کتاب قصر

اثر فرانتس کافکا از انتشارات ماهی - مترجم: علی اصغر حداد-معروف ترین رمان ها

ترجمه شده و با مقدمه ای از مارک هارمن



در سال 1922 کافکا ناتمام گذاشت و تا سال 1926، دو سال بعد از مرگش، قلعه داستان غم انگیز مبارزه بی وقفه و غیرمترقبه K با یک قدرت نامناسبی برای دسترسی به قلعه است. ترجمه ی جدید مارک هارمن، دقیق بودن سیطره و تنفس رساله اصلی را به طور ضمنی نشان می دهد که سطح کمدی، انرژی و قدرت بصری که قبلا ناشناخته به خوانندگان انگلیسی زبان است، نشان می دهد.


خرید کتاب قصر
جستجوی کتاب قصر در گودریدز

معرفی کتاب قصر از نگاه کاربران
در اینکه کافکا یکی از پيچيده ترين و پر ابهام ترين نويسندگان دوران معاصر است، شکی نیست. آثار کافکا را بایستی بارها و بارها خواند و از دیدگاه‌های مختلف بررسی کرد تا شاید توانست کمی به عمق آن رفت. با اینکه عموما آثار کافکا را بسیار سنگین و دشوار می‌دانند اما نثر تمامی نوشته‌های او بسیار دقیق و با ذکر جزئیات خارق‌العاده ‌ای همراه است. که اگر ذهنی خلاق و قوی آنرا بخواند به‌راحتی می‌تواند همراه کافکا وارد تمامی جزئیات و پیچیدگی‌های داستان شود.
شاید این رمان در ادامه رمان محاکمه نوشته‌شده‌است و یا حتی برعکس. بهرحال شخصیت اصلی داستان، کا. همانطور که در محاکمه نیز درگیر نظام توتالیته نامرئی و جدی‌ای شده بود، در قصر هم با این چنین حکومتی روبرو است؛ که نه حتی اجازه رفتن به قصر به او داده می‌شود و نه حتی دیدار با کارمندان قصر و نه حتی اجازه پرسیدن سوال.
قصر که همانند محاکمه رمانی‌ست ناتمام و همگی بعد از مرگ کافکا به کوشش ماکس برود دوست صمیمی کافکا منشتر شده است، به دغدغه‌های همیشگی کافکا می‌پردازد؛ خانواده، حکومت، مذهب (که او همیشه از آن به عنوان قانون سخن به میان می‌آورد)، عشق، سرگشتگی، جامعه و خشم.
ماکس برود در نوشته‌های تکمیلی برای این کتاب پایان داستان را از زبان کافکا نقل می کند اما جای بسی تاسف است که خود جناب کافکا نه قصر و نه محاکمه را به پایان رسانده است.
به عنوان نکته آخر، در مقام مقایسه رمان محاکمه از انسجام بیشتر و قوی‌تری نسبت به قصر برخودار بود که به نظرم آنرا شاخص‌تر می‌نماید.

مشاهده لینک اصلی
من رویای قبری را می بینم عمیق و باریک ، جایی که می توانیم چنان یکدیگر را در آغوش بگیریم که انگار با گیره به هم وصلمان کرده اند .

ک نیمه پرسنده گفت :@ با آن دستهای ظریف@ . خودش نمی دانست که این را تنها برای خوشامدش گفت یا مقهور چیزی در وجود او شد . دستهایش مسلما کوچک و ظریف بود ولی همچنین می شد آنها را ضعیف و بی خصلت خواند .

مشاهده لینک اصلی
یک ارزیابی زمینی جوان به یک روستا می رسد، که توسط تعداد قلعه بر روی تپه ای که کشور را منحرف می کند، منصوب می شود. کافکا در یک افسانه ای با روحیه ای پیچیده با ناسازگاری های مادی و عاطفی، تصور می کند که یک اداره بوروکراتیک نفوذ کرده و فراتر از تصورات پیچیده شده است، که در آن احترام برای اقتدار به شکل شدید و عجیب و غریب احترام به مذاهب افزایش یافته است (خود مذهب غالبا وجود ندارد). معضلات و فتنه های KS بوسیله چرخش های تقریبا دلخواه و اسرارآمیز حوادث اداره می شوند؛ او برای اولین بار در یک جهت مبارزه می کند و سپس دیگر، همیشه به سمت قلعه بی وقفه می رود. کیفیت رو به رو بودن این روایت است؛ به نظر می رسد که در صورت تردید برای نفس کشیدن از وحشت از آنچه ممکن است رخ دهد. حتی شکستن نهایی نیز در وسط جمله است، به طوری که داستان از یک قوس بزرگتر، همه ساخته شده از همان ماده، بدون اوج. هیچ چیز پیش بینی نشده است: هر رویداد کاملا غیر قابل پیش بینی است. من نیمه اول کتاب را خسته کردم، سپس وقتی که موضوعات به ظاهر غیر متضاد به طور ناگهانی در یک طرح قرار گرفتند، گرفتار شدند. شعر کمتری دارد، ریتم کمتری نسبت به کارهای کوتاه تر کافکا دارد. نوشتن است، لفظی؛ او نشانه های نویسنده کمتر از هر نویسنده ای که می توانم بفهمم، اما در خلوص آن، کتاب به نظر می رسد به عنوان یک ملودی داخلی به طور مستقیم از روان خود ظاهر می شود.

مشاهده لینک اصلی
چه چیزی شما را تحقیر می کند؟ من یک کلاس گرفتم و پروفسور به ما این سوال را ارائه داد. چه چیزی باعث ترس شما می شود؟ چه چیزی برای شما مهم است؟ این ممکن است قوی ترین فرضیه ادبیات بی انتها باشد. کافکا معنای این بینش را به من می آموزد. او موضوعاتی را که او را در زندگی خود تحسین کرده بود نوشت. من نمی دانم که کافکا علاقه من به همه نویسندگان من است که در حال حاضر می دانم؛ اگر در اعتقاد به تربیت دوباره اعتقاد داشتم که آیا در زندگی گذشته من کافکا بوده ام؟ Iâ € ™ m insinuating من با نابغه خود را بنویسید. ما هر دو شایستگی مشابهی داریم: ناامیدی برای عشق، رسیدن به میل جنسی، با احساس \"دوشیزگی\"، \"تنهایی\"، مبارزه با یک قانون اخلاقی یا مذهبی، مصرف کننده و عصبانیت روان است. وقتی کافکا را بخوانم، با برادر مبارزات شخصی خودم را دوست دارم. او با تفکر عمیق، نعمت و نومیدی خود مبارزه می کند. او در مورد عشق عاشق می شود اما در روابط طولانی مدت شکست می یابد. او \"قفس\" است، در جستجوی یک پرنده است. \"قلعه به مضامین زمینه ای از زندگی می پردازد که ما ممکن است آن را به عهده بگیریم. جامعه، عشق و دوستی را کنترل و اداره می کند، زیرا طبقۀ فرهنگی، مذهب، جنس، نژاد، و از جمله دیگر، ما را با استانداردهای فرهنگی تقسیم می کند. کافکا، از طریق قطعه، به نفع قدرت عشق است - آن را نمی توان توسط بشریت محو و یا تخریب کرد. جامعه تنها می تواند تمایلات ما را به عشق و ستم سوق دهد و به این ترتیب درد و رنج را دعوت می کند. گاهی اوقات مردم سعی می کنند از این موانع برای به دست آوردن عشق عبور کنند و جامعه آنها را تجزیه و تحلیل می کند و آنها را از بین می برد تا جایی که آنها نمی خواهند، جایی که آنها \"همه\" باشند. من می دانم کسی که به مدرسه کسب و کار می رود. او با یک MBA فارغ التحصیل شد و حرفه ای را آغاز کرد. او از کسب و کار متنفر است او این کار را برای پول انجام داد تا حداقل 50،000 دلار در سال به دست آورد تا بتواند همسر و خانواده اش را به دست آورد. تنهایی او او را به آن سوق داد و برای یک زمان او موفق شد. هنگامی که او در ازدواج و حرفه او شکست خورد، او احساس انزوا از تنهایی خود را دوباره. او به کافکا نزدیک است. امیدوارم صمیمیت با ذهنهای بزرگ ادبیات، و نوشتن خودم، می تواند من را نجات دهد.

مشاهده لینک اصلی
فقط یک غریبه تمام می تواند چنین سؤالی را بپرسد. آیا آژانس های کنترل وجود دارد؟ تنها سازمان های کنترل وجود دارد. البته آنها برای رسیدن به اشتباهات، در معنای عجیب و غریب این اصطلاح، اشتباه نداشتند، زیرا هیچ خطایی رخ نداده است و حتی اگر یک خطا رخ دهد، همانطور که در مورد شماست، که در نهایت می تواند بگوید این یک خطا است. ما همه یک بار جوانتر من نمی دانم اگر همه ما خالی از سکنی بوده ایم.

مشاهده لینک اصلی
این یک رمان در مورد نیاز ما به تعلق، نیاز ما به پذیرش، نیاز ما به عشق است ... البته باید ناامید کننده باشد، بنابراین ناتمام ...

مشاهده لینک اصلی
â € œ شما همه چیز را ناسازگار، حتی سکوت. شما به سادگی نمی توانید به آن کمک کنید. \"افکار نیمه هماهنگ که بعدا می آیند\"، یعنی اگر من بتوانم چیزی را با هم بخورم. از آنجا که کافکا یکی از نویسندگان من است و نمی توانم توضیح بدهم چرا، شما می دانید؟ این دیوانه مثل این است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب قصر


 کتاب چاپ آخر زندگی
 کتاب ابرهای دانیال
 کتاب حاشیه ی باغ متروک
 کتاب یک آیه یک حکایت
 کتاب قصه عشق لیلی و مجنون
 کتاب خفاش کوچولو و دوستان مهربانش