناسب بود، به یک بیمارستان سوار شد و یک نان را با یک راهبه کار کردن وجود دارد خواننده اولین طعم موضوع رمان را داده است. او یک قطعه بزرگ نان را شکست. چانه اش لرزید و او احساس کرد که عضلات دهان و فک هاش را می شکند. سپس دندان هایش را در محل نرم و ناهموار که در آن نان شکسته شده بود ببندد و بچرخانده بود. قرص قدیمی بود، حداقل چهار یا پنج روزه، شاید حتی بزرگتر، نان قهوه ای ساده که حاوی برخی از برچسب های قرمز نانوایی بود؛ اما طعم آن بسیار شیرین بود. او حتی بیشتر عمیق تر رفت و پودر چرمی قهوه ای را نیز به دهانش برد. سپس قرص را در دستانش گرفت و یک قطعه جدید را خرد کرد. در حالی که او با دست راستش خورد، قرص را به سرعت در چپ خود نگه داشت، به طوری که کسی ممکن بود بیافتد و سعی کند آن را از او بگیرد، و دست او را بر روی نان، نازک و کثیف، با یک خراش عمیق پوشیده شد و چاق شده بود. زیبایی ترسناکی بود که هانس هر دو شیرینی و شرایط نهایی نان را ذکر کرد. عمل جرعه و جویدن یک حس قوی از بتونه را به دست آورد، مخصوصا هنگامیکه با دست های مضاعف و چاق و نان نگهداری می شود. توجه به رنگ پوسته و برچسب کاغذ، به نظر می رسید جشن امتداد روحیه نان را جشن گرفت. قابل توجه بود که هانس نه تنها نگران رضایت از گرسنگی او بلکه با تأمین مدارک هویت او بود. او باید هویت خود را در ویرانه ها و خراب ها از دست بدهد، همراه با تجربه دیدن زادگاهش که به زمین سوزانده می شود و عزیزانش از بین می روند، او را تبدیل به یک قربانی کرد که تقریبا چیزی برای از دست دادن نداشت. گرسنگی فیزیکی و نابودی چشم اندازهای این شهر ساکنان بافت های رمان است. گرسنگی (و تخریب) چنان فراگیر است که فراتر از قلمرو فیزیکی است. آن را از آستانه شخصیت های حالت فیزیکی عبور می کند تا گرسنگی روح آنها، فقر ناپایدار روح تبدیل شود. این بسیار آتش سوزی در شکم بود که آنها را به مقاومت در برابر همان گرسنگی سوق داد. قلب او تپش را حفظ کرد. او هنوز در مورد نان فکر می کرد، و ضربان قلب او مانند شبیه دردناک و در عین حال دلپذیر از زخم است: یک نقطه بزرگ و خام در قفسه سینه اش، قلب او. --- در فاصله ای که فراتر از باغ های جامعه بود، بالای برج روستا از بالا و پایین می ریخت، خرابه های غرق شده شهر را دید، شباهتی تیره و تاریک داشت. او احساس درد شدید و پرانرژی داشت و پنجره دوباره بسته شد. در حال حاضر، در داخل، آن یک بار دیگر تاریک و آرام بود، از خفاش پرندگان خاموش شد. او اکنون درک کرده که چرا او تا به حال نمی خواست پنجره را باز کند. گرسنگی و ویرانه ها به یک زخم خمیده در قلب تقسیم شدند، منبع درد. برای شخصیت ها، گرسنگی یادآوری مداوم بود که هنوز زنده بودند. به گفته سباال، زمانی که به سختی ضبط شد، حتی از لحاظ آگاهانه اجتناب کرد، روشن شد که از حافظه پاک شده و توسط نویسندگان آلمانی سرکوب شده است. این یک موضوع مردمی نبود، اما لازم بود که آمار و ارقام تخریب شهرهای و اثرات آن بر زنان و مردان را حفظ کنیم. سبلد در \"فرشته خاموش\"، نه تنها یک موضوع مهم، بلکه یک کیفیت نوشتاری بود که به نظر می رسید گرانش موضوع را درک کرده است. در مرکز رمان ها یک داستان عاشقانه با زیرنویس یک نمایش خانوادگی بود. با این حال، طرح تقریبا ناقص و بی حرکت بود تا منعکس کننده هرج و مرج از منظر شهر باشد. تخیلی به نفع تخیل است. پرده ها باز شده بودند و در قاب های سیاه و سفید بزرگ، تصویر خیالی از خرابه ها ایستاده بود: ستون های دود سیاه و سفید از ساختمان ها، قلاب های ترک خورده که به نظر می رسید به سقوط می رسید - کوه های بیش از حد که بار دوم از هم جدا شده بودند، تنها چند لکه وجود دارد که در آن سبز مسی و صلح آمیز بود. در بخش فوق، تصویر خرابه ها به صورت @ fantasylike @ تصویر را توصیف کرد، اما دیدگاه واقعی تخریب، تصویر را غیر فانتزی ساخت. شرایط دود سیاه ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب فرشته سکوت کرد


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن