کتاب وصیت نامه ی فرانسوی

اثر آندره مکین از انتشارات نشر ثالث - مترجم: ساسان تبسمی-معروف ترین رمان ها

وصيت‌نامه‌ی فرانسوی به نوعی شرح زندگی خود آنرده مكين باشد، شرحی كه البته حالت زندگی‌نامه ندارد بلكه بيشتر در باب يادآوری خاطرات مادربزرگی فرانسوی به نام شارلوت و ستايش زبان و فرهنگ فرانسوی است

آندره مكين نويسنده‌ی فرانسوی روسی تبار است كه در سيبری متولد می‌شود . او مادربزرگی فرانسوی به نام شارلوت دارد كه به نوعی نماد ظرافت و رمنس فرانسوی است ولی اين زن با مردی روسی ازدواج كرده و به آن سرزمين سرد و تلخ استالينی دل می‌بنند . او همواره با آندره به زبان فرانسوی صحبت می‌كند و از عظمت و زيبايی فرانسه می‌گويد و همين امر سبب عشق و علاقه‌ی او به ادبيات اين كشور می‌شود


خرید کتاب وصیت نامه ی فرانسوی
جستجوی کتاب وصیت نامه ی فرانسوی در گودریدز

معرفی کتاب وصیت نامه ی فرانسوی از نگاه کاربران
اصلا خوشم نیامد. صحنه‌ها چندان واقعی روایت نمی‌شدند و روایت داستان هم به نظرم هیچ جذابیتی نداشت

مشاهده لینک اصلی
این داستان یک پسر جوان روسی و خواهر بزرگترش است که مادربزرگ متولد فرانسوی در لبه استپ در سیبری زندگی می کند. آنها فاصله زیادی دارند و فقط در تابستان سفر می کنند. از داستان های قدیمی او، خواندنش از شعر و مقالات روزنامه های باستانی، خواندن روزنامه ها و تصاویر خانوادگی، او به آنها زبان می آموزد و عشق آنها به فرهنگ فرانسوی است. زندگی مادربزرگ سالها از شاهزادگان تا استالین و دومین دوره جنگ جهانی دوم به دوران مدرن سپرده شده است، بنابراین ما یک دوره کامل از تاریخ روسیه نیز به دست می آوریم. نقطه عطفی اصلی در داستان این است که مادر بزرگ در سال 1896 زنده بود، زمانی که تزار و خانواده اش در جشن پر زرق و برق از سلطنت، ثروت و عظمت به پاریس سفر کردند. در افراطی دیگر، دوز وحشت و گرسنگی را که روسها در جنگ جهانی دوم متحمل شده اند، دریافت می کنند. پسر جوان با فرهنگ فرانسوی روبرو می شود تا نقطه اوج دانش آموزان روسی خود را از او سوءاستفاده کند و به او عجیب فکر کند. پس از مرگ مادرش، عمه با تمام خانواده اش برای مراقبت از دو فرزند حرکت می کند. بر خلاف فرهنگ فرانسوی فرانسوی که رویاهایتان است، این افراد بازماندگان سخت روستایی هستند و در حال حاضر پسربچه یک دوز سنگین «فرهنگ واقعی روسیه» می دهد. »با تمرین نظامی مورد نیاز در مدرسه، او تبدیل به یک طرفدار سرزمین نظامی شد روسی. او رویاهای رانندگی مخزن را می بیند و به مرحله فرهنگ فرانسوی اش نگاه می کند و می داند که همه این احمق ها چیست. او در سالهای بعد به برخی از قطعنامه ها دست می یابد، زمانی که خود را در پاریس زندگی می کند و رویاهای مادربزرگش را به آنجا می برد. با این حال او متوجه می شود که پاریس پر زرق و برق او مانند زبان او دیگر وجود ندارد. در اینجا خیلی درباره زبان و نحوه آن تغییر میکند - هر دو فرانسوی، همانطور که از زبان مادربزرگ به عنوان یک کودک شناخته شد، و روسها، با آن تغییر یافتند، به نظر اورول، با بوروکراسی پرشور و سرکشانه کمونیست. مراجع بسیاری به ادبیات، به ویژه پروست و مادام بویاری وجود دارد. در اینجا یک متن است که سبک نویسنده را به تصویر می کشد: \"این، ساختمان نسخه ی ضعیفی از مد قرن است. به نظر میرسد که تمام ریزه کاریها، پیچها و منحنیهای آن معماری در یک جریان از منبع اروپایی آن جریان داشته و رقیق شده و تا حدی از بین رفته است، به عمق روسیه رسیده است. و در باد یخ زده از استپ ها این جریان به بلوک آپارتمان منجمد با پنجره های عجیب و غریب گاو نر و چشم و گل های زینتی در اطراف درب ها منعکس شده است. نقل قول هایی که من دوست داشتم: â € œFasters of the Kremlin: لنین، استالین، خروشچف، برژنو ... یک کیفیت معمولی داشت: در حضور آنها، حضور زنانه، به جز یک عاشقانه، غیر قابل تصور بود. \"بدن او حاوی گرمی عطر، عطر مزاحم، ساخته شده از خشونت خون او، لهستانی از پوست او، این خجالت آور بودن سخنرانی او است. زندگی در واقع یک پیش نویس خفیف بی پایان بود، که در آن رویدادها، به شدت سازمان یافته، به یکدیگر متوسل شدند، که در آن شخصیت ها بیش از حد زیاد بودند و از صحبت کردن، رنج و دوست داشتن و یا متنفر بودن آنها جلوگیری می کردند. »« اکنون مجسمه به عنوان تعجب دائمی در جریان کلمات است که در آن جهان از بین رفته است. »مترجم از پروس برده ای است نویسنده و مترجم شعر رقیب او است. \"ترجمه شده از فرانسه، این کتاب در سال 1995 جایزه Goncourt را به دست آورد و چندین سالنامه را در ایالات متحده برگزار کرد. مکین یک روسی است که در برنامه تبادل معلم به فرانسه آمده و تبعید شده است. یک کتاب بسیار خوب و بسیار ادبی است. کمی در لحظه ای آهسته، همانطور که از هر کتابی با عنوان â € œdreamsâ € انتظار می رود! نقاشی تزار نیکلاس II در سال 1896 از پاریس دیدن کرد. از نگاه lookandlearn.com عکس از pbslearningmedia.org

مشاهده لینک اصلی
جایزه Goncourt در فرانسه به نظر می رسد به نویسندگان روسی که می توانند فرانسوی را بهتر از بسیاری از بومیان فرانسوی بنویسند. به نظر می رسد که در سال 1938 به هنری تروایت (نئو لیو آلاسانوویچ Tarasov) برای Lâ € Araigne اهدا شد. او بعدها عضو «Académie Française» شد. در سال 1956 و دوباره در سال 1975، آن را به راماین گری (nà © roman Kacew) اهدا شد. و اخیرا در سال 1995 Andrà © Makine (معروف به گابریل Osmonde) این جایزه معتبر را دریافت کرد. هاد ناباکوف فرزند بود که نه انگلیسی زبان انگلیسی بود، بلکه یک فرانکوفیل، ما احتمالا یک نمونه دیگر داشتیم. عهد عهد عتیق français من اولین رمان من توسط Makine این اولین رمان اوست. من سپاسگزارم به فیونوالالا که این را به من توجه کرد. این کتاب به صورت متفاوتی از خود درنگ کرده است، زیرا در روایت زندگی اولیه او است که راوی بر روی حساب شخص دیگری زندگی می کند، زندگی او مادر بزرگ. و این است که در حال انجام است که راوی می تواند در نهایت خود را پیدا کنید.این کتاب به من بسیاری از درخواست تجدید نظر شده است. اول و مهمتر از همه، زبان آن است. عهد عتیق یکی از آن کتابهایی است که طعم در دهان شما را ترک می کند؛ زیرا زبان آن بسیار زیبا است، شما می خواهید کلمات خود را برای مدت کوتاهی باز کنید و آنها را مزه کنید. داستان این است که مکین وقتی میخواهد کارش را در فرانسه منتشر کند، مجبور بود یک مترجم تخیلی را بسازد، زیرا ویراستاران نمیتوانستند باور کنند که چنین نوشتههای پر زرق و برقی در فرانسه میتواند توسط یک خارجی ساخته شود. درخواست دوم این است که از زمان خواندن در نوجوانان و بعد از آن، Le Grand Meaulnes توسط آلن فورنیر، من ضعف داستان هایی را که توسط یک جوان در ولایات فرانسوی نقل مکان کرده اند و یا درست قبل از جنگ جهانی اول و یا در دوران میان جنگ، ایجاد کرده ام. آنها برای من به طور کامل، معنای کلمه دلتنگی را به تصویر می کوبند، حتی اگر این نوستالژی کامل برای من غریب باشد، چرا که نه دوره و نه جغرافیا متعلق به تجربیات زندگی من نیستند. و در نهایت، تمایل اضافه شده از ملیت های مخلوط به عنوان تعیین کننده وجود دارد در شکل گیری خود. این ها به دو کشور متصل می شوند که در قطب های متضاد متقابل قرار دارند و با وجود پیوندهای تاریخی زیادی دارند. راوی جوان بین رویا فرانسه با صحنه هایی از سالن های پیچیده و نفیس و کافه های فرهنگی و فرهنگی خوشمزه و روسیه خشن و ملایم در حال تبدیل شدن به یک دولت استالینیستی با صحنه های خشن خود از فقر شدید ، ناامید کردن استبداد بی رحم و بی دست و پا. در این جستجو برای خود از طریق خاطرات شخص دیگری، راوی جوان سعی خواهد کرد که نشانه ها را از همه منابع ممکن جمع آوری کند و به تدریج پازل وجود خود را پایان دهد، حتی اگر برخی از این نکات اصرار داشته باشند، مانند آن اغلب با عکس های قدیمی اتفاق می افتد، که باقی می ماند به آرامی mute.Le عهد français خواندن پر ارزش و من آن را به هر دوستداران پروست توصیه می شود. نه تنها مارسل پروست دو بار در رمان به عنوان مظهر پاریس تصفیه شده رویایی ذکر شده است، اما موضوعات پروفته از خاطرات و خودآزاری آشکارا دوباره مورد بررسی قرار گرفته است. این بار آنها عنصری جدید از کشش واگرا از فرهنگ های روسی و فرانسوی داده می شوند. به نظر می رسد این رمان یک ادای احترام آمیز به پروست و نوشته های فرانسوی اوست، همان گونه که روح روسیه آن را احساس می کند. مفهوم .--------- این به عنوان رویا تابستان های روسی من به زبان انگلیسی ترجمه شده است. قابل توجه است که آنها برای قطعه انگلیس قطب فرهنگی دیگر را انتخاب کرده اند، روسی نه فرانسوی. من متوجه شدم که این عنوان ترجمه بیش از حد متناقض است و قدرت تحریک کننده اصلی را از دست داده است. من امیدوارم که بقیه ترجمه از لحاظ روحانی اصلی اسیر شده باشند.

مشاهده لینک اصلی
@ من چیزهای مختلف را دیدم؛ آیا این مزیت بود؟ یا یک معلول، یک حادثه ... من متوجه شدم که این دیدگاه دوم چیزها باید پنهان شود زیرا فقط می تواند از دیگران خشمگین شود. @ Andrei Makïne، Dreams of Summers of Russia من یکی از منافع من در اخیر سال ها در حال خواندن کتاب ها و صحبت کردن با افرادی است که با آموزش های متقابل فرهنگی مشغول به کار هستند و من را شگفت زده می کند که چقدر در میان افرادی که مانند من بودند، به این ترتیب رشد می کردند. حتی بیشتر جالب است که با یک شخص مانند این در یک محیط ادبی برخورد کنید، زیرا فکر می کنم خیلی بیشتر از آن است که می توانیم در مورد زندگی و مبارزه های داخلی با هویت، از آنچه می توانیم در یک مکالمه بگوییم، مقاله ای را بیابیم. ماکین ما را به یک فرانسوی- پسر روسی در این داستان عجیب و غریب که در آن پسر جوان، راوی ما، تلاش می کند تا با هویت فرهنگی خود را از طریق داستان ها، مقالات و مصنوعات تاریخی که در تنه مادربزرگ، مشاهدات و تجربیات او پیدا شده است، ببرد. او خود را به طور مداوم تغییر هویت می کند. آیا او فرانسوی است؟ آیا او روسی است؟ آیا او هم هست؟ هر کدام از او چقدر است؟ قبل از اینکه من حتی خلاصه ای را بخوانم، یک کیفیت Proustian را در کلمات Makine احساس کردم. جای تعجب نیست که پروست بیش از چند بار در این کتاب ذکر شده است. پدرش مادربزرگ پروست مانند فرانسه در مورد سردرگمی که پسر در مورد هویت او احساس می کند، مرکزی است. او نماینده یک فرانسه رمانتیک و دموکراتیک است که در مقایسه با روسیه سردتر و سخت تر از معماری زیبا به خاطر جنگ و رژیم استالینیست، روسیه است که هنوز از جنایات جنگی خسته شده است. در نهایت، برای کسانی که از این نوع آموزش و پرورش هستند، ما در مسیر خودمان هستیم تا راه خود را پیدا کنیم. صحبت کردن با دیگران، Ive شنیده می شود از بسیاری از راه های آنها هویت خود را، به عنوان مثال از طریق موسیقی، هنر، نوشتن، و حتی ورزش، هماهنگ شده است. من به خاطر عشق من به تاریخ سفر خودم را در پی داشتم، بنابراین می توانم مسیری را که پسر تصمیم گرفتم در مورد خودم یاد بگیرم را درک می کنم. من آن را جالب می دانم که چگونه روایتگر نه تنها فرانسوی را اسطوره دانست، بلکه همچنین چگونگی او را درک کرد که او چه کسی بود و چرا او در نتیجه بود مکین یک نویسنده عالی است و این یکی از بهترین نوشته های سال من برای دلیل خوبی است. @ بنابراین این بود، کلید آتلانتیس ما! زبان، این ماده مرموز، نامرئی و همه جا هست، که جوهر جسورانه آن به هر گوشه ای از جهان که در حال بررسی است، رسیدیم. این زبان که مردان را شکل می داد، اشیاء ساخته شده در شعر، در خیابان هایی که توسط جمعیت نفوذ می کردند، خشمگین شدند، باعث شد تا جوان تزارینایی که از انتهای دیگر دنیا آمده بود لبخند بزند ... اما بالاتر از همه در داخل ما، مانند یک جادوی جادویی در قلب هایمان وارد شده ایم، در حال حاضر برگ ها و گل ها را به ارمغان می آوریم و میوه ای از یک تمدن را در آن می گذاریم. بله، این implant، زبان فرانسه. @

مشاهده لینک اصلی
تعدادی از کتابهایی که اخیرا خواندهام در مورد مکان بوده است. با هم نشان می دهند که چگونه تاریخ جامعه و جغرافیای یک منطقه می تواند ترکیب شده و ثبت شود تا آنها زنده و پر جنب و جوش به جای جمع آوری گرد و غبار در آرشیو. در اروپای جهانی: یک پرتره از استراسبورگ، جورج جان جان غربی، تاریخ و جغرافیای شهر استراسبورگ را در مرز فرانسه و آلمان، با مصاحبه های شگفت آوری با شهروندانش، می نویسد. خواننده واقعا صدای مردم را می شنود. در Alastair MacLeod در جزیره: داستان های جمع آوری شده، Alastair MacLeod به عنوان مصمم به عنوان هر جغرافنده ممکن است، اما اگر چه این داستان است، خواننده معتقد است که داستان های او واقعی و بسیار شاعرانه از مردم و مکان هایی که او می دانست و دوست داشت. هنری شیشهی در گذر زمان در Ballymenone، داستان یک جامعه کوچک در ایرلند شمالی را شرح می دهد. همانند غربی، او به دقت به آنچه که مردم می گوید گوش می دهد، اما آنچه که بر آن تاکید می کند، کمتر واقعیت و داستان گرا است. Glassie، مانند MacLeod، نشان می دهد که چگونه تاریخ به راحتی می تواند تبدیل به داستان شود و چگونه داستان در نهایت تبدیل به یک افسانه می شود. داستان اساطیری تبدیل به یک تم از نویسنده ی روسی است که آندره Makine € ™ ثانیه عهد عتیق Français. مكين به خصوص با اينكه چگونه خاطرات در گفتن تحريف شده و چگونگي انتقال آنها به ديگران مي تواند جان هايشان را تغيير دهد، بسيار مشكل است. در طول این رمان، راوی، تکامل تفکر خود را در مورد داستان مادربزرگش در مورد جوانانش در فرانسه بازگو می کند. واکنش های او با علاقه ی پرشور به جزئیات داستان های او در حالی که کودک بود، به یک مطالعه ی خنک تر و بیشتر بالینی از همه چیز فرانسوی به عنوان یک نوجوان متفاوت بود و سپس به سمت رد ریشه های ریشه فرانسوی او به عنوان یک بالغ جوان قبل از چرخش مجدد به حالت اولیه وسواس در سن میانی که داستان اصلی در نهایت تبدیل به اسطوره شده است. یک نقطه عطف عمده زمانی اتفاق می افتد که او متوجه می شود که تاریخی که زنده نیست، که با شعر تزریق نشده است و صدای شرکت کنندگان، یک چیز مرده خشک است. مکین به وضوح به احترام روح حامی اصلی حافظه و عباراتی اشاره دارد که در آن شارلوت ویژگی مادربزرگ راوی زیبایی در این کتاب است. همراه با این معاینه منحصر به فرد از حافظه و مکان، Makine داستان دوم داستان اسرار خانواده و گزینه های وحشیانه ای که برای زنده ماندن در روسیه استالینیست لازم بود، می پردازد. به منظور موفقیت در ترکیب این دو تم، Makine اجازه می دهد تا عمل رمان را در اطراف دو نقطه جداگانه، پس از یک سری از مدارهای بیضوی اطراف این نقاط، گاهی اوقات نزدیک نزدیک شدن، اغلب پس از یک قوس گسترده دور از آن اما نزدیک تر به سوی دیگر، به طوری که خواننده تقریبا فراموش می کند که اولین نقطه وجود دارد. خیلی باهوش

مشاهده لینک اصلی
مادربزرگ بر روی یک بالکن با پوشش گل، با شعله های گرد و غبار سیبری سرد شده است، به نوه، راوی و نوه اش می گوید. اما او فقط هر مادربزرگ نیست، و نه فقط هر بار. مادر بزرگ یک زن فرانسوی است و این دهه 1960 در اتحاد جماهیر شوروی است. با این حال در آن بالکن، اتحاد جماهیر شوروی سابق ناپدید می شود و کودکان در واقعیت دیگری غرق می شوند - واقعیت خاطراتی از چیزها و دنیاهای گذشته. آنها به زبان فرانسوی صحبت می کنند و زبان، کلمات، بخشی از جادو، وسوسه ها برای احیای خلق و حافظه است. انتخاب حوادث بیشتر یا کمتر ذهنی است. دنباله های آنها عمدتا تحت تأثیر تمایلات تبدی ما بود که ما با سوالات تصادفی ما برای ما مقالهای دقیق داشتیم! زمان در آتلانتیس فقط یک زمانه ی شگفت انگیزی از حال حاضر را می دانست. \"در این حال حاضر، که هرگز نگذاشت، ما به یک بیسکویت آرام رفتیم، نامی که شارلوت از آن به یاد می آورد، به ما لبخند زد: Au Ratafia د Neuilly. â € œThis ratafia، â € او دقیق، â € œ patron آن را در dishes گردن زنجبیل نقره ای خدمت کرده است. @ ما کشف کردیم که غذا، بله، مصرف ساده غذا، می تواند تبدیل به یک تولید تئاتر، liturgy، هنر .... حقیقتا، ما شروع به از دست دادن سر ما: لوور؛ Le Cid در Comà © die Française؛ نمایندگان در قایق؛ و دنباله دار؛ و لوسترها، سقوط یکی پس از دیگری؛ و نایگارا از شراب؛ و آخرین آغوش رئیس جمهور است ... و قورباغه ها در خواب زمستانی خود را مختل می کنند! ما در برابر افرادی با تعداد زیادی از احساسات، نگرش ها و دیدگاه های افسانه ای، و همچنین نحوه صحبت کردن، ایجاد و دوست داشتن، مواجه بودیم. با توجه به تغییرات چشمگیر، تغییر، در حال حاضر، بدون تغییر فرانسه-آتلانتیس، شارلوت دیگر خاطرات خالی و این راوی تنها به طور غیر مستقیم یاد میگیرد، در حالی که والدینش و دوستان و بستگانش برای سیگار کشیدن و نوشیدن ودکا و صحبت از فرانسوی که تصمیم گرفتند تنها در سیبری زندگی کنند، صحبت می کنند. این داستان های تیره تر زمستانی، به روایت دیگری که در آن شارلوت برای زخم های جنگ بزرگ اهمیت می دهد، درهم آمیخته است؛ از طریق وحشت از قحطی در اتحاد جماهیر شوروی استالین زندگی می کند؛ گرسنگی مداوم با سوپ آبدار ساخته شده از گیاهان خشک شده یا چیزهای بدتر که شارلوت آن را می داند، اما درک نمی کند؛ آخرین قطار برای شرق در میان بمب گذاری های آلمان؛ و چمدان â € ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ فقط راوی و مادربزرگش به طور کامل از قطعات درخشان حافظه ظاهر می شوند و فقط شارلوت قابل قبول است. اما حس مکان ها و زمان های زنده، حتی در قطعات شکسته، مانند کراوبت های هنری Beaux-Art، با کارکنان شوروی که خواهان از بین بردن گذشته های ناپایدار هستند، از بالکن شارلوت خارج شدند. یکی از هروب ها در یک هزار قطعه در پیاده رو در زیر فرو می ریزد، اما دومین جفت آن در بستر دلفریب قرار می گیرد و توسط کودکان نجات و حفظ می شود. در بخش سوم کتاب، راوی وارد سن نوجوانی می شود و احساس می کند به نوعی بیگانه در وجود خود (به عنوان بسیاری از نوجوانان در زمان انجام). از آنجا که فرانسوی خود را از دست داده است، خودش را به طرف روسیه از هویت خود می کشد و به همین ترتیب تن و رکورد این کتاب حتی ساختار حکم را تغییر می دهد که برای یک زمان ساده تر و خطی تر می شود. به زندگی زندگی در سادگی خوشبختانه اقدامات منظم: تیراندازی، راهپیمایی در پرونده، خوردن ارزن کاشا از قلع ظروف آلومینیوم. اجازه دادن به خود را در یک حرکت جمعی هدایت شده توسط دیگران، توسط کسانی که می دانستند هدف عظیم، که سخاوتمندانه ما را از تمام بار مسئولیت، ما را روشن، شفاف، روشن روشن، انجام می شود. و پس از آن یک بحران، اولین برخورد بی دست و پا با یک دختر و راوی را از شر خشونت او فرار می کند - به سمت شارلوت می رود تا دوباره با بالون کنار بیاید، صحبت از شعر و پیدا کردن، در یک تابستان گذشته با او، یک مرکز آرام برای روحش. حتی در آن تابستان، لحظات وحشتناکی - صحنهیی است که در آن ما با یک گروه چهارگوشه مواجه میشویم. \"شارلوت به نظر میرسد هدیه ای برای یافتن و به دست آوردن صلح است. در حال حاضر در نهایت ما نام روایت را، Alyosha یاد می گیریم. در حضور Charlotteâ € \"همه در یک بار من را دیدم! یا اینکه من با تمام وجودم احساس کردم که کیهانی درخشان که این لحظه را پر از بازتاب های پر زرق و برق به لحظاتی دیگر که در گذشته در آن سکونت داشتم، به این ترتیب، این لحظات یک جهان منحصر به فرد، با ریتم خاص خود، خاص خود هوا و خورشید سیاره ای که در آن مرگ این زن با چشمان خاکستری بزرگ او غیر قابل تصور بود. »راستش من آرزو می کنم که کتاب آن تابستان به پایان برسد زیرا آلیشا بدون شارلوت شخص ساده ای نیست که با آن زندگی کند. - انعطاف پذیر، خود جذب، و اغلب ناسازگار است. در بخش چهارم کتاب، حدود 20 سال بعد، آلوشا در غرب، در لبه فقر و شاید دیوانگی زندگی می کند و راه خود را به پاریس می رساند. تنها لحظات شفاف او، از خاطرات شارلوت و زندگی پاریس او، و از امید به ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب وصیت نامه ی فرانسوی


 کتاب تار تاریکی
 کتاب فیروزخان
 کتاب مسواک مهم ترین چیزه‮‏‫
 کتاب در حال محو شدن
 کتاب برگزیده
 کتاب وان پیس: داستان ایس (2)