کتاب نفوس مرده

اثر نیکلای گوگول از انتشارات مجید (به سخن) - مترجم: پرویز شهدی-معروف ترین رمان ها

نفوس مرده نام کتاب تحسین برانگیز نیکولای گوگول است که به عنوان یکی از شاخص‌ترین آثار ادبیات روس در قرن نوزدهم شناخته می‌شود. گوگول کار بر روی کتاب نفوس مرده را در سال ۱۸۳۵ آغاز کرد؛ و کتاب برای اولین بار در سال ۱۸۴۲ منتشر شد و بصورت گسترده به عنوان نمونه درخشانی از ادبیات روسیه در قرن نوزدهم، مورد توجه قرار گرفت. ایده اصلی داستان توسط پوشکین، به گوگول پیشنهاد شد
هدف رمان نفوس مرده شرح دادن کاستی ها و نقص های طرز فکر و ویژگی های شخصیت روسی است. گوگول با استادی، این کاستی ها را از طریق شرح داستان پاول ایوانویچ چیچیکف (شخصیت اصلی رمان)، و همچنین طرز رفتار مردمی که با او برخورد داشتند، نمایش می دهد. شخصیت های حاضر در این رمان، نماینده طبقه متوسط روسیه در آن زمان هستند. با وجود اینکه رمان ‌به دلیل مرگ گوگول نیمه‌کاره ماند، اما همیشه مورد توجه خوانندگان قرار گرفته است


خرید کتاب نفوس مرده
جستجوی کتاب نفوس مرده در گودریدز

معرفی کتاب نفوس مرده از نگاه کاربران
نگاهي به رمان مردگان زرخريد اثر نيكولاي گوگول: اجازه بديد قبل از نقد كمي درباره ي آشناييم با گوگول بگم. من اولين بار چندين سال پيش بود كه از طريق فيلمي به نام @شنل@ با گوگول آشنا شدم. فيلم عميق و معناگرايي بود كه بر حسب عادت اين دسته عناوين، از شبكه ي چهار سيما پخش شده بود. با اين پيش زمينه به سراغ كتاب شنل ميرفتم كه برخلاف انتظار مردگان زرخريد توجهمو جلب كرد.
بهتره اول از سبك و شيوه ي نگارش عنوان بحث كنيم و پس از اين تحليل ساختار نوبت رو به درونمايه بديم و در نهايت اين نقدو با يه نتيجه گيري شخصي تموم كنيم. البته حواشي هم در اين بين وجود داره كه ترجيحا بهتره اونا رو در آخر و خارج از گفته ها نقل كنيم. بله اين طوري مناسبتر به نظر ميرسه.
زبان اين كتاب آميزه اي از طنز انتقاديه كه نيم نگاهي هم به جامعه شناختي داره و بعضا تا حدي هم به شرح حال گرايش پيدا ميكنه. جامعه ي مورد نظر گوگول متوجه زمان حال خودش يعني روسيه تزاري هست. پس در اين اثنا گفتن از مقامات دولتي روسيه و وضع متقابل مردم و به خصوص روستايي ها ممكنه تا حدي با ابهام بيان بشه.
شيوه ي توصيف صحنه ها و وقايع در دنياي گوگول قدري متفاوت با يك نوشته ي هم دوره ي خودش به نظر ميرسه يعني صده ي ٨ ميلادي. بدين صورت كه گوگل در جزئياتي ريز ميشه كه احتمالا ديگر نويسندگان و خوانندگان، پرداختن به اونا رو در شأن يك اثر هنري نميبينن و اينا صرفا از زبان خود گوگول در حين توضيحات كتاب بيان شده و حتي از خوانندگان بابت اين موضوع عذرخواهي ميكنه! كه مربوط به جنبه هاي توصيف جانبي رمان ميشه. به طور مثال افكاري كه به صورت گذرا از ذهن به مگس در حال ماليدن دست و روش ميگذره، وضح حال دهاتي بيل به دستي كه انتظار ميره به تازگي مشتي رو روي صورت كسي خوابونده باشه و يا عكس العمل يه بوقلمون نسبت به يه عطسه ي بلند. و همه ي اينا به صورت طنز توصيف ميشه كه خواننده رو با خودش به جلو ميكشونه. طنزي كه گهگاه جاي خودشو به درد دل نويسنده ميده. اين كتاب بيشتر يادآوار نقاشي هاي زنده اي هست كه در بين اون نويسنده مياد و -البته در زمان مناسب- توضيحاتي رو متذكر ميشه. از روستاها و مرز اونا تا سنگفرش جاده ها كه از جايي به جاي ديگه تغيير ميكنن. از جنگلهاي انبوه كه پشت مه پنهان شدن. از رهگذرهاي جاده كه منتظر بهانه اي براي چشم دوختن به سوژه اي هستن و شايد هم دو زن دهاتي كه پاچه هاي شلوارشونو بالا زدن و تو يه بركه ي كم عمق مشغول دعوا با هم ديگه هستن و نويسنده اينا رو به عنوان چيزايي ميدونه كه به وفور در كشورش (روسيه) پيدا ميشه و باز متذكر ميشم كه همه ي اين توصيفات به زبان طنز نوشته شده.
اما متذكر شدن همچين نكاتي باعث نميشه كه از وصف حال شخصيت هاي مهم كتاب كوتاهي به خرج بده و اتفاقا در چنين مواردي به همه چيز از جمله سگ و زمين و كلفت و خونه و لباسهاي فرد كه اكثرا عالي رتبه هستن توجه دو چنداني داره.
حرف از رعيت و برده و كلفت شد. چيزي كه شايد تمام بار كتاب به دوش اين قشر باشه و محوريت داستان گوگول روي اونا ميچرخه. داستان بسيار ساده است البته بايد تا حد امكان خودمو از بازگو كردنش منع كنم و در مورد سادگيش به همين نكته كفايت ميكنم كه يكي از منتقدين كه اسمش در پيشگفتار اومده بود،اعتراف كرد كه پس از دو بار خوندن اين كتاب در ١٨ و ٣٠ سالگي به اين نتيجه رسيد كه جنبه ي داستاني اين رمان حرفي براي گفتن نداره ولي در سومين بار خوندنش، دريافت كه محتواي كتاب عملا چيز ديگه اي هست.
شخصيت اصلي اين كتاب شخصي است به نام چيچيكف كه ميشه گفت نمونه ي يك ضدقهرمانه. البته بايد اشاره كرد كه همواره
گوگول از اون به عنوان @قهرمان ما@ ياد ميكنه و صرفا وقتي كه در آخر كتاب نقشه ي چيچيكف رُ رو ميكنه-كه به گفته ي خود گوگول تا اون لحظه به فكر هيچ بشر فاني نرسيده بود- به @قهرمان من@ تبديل ميشه كه اين تغيير ضمير بسيار هوشمندانه و به حق صورت گرفته.
شخصيت اصلي اين كتاب برخلاف خيلي از همسبكاي خودش دليلي براي خوب بودن نداره و گوگول هم توجيهي براي تعالي بخشيدن و كمال رو تو قهرمانش نميبينه و سعي نداره كه به دهن قهرمانش افسار فضيلت ببنده و هر كجا كه اونو ميخواد با خودش بكشونه و در پس اين راه صرفا بتونه مسيري تكراري رو به تاخت بتازه كه شايد ازش داستاني پر محتوا به وجود بياره. قهرمان گوگول و ديگر شخصيت هاي اين كتاب همگي بازتابي از روي واقعيت افراد جامعه اش هستن. بحث بيش از اينكه درباره رعيت ها باشه، درباره ي صاحبان اوناست. چرا كه گوگول هم قطعا ميدونه كه صرفا صحبت از رعيت و برده كردن به چيزي جز تاسف ختم نميشه. رعيت هايي كه علاوه بر كار براي صاحبانشون مجبور به رفتن به شهر و روستاهاي اطراف بودن كه پولي دربيارن و به صاحبشون بدن. اما انگشت اشاره ي گوگول به سوي ديگه اي نشونه رفته و شخصيت هاي دولتي و عالي رتبه ي روسيه ي تزاري رو كندوكاو ميكنه. بايد اعتراف كرد كه تلفيق وضعيت اسف بار و نابسامان رعايا و اوضاع مطلوب قدرت هاي روستا و شهر اون هم به زبان طنز و در اون زمان بسيار سخت بوده.
گفتن از خصلت هاي يك روس به بهترين شكل ممكن تو اين كتاب با تمام جزئيات و مقايسه با ديگر ممالك بيان شده كه به شخصه در چند كتاب ديگه هم كه از نويسنده هاي روس بوده اونا را ديدم و در مردگان زرخريد اين رفتارشناسي كه هر چند ١٠٠٪ عموميت نداره، به اوج خودش ميرسه. از جمله مشهودترين اينا ميشه به قدرت تكلم زبان فرانسه اشاره كرد كه موجب افتخار و ابهت و البته كلاس يه روس ميشه. يا پناه آوردن هميشگي به بطري در شكستي سنگين. و حتي وصله دار كردن يه شخص كه تا آخر عمر و بعد از مرگش هم نوادگاتش مجبورن با اون زندگي كنن.و البته شيفتگي يه روس به شخصي با مقامي بالاتر از خودش ولو حتي اگه يك پله باشه.
به نظرم رعايا بهانه اي براي توصيف اربابان و مجموع اينا عذري براي نشون دادن يك ملته. روسيه اي كه به صورت نمادين استعاره اي از كل دنيا و آدماشه چرا كه اين شخصيت ها در جاي جاي دنيا پيدا ميشن و هر روز امكان برخورد با چيچيكف ها، نوزدورف ها، مانيلوف ها، سوباكويچ ها و غيره وجود داره.
در مورد حاشيه هاي كتاب بايد گفت كه در زمان اولين انتشار كتاب نسخه ي سانسور شده ي كتاب و اون هم با بسيار مكافات در دست مردم قرار گرفت چرا كه مقامات اين كتاب رو توهيني به اونا و روسيه ميدونستن و بايد خاطر نشان كرد كه خود گوگول به حد كافي پاسخگوي اين حملات در كتابش بوده و مخاطب خاص خودشو بابت افكارش مورد درددل قرار داده و قبل از انتشار كتاب جواب ميهن پرستاي افراطي رو هم در كتاب گنجونده بوده. با اين حال گوگول همه رو به آرامش دعوت ميكنه و صبر همه رو تقاضا داره؛ چرا كه قول جلد دوم كتاب رو ميده كه اونجا مطالب رو روشن خواهد كرد. اما در زمان نوشتن جلد دوم با افسردگي مواجه شده بود و ديگه خبري از طنز و سرزندگي كتاب اول نبود. در نتيجه گوگول تصميم به سوزوندن كتابش ميكنه و در روزهايي كه تحت تاثير يك كشيش بوده و كشيش به اون گفته بوده كه ادبيات از دسيسه هاي شيطانه، آواره ي خيابان هاي سنت پترزبورگ ميشه و بعد چند هفته گشنگي، با دنيا وداع ميكنه.
جلد دوم كتاب رو يك پروفوسور اكرايني مينويسه كه اتفاقا بسيار ناموفق از آب درمياد. در وصف گوگل به جمله اي اكتفا ميكنم كه به بزرگان نويسندگي روسيه از جمله داستايوفسكي نسبت داده شده :
ما همه از زير @شنل@ گوگول بيرون آمديم.

مشاهده لینک اصلی
برای بررسی من از فرناندو پزوس کتاب رضایت من از شما خواسته تصور کنید که کسی به شما ساعت زیبا زیبا داده است، یک هدیه با گرفتن، که به آن متاسفانه کار نمی کند، به هیچ وجه، کل نیست. آیا شما در این وضعیت احساس ناراحتی می کنید، چرا که تماشا همه چیز را نمی تواند داشته باشد؟ یا خوشحال هستم که آن را همانطور که هست، بفهمید که چیزی را به دست آورده اید، نه از دست رفته، زیرا نمی توانید چیزی را که هیچ وقت ندیده اید از دست بدهد (این تماشا هرگز نبوده و هرگز نمی تواند کار کند)؟ پاسخ به این سوال، من فکر کردم، نه تنها به شما در مورد رویکرد شما به ساعت ها می گویم، بلکه منعکس کننده آن است که شما در مورد رمان های ناتمام احساس می کنید. من اغلب می بینم، همانطور که در اطراف اینترنت می بینم، بررسی ها و مقالات را نادیده می گیرند ناقص، که به طور کامل نیست. برای مثال، کتاب هایی مانند قلعه، یا مرد بدون عناصر، یا سرباز سراب Svejk یا نابودی ارواح نیکولای گوگول. برای نوع خاصی از خواننده، این کتاب ها خسته کننده هستند، غیر قابل قبول ناقص هستند؛ برخی حتی ادعا می کنند که باید از آنها اجتناب شود. بدیهی است، این یک نظر نیست که من به اشتراک می گذارم. برای بازگشت به شباهت ساعت من، من از نوع دوم هستم؛ من خوشحالم که این رمان ها را در دولت ناقص خود داشته باشم تا آنها را در ارزش اسمی بگیرم. یک تماشای زیبا هنوز تماشای زیبایی است حتی اگر زمان آن را نگوید. در واقع، من تمایل به پیدا کردن این ناقص، گاهی اوقات unedited، روایت های جذاب، مانند یک دختر زیبا با lisp. در نظر Dead Souls، آنچه که ما برای ما در دسترس است یک حجم کامل و برخی از بیت ها و قطعه حجم دو است. گفته شده است که گوگول قصد دارد سه جلد را بنویسد، اما بسیاری از آنچه که پس از انتشار اولین بار نوشت، و پس از آن بالا برده شد و درگذشت، قبل از اینکه بتواند هر چیزی را با هم که او راضی باشد، به آتش کشید. با این حال، آنچه در مورد کتاب مورد بررسی غیر معمول است این است که جلد یک به پایان رسیده است و می تواند به تنهایی باقی بماند، به طوری که اگر شما آن را بدون دانستن قصد حجم بیشتری بنویسید، احساس نمی کنید همانطور که شما کوتاه مدت تغییر کرده است. در حقیقت، من مطمئن نیستم که چرا ناشران از جمله دو جلد گرفته اند. به نظر من، این امر به شدت برای رفع اعتبار این کتاب انجام شده است، نه به این دلیل که برای آن بد است، در واقع من آن را دوست دارم و نه بیشتر از اکثر آن، اما به دلیل آن احساس می کند tacked. علاوه بر این، و شاید مهمتر از همه، نویسنده به یک مرد مسخرهدار و آشفته تبدیل شده بود، و در نتیجه، کار او به طور فزاینده ای دگرگون کننده و آموزنده بود؛ و خیلی از بازیگری و جذابیتی که گوگول گناهکار را فاش کرد، از داستان خارج شده بود. بنابراین باید قبل از ادامه دادن به این نکته توجه داشته باشیم که این بررسی عموما فقط مربوط به حجم اول است. [گگول سوزاندن دست نوشته قسمت دوم ارواح مرده توسط ایلیا رپین] همانطور که کتاب آغاز می شود، برتکا رول به داخل شهر، در داخل آن غریبه، پائول ایوانویچ چیچیکوف، و دو نجیب او. گوگول مشتاق است تا تنبیه چیچیکو را تحت تأثیر قرار دهد؛ او، او می نویسد، نه چربی و نه نازک، نه جذاب و نه زشت است. پس از آن، او بر روی سطح، نوعی میانه ای است که، علاوه بر این، ظاهرا شخصیت قابل تشخیص خود را ندارد. به عنوان مثال، زمانی که او با مالک Manilov مالک می شود، که عاطفی و بسیار دوستانه است، تلاش می کند تا با او رفتار کند و نگرش خود را تقلید کند. البته، این رویکرد انگیزشی را می توان به عنوان تمایل به تقلید تفسیر کرد، اما به سرعت مشخص می شود که قهرمان ما هدف متفاوتی دارد. این هدف، این طرح، چیزی است که رمان را به دست می دهد که عنوان جالبی است (به هر حال!)، برای چیچیکوف قصد دارد تا تمام شهر را از بین ببرد روح و روان است. تا انتهای جلد اول، مشخص نیست که چرا او میخواهد، یا آنچه را که قصد دارد با حقوق صاحبان فاتحه انجام دهد. او به نوذریوف، یکی دیگر از صاحبخانه ها می گوید که او به آنها می خواهد به فایده ای از ثروت بپردازد و بنابراین وضعیت او را در جامعه بالا ببرد، اما در اندیشه هایش نشان می دهد که این دروغ است. در هر صورت شکی نیست که او به هیچ وجه خوب نیست (تغییرات در تعظیم؛ یعنی اینکه شیطان در طول متن به طور متناوب بیان شده است، که به وضوح قابل توجه است، زیرا تنها شیطان باید در روحیه تجارت کند) Chichikov در واقع یک دستیار قوسی است که افرادی را که با تلاششان مقابله می کنند، نادیده می گیرد. با توجه به این، ممکن است وسوسه انگیز باشد که Dead Souls را بعنوان نوعی داستان اخلاقی در نظر بگیریم که در آن بسیاری از افراد مایه تاسف از اموال خود و یا به عنوان یک هشدار در خطوط: مراقب باشید، افراد خوب، غریبه ها ! با این حال، این می تواند یک تفسیر نسبتا ساده و یا سطح، به این دلیل که هیچ یک از مالکین و شهروندان به خصوص شخصیت های دلسوز [به جز شاید منیلوف]؛ در حقیقت، آنها نسبت به خود Chichikov بسیار مضطرب هستند. کاراکترهای بیشتری که به روشنی مشخص شده اند، می شود که گوگول سرگرم کننده در انواع مختلف و بخش های مختلف جامعه است. هر یک از مردم چیچیکوف ...

مشاهده لینک اصلی
آنجلوپولوس Î ± νιώÎ'Î · من، من ± من \"من νÎμÎºÏ Î½Î¿Î¹ÎºÎ¹Î II I νοικιΠ... پایان κΠ± Ï ÏƒÎ- όμο ίÎ'Î¹Î¿Ï Î¼ÎσΠ± من \"من ... μιΠνÎμÎºÏ Î® II I ή، οÎ'Î¿ÏƒÏ ‰ من، من € Î ± Ï Î³Î¼Î\" ιμοκΠΠ»من، من € Washupito ... Î ± Î ± ζÎμ νÎμÎºÏ دوم، دوم ... من من من ± من \"من ± من، من € ÎμιÎ'ή، ήθÎμÎ branch_mapping_dlg_condtion_items_update_defaultConditions_zero Î ± οΠدوم قطر ή σÎ- μιΠΠ± من ... من »Î® νÎμÎºÏ Î½Î¿Î¹ÎºÎ¹Î II I νοικιÎ.

مشاهده لینک اصلی
3.5 ستاره من در مورد خواندن مرده های نفس برای سالها در مورد من خواسته بودم - خلاصه هرگز من را واقعا فروش نکردم، اما من می دانم که چند نفر از مردم می گویند که این یکی از کتاب های مورد علاقه اش در تمام دوران است. بنابراین من در نهایت آن را بر روی یک دوست خواند، و من واقعا خوشحالم که من انجام داد! داستان این است که پس از Chichikov، ضد قهرمان داستان، که تلاش برای تقلب سیستم با خرید زمین های مهم زمینداران مرده، به منظور کسب درآمد خاموش دولت. و البته همه چیز با برنامه دیوانه اش آغاز می شود. گاهی اوقات با سبک نوشتن در ادبیات روسیه مبارزه می کنم - از تجربیات من تا زمان خواندن نویسندگان مختلف روسی، من همیشه متوجه می شوم که نویسنده بسیار در آن حضور دارد کتاب، توجه به خود را جلب می کند، و اگرچه این بار در عین حال سرگرم کننده است پس از مدتی به من رول می شود. متاسفانه، این مورد در مورد Dead Souls بود، و من نمی توانم بگویم من طرفدار عظیمی از گوگول نوشتن به طور کلی. با این حال، طنز زیادی در داستان یافت می شود - تعاملات چیچیکوف با صاحب نظران مختلف که با آنها دیدار می کنند (همه شخصیت های بسیار متفاوتی) گاه واقعا حیرت آور و خنده دار بودند و گفت و گو سرگرم کننده و پر از شخصیت بود. من همچنین دوست داشتم که چگونه شما می توانید Chichikovs را مشاهده کنید که اجتناب ناپذیر spiraling downwards است، و آن را دیوانه به خواندن بود. با این حال، یکی دیگر از مسائل اصلی من با این کتاب بود که آن را ناتمام بود. در بخش دوم (که بخشی بود که من بیشتر از آن لذت می بردم)، به طور مرتب جملات، صفحات، حتی فصل های کل از دست رفته (همانطور که توسط مترجمان نشان داده شد) وجود دارد و من را ناامید کرد. من می خواستم بیشتر بدانم، و احساس کردم که من در بخش های عظیمی از این طرح غایب شدم، که منجر به حل و فصل این داستان شد و به لطف من خیلی پیچیده شد. من احساس کردم که من برخی از قطعات واقعا ستاره ای را از دست دادم. در حال حاضر این مسئله برای اکثر مردم مسئله ای نیست، اما مسئله ای برای من بود، بنابراین من نمیتوانستم به این دلیل نرخ آن را بیشتر از آنچه من داشتم داشته باشم. با این حال، قطعا ارزش خواندن آن بود، و من خوشحالم که بالاخره تصمیم گرفتم به آن رسیدگی کنید زیرا این یک تجربه سرگرم کننده بود و مطمئنا خسته کننده نبود به طوری که من فکر کردم آن را می شود!

مشاهده لینک اصلی
ما می توانیم ستاره های خوش شانسی ما را برای نویسندگان بلوک متمرکز کنیم، زیرا احتمالا اگر نیکولای گوگول هادت نداشته باشد، ممکن است خود را به عنوان نسخ خطی مرده ها آتش بزنیم. اگر او با نگرانی مذهبی غلبه کرد، با برنامه اش پیش رفت و این سه قطعه را تکمیل کرد و به هر جرم، مجازات و رستگاری تکیه کرد، و نه خود را به مرگ گریست، ما ممکن بود دست کم یک اشتباه ادبی داشته باشیم به نظر می رسید او، که قبلا چنین امیدواری داشت، می خواست بر توده هایی که امیدوار و غیر قابل ستایش هستند برآورده کرد. خوشبخت است که هر کس که اولین (و غیر قابل انکار بهترین) حجم است، جایی که Dead Souls داستان اصلی خود را بازی می کند، می تواند بیشتر یا بیشتر باشد کمترین موجودی دومین، در حالی که هنوز خیره کننده در مکان های با نوشتن بزرگ، sparkles کمتر از سلف خود را نه تنها به دلیل فصل unjointed، کلمات گم شده و صفحات از دست رفته، بلکه همچنین به دلیل نکات یک Gogol مضحک و موعظه، در حال حاضر exasperating دوستان و طرفداران خود در زندگی واقعی، پس از آن در متن ظاهر می شود. در سالهای بعد او یک منتقد را که اخیرا همسرش را با این نوع سبک بودن از دست داده بود، محکوم کرد: «Jesus Christ helps you become a gentleman، که شما نه توسط آموزش و پرورش و نه تمایل - او از طریق من صحبت می کند @ یکی دیگر از نمونه: گوگل در نامه به خوانندگان خود توصیه کرد که @ دهقانان باید حتی نمی دانند که کتاب های دیگر وجود دارد علاوه بر کتاب مقدس @ دهکده او توصیه می کند که کشیش ها باید در همه جا همراه آنها باشند و حتی مدیران املاک خود را نیز بسازند. دوست داشتني! این همه کمی عجیب و غریب و، با توجه به حرم بنفش دودی به او پس از داستان کوتاه خود را در ذهن من ساخته شده بود تا به طوری مغز، سوزنکی به من برنده شد، کاملا ناامید کننده است. برای همه اینها، در جبهه ی روشن، آنچه که گوگول در آتش سوخت، حداقل یكی از جلد اول بود كه حتی ولادیمیر نابكوف را در فصل خود از سخنرانی ها در مورد ادبیات روسیه در مورد نویسنده نوشت، كه @ Gogol نابود كرد کار طولانی مدت @ نه تمیز کردن خود را از گناهان او فکر می کرد کتاب های او بود، اما چون او در نهایت متوجه شد که کتاب کامل به نابغه نادرست بود @ پس از آن، سخت است که در مرد آن مرد دیوانه ، دو بخش را به دو بخش تقسیم کنید، بخش های گاه به گاه، به عنوان صفحات نزدیک تر به آخرین، شروع به عقب نشینی، بیضی ها جایگزین دوره ها، با پانوشت توضیح می دهد که آن بخش از نسخه خطی شده است، سوخته یا به سادگی نادیده گرفته شد زیرا الهام گرفتن برای گوگول در آن زمان پیش بینی نشده بود. این کتاب در وسط یک سخنرانی شخصیت پیچیده شد. در عقب ذهنم این سوء ظن را نشان داد، که بعدا باید کاملا فراموش شود زیرا پایان نزولی من بیشتر از هر چالشی در سطل یخ زده بود. چه کسی می تواند برای هرکسی وقت خود را در یک کار ناتمام سرمایه گذاری کند؟ این کلاس عجیب و غریب، خودخواهانه تکمیل کننده ها، که من در آن جیغ کشیدم و گریه از رحم، ممکن است به این سؤال با ظاهری شگفت انگیز و چنگال های مجددا پاسخ داده شود. در این جا که این فراموشی در عادت من عادی بود، بسیار سودمند بود: با گذشت زمان، احساس عجیب و غریبی که همه چیز به دست می آمد، جامد بود، من در حال حاضر از نظر عمیق در این مورد بودم و هیچ گزینه ای نداشتم، اما همانطور که قبلا در من بود طبیعت، با فشار دادن و از بین بردن درصد باقیمانده. در آن لحظه، هر چه کتاب بود، آن را یک قطعه طنز، کارهای داستانی تاریخی و یا انعکاس فلسفی، من برای تشریح بیشتر تشویق شدم. گوگول به من چنگ زده بود، خط و غرق شد، و همه چیز که در آن زمان بود، ترکیب مناسب غیر قابل پیش بینی و خلاقیت بود تا من را درگیر کند. @ Gogol، جایی که شما به مسابقه می روید؟ جواب بده [او] هیچ پاسخی نمی دهد ... هوا نفوذ می کند، تقسیم شده و به باد می چرخد؛ همه چیز روی زمین پرواز می کند و با نگاه کردن به خجالت، دیگر [خوانندگان] و [نویسندگان] گام به گام راه می اندازند. @ (جایگزین موضوع و اصلاح اصطلاحات بعد شده با توجه به آن با روسیه، و بخشی از آنچه که گوگول امیدوار بود با Dead Souls می گوید: روسیه بزرگ است برای یک یا آن است که می تواند باشد. به جای اینکه بر سر قدرت، شکافهای تعهد به طور طبیعی در کنار داستان قرار بگیرند، هر دو یکدیگر را تقویت می کنند. ترجمه ی ریچارد پاور و لاریسا ولکنانسکی (آخرین بار به آنها صادقانه اشاره می کنند؛ همانطور که در حال حاضر باید به این نکته اشاره کرد که در مورد ادبیات مربوط به روسیه، سیاست من پاور ولوخونسکی یا مجسمه سازی است)، گوگول یک داستان فساد را مطرح می کند، حرص و طمع، پارانویا و غیره. مظنونان معمولی. چیچیکوف، چاق، میانسال و کارزیستی، روزی به یک شهر در یک برتسکا می اندیشد تا به دنبال خوردن آنچه که نامیده می شودdead souls @ یعنی خادمین کسانی که هنوز زنده اند به دلیل اینکه سرشماری هنوز ادامه دارد، مالیات می گیرد هنوز به روز شده است چیچکوف معتقد است که زمینداران به راحتی از اینگونه مالیات ها خلاص می شوند، هرچند که ناتوانی او را پیش روی او قرار می دهد: آنها به زودی به اندازه کافی وزن خود را امضا می کنند، اما چون Chichikov ترجیح می دهد دلیل واقعی برای روح های مرده خود را مخفی نگه داشته و این عمل بی سابقه است، بیشتر زمینداران، ...

مشاهده لینک اصلی
من فقط پنجاه صفحه از گوگول را در روسیه خواندم، به اندازه کافی که می دانم چقدر خنده دار هستم، و از پوزش به او انتقاد می کنم و تلاش می کنم این کتاب عالی را از بین ببرم. @ Sobakavich @ به تنهایی خواننده را با پدر و مادر روسی پاداش،Son از @ اعمال به @ Sobaka، @ عوضی. با این حال، Sobakavich محبوب ترین از مردان است، که حاضر به فروش حتی کسانی که کارمند خود را که درگذشت. ارزش گذاری احساساتی او از حافظه صرفا کارگر مرده او، پیروزی بر ماتریالیسم است. چیزهای دوست داشتنی ویوا گوگول! Sobakievich امروز بیشتر مربوط است که در آن جایی که تخلیه مالیات توسط 1٪، یک صنعت حمایت از حسابداران و وکلا است، قرار @ business @ متخصصان که واقعا کارشناسان در کوتاه مدت تغییر عمومی است. و قوانین مالیاتی آمریکا در حال حاضر ممکن است از کسانی که از 19th C Czarist روسیه - در نقاط ضعف ارائه شده برای ثروتمندان - هر چند در حقیقت لکه دار سوء استفاده Chichikov دوباره ظاهر نشده است. در اینجا این است: در روسیه شاهزاده، ثروت بر اساس زمین محاسبه نمی شود. هر کس ممکن است ده ها هزار هکتار یا صدها ورت مربع داشته باشد. شما به اندازه کافی ثروتمند نبودید تا ازدواج کنید، مگر اینکه کارگران را به سرزمین خود ببرید، мужик. مطمئنا شما آنها را در اختیار دارید، اما آنها حق داشتند تا زمین را بفروشند - دقیقا مثل برده داری آمریکایی. Chichikov یک معافیت در قانون مالیات را کشف می کند، بنابراین او قصد دارد روح خود را برای سرزمین خود جمع آوری کند تا به خوبی ازدواج کند. خانه بزرگ BMW، коР· Ñ Ñ ÐºÐ °، حمل و نقل فانتزی. وقتی که من تحت عنوان ویلنوی بلشویی خواندن روسی داشتم، تصمیم گرفتم که برای قفسه های من برای خرید گگول خریدم و ساعت ها و نیم به میدان هاروارد، به کتابهای شونوفس رفتم. آنها هیچ ÐœÐμÑ € Ñ،Ð²Ñ \u003cÐμÐ'уÑи، اما آنها کار بعد، hardbound در سبز. من به ندرت می دانستم که گوگول بهترین نوشته خود را تحمل کرد، اما من به این معنی فکر نمی کردم. یک کار بعد ... hmmm هنگامی که من به خانه می روم و شروع به خواندن آن کردم، آن را تبدیل به نوعی از زندگینامه معنوی، عنوان تقریبا، تفکر در میراث الهی. من به دین مخالف نیستم، هر چند من فکر می کنم که نور 28 هزار ساله از مرکز مرئی کهکشان راه شیری ما می آید، حتی از یهودیان 5000 ساله و قطعا 2،000 مسیحیت. من مخالف نیستم، من فقط ترجیح می دهم این چنین غرق شخصی را بخوانم. قبل از تبدیلش به روسو یا گوگول مراجعه کنید. به طور خلاصه، ما Gogol را در مورد فرار از مالیات و برده داری از بین بردیم. من همیشه به کلاس های من در مورد نگرش چاوسر نسبت به کیمیاگر که به زودی به زائران پیوست، قبل از اینکه او @ را به عنوان یک تقلب به کلاس های من بگوید. اینجا: انسان به اندازه کافی روشن نیست که بتواند با شیمی و اتم متمرکز شود. چرا، ما ممکن است خودمان را بالا بکشیم! من اضافه می کنم، البته، Chaucer اشتباه بود - نه. در حال حاضر هیچ کس سخنرانی گوگول را نشنیده است، اما آنها بزرگ خود را روشن می خوانند. ویوا گوگول! ویوا روشن است!

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب نفوس مرده


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن