کتاب پیرامون اسارت بشری

اثر ویلیام سامرست موآم از انتشارات سمیر - مترجم: مهدی افشار-معروف ترین رمان ها

یکی از رمانهای بنیادین قرن بیستم، شاهکار W. Somerset Maugham از انسانی انسانی، یک تصویر مبهم از عشق نابهنگام را نشان می دهد. فیلیپ کری، یتیم حساس متولد شده با یک کلفت کوه، خود را در نیاز ناامید کننده از شور و الهام می یابد. او مطالعات خود را رها می کند، برای اولین بار به هايدلبرگ، و سپس به پاریس، جایی که او پرچم های جاه طلبی برای تبدیل شدن به یک هنرمند بزرگ است. با این وجود، ایده آلیسم جوان جوان فیلیپ، با روحیه و وفاداری و عدم تاثیر بر جهان، رو به رو می شود. پس از بازگشت به لندن برای مطالعه پزشکی، او به شدت با میلدر، یک پیشخدمت بدوی، تودوری مشتاق می شود و عاشقانه محکوم می شود که زندگی او را تغییر می دهد. بی تفاوتی که هنوز با احساس عمیق درهم می شکند، از انسانی انسانی کامل ترین بیانیه ای از اهمیت آزادی فیزیکی و روحانی - که تمایل دارد با صدای بلند تر از امروز به دست می آید، باقی مانده است.


خرید کتاب پیرامون اسارت بشری
جستجوی کتاب پیرامون اسارت بشری در گودریدز

معرفی کتاب پیرامون اسارت بشری از نگاه کاربران
â € œLife به نظر می رسید سردرگمی جدی است. مردان در اینجا و آنجا عجله داشتند، توسط نیروهایی که آنها نمی دانستند مورد ستایش قرار می گرفتند؛ و هدف از آن همه آنها را فرار کرد. آنها به نظر می رسید عجله فقط برای عجله به خاطر \"ثروت رمان در شخصیت های خود را\" بسیاری از همه نوع وجود دارد و سامرست مگام شخصیت های خود را با دقت روانشناختی دقیق تصویر می کند. از انسانی انسانی در زبان بسیار روشن نوشته شده است، لذا لذت بخش است که هر جمله ای را در کتاب بخواند. \"غیر قابل باور است که او عادت لذت بخش ترین در جهان را تشکیل می دهد، عادت خواندن: او نمی دانست که در نتیجه او بود خود را از همه ناراحتی های زندگی محافظت می کند؛ او هم نمی دانست که او برای خودش یک جهان غیر واقعی ایجاد می کند که دنیای واقعی هر روز را منبع ناامیدی تلخ می کند. \"سامرست مگاه قهرمان خود را از اوایل دوران کودکی به دوران بلوغ می برد و شخصیت اصلی او را از طریق همه بی نظمی ها هدایت می کند از زندگی: صعود و سقوط، رفاه و ناسازگاری، خستگی و اطمینان، عشق و نفرت و بیشتر. \"فیلیپ\" خود را به میل خود به تسلیم تسلیم نکرد. او می دانست که همه چیز انسان ها موقت است و بنابراین باید یک روز یا دیگر آن را متوقف کند. او به دنبال آن روز با آرزوی مشتاق بود. عشق مثل یک انگل در قلب او بود، تحریک یک موجود تنفر بر خون زندگی او. این امر او را به شدت جذب کرد تا بتواند از هیچ چیز لذتی نداشته باشد. این عشق عذاب بود و تلخی از آن تحت تعقیب قرار گرفت. او یک زندانی بود و برای آزادی آرزو داشت. عشق توانایی لذت های آسمانی را داشت، اما عشق به راحتی ممکن است به راحتی به یک شکنجه بد تبدیل شود.

مشاهده لینک اصلی
این بسیار راحت است که هدیه ای را که در آن پوچ بودن خود را سرگرم می کند، داشته باشید. (ص 350) شخصیت های زیبایی ناقص و ناخوشایندی که مگواه در «انحصار انسانی» ایجاد کرد! این کتاب به من سرعت داد و من عاشق راه رفتن در کنار فیلیپ کری، یک پسر متولد شده با یک کلفت و یتیم در سن نوجوانی، به عنوان او را به بزرگسالی تلاش کرد. هر شخصیتی که در این داستان است، یک بازیگر اصلی یا یک بازیگر کوچک، بسیار واقعی و خام است - آنها همه در شیوه های معتبر خود زندگی می کنند و نفرت انگیز هستند. پلیس با دایی و عمه دینی و عمه اش زندگی می کند و عمه می رود، او مبارزه می کند برای پیدا کردن یک حس خود و از طریق مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. این یک توهم است که جوانان خوشحال هستند، توهم کسانی که از دست داده اند (ص 109). عمو و عمه عمویش در چنین غم انگیزی نقاشی می کنند، فیلیپ آنها را تماشا می کند و می آموزد که بیشتر از زندگی بیاموزد. فیلیپ متوجه شد که آنها با زندگی زندگی می کردند، این دو نفر آرام کمی بودند: آنها متعلق به نسل گذشته بودند، و آنها منتظر صبر و حوصله، برای مرگ بودند؛ و او، در قدرت و جوانانش، برای هیجان و ماجراجویی، در زباله ها ترسید. آنها هیچ کاری نکردند و زمانی که آنها رفتند، درست مثل هرگز نبوده است (ص 181). او می گوید که او در وضعیت ثابت بحران هویت قرار دارد. او از دستیاری در یک شرکت حسابداری، به عنوان یک هنرمند در پاریس، برای بی خانمانی و گرسنگی در لندن، به عنوان یک دکتر ... به عنوان کسی که هنوز فکر می کند آنچه که او می خواهد زمانی که او رشد می کند، من را مربوط به عدم توانایی فیلیپس برای پیدا کردن جای خود در جهان است. حس خود را از هرگز متعلق به هرگز به اندازه کافی به اندازه کافی در طول زندگی او resonates. هنگامی که او در عشق می افتد، او این کار بسیار وحشتناک است. ملدرد یک شخصیت است که خیلی زشت و پر هرج و مرج است، بنابراین نفرت انگیز و معنی دارد، که من منتظر ظاهرش در طول کتاب بودم. عشق ناپذیر یک موضوع ثابت است - نورا را دوست دارد فیلیپ، اما فیلیپ را دوست میدلد، اما میدلت از فیلیپ نفرت دارد و دوست دارد گریفیث را که از میلویدت متنفر است. یک وبسایت شگفت انگیز از تراژدی است که فیلیپ قادر به فرار از آن نیست. او هر چند از عشق به عنوان یک طغیانی که یکی را گرفتار کرد، به طوری که همه جهان به نظر می رسد بهار به نظر می رسد، او منتظر به شادی عبرت انگیز بود؛ اما این شادی نیست؛ این یک گرسنگی روح بود، اشتیاق دردناک بود، آن را ترس و ترس بود، او تا به حال هرگز قبل از @ شناخته شده بود (ص.253). دوباره مجددا از Mildred و فیلیپ ناامید کننده است. او مانند یک دستگاه خودپرداز رفتار می کند و او را می گیرد. یک زن زشت را دوست داشتم که از نفرت نفرستاده و فیلیپ نیز ظاهرا همینطور بود. او نفرت داشت، نومید شد و دوستش داشت. (ص 274) این کتاب نفیس است. زیبا نوشته شده و زیبا و زنده است. جای تعجب نیست که پس از این واقعیت که این کتاب تقریبا به طور کامل به صورت خودآموز است، یاد بگیرند. مادر او در سن نوجوانی درگذشت و با یک عمو مذهبی زندگی می کرد، همانطور که فیلیپس بود. او برای مداخله سخنرانی در مدرسه طعنه زد، همانطور که فیلیپس به خاطر چاقوهایش دچار تردید شد. موهم گرایش های همجنسگرایانه ای داشت و بارها در این کتاب آشنایان کوچک و فشرده ای وجود داشت که فیلیپ به مردان می انداخت - گرچه ظریف بود. بینش هایی که می توان با فیلیپ مواهام را نشان داد، حیرت انگیز است - شرم، فقدان ارزش خود، سردرگمی. فیلیپ یاد می گیرد، همانطور که همه ما در نهایت باید زندگی کنیم که در حال حاضر زندگی می کنیم و قدردانی می کنیم. برای لذت بردن از چیزهای کوچک، برای پیدا کردن هدف در افرادی که دوست دارید و افرادی که شما را دوست دارند. این کتاب تاریک است تنهایی او. دردناک است. کاملا شگفت انگیز است

مشاهده لینک اصلی
وقتی کتاب خواندید، به نظر میرسد آن را فقط با چشمهایم بخوانم، اما در حال حاضر و در کنار یک متن، شاید تنها عبارتی است که برای من معنی دارد، و آن بخشی از من می شود.\nگاهی اوقات شما متخصص گوش و حلق و بینی هستید و گاهی اوقات همه چیز تاریک است. گاهی اوقات همه چیز در اطراف شما به نظر می رسد مضر و زشت است، و در عین حال زیبایی را در چیزی شبیه به برگ های مرطوب از یک درخت می بینید و خود را در خطوط رنگارنگ به هر تخته عرشه حیاط خلوت خود متصل می کنید. و شما به راستی این ایده فکر می کنید که زندگی نه زیبا و نه زشت است، اما فقط به همان روحیه پذیرفته شده است که تغییرات فصل ها را قبول می کند ... گاهی اوقات شما نمی دانید که تغییر زندگی چه خواهد کرد، اما شما می دانید این لحظات محوری به واکنش شما نسبت به این تغییرات بستگی دارد. بنابراین زمانی که لحظه ای اتفاق می افتد، مطمئن هستید که شادی به اندازه درد کمر درد است و شما در بالاتر از حوادث زندگی خود ایستاده اید؟ @ آیا شما همچون فیلیپ همچنان رشد می کنید، همچنان برای جلوگیری از زحمت هایی که مانع آنها می شوید، همچنان که شروع به اعتقاد بر این می کند که باران می افتد به طور یکسان بر روی عادلانه و ناعادلانه، و برای هیچ چیز وجود ندارد چرا و به همین علت؟ هنگامی که من از این کتاب فکر می کنم، آن را به برادران کراموزوف چند منظوره معادل می کنم، یک کتاب که به بررسی عواقب زندگی و اندیشه می پردازد، پیچیدگی های اخلاقی را بررسی می کند، کنجکاوی فکری را تحریک می کند و از عشق و انتخاب، از طریق یکی از شخصیت های نجیب زاده می پرسد. این کتاب در حال حاضر در کنار پایه های کلاسیک من، کنار کتاب هایی است که به وسیله روشن کردن معنای زندگی به من کمک کرد تا روحانی و فکری بهتری داشته باشم، مانند Count Monte Cristo؛ من خودم را به تجربیات شخصی خود متصل می کنم، با مراسم های برجسته ای که بخش هایی از اندیشه های عجیب و غریب من هستند سعی می کنم معنای زندگی مانند فیلیپ را بیاموزم، و به این ترتیب، به من برای جستجو برای زمان گمشده در پروستا یادآوری می کنم Swanns Way. از لحظه ای که فرزند فیلیپ در آغوش مادران مرگ خود در حالی که او را به آغوش او گرفت و پای خود را به لرزه در آورد، من می دانستم که فرد از او ممنون است. پس از فوری این وقایع رشد او از نوجوانی تا بزرگسال، غیرممکن بود که او را نپسندید، زیرا او شخصیتی است که بدترین منتقد خود است. فیلیپ می داند زمانی که او اشتباه است، کودکانه، خیلی حساس، متکبر، تنبل، بی قرار و یا افسرده است. از طریق سفر خود از هنرمند به حسابدار و سپس پزشکی، او با اشتباه جدایی ناپذیر زندگی حرفه ای مواجه می شود و متوجه می شود که مسیر زندگی اش بستگی به تصمیم های وی برای تمرکز و ادامه دادن دارد، حتی با وجود محدودیت هایی که وی به دلیل ناتوانی اش به وجود می آورد. رفت و آمد خود را از طریق وجدان و اعتقادات جالب توجه است، زیرا آن را با تصمیمات دشواری که در مراحل مختلف زندگی اش می سازد، درهم می آید. اگر چه من ناامید شدم به دنبال رابطه فاجعه آمیز خود با میلدرد و تماشا در حالی که او عشق به Norah را نفی کرد، من نیز با تجدید نهایی خود را در عشق و زندگی راضی شد. (نگاه کنید به اسپویلر) [و هنگامی که او مواجه شد تا تحمل جنون از رفتن به زندگی از اعتبار به یکی از فقر شدید، من از شجاعت او را تحسین حتی زمانی که او به تماشای رویاهای خود را به طور موقت از بین می رود. (پنهان کردن اسپویلر)] او دیدم که حقیقت را مانند چشمک های رعد و برق در یک شب تاریک و طوفانی که ممکن است یک رشته کوه ها را ببیند دیدم. او به نظر می رسید ببیند که یک مرد نباید زندگی خود را به شانس برساند، اما اراده او قدرتمند بود؛ او به نظر می رسید که کنترل خود را ممکن است به عنوان پرشور و فعال به عنوان تسلیم به شور؛ او به نظر می رسید که می بیند که زندگی درونی می تواند به همان اندازه متنوع و متنوع باشد، به عنوان غنی با تجربه، به عنوان زندگی کسی که قلمرو ها را فتح کرده و زمین های ناشناخته را کشف کرده است. گاهی اوقات وقتی که لحظات ابرقابل قضاوت ابرقهرمان، لحظه ای برای بی معنی بودن زندگی، همانطور که معنی آن را در نظر می گیریم، می تواند همه چیز مهم باشد. شاید ما سعادت را به درد می گوییم و در نظر بگیریم که جستجو پیوسته برای یک نفر بدون یک دیگر می تواند بی ثمر باشد. و همانطور که ما را متوقف می کنیم تا تخریب زندگی را در نظر بگیریم و گاهی اوقات در معرض غم و اندوه آن قرار گیریم، شاید هم به طور همزمان، ما نیز ظرفیت نفیس آن را برای زیبایی در نظر می گیریم و پیچیدگی هایمان را از آن لذت می بریم.

مشاهده لینک اصلی
از انسداد انسانی یک Bildungsroman است که اغلب شما را غرغر می بخشد و ذهنی هشدار می دهند آه نه! تنها به شما ضربه زدن به قدرت پیام و کمال پایان آن است. در طول کتاب 656 صفحه ای، شخصیت اصلی فیلیپ کری، یتیم یتیم زاده با یک کلاه کچل، چند بار اشتباه مرتکب می شود، عمدتا به این دلیل که او به سرش زده است که می خواهد زندگی یک قهرمان عاشقانه . او حرکت شغلی بی معنی را انجام می دهد، بی پروا پولی را صرف می کند که باید نجات یابد و با یک زن که بسیار شگفت انگیز است، خود را وسوسه می کند، حتی در اوج هیجان او، او را یک شلخته بدبخت می نامد. اما چنین عمیق وسوسه ی او و سخاوت عجیب و غریب است که او به خوبی به او می پردازد حتی زمانی که او به شدت او را مورد آزار و اذیت قرار می دهد، زیرا هی، شما هرگز نمی دانید - او ممکن است یک روز متوجه شود که همسایه بسیار بهتر از قوس با او دوست دارد که قطع شود و بنابراین او خود را به جهنم بدبختی های مازوخیز تبدیل می کند، تقریبا خود را در این فرایند خراب می کند، تنها برای پیدا کردن آن شادی از نوعی که هرگز هیچ تفکری جدی در درون او به دست نیاورده است، اگر تنها به این فکر می کند که آن را بپذیرد و اجازه دهد برو رویاهای دروغین و ایده آل هایی که او سال ها گرامی داشته است. بیشترین خودکفا از همه رمانهای سامرست موهام، «انسانی انسانی»، یک افسانه غالبا افسانه ای است اما همیشه چشمگیر از تحصیل مرد جوان خجالتی و آزار دهنده است که می خواهد خود را از چنگال وجود خود بیرون بکشد بدون درک دقیقی از این چنگال ها. پس از یک تحصیلات سخت و ناخوشایند، فیلیپ به دنبال آزادی، عاشقانه و ماجراهای در جهان هنر، ایده ها و ایده های خود می رود، نه این که بدانند چقدر خطرناک و گمراه کننده هستند و چگونه آنها را گمراه می کند. برای بسیاری از نیمه اول کتاب، فیلیپ، اسطوره ای است که تقریبا غیر قابل تقدیر است و تصمیمات بد و عشق وسواس به زن بدیهی وحشتناک، گاهی اوقات خواننده را خشمگین می کند. در نهایت سوم، با این حال، او درس های مهمی را می آموزد و با دوستان واقعی ملاقات می کند و با پایان دادن به کتاب، او آنقدر بهبود یافته است که شما واقعا خود را برای او ریشه داری می کنید، امید به جهنم، به رسمیت شناختن سلامت زندگی و همسر است که قرار گرفته اند قبل از او و قبول آنها. مگ ها سفر خود را به سمت آگاهی در جزئیات دقیق، به دنبال عمیق به روح فیلیپس، و همچنین چشم انداز بیرونی در مورد او را نقاشی می کند. او همچنین کار بزرگی انجام دادن کاراکترهای بزرگ شخصیت های ثانویه را انجام می دهد. بسیاری از آنها بیهوده، خودخواه و پرهیزکار هستند، اما این تنها به آه، نه می افزاید! کیفیت داستان. همانطور که برای پیام کتاب، که این است که زندگی معنای خاصی ندارد و بهتر است قبل از آنکه دشمن به دنبال آن بیفتد، این را قبول می کند، این در جزئیات با شکوه به ویژه در سومین نهایی کتاب فوق العاده به ارمغان می آورد، که بیشتر عمق نسبت به هر رمان دیگری که خواندید. با توجه به این که داستان کمی طول می کشد، نیمه اول کمی تیره تر می شود، اما ارزش آن برای فصل های نهایی است که بسیار پیچیده و واضح است، اما شما نمی توانید از آن لذت ببرید. من می دانم که من انجام دادم دو برابر. اگر می توانستم کتاب 4.5 ستاره را بنویسم، اما افسوس ...

مشاهده لینک اصلی
4.5 ستاره گاهی اوقات به نظر میرسد که اگر نویسنده بتواند خود را از کارش حفظ کند ممکن است بهتر باشد اگر او تا آنجا که ممکن است خودش را قرار دهد. - ویلیام سامرست موهام. در سال 1915 پس از یک موضوع فلسفی که ویلیام سامرست موهام در طی اولین رمانش در سال 1915 نوشته بود، این مکاشفه رمان semi-autobiographical است. فیلیپ کری، متولد با پای دلیلی جسورانه، در سن بسیار جوان یتیم شده است. او در خانه ای از عمه مظلومان، سفت و محکم، وانمود می کند که او خشمگین می شود، مطرح می شود. او به عنوان یک بالغ جوان و باهوش هوشمند و با تلاش ناموفق خود برای تبدیل شدن به یک هنرمند به شدت ناامید شده است. در نهایت، او سرانجام در یک کار پزشکی مشغول به کار می شود، در حالی که شفقت و توانایی او برای رفع درد بیمارانش طبیعی به نظر می رسد. او با یک پیشخدمت بدبخت، میلدر راجرز ملاقات می کند و در عشق می افتد. آنها از همان ابتدا، غیرقابل انکار نامناسب هستند - کاملا به یکدیگر ناسازگارند. روابط وسواس انگیز و غیر منطقی آنها، روابط عقب و جلو بر مبنای مکام ها، فلسفه ای از اسارت عاطفی @ و رمان های تمثال مرکزی عشق و اشتیاق است. موهام در کتاب خود اظهار داشت (او خود را به عنوان یک زندگینامه یا کتاب خاطرات نام نهاد). خلاصه کردن: @ من معتقدم که ما عروسک ها وحشیانه به رحمت سرنوشت بی رحم بودیم؛ و این که با قوانین بی رحمانه طبیعت محدود شد، ما محکوم به شرکت در مبارزه بی وقفه برای وجود با هیچ چیزی بودیم که انتظار داشتیم اما شکست اجتناب ناپذیر. من متوجه شدم که مردان توسط خودخواهی منتقل شده بودند، این عشق فقط طبیعت فریبکارانه کثیف بود که ما برای به دست آوردن این گونه به دست آوردیم و تصمیم گرفتم که هرچه مردان خود را هدف قرار می دادند فریب خوردند زیرا آنها برایشان غیرممکن بود فلسفه مکافات ماهیت اقدامات انسانی و انگیزه های زیربنایی اش را مورد پرسش قرار داد: اگر کسی انتخاب عمل را بر اساس اراده عقلانیش بر اساس آن انجام می دهد، اما توسط او کنترل می شود طبیعت بسیار متفاوت عمل می کند، و سپس اراده عقلی مستقل و آزاد نیست. او در اسارت روانشناختی است. غرایزش طبیعی شخصیت های موحش به طور مداوم توسط شور و شوق بی رحم رنج می برند. مثلا هنرمند شکست خورده فانی پائیز، که خود را به فیلیپ در پاریس متصل می کند، به نوعی وابسته به اشتیاق به نقاشی است. میل او ریشه عمیق و غرق است. مدرک های او را نادیده می گیرند و ارزیابی های کمبود مهارت او را تحقیر می کنند، او را به سطوح کینه و نفرت انگیز و نابودی خود می اندازد. ملودر به عنوان @ anemic @ توصیف می شود، زن که حتی جنبه ای جذاب نیست، توجهی که باعث می شود فیلیپس او را فریب دهد فرد. او احمق و معمول است - احساسات او اساسا اولیه هستند؛ به راحتی به مردانی تبدیل می شود که به اندازه خودشان دستکاری و غیر قابل کنترل هستند. برای یک مراقب، نگران، مرد آسیب پذیر و دوست داشتنی مانند فیلیپ، که او اغلب به عنوان یک مرد نجیب @ real، توصیف می کند، می تواند به سختی تحمل کند. او به نوعی نیز به اسارت خود وابسته است. پیوندهای شخصی فیلیپس واضح است، که از درک اولیه او درباره محدودیت های فیزیکی او - سرچشمه مانع آزادی روانیشان است. فیلیپ اعتقاد به مذهب است که آزادی حق را اعلام می کند؛ او متوجه می شود که او توانایی پیروزی در تمایل خود به نقاشی ندارد. او مزاحم Mildred را دوست دارد به رغم رفتار خسته او و ناتوانی او را به او را دوست دارم؛ او در هنگام یافتن کار از طرف باشگاه خود دچار فقر شدید می شود. تا زمانی که فیلیپ قدرت خود را بر آرزوهای محدود خود برساند، پیشرفتش به عنوان شخصیت رمان ها همچنان باقی می ماند. موهام به وضوح با فیلیپ و میلویدد رابطه ی خود را با او مطرح کرد، اگر چه اغلب اوقات بیش از حد تکراری است. فیلیپ به نظر می رسید دوباره و دوباره مجددا به دام افتاده و بدون تجربیات بد گذشته خود با این شیطان شیفته نمی شود. چند بار من به او فریاد زدم و می خواستم او را (به آرامی، البته) از ترس و وحشت فریاد بزنم. از انسداد انسانی خواندن فوق العاده است، آماده باشید به فیلیپ هولیر، اما در درس های بنیادی انسان دست ندهید. بسیار توصیه شده.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب پیرامون اسارت بشری


 کتاب ماجرای فوتبالیست شدن فرانتس
 کتاب مجموعه کتاب آویزدار داستان واره های احکام برای بچه ها (10جلدی)
 کتاب صدای شب
 کتاب تو خواب میکائیل هستی
 کتاب از بام تا بهشت
 کتاب ده داستان علیه فراموشی