کتاب کجا می ریم بابا؟

اثر ژان لویی فورنیه از انتشارات نگاه - مترجم: محمد جواد فیروزی-معروف ترین رمان ها

ژان لویی فورنی انتظار نداشت که یک کودک معلول داشته باشد. او قطعا انتظار داشت که دو نفر داشته باشد. اما این دقیقا همان چیزی است که به این طنزپرداز فرانسوی شبیه شده است و تلاش او برای زندگی و مقابله با متیو و توماس، که هر دو با چالش های فیزیکی و روانی بسیار ناهنجار روبرو هستند، موضوع این کتاب شجاعانه و دلهره آور است. Fournier به یاد می آورد که زندگی او تصور می شود با پسرانش - اما پسران او هرگز واقعا رشد نمی کنند، و او از دست دادن هر حافظه ای که او فکر می کند آن را مرسوم است.

اگرچه پدر اختصاص داده شده، او از عهده بررسی محدوده ی عشق خود خجالت نکشید، زمان های بی شماری که از سرخوردگی و ناامیدی و بدون تسلیم در چشم پر می شود. متیو و توماس به سختی می توانند ارتباط برقرار کنند و هر کدام به نوبه خود عبارات آموخته می شوند، مانند "کجا می رویم، بابا؟" (مورد علاقه در ماشین) در آنچه احساس می کند که Fournier یک حلقه ابدی است.

در کجا ما برویم، بابا؟ ، Fournier همه چیز را نشان می دهد و شاید هم قابل توجه ترین کیفیت آن باشد. او پشت یک ماسک کلیشه پنهان نمیشود، اما به تاریکی که با ناتوانی و نگرانیهای نادر از نور است، صدایی را میشنود. ژان لوئیس از طریق ضربهای کوتاه و قدرتمند، غم و اندوه خود را با بدبینی و طنز مدیریت می کند. برای والدین کودکان معلول، این کتاب برخی از امید را از شجاعت که باید هر روز به دست آورند، فرصتی برای گمراه کردن آنها، خنده در خود و حتی درک احساسات زشت خود احساس کنند. برای بقیه ما، این یک نگاه آشفته و دلهره آور به زندگی غیر قابل تصور است.


خرید کتاب کجا می ریم بابا؟
جستجوی کتاب کجا می ریم بابا؟ در گودریدز

معرفی کتاب کجا می ریم بابا؟ از نگاه کاربران
.این کتاب روایتها و دغدغه های زندگی واقعی پدریه که صاحب دو فرزند معلوله
روایتهای فورنیه گاهی ناراحت کننده س، گاهی به شوخی و مسخره گرفته شده و گاهی هم بی رحمانه... اما به هر حال صادقانه و روراست گفته شده


.کسانی هستند که معتقدند: اگرمن بودم، موقع تولد، مثل گربه سرشونو زیر آب میکردم@
.اینجور آدمها یک ذره قدرت تخیل ندارند
.به خوبی معلوم است که هرگز سرِ گربه ای را زیر آب نکرده اند

.یک عده دیگر هم هستند که معتقدند: بچه معلول یک هدیه الهی ست
.معمولا اینهاکسانی هستند که خودشان بچه معلول ندارند

:وقتی که این هدیه را دریافت میکنی، سر به سمت آسمان بگیری و بگویی
!وای
،چرا زحمت کشیدین
@ ...اصلا راضی به زحمتتون نبودیم


به لطف شماها من در مقایسه با والدین بچه های طبیعی از مزایای بیشتری برخوردار بوده ام . نه گاهی دغدغه ی خاطر درس و مشق و تحصیلاتتان را داشته ام و نه هیچوقت دلواپس موقعیت شغلی تان بوده ام
.ما هرگز تردید و دودلی بین انتخاب مسیرعلمی یا مسیر ادبی برای شما نداشته ایم
.نگران اینکه بعدها چه کاره می شوید نبوده ایم
:خیلی زود فهمیدیم چه کاره خواهیدشد
@ .هیچ کاره


مشاهده لینک اصلی
ابتدا به این کتاب 4 ستاره داده بودم. اما تا به حال به هیچ کتابی آن قدر رجوع دوباره نکرده ام که به این کتاب و این یعنی، این کتاب جزو بهترین کتاب هایی است که خوانده ام.

برای بار دوم خواندنش را تمام کردم. چند جا دیده ام که می گویند کتاب را باید حداقل دوبار خواند. بگذریم. کتابی است با طنزی قوی که شاید یکی از قوی ترین ها بوده که تا به حال خوانده ام، طنزی تلخ، بسیار تلخ و گزنده.
گاهی می گفتم این نویسنده چطور خجالت نمی کشد و با چنین موضوعی این گونه شوخی می کند. ژان لویی فورنیه کمدین فرانسوی در زندگی واقعی خود دو بچه معلول داشت (دارد) و در این کتاب که به قول خودش برای بچه ها نوشته تا فقط اسمی نباشند روی کارت معلولیت در 89 قطعه کوتاه (160 صفحه) بخشی از زندگی خود را به اشتراک می گذارد، آن هم با زبان طنز. طنزی که گاهی آدم به اشتباه می افتد باید بخندد یا خندیدن دور از ادب است. بار اول که کتاب را خواندم، واقعا بعضی جاها بر لبم لبخند می می نشست، گرچه بیشتر تلخند بود تا لبخند.
بار دوم اما بیشتر متاثر می شدم. پشت این نوشته ها حجم عظیمی از درد نهفته است، دردی که شاید فقط با تجربه لمس شود، دردی که آدم نمی داند چگونه باید با آن روبرو شود. به قول خود فورنیه بسیاری همان طوری به این مسئله نگاه می کنند که به آخر دنیا نگاه می کنند و باز هم به قول خودش دنیا برای فورنیه دو بار به آخر رسیده.
نمی دانم شما به این موضوع فکر کرده اید یا نه، من چندین بار فکر کرده ام. در اقوام هم بچه معلول، البته در سطح پایین تر و صرفا جسمی، داریم و از نزدیک زندگی با او را تجربه کرده ام. گاهی اینقدر اعصابت خرد می شود که نمی دانی به آن بچه بد و بیراه بگویی، به خودت، به زندگی، به خدا.... وقتی رنج مادرش را می بینی، وقتی نگاه منتظر خود آن بچه را می بینی، انگاری دنیا برایت تنگ می شود.
چندین بار به این فکر کرده ام که اگر من معلول بودم یا بچه معلول داشتم چکار می کردم، هیچ وقت این گونه افکارم به انتها نرسید چون می ترسم، نمی دانم آیا ظرفیت پذیرش این موضوع را دارم یا نه، یا بهتر بگویم می دانم که ندارم.
یک نفر تعبیر خیلی جالبی درباره کتاب دارد، درباره کتاب نوشته بود نگاهی زنده به معضل شر. تعبیر بسیار زیبایی است. آدم نمی داند آیا باید به خدا بنالد، آن را هدیه الهی بداند، صبر کند، بزند به سیم آخر، نمی داند.
کتاب به شدت صادقانه است و همین صداقت جاهایی خیلی تلخ است، آدم می گوید آخر مگر چنین موضوعی برای شوخی است. اما خودش در یکی دو جا جواب می دهد، مخصوصا قطعه آخر که فوق العاده است.
بسیاری از قول های این کتاب را علامت زده ام، اما فقط یکی را می آورم:
من برای بچه ها کارتون ساختم، اما بچه های خودم آنها را ندیدند. برایشان کتاب نوشتم، اما مال من آن ها را نخواندند.

ضمنا من نسخه الکترونیکی را در فیدیبو خریدم که ارزان هم هست.

مشاهده لینک اصلی
Naº¿u NHA nhAe درجه »درجه در نانوگرم ngÆ gA¬» من شکستن »¥ NA» ¯ صفحه NA Y، wherearewegoingmum.monsite-orange.fr، nA³i SA »± thaºt، thA¬ توسط» 'ñ NA Y نه برای شکستن گره در شبکه، این یک پدر خوب است من عاشق تو هستم، تو را دوست دارم و تو را دوست دارم من نمی دانم شما با من و دو پسر عموی خود صحبت می کنید. من نمی دانم چه باید بگویم مهم این است که به یاد داشته باشید که این دو راه برای خواب دو پسر است. دو نفر از آنها در معرض خطر خوابیدن و همسرشان هستند. درست مانند سبزیجات و میوه ها و سبزیجات، از دست دادن وزن آسان است. لطفا دریغ نکنید با من تماس بگیرید، من خوشحال خواهم شد که به شما کمک کند. تحقیر

مشاهده لینک اصلی
تمام راه خانه این لباس زیبا است که می تواند در هر زمان از روز استفاده شود. این بزرگترین و محبوب ترین جامعه علمی و فن آوری در جهان است. ما به سختی می توانیم حقیقت را بیاموزیم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب کجا می ریم بابا؟


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن