کتاب آدمکش کور

اثر مارگارت آتوود از انتشارات ققنوس - مترجم: شهین آسایش-معروف ترین رمان ها

پا به‌ پای‌ سرنوشت‌ خانواده‌ای‌ که‌ جنگ‌ مستقیم‌ و غیرمستقیم‌ بر بادش‌ می‌دهد، مردی‌ ناشناس‌ برای‌ زنی‌ ناشناس‌ به‌ روایت‌ داستانی‌ سوررئالیستی‌ نشسته‌ است‌. هر دو داستان‌ در بزنگاهی‌ باهم‌ ترکیب‌ می‌شوند و «آدمکش‌ کور» را پدید می‌آورند؛ داستان‌ کشندگانی‌ که‌ همان‌ قدر هولناکند که‌ دوست‌داشتنی‌ و همان‌قدر ظالمند که‌ مظلوم‌. مارگارت‌ اتوود، از مشهورترین‌ نویسندگان‌ کانادایی‌ است‌ و آثارش‌ به‌ زبان‌های‌ متعددی‌ ترجمه‌ شده‌ است‌. «آدمکش‌ کور» در سال‌ 2000 جایزة‌ بوکر را نصیب‌ این نویسنده کرد.‌


خرید کتاب آدمکش کور
جستجوی کتاب آدمکش کور در گودریدز

معرفی کتاب آدمکش کور از نگاه کاربران
این اولین کتاب من مارگارت اتوود بود و من واقعا واقعا دوستش داشتم. من متوجه شدم که هوشمندانه و جالب ساخته شده و زیبایی نوشته شده است. این انعطاف پذیری است.این پایان بود که واقعا آن را به عنوان پنج ستاره خوانده شده برای من امن است. من این را در باغ پشتم گذاشتم و در حال تماشای لاک پشت های زخمی من بودم (حیرت زده شدم، او را برکت می دادم) با اشک هایی که چهره من را پوشانده بود. این باعث شد که من در مورد خانواده و افرادم فکر کنم که من از دست دادم و من را در انتهای زندگی خود بازتاب دادم. چیزهای قدرتمند

مشاهده لینک اصلی
من دوست داشتم گربه چشم، و انتظار می رود که این کتاب را نیز دوست دارم - اما من نداشتم. این کتاب بیشتر یا کمتر تهدید به وجود من بوده است، زیرا من آن را یکی از بدبختانه سفر آخر هفته را برداشت. مطمئنا، نوآورانه به شکل آن است، اما من فکر نمی کنم چیز زیادی در زیر آن وجود داشته باشد. من توسط چهار لایه از این کتاب خسته شده ام، که با یک الگوی من درهم آمیخته شده اند: من نمی توانم کاملا شکسته باشم: 1) روایت کنونی، همانطور که یک زن سالخورده است که طی چند سال، اعضای خانواده اش را به تراژدی ها از دست داده است، برخی تحت شرایط مشکوک، به ویژه خواهرش کوچکتر لورا؛ 2) راویان این وقایع گذشته را بازگو می کنند؛ 3) فصل های رمان لورا نوشت که شامل یک زن و شوهر از عاشقان است که در راز می ماند. و 4) داستان در رمان در رمان، که در آن عاشق مرد به زن عاشق داستان علمی تخیلی می گوید. من تصور می کردم که این ساختار بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته بود و من یا هر کسی آن را اجبار نکردم. من به خاطر ایده های جالبی تحت تاثیر قرار نمی گیرم، اگر اعدام شده اند به شیوه ای کمتر فریبنده، همانطور که احساس کردم این کتاب است. من معمولا یک داستان را به این شکل ترک کرده ام و به آخرین صفحه یا فصل بروید تا بفهمید که چه اتفاقی می افتد. من این کار را نکردم چون فکر می کردم این نوع کتاب نبود. من از طریق 1/3 آخر در سرعت رعد و برق خرد شده بودم، در حالی که فقط بخشی از صفحات را بخاطر کلمات خواندم، اما فقط به این نتیجه رسیدم که اشتباه کردم - پایان قطعی وجود دارد و پیچیدگی در آن وجود دارد. به نظر من، کتاب به ارزش خواندن نیست، مگر این که شما در مورد سازمان ادبیات عجیب و غریب فوقالعاده کنجکاو باشید. اما آن را خوب می دانم در صورتی که شما در میانه مانند خسته شدم - شما می توانید به چند صفحه گذشته تبدیل شوید و برخی از رضایت را دریافت کنید.

مشاهده لینک اصلی
تعداد کمی از کتابها، دنیای درونی من را به طور کامل به عنوان این سنگ تلخ تکان داده اند. داستان درون یک داستان به کمال رسیده است، همانطور که راویان طولانی، پیچیدگی و ظاهر داستان او است. پایان تنها شاهکار دیگری در درون بزرگتر است که این رمان است. اتوود صرفا با استعداد است و او بیش از یک نابغه است: او شگفت انگیز، زیبا و عاقلانه است.

مشاهده لینک اصلی
@ یک بیل را به زمین بچسبانید و هر چیز وحشتناک و یا دیگری به نور می آید. خوب برای تجارت، ما در استخوانها رشد می کنیم؛ بدون آنها وجود ندارد داستان. @\nمن دقیقا در صفحه 608 بودم، زمانی که متوجه شدم که همه چیزهایی که من در مورد این کتاب جمع کردم و نتیجه گرفتم کاملا اشتباه بود. تمام نتیجه های من بر اساس یک فرض بود و من به طرز شاد و سرحال از طریق این داستان تفکر با تفکری را گذراندم که می دانستم که پیچ و تاب قرار بود و چطور می شد پایان یافت. خوب ... حالا من به عنوان یک بازنده رقیب احساس می کنم. از آنجا که خانم اتوود این دور را به دست آورد. به طور کامل و به طور کامل. فیر و مربع. در راه قابل توجه ترین امکان پذیر است. @ تمام داستان ها در مورد گرگ است. همه ارزش تکرار این است. هر چیز دیگری درایو احساسی است. @ شما هیچ چیز راجع به طرح نمیتوانید بگوئید؛ زیرا این کتاب مطمئنا، قطعا، قطعا یکی است که باید از بین برود. اوه، کور. این کتاب دارای محدوده وسیعی است و بسیار عمیق است و یکی از آن، که من نیاز دارم، و بسیار لذت بردم، دوباره و دوباره خواندن. به طوری که من می توانم شاهد کمی پودرهای سوخاری را ببینم که خانم اتوود در این صفحات پراکنده شده است، سرنخ های کوچکی که از دست داده ام، اما به نظر می رسد کاملا درک شده است. تخیل و توانایی خانم Atwood در ساختن کتابی است که در لایه های بسیار غنی است، چنان قدرتمند و پر از احساسات، چیزی کم از شگفت انگیز نیست. @ تنها راهی که می توانید حقیقت را بنویسید این است که تصور کنید که آنچه را که قرار داده اید هرگز خوانده نخواهید شد. @ من احساس می کنم مثل این کتاب که روی انگشتان پا نوشته ام را می خوانم؛ همیشه سعی می کنم کمی بیشتر به سمت بعد بپردازم اما همیشه بر لبه می گذارم. @کجا بودیم؟ من فراموش کرده ام.تصمیم گرفتم که گلویش را بکشم یا او را همیشه دوست داشته باشم.right. بله انتخاب های معمول. @

مشاهده لینک اصلی
آیا تا به حال یکی از این پازل های برجسته 5000+ قطعه ای را انجام داده اید که می توانید چندین هفته طول بکشد؟ وقتی ما جوان بودیم، خواهر من عاشق آنها بود و من به طور ناگهانی به او کمک کردم. این جذاب بود اما نه به سرعت. این کمی خسته کننده و خسته کننده بود برای شروع، و پس از آن همه ناگهان شما پیدا کنید که چند ساعت گذشت و شما فراموش غذا خوردن، اما شما نمی توانید متوقف کنید، شما فقط نیاز به پیدا کردن یکی از قطعه بعدی. این چیزی است که تجربه خواندن این کتاب به من یادآوری کرد. تکمیل یک پازل، به جز بدون تصویر مفید است که معمولا با یک اره برقی ارائه می شود تا به شما بگوید کجا قطعه های مختلف قرار است مناسب باشند، بنابراین شما می توانید تصویر را کمی کمی بطور کمی ظاهر می کنید و کاملا مطمئن نیستید که چگونه مختلف قطعات تا زمانی که پایان نیافتند، با هم همخوانی داشتند. من کمی نگران ساختن ساختار بودم. همه این کتاب ها در یک کتاب در یک بی معنی کتاب فقط صدایی بیش از حد پیچیده بود و من انتظار ندارم از تجربه لذت ببرید. در واقع، در واقع، حداقل 5 رشته متنوع مختلف در این کتاب وجود دارد. داستان ایرویز و لورا چیس، دو خواهر که در ابتدای قرن بیست و یکم بین دو جنگ جهانی به دنیا آمده بودند، گفته می شود که توسط 83 ساله ایریس گفته شده است. سپس توصیف زندگی فعلی Iris وجود دارد. من کاملا از آن ها شگفت زده شدم. من انتظار نداشتم از توصیف روزانه روزهای یک خانم قدیمی لذت ببرم، تلاش برای انجام شستشو، قدم زدن به گورستان و فروشگاه نان و خواندن قلابهای روی دیوارهای توالت های عمومی، اما من در نهایت لذت بردن از آنها عالی بود معامله، زیرا این قسمتها خیلی خشك هستند، بنابراین خسته كننده و خسته كننده هستند و در مورد آریس به عنوان یک فرد بسیار آشکار می شوند. همچنین عباراتی از رمان لورا چیسز @ The Assassin کور @ وجود دارد که بعدا به چاپ می رسد و داستان مربوط به بین دو عاشقان را در مخفی می زند و در آن رمان، داستان فانتزی خیالی / علمی تخیلی بر روی سیاره Zycron، توسط قهرمان به گفته قهرمان، یک قاتل کور و یک باکره فریبنده خاموش که در عشق فرو می ریزند. و در نهایت، عبارات اختراعات و مقالات مختلف روزنامه های دیگر در مورد رویدادهای قابل توجه در زندگی اریس وجود دارد. من هنوز هم دوبیتی در مورد این که ساختار پیچیده بهتر از یک روایت صریح ساده تر وجود دارد. من این داستان را بارها و بارها کشف کردم اما شاید این یک داستان است که فقط می تواند به این طریق بیان شود. شاید، این چیزی است که آن را پانچ می کند. ما اساسا در همان محل شروع می کنیم. روایت دایره ای است و دایره به عنوان یک نماد استفاده می شود: @ دور دور O، صفر در استخوان است. فضایی که خود را بدون وجود آن در همه جا تعریف می کند. به همین دلیل آنها نمیتوانند به او برسند، انگشت بر روی او قرار میگیرند. چرا که آنها نمیتوانند هر چیزی را بر روی او ببندند. او این چنین لبخند خوبی دارد، اما او پشت آن ایستاده است. @ داستان که ایریس می گوید، دایره سنگ و کوه ها است که او تصور می کند که اطراف او، گنبد دور آسمان جعلی که او را خفه می کند. نوشتن نفیس من واقعا بر این باورم که این ممکن است به زیبایی نوشته شده کتاب من به عنوان خوانده شده، تا کنون. اتوود یک توانایی شگفت انگیز دارد که در چند کلمه بسیار باهوش باشد. این کتابی نیست که فقط برای پیدا کردن آنچه اتفاق می افتد انجام شود. انتظار نداریم بتوانیم آن را به سرعت به پایان برسانیم، شما نیاز به کمی صبر، زمان برای متوقف کردن و فکر کردن به قدردانی از این کتاب است. بسیاری از آثاری که من خواندند و بارها و بارها خواندند فقط برای لذت بردن از خواندن آنها بود. و هر چقدر هم که شما بخواهید یک پاراگراف را به طرز خارق العاده ای زیبا ببینید، تقریبا دردناک است. @ هافبک ها می توانند خراب شوند، اما بازده مطمئنا بدتر می شود. گوشت جامد هرگز نمی تواند با سایه روشن که توسط غیبتش اجرا می شود زندگی کند. زمان و فاصله لبه ها را تمیز می کند؛ سپس ناگهان، عزیزان وارد شده اند، و ظهر با نور بی رحم آن، و هر نقطه و منافذ و چین و چروک و مچ پا روشن است. @ @ این یک قلب رژ لب در سیمان، اطراف چهار حروف اول. An L آنها را متصل می کند: L for Loves. فقط کسانی که نگران این هستند می دانند که کدام اسمشان هستند که آنها اینجا بوده اند، که این کار را انجام داده اند. علامت زدن عشق، از بین بردن خاص. در خارج از قلب، چهار حروف دیگر، مانند چهار نقطه قطب نما: F UC K کلمه از هم جدا، باز می شود: توپوگرافی قابل قبول از جنسوقتی که من در آینه نگاه می کنم پیرزن؛ یا قدیمی نیست، زیرا هیچکس مجاز به قدیمی شدن نیست. قدیمی تر، پس از آن. گاهی اوقات من یک زن مسن تر را می بینم که ممکن است مانند مادربزرگم به نظر برسد یا من مانند مادر خودم، اگر موفق به رسیدن به این سن شدم. اما گاهی اوقات من دختر جوان را می بینم که یک بار صرف وقت زیادی کردم تا دوباره مرتب و متعجب شود، فقط در زیر چهره فعلی من غرق شده و شناور می شود، که به نظر می رسد \"به خصوص در بعدازظهر، با نور بر روی یک سیلندر\" و شفاف می توانم آن را مانند یک جوراب شل کنم.فرانسوی ها متفکران غم و اندوه هستند، همه آنها را می شناسند. به همین دلیل است که آنها دارند.هنگامی که شما جوان هستید، فکر می کنید همه چیز شما در حال انجام است ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب آدمکش کور


 کتاب ناخدای بی کلاه
 کتاب موزه عشق مدرن
 کتاب معشوقه آخر
 کتاب یلداترین شب
 کتاب چیزی شبیه معجزه
 کتاب آتش سوران