کتاب گزارش یک مرگ

اثر گابریل گارسیا مارکز از انتشارات مرکز - مترجم: لیلی گلستان-معروف ترین رمان ها

کتاب حاضر، چندان‌که از نامش پیداست گزارش یک مرگ است! یا به عبارتی، گزارش قتل جوانی سرمایه‌دار و دورگه به نام «سانتیاگو». اما نکته این است که این کتاب نه یک کتاب پلیسی و کارگاهی به‌حساب می‌آید و نه حتی روند داستان به‌گونه‌ای است که بخواهد کنجکاوی مخاطب را در مورد چگونگی وقوع قتل برانگیزد، چراکه تقریبا روایت داستان روندی معکوس دارد و در همان آغاز تقریبا ما متوجه می‌شویم که چه اتفاقی رخ داده؛ اما درعین‌حال نویسنده با رفت و برگشتی متناوب بین گذشته و حال، و روایت ظریف و دقیق ماجرا از زبان اهالی دهکده، ما را دچار حیرتی عمیق و درعین‌حال باورپذیر می‌کند؛ چراکه طی داستان ما متوجه می‌شویم که گویا هرگز مرگ این‌چنین خود را از پیش اعلام نکرده بود.


خرید کتاب گزارش یک مرگ
جستجوی کتاب گزارش یک مرگ در گودریدز

معرفی کتاب گزارش یک مرگ از نگاه کاربران
\"هرگز مرگ پیشتر نبوده است.\" هرچند که رئالیسم جادویی که نویسندگان مانند مارکز استفاده می کنند برای بازسازی گذشته ملت هایشان در یک دنیای پس از اعمال ستراتیژی از طریق تعریف دوباره آنچه که «واقعی» است، یکی دیگر از آثار او، هنوز بخش زیادی از این رمان (یا رمان؟) همراه با یک دستگاه دیگر، یعنی نوشتن روزنامه نگاری است، که او به منظور اجازه دادن به راوی خود به رسیدن به نوعی کاترزیس، کار می کند. ایجاد یک فضای استانی یا منطقه ای نیز یکی از جنبه های مهم این ادبیات پس از كولونیاست كه به خواننده كمك می كند تا حوادث خاصی را به نحو خاصی درك كنند و ماركز استاد این كار است. مارکز، همچنان یک جهانگردی است، و همه چیز منطقه ای نیز جهانی است، حداقل در حوزه گفتمان های پست مدرن. با توجه به یک روایت خطی، داستان، ایجاد یک داستان روحانی از حوادثی که در اطراف یک جرم اتفاق می افتد، هرچند ظاهرا تحقیقی است، گفته شده است که چیز جدیدی را پیدا نکند، اما شاید برای راوی، کشف کردن آن را به نوعی بسته شدن، چیزی است شاید از اکثر متون پس از کلونیا صحبت شود. بیست و هفت سال پس از جرم، روایتگر برخی از شخصیت ها را بازبینی می کند تا از آنچه که ممکن است در رابطه با قتل سانتایوای نصر صورت بگیرد، از آنها استفاده می کند، اما تنها خاطراتی که شخصیت ها غیر استاتیک و بی نظیر هستند و ناکارآمدی خاطرات برای بازپس گرفتن حادثه گذشته در شرایط ثابت و یک چشم انداز واحد نمادی از رشته های چندگانه هر رویداد در تاریخ های پساهنگاری است. در متون تکالیف، عمومی و خصوصی نمی توانند جدا شوند؛ بنابراین، همانطور که بازنویسی قتل برای راوی برای دستیابی به برخی از تعطیلات است، همچنین با ایجاد قتل سنای سعیدی ناصر به عنوان یک عکاسی عمومی که کل جامعه نقش یک راه را ایفا می کند برای اختصاص دادن مسئولیت به کل جامعه. رمان کوتاه، هر چند که ممکن است، در داخل آن را بسیار بیشتر درک کند. ایده تراژدی به عنوان یک عنصر اجتناب ناپذیر و غیرقابل انکار در زندگی پس از کولونیا و بومی معرفی شده است و به نظر می رسد بعضی از تأکید بر زندگی عرب به ویژه در معرض قرار گرفته است. هر شخصیت بازگو کننده های مختلف قتل و نظرات مختلف خود در مورد قتل، آگاهی جامعه تقسیم شده به ویژه شخصیت های زن را نشان می دهد. سرنوشت زنان نیز، در سرنوشت آنجلا ویاکاریو نماد ظاهر مرکزی است، و اهمیت دادن به افتخار و بکارت زن، به نظر می رسد که نشان می دهد که میزان آینده او بستگی به این دارد. Marquez، هرگز نتوانست تصمیم بگیرد که آیا سانتیاگو ناصر بطور واقعی آنجلا را بکارت می گیرد یا خیر، مارکز نشان می دهد که احتمالا جرم در واقع یک نتیجه از پیش تعطیلات علیه اعراب است، و در تصویر بزرگتر، همچنین باز بودن غیرعادی برای پست مدرن و پست سلطنتی گفتگوها. من کاملا مطمئن هستم که خیلی زود از دست رفته ام، اما این کار درست است، زیرا بازبینی مارکز آسان نیست، و اگر من بتوانم ادامه دهم، ممکن است شروع به نوشتن مقاله دانشگاهی کنم. بنابراین، من اینجا نتیجه می کنم. این مارکز مورد علاقه من نیست، اما من فکر نمی کنم چیزی باشد که مارکز نوشته باشد.

مشاهده لینک اصلی
@ - آنها من را کشتند، دختر Wene @ اولین تجربه من با گابریل GarcÃa مارهکس دقیقا با \"Cem Anos de Solà £ o\" بود. با هر کتاب و یا حتی جمله ای که از آن خواندم، تنها می توانم ببینم که وقتی شاهد آن بودم، آماده خواندن این شاهکار نبودم. من آن را دوست نداشتم، به عشق سورئالیسم آمریکای جنوبی افتادم که بسیار زیبایی را به کارهای این نویسنده چاپ می کند. در آن زمان کسی که با پروفسور نویسنده Goodreads مرا دید، به من گفت، در خصوصی، به من گفت، که تنها می تواند نوشتن poo اگر او 1 ستاره را به شاهکار Gabo اختصاص داد. در آن زمان من این آشکار را آشكار كردم: من خودم را شناسایی نمی كردم، من آن را دوست نداشتم. طبقه بندی یک اثر هنری همیشه مانیفست ادراک و نه تقریب یک حقیقت مطلق است. حقایق مطلق در مورد هنر وجود ندارد، اما حقیقت غیر قابل کنترل وجود دارد. و این غیر قابل انکار است که نوبل کلمبیایتی سابق ضد تاریخ است. بحث های زیادی در این زمینه وجود دارد که شبکه های اجتماعی آن را با کیفیت کار / طعم و مزه شخصی خوانندگان مطرح می کنند. من این را می گویم: اگر شما می خواهید روح یک کتاب، کیفیت انسانی خود را ارزیابی کنید، به خوانندگان نگاه کنید. چه کسی آن را خواند؟ چه کسی آن را دوست دارد؟ و سپس نتیجه گیری خود را رسم کنید. از آنجا که من کلمه \"poo\" را از بالا استفاده کردم، دوباره آن را فراخوانی خواهم کرد: امروزه بسیاری از نوشته ها نوشته شده است. یک فرقه از @ @ @ @: کلمات گرانبها، گلبرگ، clichà ©، شوخی ساده، تلاش برای ایجاد یک تکانان در انتهای ایده وجود دارد که اکثر اوقات من را تشویق می کند؟ چین و چروک پیشانی. چه جهنم ... محتوا کجاست؟ داستانپردازان کجا هستند؟ به نظر من، به نظر من، جایی که آنها می روند: او گوش می دهد. پشت درها، در گوشه ها، در کوچه ها. این نوع سیگار در دهان شما در دو جدول از شما، در صبحانه است. تظاهر به خواندن روزنامه در حالی که شما با همسایه در ایستگاه اتوبوس صحبت می کنید. از طریق پنجره مترو به هنگام صحبت در تلفن صحبت می کنید. این بچه ای است که شما به عنوان استدلال می کنید، در خانه و پنجره های باز، مطمئن باشید که هیچ کس شما را نمی شنود. و سپس آن را برای خود ذخیره کنید، یا برای یک قلم و پشت یک مهره برای اشاره آن را اجرا کنید. او کسی است که از دستگاه عکاسی یا قلمرو خارج می شود و یا کلمات خود را با سرعت به آنها واگذار می کند، تا نتواند خرج کردن روح صحبت شده شما را از دست بدهد. از آنچه که با طبیعت به شما می آید، و گابریل گارسا مورسک یک ناظر متولد است. گفتگوها ناراحت هستند، آنها قابل لمس هستند. آنها در میان خنده های خنده دار شخصیت ها، لب های ترک خورده، دندان های شکستهشان، سینوس ها و سرماخوردگی هایشان، به ما می آیند. انسان یک روح استخراج کننده است، و او فقط نیاز به نیمی از دوجین صفحه برای گفتن یک داستان قبل از سقوط به تکرار. کرونیکل مرگ اعلام شده دارای نسخه 107 صفحه ای است که در آن من آن را خواندم و از یک ثروت ادبی غیرقابل انکار (یک حقیقت غیرقابل کنترل) است. سانتیاگو نصر محکوم است، همه می دانند. اما انگیزه های انسانی، ضعف های آنها، اعتقادات شخصی آنها وجود دارد، آنها اکنون حاضر به کشتن پسر هستند. \"اما آیا تا به حال؟\" و دانش گسترده خود را از جوهر مردم که او و گذشته است که هم کمون. نیروی سنت، که در شرایط خاص ما را تقویت می کند و در دیگران ما را تسخیر می کند، قاتل است که نمی خواهد کشتن کند اما آن را متعهد می داند، افرادی که دلایل را درک می کنند و هنوز بنابراین من به گل ها می روم. من بیابان می مانم (من الان از الگارو آمده ام) تا آن را بخوانم. \"عشق در تایمز از وبا\" و در حال حاضر این معجزه فوق العاده من را در هشدار برای آنچه که من از دست داده است. من امیدوارم که با شدت بیشتری به عنوان من انجام گیرند. A 5 ***** در ریاضی مطلق از این تعداد بی نهایت.

مشاهده لینک اصلی
سانتیاگو ناصر یک زندگی آرام را به عنوان پسر بزرگ یک عرب در یک روستای کوچک کارائیب زندگی می کند. زندگی اش را تغییر زمانی که دختر که ادعا بکارت خود را، à © سرقت از روز به شب های بایاردو سان Román، مرد ثروتمندی است که inúmeras زمین در esperança بازدید برای پیدا کردن زن مناسب برای ازدواج گرفت. پورا © متر در núpcias شب، بایاردو می یابد که آنجلا ویکاریو، عروسی خود را، انجام £ © A به علاوه باکره و از آن لحظه سانتیاگو است آن ساعت شمارش ATA © سپیده دم روز بعد. برادران دوقلو آنجلا Vicario در حال انتظار برای سانتیاگو با دو چاقو در کمر ... در بسیاری از صفحات انتظار خواننده افزایش می یابد به ارتفاع طرح، لحظه ای که ما می دانیم همانطور که مرگ سانتیاگو اتفاق افتاد - یک اسپویلر که GGM ما را نجات نداد، و نه در عنوان این نشانه. ما می دانیم آنچه بدون شک اتفاق خواهد افتاد، اما به عنوان اغلب اتفاق می افتد، ما یک معجزه برای تغییر inalterável (به عنوان اتفاق می افتد به ما زمانی که ما یک فیلم برای بار دوم را ببینید) و در این صفحه esperança ATA à © última زندگی امیدوارم. این داستان همچنین خوانندگان را به کاراکترهای ثانویه و به ظاهر غیرقطعی نگه می دارد. GarcÃa Márquez گزارشی از چگونگی مرگ سانتیاگو ناصر زندگی هر تحت تاثیر قرار می دهد و ما در درک چگونگی مرگ braços خود را به همه مردم آن جامعه کوچک گسترش یافته است. Ninguà © متر از آن احساس دست نخورده و à © این واقعیت با ارزش ترین livro.Mais یک بار، گابریل GarcÃa Márquez مطابقت دارد à انتظارات و será من، احتمالا برای همیشه، favorito.PS من نویسنده: وجود یک تخم مرغ عید پاک در کتاب. چه کسی صد سال حبس خوانده است!

مشاهده لینک اصلی
هر بار که من بیشتر متقاعد شده ام که نویسندگان خاصی هستند که آثارشان فقط باید زمانی بخوانیم که سن خاصی داشته باشد یا بلوغ داشته باشیم. من 15 بود که من اولین کتاب من گابریل گارسیا Márquez به عنوان خوانده شده - خاطرات Hookers غمگین من - و من اعتراف می کند £ پیدا شده است این کتاب هر چیزی extraordinário و £ هیچ چیز در آن وجود دارد ساخته شده است که من می خواهم به تماس برای خواندن چیزی از این نویسنده. البته، احتمالا یکی در £ بهترین کتاب برای começar بود و تا زمانی که من دیدم این £ ediçà Crónica د UNA Muerte Anunciada فکر می شود بهترین فرصت برای قرار دادن که چاپ اول OA £ داستان à © به سادگی شگفت انگیز بود! این شگفت انگیز بود که چگونه نویسنده موفق به ایجاد یک داستان به عنوان غنی به عنوان این یکی از یک رویداد واحد. من فکر نکردم که داستان اینقدر سریع بود و خیلی پویایی داشت. من خیلی صادقانه فکر کردم که این چیزی بود که کشف شد و گفتگوها زیاد نبود، خواندن خسته کننده تر می شد، اما خوشبختانه این مورد نبود. من واقعا دوست داشت که چگونه داستان است به اعتراف و نورد به پایان رسید توسط بار مطالعه شده است سریع آن را بیش از کاملا espera.Gostei várias چگونه شخصیت در تاریخ معرفی شدند و چگونه آنها به کار گرفته بود و / یا پیش بینی غم انگیز که نزدیک بود. البته این کتاب نسبتا کوتاه بود که نشان می داد رشد و پیشرفت بیشتر کاراکترها زیاد نیست، اما آنهایی که ایستادگی می کنند، در حافظه پاره می شوند. من همچنین راز کوچکی را دوست داشتم که کل داستان را به همراه داشت و این واقعیت که برخی از مسائل باز شد؛ تقریبا چنین تصور کردیم که ما افسانه ای خوانده ایم و در همه چیز اتفاق می افتد چیزی غیر واقعی است. به طور خلاصه، من واقعا از کتاب لذت بردم و در سبک گابریل گارسا مارکز، تسلیم شدم. احتمال دارد که این کتاب را دوباره بخوانم چون من این ایده را درک کردم که برخی از نمادگرایی ها ارزش آنرا دارند. بنابراین دوباره خواندن فرصتی عالی برای از دست دادن دوباره در این نشانه خواهد بود.

مشاهده لینک اصلی
من به طور معمول مرور طولانی این کتاب را نمی کنم. اجازه ندهید بررسی چهار ستاره شما را فریب دهد - من کتاب را دوست داشتم. و من فکر می کنم این مقدمه خوبی برای مارکیز است به این دلیل ساده که خیلی کوتاهتر از آن است و زبان خیلی بیشتر از 100 سال تنهایی در دسترس است. با این حال، به این دلایل، همچنین نمیتواند به صعود 100 سال سحر و جادو برسد (یک کتاب که امسال امسال امیدوارم دوباره خواند). به هر دلیلی، این قسمت از کتاب با من باقی ماند: خیلی بعدا، در طی یک دوره نامعلوم وقتی سعی کردم چیزی از خودم را با فروش دانشنامه های پزشکی و کتاب های پزشکی در شهرهای گوجریا بخوانم، به احتمال زیاد، تا آنجا که آنجا بودم روستای مرگ هند در پنجره ای از خانه ای که با دریای مواجه شد، ماشین در طلوع خورشید در همان روز، نیمه ای از زنانه بود، با عینک های فولادی و موهای خاکستری زرد رنگ و بالای سر او قفس با قناری که آواز خواندن را متوقف نکرد. وقتی که من آن را در چارچوب روحانی پنجره دیدم دیدم، باور نداشتم که زن آن فردی بود که فکر میکردم، زیرا نمی توانستم خودم را بپذیرم که زندگی را خیلی مشابه با ادبیات بد بدانم. اما او بود: آنجلا ویکتوریا، بیست و سه سال بعد از نمایش درام. @ (صفحه 89). شاید من آن را دوست داشتم زیرا به نظر می رسد که هر بار در زندگی من دارای @ ناشناس دوره @ احساس به آن. من نیز احساسات را دوست داشتم که زندگی اغلب شباهت به ادبیات بد دارد. من صادقانه می شوم، اغلب متوجه می شوم که زندگی نمی کند، لزوما بسیار مشابه ادبیات بد است که مردم سعی می کنند آن را در جعبه هایی از فیلم های تلویزیونی بد قرار دهند. ادبیات بد می تواند بهبود یافته از کلیشه های تلویزیونی باشد. در هر حال، من این بررسی را در یک دوره نامعلوم نوشتن می کنم زمانی که سعی می کنم چیزی درباره خودم را با نوشتن بررسی های مربوط به کتاب هایی که پیش از این باید بخوانم، درک کنم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گزارش یک مرگ


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن