کتاب گفتگو در کاتدرال

اثر ماریو وارگاس یوسا از انتشارات لوح فکر - مترجم: عبدالله کوثری-معروف ترین رمان ها

مکالمه در کلیسای جامع در 1950s پرو در دوران دیکتاتوری مانوئل اودریا رخ می دهد. بیش از آبجو و دریایی از کلمات آزادانه گفتگو، گفت و گو بین دو نفر، سانتیاگو و Ambrosia جریان است، که از زندگی عذاب خود و از تخریب و تخریب کلی است که به آرامی بر شهر خود را در حال صحبت است. ماریو وارگاس لوسا از طریق یک وب پیچیده اسرار و ارجاعات تاریخی، مکانیسم های ذهنی و اخلاقی را که حکومت قدرت و مردم پشت سر آن را کنترل می کند، تحلیل می کند.


خرید کتاب گفتگو در کاتدرال
جستجوی کتاب گفتگو در کاتدرال در گودریدز

معرفی کتاب گفتگو در کاتدرال از نگاه کاربران
یکی از بهترین کتابهایی که خونده م. گفتگوهای لایه ای که درست در جایی که داری کلافه میشوی بهت نشانه خوب می دهند و براحتی تو را تا آخر کتاب می کشانند.
این ها را درباره کتاب در محفل کتابخوانی نوشته بودم

کتاب خیلی خشن شروع می شود. فضای کثیف و فضای سگی شهر را می توانی بخوبی حس کنی. روزنامه نگاری که بعدن می فهمی که می توانسته یک مرفه نشین باشد گفتگویی را آغاز می کند با راننده و خدمتکارشان که این روزها برای کمی پول سگ ها را داخل گونی با چند ضربه چوب می کشد. و جالب اینجاست که این گفتگو را چقدر دوست می دارد .
گفتگوهای پیچیده که شروع می شود اصولن باید از دست نویسنده حرص بخوری که چرا اینقدر سخت و پیچیده نوشته ولی تا میخوای که شروع کنی به غر زدن به تو نشانه ای داده می شود که امیدوارت می کند که داری داستان را می فهمی. بعدترها ممکن است بفهمی که در واقع نفهمیده بودی ولی این امید گاه به گاه و این روشنایی هایی که بعد از هر چند خط، یا پاراگراف یا چند صفحه گذاشته شده اوج هنر یوساست. هرچه فکر می کنم نمی شد از این پیچیده تر متن را نوشت ولی کسی را حرص نداد. زمان و آدم ها و مکان ها و همه چیز درهم است و تو لذت می بری از خواندن.
هنر اینجاست که این پیچیدگی ها هم انگاری به هم ربط دارند. یعنی دو یا سه گفتگوی همزمان یا رخدادهای که اتفاق می افتند که در اکثر مواقع کاملن درآن زمان و مکان نسبت به هم مجرند همواره رابطه ای دارند که از جنس فضای گفتگوست و این تو را نگه می دارد که گیج نشوی.
یوسا بخوبی در این کتاب جامعه ش را تصویر کرده. از همه بخش ها و آدم ها داستانی داری که هر کدام بالقوه بسیار جذاب و خواندنی ند. برای من گاهی این همه تصادف و بافته شدن آدم ها و رسدینشان به هم توی ذوق می زد ولی هیچگاه برایم غیر قابل باور نشد.
از همه قشرها داستانی داریم. خدمتکاران، طبقه مرفه، جوانان دانشگاهی، لایه های حکومتی، عوام و حرکات سیاسی آنها، خواص و رابطه های خاص آن ها، زنان و مردان درگیر مخدر و س ک س و هر آنجه که شاید در جامعه ای لازم باشد که در کنار هم آورده شود تا بتوان تصویری از آن کلیت جامعه دید
این که هر کدام از آنها چطور فکر می کنند. در جایگاه خود چگونه رفتار می کنند. از دیکتاتور ترین شان تا مظلوم ترین و تو سری خور ترین شان لحظاتی دارند که باور نکردنی ست.
فصل آخر فصل جالبی بود. حس می کنی که گره هایی برایت باز شده، بعد که بهش فکر می کنی می بینم که نه . اونقدری هم گره گشایی نشده. به همه موارد و موضوعات قبلن اشاره شده بود. ولی فصل آخر ، آن گفتگوهای کتا و آمبروسیو عالی ست. آن حرفهای بی پرده آن ها با هم. اینکه آدم ها در جایگاه های برابر چقدر راحت حرف می زنند، حرف می شنوند و دلیلی برای فرار از واقعیت وجود ندارد.
بعد به فرم و محتوای داستان فکر می کنم. آدم وقتی دارد یادش می آید از هر جایی به هر جایی می پرد. ذهن فعال آدمی از هر نشانه ای خاطره ای می سازد یا به یاد می آورد. و الان که فکر می کنم می بینم که آدم می تواند براحتی در خصوص گفتگوی دو دوست قدیمی در یک کافه برای دو ساعت کتابی با این حجم بنویسد. فکر می کنم که ما در گفتگوهامان و در خاطره بازی هایمان با دوستان همینقدر اطلاعات و خاطرات چند لایه منقل می کنیم. و الان می ترسم از این همه خاطره.
صحنه ای که سانتیاگو دقیقن جزییات چگونگی رسیدن خبر مرگ پدر را به یاد می آورد برایم آشناست و چقدر خوب توصیف شده. ساده و واقعی. که برخی لحظات زندگی با همه جزییات هیچگاه از ذهن پاک نخواهند شد.
و سوالی که در ذهنم است: یوسا می خواسته از آن دیکتاتورمآبان پرو انتقام بگیرد که اصلی ترین هایشان را این همه درگیر موضوعاتی کرده که از نظر بیشتر جامعه انحراف و فساد شدید محسوب می شوند؟ با خودم فکر می کنم که دن فرمین را همانجوری هم که بود دوست نداشتم. چرا باید آنقدر جلوی ما تحقیر می شد؟ و الان فکر می کنم تحقیر شده یا من هم دلم برایش می سوزد؟
و البته آمبروسیو. شخصیت پردازی عالی. از آن گفتگوی آخرش با کتا روی سطح کاغذ خشمش را حس می کردم. آن قدر که این شخصیت را شاید حس کرده بودم. چقدر نچسب و دوست نداشتنی ولی واقعی بود.
دلم برای آمالیا سوخت . عشق های ناپایدار و جهل که چقدر دردناک است. غرور و کله شقی سانتیاگو و خطوط قرمز احمقانه خانواده ها که جای هر احساس ارزشمندی را گرفته.
عشق دانشجویی و عشق ساده محلی . زندگی باج گیران و باج خوران و مزدوران حکومتی. چقدر تصویر از این کتاب در ذهنم مانده.
و همه این ها دلیلی ست که باید دوباره بخوانمش .


مشاهده لینک اصلی
خيلي خوب بود
كتاب خيلي پيچ در پيچ و خيلي شخصيت داره
نميشه گفت شخصيت اصلي زاواليتا هستش يا دن فرمين
داستان ي خط مستقيم نيست دائم در حال تغيير زمانه
دائم فلش بك به گذشته داره
جالبه !تو اين كتاب اصن نويسنده در مورد زمان حال حرف نميزنه
فقط گذشته وگذشته گذشته
گفتگو در يك كافه شروع ميشه و تمام اين ٧٠٠ صفحه بين دو نفره كه بعد از مدتي همديگه رو ديدن و دارند با هم صحبت ميكنند،تا ١٠٠ صفحه اول گيج گيج فقط كتاب و خوندم تا روند داستان و شخصيت ها دستم اومد
تو ٢٠ صفحه آخر دوباره برگشتم تو همان كافه و گفتگو بين اين دو نفر تمام شد
خلاصه كتاب گفتگو در كاتدرال عالي بود
عالي عالي

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را چندین بار از قبل شروع کرده ام و تا به حال نتوانسته ام خیلی دور بمانم. اما این بار من به آرامی خود را در ریتم خودم گرفتم و از آن لذت بردم. مطمئنا در مورد جستجوی هویت شخصی در یک دنیای فاسد تحت حکومت فاسد می توان گفت که هر تلاش برای اعلام هویت شخصی را سرکوب می کند. در این مورد پرو را در دهه 1950 داشتیم، اما حس می کردم که می تواند در هر زمان و در هر جا باشد. این یک کار مستقل از توسعه شخصیت است و در واقع یک نمونه از این است که چرا وارگاس لووسا سال گذشته جایزه نوبل را در ادبیات کسب کرد.

مشاهده لینک اصلی
Carlitos گفت: با استفاده از هنرپیشه ها یا هوشمندانه، پرو همیشه پیچ خورده است. این کشور بد شروع شد و به شدت پایان یافت. مانند ما، Zavalita. بحث در کلیسای جامع توسط ماریو وارگاس لوسا

مشاهده لینک اصلی
رابطه من با این کتاب شده است عشق و نفرت، گاهی اوقات embaucándome با داستان Zavalita جوان و ماجراهای خود را در سیاست ره © رژیم مخالفت و گاهی اوقات مستغرق OdriÃsta © ndome در بی حالی عمیق ترین hisorietas موازی Amalia، Trinidad، Trifulcio و Conchesumadre تغییر. من به سختی از دست رفته آواز به کاغذ و قلم و تبدیل به یک طرح temporo فضایی از شخصیت های به دلیل اشتباه نکنید، در اینجا راوی هر چیزی، ¡no بخدا روشن نیست! این به طور گسترده ای دیده می شود و این از جوایز نوبل است. دسته بندی که من را به آزمایش های خود در روش روایی می آورد، آزمایش هایی که در آن یک درک از چیزی است که بیشتر شبیه به یک جایزه از یک حق است. به هر حال نمی شود به طوری ناعادلانه © انکار لحظات کار و اعتراف که cnica چای © دیالوگ در لایه است که همیشه به عنوان anárquica عنوان در ابتدا باور منجر می شود. در واقع، یک بار pillas موضوع هر مکالمه و زمینه و مغز خود را به اجرای کنار عادت کرده اند (در اینجا آنها را حمل مزیت، که چند tasking) اثر نتیجه این است که از یک پازل است که در چهار گوشه برای شروع زمان، طرح را به تدریج از دیدگاه های متقابل چندگانه مرتبط با یک مخرج مشترک نشان می دهد: Zavalita. به طور کلی: این چیزی نیست که من انتظار داشتم. کنار گذاشتن انتظارات قبلی من و ناامیدی اولیه احساس من که از یک داستان که هر دو شکل فقط محتوا از دست داده بود سرگرم است. اما خوب، اگر ماریو بهترین کارهایش را در نظر بگیرد، به دلایلی وجود خواهد داشت. چیزی که من می دانم

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را در سال 1988 شروع کردم (زمانی که زمان بیشتری داشتم). من از دست دادم. من در سال 2008 دوباره آن را برداشت کردم. مطمئن نیستم که این تصمیم راضی هستم. من یک مقدار عادلانه را می خوانم و برخی از بررسی ها را می خوانم. من نمی دانم اگر من تا به حال یک رمان را خواندم که در آن احساس می کردم که داوران به طور سیستماتیک پر از گوزن بودند. علاوه بر این، ایو مردم را برای ایده های خود در مورد این رمان متصل کرد و دیدگاه های آنها را به شدت کم کرد. من فکر می کنم بسیاری از آنها آن را فریب دادند. من ندیدم در اینجا چیزی است که من فکر می کنم. در اینجا، مجموعه ای از داستان های جالبی وجود دارد. در اینجا، برخی از جزئیات جالب توجهی وجود دارد. اما، اجازه دهید واقعی باشد. برای فریب دادن کاپوت: این اصطلاحات در همه ویرایشها (بد نیست) انجام می شود. بخش هایی از این کتاب بدون یک برجسته و مجموعه ای از کارت های شاخص برای یادداشت ها قابل درک نیست. من متاسفم، این هنر نیست که یک فرم هنری خطی بنیادین (رمان) بگیرد و آن را با ترکیبی از متن از داستان های مختلف پوشش دهد. اگر دوست دارید، می توانید آن را یک مونتاژ نامید، و من می توانم به خوبی Vargas y Llosa را تصور کنم که خطوط را به صورت خطی نوشتند و سپس آنها را به یک کلیه غیر خطی تقسیم کرده و آنها را بچرخانند. اما ... یک مونتاژ بصری واقعی یک فکس مناسب برای دنیای بصری است که اغلب در اطراف ما است. این رمان چهره ای معقول از هر چیزی نیست. اگر شما می توانید بیش از شانه وب سرو کارمند معمولی را در یک ساعت چند ساعت تماشا کنید، مجموعه ای از صفحات انعطاف پذیر تر از 100 صفحه اول این کتاب وجود دارد. و ... من تعجب می کنم که این رمان چقدر محبوب خواهد بود اگر قبل از اینکه جریان اصلی جریان اصلی باشد یا اگر دیدگاه مثبتی از دیکتاتوری نظامی در مرکز رمان داشته باشد، ویژگی همجنسگرایی ندارد. متاسف. من حتی نمی توانم این را به یک مارشیست توصیه کنم.

مشاهده لینک اصلی
گفتگو بین زابلاتا و زامبارانو آمبروزو در نوار مرگ کلیسای جامع، طرح این رمان است. این رمان پس زمینه آن گفتگو است که در این برخورد ظاهر می شود. از این فرض می توان پیش بینی کرد که در آن 736 صفحه آمده است. از نظر ساختار آن، کامل است. ورگاس لوسا روایت می کند و نه تنها شخصیت های مختلف، بلکه زمان ها را نیز دربر می گیرد. پریدن شخصیت ها و موقعیت ها حتی در یک بند واحد. در ابتدا روشن است که برای درک ریتم دشوار است، اما نویسنده از این منبع سوء استفاده نمی کند؛ برعکس، این دقیقا به این دلیل است که داستان بهتر درک می شود. بار دیگر، وارگاس لووسا بیشتر از اگزیستانسیالیسم موجود است. خشونت که با آن زندگی، عشق، مرگ، نفرت را ارائه می دهد؛ همه چیز اما این به این معنا نیست که ما نمیتوانیم به چهره نگاه کنیم، هرچند که آن را کمی معصومانه، شرم آور، خشم، می دانیم که ما به این همه نزدیک هستیم. در ابتدا، پوچ، گاهی اوقات همه چیز کمی پوچ است، اما نه این رمان پوچ، بلکه پوچ بودن واقعیت است که نباید خندید. سوال اولیه Zabalita، در چه لحظه پرو را دمار از روزگارمان درآورد؟ در کل کتاب به معنای واقعی کلمه نیست. او به نظر می رسد همواره دمار از روزگارمان درآورد، و او را در لعنتی نگه می دارد. و بدترین چیز این است که پرو بزرگ شده است، و نه تنها پرو را مشاهده می کنید، که در مورد من، هزاران کیلومتر به شمال است، اما اینجاست. و یک سوء ظن دارد که در سراسر جهان رشد می کند. و آن شکست ها، بزدل، گناهان، بی تفاوتی و تمام گناهان شخصیت ها نیز با ما هستند. من به شدت این کتاب را توصیه می کنم، Zabalita و Ambrosio یکی از بهترین شخصیت های رمان است که من خوانده ام، به خصوص این آخرین.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گفتگو در کاتدرال


 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین
 کتاب افسانه ی فیل ها
 کتاب آخرین پلنگ
 کتاب عملیات کرگدن
 کتاب علیاحضرت ملکه