کتاب میزبان

اثر استفنی مه یر از انتشارات چکاوک - مترجم: آزاده حیدریان-معروف ترین رمان ها

مقدمه و 59 فصل و خاتمه
کره زمین به وسیلهء روح هایی که بر عقل و ذهن انسان هایی که میزبان آنها میشوند. تصرف شده است. جسم این انسان ها صحیح و سالم و دست نخورده باقی میماند، دختری به نام ملانی استرایدر حاضر نمیشود ذهن خود را تسلیم روحی که جسم او را تسخیر کرده است کند. و این در حالی است که بیشتر انسان ها در برابر روحی که بر جسم آنها حاکم شده به زانو در آمده اند. «آواره»، روح متجاوزی که در جسم «ملانی» جا گرفته، از مبارزاتی که زندگی در جسم یک انسان به دنبال داشت آگاهی دارد: احساساتی شدید و گیج کننده و به دنبال آن خاطراتی زنده و روشن، ولی در این میان مشکلی پیش می آید که «آواره» انتظار آن را نداشت. صاحب قبلی جسم فعلی او حاضر نبود فکر و ذهن خود را تسلیم او کند. «ملانی»، افکار «آواره» را با تصاویر خیال انگیز «جـِرد»، مردی که دوستش داشت و هنوز در خفا زندگی میکرد، پر می کند و «آواره» که قادر نیست خود را از آرزوهای جسم میزبان خود جدا کند، در آرزو و حسرت دیدار مردی که هرگز او را ندیده، میسوزد. «ملانی» و «آواره» به دنبال فشار نیروهای متجاوز باهم همدست میشوند و عازم سفری طولانی و خطرناک، تا مردی را که هردو دوستش میدارند بیابند. پشت جلد کتاب،، ا. شربیانی


خرید کتاب میزبان
جستجوی کتاب میزبان در گودریدز

معرفی کتاب میزبان از نگاه کاربران
در مورد یک غواصی عاطفی صحبت کنید !!!! این کتاب بسیار دشوار بود. اگر کسی از من بپرسد، @ خوب این است @ باید طولانی فکر کنید و سپس می گویند، @ نه .... خوب ... بله، sorta .... نه ... خوب بود. @ اما اگر کسی از من بپرسد که آیا Id از آن لذت می برد، بلافاصله پاسخ می دهد، @ یس! @ آیا دوباره آن را بخوانم؟ احتمالا نه. این هیجان انگیز بود؟ در مورد مناسبت جالب بود؟ خیلی خیلی، به نظر من آیا عجیب بود؟ بله آیا شخصیت ها به خوبی توسعه یافته بودند؟ ... بعد از نیمه اول کتاب، بله، فرض می کنم. میزبان در مورد یک نوع بیگانگان است که خود را Souls می نامند. آنها بدون بدن بدنیا می روند و نمی توانند بدون هیچ زنی زندگی کنند، بنابراین آنها مانند انگل ها درون موجودات موجود زنده زندگی می کنند و به طور کامل آنها را می گیرند. این @ soul ها @ به زمین می رسند و بدن انسان ها را می گیرند، زندگی می کنند صلح آمیز به عنوان تجربه های جدید جهان اطراف آنها. شخصیت اصلی این کتاب، که از طریق چشمان او شاهد وقایع داستان است، یک روح به نام Wanderer است که بدن زن جوان را که قبلا به عنوان ملانی شناخته می شود، می گیرد. هنگامی که واندرر متوجه می شود که ملانی هنوز درون بدن او زنده است، او به شدت تلاش می کند با او مبارزه کند و خاطرات دردناک و شگفت انگیز از مردی که ملانی دوستش دارد. در نهایت، Wanderer با این مرد نیز از طریق خاطرات Melanies عاشق این مرد می شود و دو نفر از آنها می خواهند او را پیدا کنند. من معمولا داستان Science-fiction را نمی خوانم و شاید شاید دلیلش این بود که این کتاب عجیب و غریب بود. من نمی توانم آن را برداشت، دانستن داستان را همانطور که من انجام داد، به جز اینکه خواهر من آن را در اتاق خود داشت و من خسته شدم. به عنوان عجیب و غریب به عنوان تمام چیزهای بیگانه / اختیار داشتن بود، من متوجه شدم که جالب است که در مورد آن را بخوانید. جالب بود که توصیف احساسات انسانی را از طریق یک شخصیت که هرگز آنها را قبلا احساس نکرده بود، بخواند. این کتاب بسیار مؤثر بود! خوشحال، ناراحت، عصبانی، حسادت، اشتباه، صدمه دیده، وسواس، مجرم، نا امید، دوست داشتنی، نفرت، تحسین، رد شد ... همه احساسات به وضوح شرح داده شده و دردناکی زندگی می کردند که من این کتاب را بخوانم. آن را به من رساند که من آن را خواستم، که من را خوشحال کرد اما .... نمی دانم. فقط چند چیز بود که تغییر کردم اگر من ویرایشگر این کتاب بودم. (1) استفانی مایر به نظر می رسد با هر کتاب، بیشتر و بیشتر در حال توسعه است، یک شگفتی عجیب و غریب با نوشتن صحنه های صحنه سازی تصویری که کمی خجالت آور است خواندن. در این کتاب دو نفر بودند که کاملا بی معنی بودند، مثل اینکه فقط می خواست آنها را بنویسند. یکی بود که تقریبا بی معنی بود، اما من می توانم ببینم چرا او فکر می کند که لازم است. من نمیخواهم ببوسم در کتابها و یا چیزهای مشابه آن، اما چنین چیزی است که آن را به خاطر مضحک بودن بیش از حد به کار میبرد. 2) آرزو داشتم که او زمان کمتری را با نیمه اول کتاب و بیشتر با نزدیکترین زمان صرف کند. پایان کتاب من آرزو کردم بعد ازthe مشکل @ ثابت شد. امیدوارم کسی که کتاب بخواند می داند که منظور من چیست. برای من، کتاب واقعا در نزدیکی وسط جالب بود، و کمی قبل از آن نوع کمی کشید. اما این واقعا خسته کننده نیست .... فقط ... بی وقفه .... این همه! این کتاب برای مدت زمان طولانی غیرممکن است! اما من دقیقا حوصله نداشتم. استفانی مایر از نویسندگی خیلی خوب است که اجازه می دهد این کار را بکند. همیشه چیزی بود که من از آن لذت می بردم، اما فقط به اندازه کافی بود که عجیب بود و یا کاملا در مورد آن نیست که من نمی توانم بگویم که من آن را دوست داشتم.به نتیجه: من دقیقا نمی دانم آنچه که من از این کتاب فکر می کنم. لذت بخش بود من متاسفم که من آن را بخوانم! اما عجیب بود، و من آن را بهتر با چند تغییر در اینجا و آنجا بود.

مشاهده لینک اصلی
â € œDid شما یک حمام خوب؟ â € او می گوید که من بعد از تنها یک ساعت خارج می شود. â € œNo، â € من می گویم، به رسمیت شناختن که تن من است petulant.â € œWhy؟ â € او تعجب می پرسد، به عنوان پاسخ معمولا مخالف است. \"من از کتاب متنفر است. چیزی اتفاق نمی افتد هیچ اتفاقی نیافتاده. و بیگانگان که مجروح شدند، هنوز غذای ناخواسته را می خورند. این حقیقت ندارد. آنها نمی توانند پول و یا هر چیزی را پرداخت کنند، اما هنوز هم مواد غذایی ناخواسته را تهیه می کنند. مهاجم بیگانه که می تواند ذهن میزبان خود را بخواند، یاد می گیرد که تنها مواد غذایی با مواد مغذی و مواد غذایی ضروری برای حفظ جمعیت به عنوان سالم به عنوان ممکن است. آنها نمیتوانند وقت و تلاش خود را صرف غذای ناخواسته انجام دهند. من آن را رها می کنم. من فقط می توانم آنرا انجام دهم. 107 صفحه و هیچ اتفاقی افتاده است. این کتاب به معنای واقعی کلمه به من خوابیدن. من گفتم که یک ساعت در حمام بودم. من برای نیمی از آن زمان خوابیدم و پس از آن من خیلی دیوانه بودم که این کتاب خیلی خجالتی بود که از حمام کاملا زیبا بیرون آمده بودم و من آن را نیمه غمگین و نیم واقعا عصبانی کردم. من گرگ و میش را دوست دارم این بهترین کتاب یا مجموعه ای در جهان نیست، اما برای من خاص است، زیرا بعد از انجام یک مدرک ادبیات، خواندنم را از بین می برد، و یک سال طول کشید تا حتی یک کتاب بگیرم. گرگ و میش این کتاب بود آن را به جهان خواندن بازگشت دادم و از دوازده سال گذشته به طور آهسته از آن لذت بردم. خواندن، سریع و نسبتا بدون درد بود، تا زمانی که شما شروع به نگاه کردن به جنبه های عمیق تر. آسان بود من در سپتامبر 2009 به جای گرگ و میش برداشت شد، من احتمالا نمی خوام هنوز. این کتاب لعنتی احمق است. من نمی دانم چقدر ساختار دنیای بزرگ شده است یا اینکه چه تعداد گونه های مختلف بیگانگان وجود دارد و یا حتی آن چیزی که شبیه دیدن دنیای آنها از دیدگاه آنها است. من باید بپرسم، چرا که در مورد علمی تخیلی عالی است. اما چه کسی دوست دارد که زندگی خود را به عنوان یک علف هرز در ارتباط متصل کند؟ یا یک گیاه زمینی؟ آنها هیچ کاری انجام نمی دهند. آنها فقط رشد و تکثیر می کنند. آنها زندگی نمی کنند آنها فقط وجود دارند. آیا این گونه انگل تکامل یافته است؟ در Animorphs، کتاب مجموعه ای از کاترین اپلگیت ایده تقریبا آینه (من می دانم که نه اصلی است، اما من با آن بزرگ شدم بنابراین من را بچشید)، Yeerks در کنار Gedds تکامل یافته بود، و Gedds ها خیلی خسته کننده میزبان به هر حال. Yeerks در حال گسترش بود تا برادران خود را بهتر میزبان به طوری که آنها می توانند جهان را مانند هر کس دیگری تجربه: به ویژه، Yeerks کور هستند، و آنها دوست دارند که قادر به دیدن از طریق میزبان خود. روح تمام نژادها را از بین می برد فقط به این دلیل که فکر می کنند که می توانند بهتر عمل کنند. چگونه جهنم روح را تحول می بخشد و چگونه فکری آنها را تکامل می دهد به طوری که آنها نیاز به جراحی کاشته اند؟ Yeerks راه خود را به انجام آن، با راه حل های بیهوشی برای خسته درد در حفاری به مغز تکامل یافته است. روح به معنای واقعی کلمه هیچ معنایی ندارد برای به دست آوردن توانایی ها برای برداشتن مغز یک میزبان دیگر شما نیاز به تکامل خاصی دارید و زمانی که فن آوری معرفی شده تکامل متوقف شود. به همین دلیل است که انسانها برای یک مدت بسیار طولانی تکامل یافته اند، زیرا آنها برای سنین از ابزار و تکنولوژی استفاده می کنند - دستکاری در جهان اطراف شما، سازگاری با تغییر (مانند پوشیدن لباس در هوای سرد) منجر به نیاز به تکامل نمی شود، برای مثال خز پس چگونه روح را از روزهای پیش از انگل خود به یک حالت انگلی از طرق تکاملی به دست می آورید اگر نیاز به جراحی داشته باشید؟ END EDITA آنچه مایرز وسوسه می کند با چشیدن قادر به دادن مردم به دور است؟ در گرگ و میش، تپه های قرمز چشم بچه های بد و چشم های طلایی چشم هستند بچه ها خوب (من به یاد داشته باشید اگر کسی می گوید که چه رنگ چشم vamp ها که نوشیدن خون اهدا از یک کیسه). در میزبان، انگل ها مردم را در اطراف دانش آموز خود درخشیدند. مایر ممکن است بیش از حد عمیق به تمام چشمان و پنجره به چیزی روح خواند. حوا، فقط خنده دار بودم و کتاب با صحنه ای که فقط متناقض بود باز کرد. (مشاهده اسپویلر) [شفا دهنده گفت که هر کسی می تواند این روش را در یک کوچه پشتی انجام دهد، با این حال آنها نیاز به تکنولوژی زیادی برای گرفتن Wanderer به Melanie (پنهان کردن اسپویلر)]. نمی دانم چیزی واقعا آسان است و سپس می رود و نشان می دهد دقیقا چطوری آسان نیست. فاک دمار از روزگارمان درآورد (آیا می توانم بگویم من ناراحت شده ام؟) و درگیری کجاست؟ (مشاهده اسپویلر) [چیزی در مورد Wanderers chaperone نیاز به برخی از اطلاعات است که Wanderer نمی توانید از Melanie از آنها دریافت کنید به طوری که آنها تهدید به اخراج او از بدن Mels. فکر نمیکنم که چه اطلاعاتی باشد یا اینکه چرا آنقدر مهم است که آنها آن را دریافت میکنند. مشکوک آن چیزی است که با محل پایگاه شورش همراه است. مرجع جوک جنگ ستارگان را در اینجا قرار دهید (پنهان کردن اسپویلر)] اگر این نخستین تلاش مایزر برای انتشار بود، او از صنعت خندید. من 107 صفحه را خوانده ام و هیچ اتفاقی افتاده است! حداقل در 100 صفحه بلا، ادوارد را دیدم! چنین چیزی به نام \"INCITING FUCKING INCIDENT\" و به عنوان نویسنده ای که به طور سنتی منتشر شده است، به شدت تعقیب می کند که نمایندگان می گویند که آنها می خواهند. به عنوان مثال، هیچ پرولوگ ها وجود ندارد. بنابراین، هنگامی که یک نویسنده تاسیس چنین نفوذی داشته باشد، آن را به جهنم می برد، هیچ کس نمی فهمد چه چیزی را که او می نویسد تا زمانی که کتاب دیگری را منتشر کند سرفه می کند ...

مشاهده لینک اصلی
من فقط نمی فهمم چرا بسیاری از مردم این کتاب را 5 ستاره رتبه بندی می کنند. به طور جدی، چرا؟ من می فهمم که ما عاشق گرگ و میشیم، اما این دلیل خوبی برای حمایت از این میانجی بودن نیست. من توسط Breaking Dawn بسیار ناامید شدم، اما تصمیم گرفتم که یک نفر نباشم و فرصتی دیگر برای SM فراهم کنم. بنابراین من میزبان را باز کردم باید بگویم، من هرگز نباید تلاش زیادی برای خواندن یک کتاب در زندگی ام انجام دهم. اگر من نمی دانستم که SM چیست، من حتی نمی ترسم پس از صفحه 10 بخوانم، این خسته کننده و ناخوشایند بود. اما به دلیل SM، من همچنان ادامه دادم، به ویژه پس از آنکه بعضی از مردم به من گفتند که بعد از حدود 250 صفحه بهبود خواهد یافت. اوه پسر، آنها اشتباه بودند! من بیشتر شبیه 500 صفحه بودم من 3 روز برای اولین بار 100 صفحه دریافت کردم (برای مقایسه، احتمالا حدود 3 روز برای خواندن گرگ و میش، ماه نو، و گرفتگی) حدود 3 روز طول کشید. بعد از آن فقط چند ساعت از طریق بقیه کتاب گذشت. شما می توانید به معنای واقعی کلمه هر 50 صفحه را بخوانید و چیزی را از دست ندهید! هیچ چیز در این کتاب وجود ندارد! صفحات و صفحات مکالمات بین واندا و ملانی. و هر دو این شخصیت ها خیلی توسعه نیافته اند، سخت است که آنها را از هم جدا کنیم. در واقع، سخت است به هر شخصیت در این کتاب متصل شود! همه آنها خیلی صاف و کسل کننده هستند. این کتاب به عنوان رمان علمی تخیلی / عاشقانه به فروش می رسد. به من اعتماد کن، نه. فضای علمی تخیلی این رمان بسیار خنده دار است. @ cute @ soul @ که سیارات را از گونه های بی رحمانه نجات می دهد، در میان گونه هایcruel، @ باور دارند یا نه، عبارتند از: گل ها، علف های هرز، خفاش ها را ببینید ... این فقط ساده مضحک است! در کتاب نیز بسیار عجیب است. زن و شوهر بوسه های دختران زیر سن قانونی و بچه های مسن تر همه چیز را دریافت می کنند، به رغم این واقعیت که این اولین رمان بزرگسالان SM است. @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ خیلی جوان هستند (البته!) و آنها ضد بارداری ندارند. به من ببخشید! بنابراین بسیاری از داوران می گویند که این کتاب معنی عمیقی دارد؛ این نشان می دهد که این معنای آن است که انسان بماند @ و نشان می دهد که می توانیم وضعیت @ human @ را به سایر اشخاص، @ و غیره گسترش دهیم. من فکر می کنم این افراد هرگز خواندن در واقع کتاب خوب است. در حقیقت، من فکر نمی کنم آنها تا به حال هر چیزی را بخوانند اما گرگ و میش قبل از آن. این قطعا پایان عشق من با نوشتن SM است. من فکر می کنم او طلای با گرگ و میش را در بر داشت، بقیه آثار او فقط بدی هستند. شما ممکن است با من مخالف باشید، اما این واقعیت است.

مشاهده لینک اصلی
من خواندن این کتاب را بسیار ناراحت کرده ام و من قضاوت می کنم؟ من فقط یک خواننده و خواننده نابهنگام هستم، نه یک ناشر. اما فقط چیزی درباره نوشتن در این کتاب وجود دارد که باعث می شود صدای من سر و صدا کند. من تجربه مشابهی داشتم وقتی که @ Twilight را می خواندم @ خانم میرز توصیفی بیش از حد است که نیازی به آن نیست. اگر مجبور بودم چند بار نوشتم، @ من صید کردم @ یا، @ من فریاد زد @ و یا، @ من زد @ یا،Ian قدردانی @ من شرط می بندم آن را در صدها نفر خواهد بود. او اضافه کرده است که بسیاری از جملات 2 جمله ای است که اکثر اساتید انگلیسی را به جنون می برد. من می دانم که من را به جنون رانندگی می دهد و من فقط برای پروفسورهای انگلیسی کار می کردم. به نقطه ای که می توانم این کتاب را کنار بگذارم و قبل از اینکه بتوانم دوباره به آن برگردم، به جای دیگری حرکت می کنم. اگر من خط مشیno کتاب را نادیده گرفتم @ من آن را کنار گذاشتم. اما افسوس، این در آرایش ژنتیکی من نیست که یک کتاب را نادیده بگیرد. DANG.ONE WEEK WEEK: خوب، من آن را خاموش کردم و کتاب را تمام کردم. من نمی توانم بگویم که من آن را بسیار بهتر از آنچه که من در بالا گفتم را دوست دارم. من نمی دانم چرا این یک رمان بزرگسال بود. این خیلی پیچیده تر از سری های گرگ و میشش است که بسیار پیچیده است. روابط او و جنگ های شخصیتی درونی خشونت آمیز و نوجوانان است. من باید بگویم که شاید انتظارات من برای این کتاب کمی زیاد بود و به همین دلیل من ناامید شده ام. با این حال، من با این کار پایان خواهم داد: کدام کتاب را چاپ می کنید؟ نه من، پس چه می دانم من فقط می دانم که چه می خواهم بخوانم.

مشاهده لینک اصلی
باشه. من همه را پشت سر می گذارم ایان مصری بود. من عاشق دوست دارم جیک بیل. آه خدای من. این فیلم به نوعی EPIC بود! من از سه تا چهار بار تقریبا شبیه من می توانم EVEN- * نفس، Saniya، نفس. * ... * سایح. * خوب. این فیلم بسیار جذاب بود و من فقط می خواهم کسی را هم آغوش کنم. : 3 من خیلی متاسفم جیک عزیزم شما در آن عالی بودید من شما را نادیده گرفتم حالا تو را برای همیشه دوست خواهم داشت. * خنده دار دختر لبخند دختر * آیا می دانستید؟ 1) دایانا آگرون برای نقش Melanie Stryder مورد آزمایش قرار گرفت. 2) Shiloh Fernandez، Liam Hemsworth، Kit Harington، جی کورتنی و ویلسون بیتل برای نقش مرد سرپرست، Jared مورد آزمایش قرار گرفتند. مکس آیرونن بعدا بازی کرد. 3) ایان Somerhalder، دنی DeHaan، توماس مک دونل و آگوستوس Prew برای Ian auditioned. جیک آئول بعدا بازی کرد. 4) Eva Green، Hayley Atwell و Claire Danes نقش \"The Seeker\" را کنار گذاشتند. 5) امیلی براونینگ، که پت را در این فیلم تصویر می کند، استفن مایرس انتخاب اصلی برای نقش بلا سوان در گرگ و میش بود، اما او آن را تغییر داد. O.My.God.Okay، Max Irons FTW، اما، WHYYY IAN SOMERHALDER! ؟؟؟ چه کسی Angry.OFFICIAL TRAILER MOVIE.http: //www.youtube.com/watch؟ v = lEfEwp ... واکنش من: لعنتی awesomely هیجان زده در حال حاضر. Cant.WAIT! XD * خیر! امتحان کنید! * CRIES *: فقط، فقط به این پوستر شگفت انگیز نگاه کنید! و خوب اگر من در حال حاضر درگذشت ... سپس شما بروید. مرده! \u0026 lt؛ 3 همه ما داریم TRAILER TEASER HOST در این جهان now.http: //www.youtube.com/watch؟ V = BUkE5Q ... اول چیز اول. نویسنده عزیز، آیا میخواهید خوانندگان نظر شما را در مورد شما خوشبین کنند؟ آیا می خواهید بعد از ناکامی دراماتیک، عادت و محبوبیت خود را دوباره به دست آورید، می دانید که من در مورد آن صحبت می کنم، سریال گرگ و میش؟ در اینجا سه ​​مرحله برای بهبود زندگی شما وجود دارد. برای چاپ متوقف کردن تمام ناشران را برای چاپ متوقف کنید. STEP NO 1- پوشش را تغییر دهید. چشم بیش از حد وحشت زده است. STEP NO 2- تغییر نام خود را در پوشش به، @ نویسنده باد رفت خوب در دنیای انسانی @ STEP NO 3- ERASE خط زیر، @ Authors of the twilight saga @ و سپس اجازه دهید آنها را چاپ کنید. من اطمینان می دهم که میزبان بیش از هر زمان انتظار یا تصور می کند. شما واقعا، Saniya.P.s ... من هنوز هم شما را دوست ندارد، بیش از آن. آه. پس از خواندن این کتاب برای یک هفته تمام می توانم نهایت بگویم ... من آن را دوست داشتم. شما: حوا، تو به من شوخی می کنی، درست است؟ شما در مورد استفانی مایر صحبت می کنید؟ نویسنده حماسه گرگ و میش، به یاد داشته باشید؟ من: هاها، متاسفانه، من نیستم -_- اجازه بدهید به شما اثبات کنم، @ غیر منتظره حرکت می کند .... استفان مایرز رمان ها با شدت عاطفی قریب به اتفاق می افتد @ - ATLANTA JOURNAL-CONSTITUTION این چیزی است که هر کس این را نوشت واقعا انسان خوبی بود. اولین حرف هایی که گفتم این بود احساس من، به طور غیر منتظره حرکت می کند و با مهربانی از چهار نقطه، چهار نقطه پس از آن متوجه شدم. وضعیت باید مانند باشد: پسر / دختر خواندن آن، @ اوه، من از این کتاب متنفرم هر چند @ چند لحظه پس از خواندن این کتاب، * تایپ بر روی کامپیوتر * غیر منتظره حرکت ... @ Dimn، چه باید نوشتن بعدی @ COPY-PASTE-COPY-PASTE. ~ قریب به اتفاق شدت عاطفی گناه ~ چهره اش، = D خالص امروزه. موجب صرفه جویی در روز می شود : D حتی پس از خواندن آینده، رمان دیستوپی، من آن را دوست داشتم. این کتاب به طور قطع برای خوانندگان که در ابتدا قبلا کتاب را بر اساس آینده یا روح خواند، در ابتدا، اشتباه می کند، اما پس از آن آسان است که آن را درک و پیگیری کنید. من فکر می کنم تنها دلیل این که من این کتاب را تماما به پایان رساندم، زیرا نویسنده این کتاب را به آرامی نوشته است. یک فصل شامل تنظیم او، یکی از خوردن او، یکی از احساسات ناخوشایند و غیره بود. این کتاب می تواند به راحتی در حدود 400 صفحه باشد، اگر نویسنده از صفحات مورد نیاز در مورد چگونگی احساس قهرمان و همه چیز استفاده نکند. و پس از چند فصل، من نیز شروع به این نکته دانستم که نوشتن به نوعی اجباری است. دوست ندارم،WRITE IT یا من شما را می کشم @ اما@@@@@@@@@@@@@@@@@@@. به نظر می رسد که او این کتاب را برای یک فیلم نوشت. به هر حال، تعجب تعجب ... یا نه. Saoirse Ronan Melanie Stryder در فیلم Host که در سال 2013 منتشر می شود، بازی می کند. = D من منتظر این هستم! ^ ^ ^ داستان خوب بود، چیزی که من می توانم توضیح داد و بله. من عاشق شما هستم! = DMARRY ME! ^ ^ ^ من شما را می شنوم! \u0026 lt؛ 3I، SANIYA، A HUMAN DUST، شما را دوست دارد! من همه چیز را در مورد شما در مورد NET به دنبال ... من می دانم، من می دانم، من نمی خواهم STALKER CRAZY! .. در واقع من ... * هه * GOSH، HOT ! ^. ^ هر کس می خواهد یان Somerhalder یان باشد. و اگر، اگر او به عنوان یان بازی می شود، اگر با شادی جان می گیرد و در چشم من از خوشبختی خالص اشک می ریزد. آره آره. به این کتاب فرصت دهید، واقعا خوب، بله، بله، بله. و من این کتاب را 4/5 ستاره داده ام. : DBut به طور جدی، از این سه گانه بیرون بیارید. اجازه دهید آن را به تنهایی رمان است. لطفا. :)

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب میزبان


 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین
 کتاب افسانه ی فیل ها
 کتاب آخرین پلنگ
 کتاب عملیات کرگدن
 کتاب علیاحضرت ملکه