کتاب اسطوره سیزیف

اثر آلبر کامو از انتشارات نیلوفر - مترجم: مهستی بحرینی-معروف ترین رمان ها

اسطوره ی سیزیف پژوهشی فلسفی است که آلبرکامو، نویسنده و اندیشمند فرانسوی، در 1942 منتشر کرد. رمان مشهور او، بیگانه، نیز در همین سال انتشار یافت. این دو اثر، از نظر درون مایه، بسیار به یکدیگر نزدیکند هر چند شکلی متفاوت دارند،
یکی جستار است و دیگری رمان. کامو سپس در سال 1951 با نوشتن عصیانگر به این مبحث گسترش بیشتری داد و آن را کامل کرد.به نظر او، عصیان از آن رو که خرد آدمی را به ستیز با پوچی وا می دارد، بدان بعدی واقعی می بخشد و بنابراین، می تواند راه حلی برای پوچی باشد. کامو در جایی، درباره ی مجموعه ی آثار خود و اندیشه ای که در آن ها دنبال کرده است ، چنین توضیح می دهد : « نخست می خواستم انکار را بیان کنم و آن را در سه قالب نشان دادم . به صورت رمان : بیگانه،
به شکل نمایشنامه : کالیگولا و سوء تفاهم، و در قالب ایدئولوژی : سیزیف. همچنین برای اندیشه ی ایجابی، سه قالب در نظر گرفتم. رمان : طاعون ، نمایشنامه : شهر بندان و راستان، ایدئولوزی : عصیانگر. دسته ی سومی را نیز با درون مایه ی «عشق » پیش بینی کرده بودم.
سخن کامو، چه در بیگانه و چه در اسطوره ی سیزیف، این است که « پوچی در اصل ، چیزی جز جدایی نیست و آن نه از وجود آدمی سرچشمه می گیرد و نه از جهان . پوچی زاده ی برخورد این دو با هم است » .


خرید کتاب اسطوره سیزیف
جستجوی کتاب اسطوره سیزیف در گودریدز

معرفی کتاب اسطوره سیزیف از نگاه کاربران
The myth of Sisyphus and other essays, Albert Camus
عنوان: افسانه سیزیف؛ آلبر کامو؛ مترجمها: علی صدوقی؛ محمدعلی سپانلو؛ اکبر افسری؛ محمدصادق رئیسی؛ محمود سلطانیه؛ افسانه نجومی؛
نخستین بار مطبوعاتی فرخی در سال 1342 در 154 ص، با ترجمه ی محمدعلی سپانلو و علی صدوقی
خدایان سیزیف را محکوم کرده بودند، که دائما سنگی را به بالای کوهی بغلطاند، تا جایی که سنگ بخاطر وزنش فرو افتد. آنها فکر میکردند تنبیهی وحشتناکتر از انجام کاری عبث و بیهوده وجود ندارد. اما به گفته ی هومر، سیزیف خردمندترین و محتاط ترین موجود فانی بود. باز به گفته ی هومر، سیزیف مرگ را در زنجیر کرده بود، و این فرمانروایی، خدایان را خوش نمیآمد. پس پلاتو، خدای جنگ را فرستاد تا مرگ را از دستان اشغالگرش آزاد سازد
ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
چگونه می‌توان از پوچی لذت برد؟ تا زمانی‌که کسی فالوده‌ی شیرازی می‌خورد، این مساله وجود دارد.

پوچی از نظر کامو چیست؟ یک زندگی کاملا یکنواخت، بدون هدف و مقصود، بدون معنا، بدون خلاقیت و تغییر، بدون پیشرفت و توام با یاس و ناامیدی.

سوال اصلی این کتاب چیست؟ این است که آیا بعد از درک این پوچی باید خودکشی کنیم؟

پاسخ کامو چیست؟ او می‌گوید پوچی نباید انسان را به خودکشی سوق دهد. پوچی نقطه‌ی آغاز است نه پایان. انسان بعد از درک پوچی، باید با اشتیاق، دست به عصیان بزند. اشتیاق چیست؟ همان میل وافر به تجربه. منظور از عصیان چیست؟ کامو می‌گوید عصیان، یعنی عدم سازش‌پذیری، یعنی شوریدن علیه فریب‌های اجتماعی. پوچی، انسان را به آگاهی از این نکته می‌رساند که خود، خدای خویش است.

کامو چه می‌گوید؟می‌گوید نه انسان، پوچ است و نه جهان، بلکه پوچی مربوط به رابطه‌ی انسان با جهان است. او می‌خواهد انسان را با نادانی مخصوص به خودش، در یک مواجهه‌ی دائمی قرار دهد و اندیشه را به مرزهایش برساند. این تلقین، مقدمه‌ی یک عصیان است که به آزادی در معنای ناب خود منجر می‌شود.

مشاهده لینک اصلی
در پایان دبیرستان من یک فرد بسیار ناراضی بودم و از زمانی که ده ساله بودیم، خانواده ما از ناحیه کین شهرستان به پارک ریج، ایلینوی نقل مکان کرد. در ابتدا، ناخشنودی عمدتا ناشی از ترک یک محیط روستایی، مدرسه کوچک و محله ی دوستانه و یکپارچه طبقه ی کارگر برای یک حومه ی ارتجاعی، مدرسه ی بزرگ و طبقه ی متوسط ​​طبقه متوسط ​​غیردولتی بود که فرزندانشان، به طور گسترده ای، به همان اندازه بی نظیر نژادپرست و محافظه کارانه به عنوان والدین خود بودند. با این حال، با پانزده سالگی، کیفیت نارضایتی تغییری ایجاد کرد، چون واقعا برخی از دوستان ریچارد هاید و هان کوپاک ساخته بودند. در پایان دبیرستان، به لطف آنها و به ظهور مبارزه فرهنگی دهه شصت، من در واقع دوستان زیادی داشتم، بعضی از آنها از سمت چپ سیاسی بودند، بعضی از آنها با جهان آوانگارد شناخته شدند، بعضی از آنها فقط یک مرد متاهلی بود. اما پس از آن، ناامیدی به شخصیت تبدیل شده بود و از یک احساس عاطفی به یک وضعیت فلسفی از خود رفته بود. از یک طرف، این امر به دلیل عدم داشتن یک دوست دختر از لیزا در کلاس اول بود. از سوی دیگر، و این موضوع به لحاظ برجسته تر به نظر می رسید، و باید با دلایل، دلایل جدی برای عدم داشتن آن، انجام شود. آنها اینطور نبودند که من به طور غیرعادی در رشد جسمی و غیرمعمول کوتاهی قد داشتم. در ذهنم، من غیر قابل تحسین برانگیز نبودم. اگر هر دختر دوست داری به خاطر شخصیت و هوش باشد، من در مورد هوش به عنوان یک نوجوان نا امنی ندارم، اما کمی درباره شخصیت. فمینیسم تا زمانی کالج تبدیل به مسئله نشد، اما در مورد فکر کردن به زنان از لحاظ جنسی، شرمنده شدم، زمانی که به نظر می رسید روشن است که آنها مجازات می شوند یا از آن می ترسند که بدانند. من این کار را انجام دادم که با زنان صحبت نکنم، مگر اینکه با آنها صحبت کنم. من سر خود را پایین کشیدم، چشم ها به زمین، برای اجتناب از چنین نگاه های فریبنده گناه. در حالی که بچه های دیگر با دختران در حلقه ما بازی می کردند، من یک شخصیت عمدا قهرمان، برگزاری @ جدی @ مکالمات و یا خواندن در حالی که آنها فریب نگه داشتن. احساس برتری با گیجگاهی با احساسات شدید از نادیده گرفتن به این افراد دیگر، راحت تر، مخلوط شد. در حالی که آسان نبودن بسیاری از @ straight @ kids در مدرسه به عنوان بی قید و شرط آسان بود، این ممکن بود با بسیاری از افراد در دایره ما، به خصوص برخی از افراد مسن تر که من آنها را برای یادگیری و ذهن انتقادی خود را تحسین. دیگر، فلسفی عمیق تر بعد از این نگرانی این بود که من خودم @ critical intelligent @ بودم که هیچ پایه ای برای آن وجود نداشت. احساسات اخلاقی قوی داشتم اما من توانستم خودم را متقاعد کنم که بیشتر از سلیقه شخصی بود. تحصیلات ابتدایی مدارس دولتی من بر علوم تأکید داشت. در حالی که می توانستم ارزش های انسانی را به عنوان معنا از نظر زیست شناسی و تئوری تکاملی درک کنم، نمی توانستم به این تصویر مثبت ببخشم. من قطعا بیولوژیکی @ fit @ نیستم. اندیشه های خودکشی مکرر بود. پس از آنکه در معرض آنها قرار گرفتم، به اگزیستانسیالیسم ها، به ویژه کامو، کشیدم. به نظر می رسید که آنها به طور آشکارا در مورد شرایط واقعی انسان سخن می گویند، یادآوری @ افسانه سیسیفوس @ در حالی که در ایستگاه فضایی ارتش Opel Cadet ما در نزدیکی تالار شهر، در کنار پارک هاجز در یک روز بهاری زیبا، نشسته است. دوستان ما در مورد این منطقه بین Bob Rowes شب فروشگاه لوله، کلیسای جامعه پارک ریجز و استودیو رقص Cogswell (در خانه های ما در حال پخت و پز) همه چیز را در مورد این منطقه بود، اما من اجتناب از اشتیاق آنها، درگیر مطالعه جدی، در حالی که، مسلما دعوت نامه برای پیوستن در داخل - که در سردرگمی اخلاقی من ممکن است به خوبی از بین رفته باشد. درست همانطور که من این مقاله را از این مجموعه گرفتم، بخش هایی درباره سیزیف که از کار پوچ خود راضی بود، لیزا کوکس در مقابل ماشین راه می رفت و به سمت غرب حرکت می کرد کلیسا. در حال حاضر، لیزا فقط یک دختر زیبا در گروه ما بود، نه هدف خاصی از توجه من. در واقع، او خیلی جوان بود، که دو سال در مدرسه بود. اما، به عنوان یک دوست صمیمی، او یکی از آن دختران بود که من تمایل به گناه عنصری به عنوان جنسی داشتم. با این حال، این اتفاق افتاد متفاوت است. او زیبا بود، به سادگی زیباست. موی قهوه ای طولانی و محکم تار شده و شلوار های شلوار های پرتقال، که در نور خورشید با برگ های جدید پر از پارک پر شده بود، دوست داشتنی بودند. من برای این فکر نکردم. من متوجه نبودن احساسات گناه کردم. به نظر می رسد کاملا پارادوکسانه است، همانطور که کامو در مورد سیزیف به نظر می رسد، اما true.Id این یک تجربه عجیب و غریب است. این بیش از چند دقیقه بیشتر طول نکشید، هر چند که حافظه و تجربیات آن همچنان روشن و گرانبها است.

مشاهده لینک اصلی
دوست خوب من در نوجوانان سالهای قبل نیچه را معرفی کردم و نیچه و من از آن زمان تا به حال رابطه آشفته ای داشته اند. یکی از نخستین کتابهای بزرگسال من که خوانده شد کافکا دادگاه بود و نیچه نیز آنجا بود و از من دعوت کرد تا از شهر به قطب جنوب به جزیره باریک برود. آه عزیزم دستم را بر روی آب می گذارم\nنیچه گفت: هیچ واقعیت وجود ندارد، هیچ حقیقت وجود دارد. پس از این گفت، بعضی از فیلسوفان نوشتن را مانند کانت متوقف کردند و شاعران نوشتند. کامو در اینجا می گوید که حقیقت وجود ندارد، فقط حقیقت است. از نسیم نسیم به این دست بر روی شانه من. آگاهی یک لرزۀ حقیقت را می سازد. اگر هیچ خدایی وجود ندارد و همه ما به مرگ محکوم شده ایم، پس زندگی من پوچ است. اگزیستانسیالیسم ها اینجا آمدند و جهنم را به خدایان تبدیل کردند. کارل پاپر جهش جهش را به دلیل (دلیل پاپورز خدایان است؛ هیچ دلیل قبلی برای دلیل وجود ندارد)، اما کامو نمی خواهد جهش کند، او می پرسد آیا می توانیم با آنچه که دارد، این زندگی پوچ زندگی کنیم، و نه خودت را بکش نیچه می گوید ما هنر را به منظور انجام خودکشی انجام می دهیم. کامو به ما می گوید که داستایوفسکی جهش خود را در اینجا یافت - اگر ما نمی توانیم بدون ایمان به روح جاودان زندگی کنیم، پس روح جاودانه باید باشد! کامو نمی خواهد جهش کند و او خودکشی نخواهد کرد: او تصمیم می گیرد بتوانیم با آنچه که داریم زندگی کنیم اگر ما روشن و آگاه باقی بمانیم و به توهم دست نزنیم. پس از کامو، برخی از هنرمندان ایجاد شده برای تحریک و حفظ آگاهی پوچ. این تاثیری است که بکت در انتظار گودو به نظر می رسد. بی خوابی، احتیاط، تنگی پوچ کامو. من خودم از جهش، دل، یا روح جاودانه وسوسه می شوم. اما در اصل من بعد از نیچه زندگی می کنم، بدون هیچ گونه اضطراب. من متوجه نشدم که سیسیفوس را خوشحال می کند تا با کامو تماشا کند چون او بعد از اینکه سنگ خود را شروع می کند، به قله ی دره می رود، سپس سنگ را قوی تر از سنگ می گذارد و بی حرکت می ماند. من مشغول بوده ام و پرندگان آواز خواندند و غذا خوب بوده اند و عشق من را لمس کرده است. (این مردان سفیدپوست که برای انجام این کار بسیار کم دردسر بودند، ممکن است پس از پختن قرص یا تمیز کردن خانه، احساس راحتی کنند. در همه ی موارد جدی بودن.) کامو سه طرح مردان پوچ می دهد. دان خوان و فاتح من از آن استفاده نمی کنم، همانطور که در بسیاری از این کتاب ها، من آنها را به عنوان بیش از حد در پدرسالارانه استفاده می شود برای استفاده از بدون شروع دوباره. اما طرح بازیگر به من می گوید. نیچه گفت، حیات ابدی نیست، بلکه زنده گی ابدی است. در واقع این همه درام این انتخاب است. نه به این دلیل که ما باید به همان اندازه که در چشم انداز زندگی می کنیم، یا حتی به این دلیل که هیچ تمرینی وجود ندارد (هیچ بازگشت ابدی)، اما به خاطر درام، شبح حقیقت به اشتراک گذاشته شده است. به نظر نمیرسد کامو به این فکر کند: مرد پوچش او به تنهایی از نظر غم انگیز است (دوباره او را توصیه میکنم: حمام نوزاد، لباسش را بشویید). اما در تئاتر ما تنها نیستیم، ما در آب از حقایق یکدیگر هستند، می توانیم آنها را در این آینه ها زندگی کنیم. همانطور که فیلسوف دیگری گفته است، هیچ وقت یک شخص وجود نداشته است

مشاهده لینک اصلی
به محض این که شخصیت غریبه به سرنوشت غم انگیز خود رها شد، تمایل به کمی در زمان شرکت در آلبر کامو به طور طبیعی به وجود آمد. از نظر تاریخی، انتخاب مقاله «افسانه سیزیف» نیز در 1942 در چارچوب tetralogy @ چرخه پوچ @ به نظر می رسد خود آشکار است. @ تنها یک مسئله فلسفی جدی وجود دارد: آن را به خودکشی است @ به رغم این جمله اول، که در انتهای آن شبیه به شلاق است، این مقاله عذرخواهی از خودکشی را به دور از آن انجام نمی دهد. طبق نظر کامو، شور و شوق بهترین سلاح برای مبارزه با پوچ بودن زندگی هستند. برای فرار از عذاب اندک خود و بی مصرف بودن یک زندگی، انسان باید روح روابط انسانی ساکن باشد و از آزادی در آگاهی کامل از قدرت و محدودیت هایش ساکن باشد. انسان فتح باید دائما تلاش کند تا عظمت ذهنی انسانی را به نمایش بگذارد. افسانه سیسیفوس یک رویکرد جالب است به کاموسیان فکر کرد. عنوان سخنرانی است، اما خواندن این کار نه حداقل از خسته کننده است.

مشاهده لینک اصلی
یک مسئله واقعی فلسفی @ افسانه سیسیفوس @ به نظر می رسد در مورد یک مسئله فلسفی یك @ یكی از خودكشی است. شاید این حسگر گمشده یك شخص برای تعریف مسئله در این شرایط حداقل در قرن 21 است. حتی کامو هم بلافاصله این مسئله را به عنوان «قضاوت در مورد اینکه آیا زندگی ارزش دارد و یا ارزش ندارد زندگی می کند» را بلافاصله دوباره مطرح کرد. شاید راه دیگری این باشد که بپرسیم آیا، اگر زندگی ارزش زندگی نداشته باشد، این نتیجه می گیرد که ما نباید زندگی کنیم، ؟ (جالب اینکه چگونه ما چهار چیز را مرتکب میشویم: اشتباهات، جرائم، گناهان، خودکشی.) کامو تمایل دارد فرض کند که در غیاب خدا هیچ معنایی از زندگی وجود ندارد، حداقل معنا و مفهوم عینی زندگی، وجود ندارد. بنابراین برای او، پوچ بودن نتیجه نقطه شروع است، نه نتیجه یک فرایند استنتاج. اگر زندگی واقعا بی معنی است، سوال این است که چگونه باید پاسخ داد؟ آیا ما به معنای زندگی که توسط دین و یک موجود فوقالعاده مطرح می شود (پاسخ غیر منطقی )؟ آیا ما خودکشی می کنیم تا از عدم معنی (نتیجه ناامیدی) فرار کنیم؟ یا آیا ما بدون در نظر گرفتن معنی بدون مفهوم بدون در نظر گرفتن آن (شورش)، مفهوم پوچ را در نظر می گیریم؟ فرانتس فون اشتاکس @ سیزیفوس @ (1920) ConfrontationFor کامو، ما برای معنای طول می کشد. با این حال، ما به آسانی آن را پیدا نمی کنیم. بخشی به دلیل آن وجود ندارد این پوچ از رویارویی بین نیاز انسان و سکوت غیر منطقی جهان @ متولد شده است. (29) شگفتی طلاق است: @ نه در مقایسه با عناصر؛ آن است که از رویارویی آنها متولد شده است. @ و چه درگیری بین؟ در واقع، @ Absurd در مرد نیست ... نه در جهان، بلکه در حضور آنها با هم. @ (30) حماقت رابطه رابطه بین این دو را توصیف می کند. نه تنها ضد انسجام است، بلکه یک @ مبارزه بی وقفه @، که مبارزه می کند، کاملا فقدان امید، رد پیوسته و نارضایتی آگاهانه را به وجود می آورد ... مردی که از امید و آگاهی از وجود آن غافل شده است، متعلق به آینده است. @ (31) مسلما یک مرد بدون امید هیچ دلیلی برای ادامه زندگی در آینده نیست. بدون امید، آنچه که در انتظار ما است، مرگ ناگزیر است (که ما را به هر حال، با امید یا بدون امید) انتظار دارد. EscapeCamus معتقد است که همه اگزیستانسیالیست ها تلاش می کنند تا با فرار از ابرقهرمانان مبارزه کنند ... آنها می فهمند که چه چیزی آنها را شکننده می کند و دلیلی برای امید به آن پیدا می کند چه چیزی از بین می رود. @ او می گوید کهnothing منطقی این دلیلی را آماده می کند. من می توانم آن را به جهش بزنم @ به طرز عجیب و غریب، آن چیزی را با جهش مذهبی از ایمان به اشتراک می گذارد: ما فقط برای به دست آوردن غیر ممکن است به سمت خدا تبدیل شده است. برای مردان ممکن است کافی باشد. (33) با این وجود، جهش فرار است. با این حال، ما تلاش می کنیم که در مقابل Absurd.EnduranceIn در مقابل، کامو استدلال می کند که @ زندگی زنده نگه داشتن پوچ است. @ (47) ما باید آن را زنده نگه داریم تا بتوانیم آن را مقابله کنیم و تحمل کنیم. برای انجام این کار، ما باید علیه آن قیام کنیم: @ این درگیری مداوم بین مرد و ناخودآگاه خود است. این اصرار بر شفافیت غیرمستقیم است ... شورش متافیزیکی آگاهی را به تمام تجربیات گسترش می دهد ... شورش زندگی را به ارزش آن می دهد. در سراسر زندگی گسترش یافته است، عظمت آن را به آن زندگی باز می گرداند. به نظر می رسد که یک مرد بدون چشمک زدن، چشم انداز دقیق تر از هوش هوشمندانه ای دارد که واقعیت را فراتر از آن می بیند. (47) بنابراین راه حل کامو، آگاهی و شورش است. (48) خودکشی یک راه حل توهینآمیز است: ضروری است که نابود شود و نه آزادی آزادانه. @ (49) انقلاب با توجه به کامو، انسان هرگز نباید تسلیم شود و یا تحقق یابد. ما باید زندگی کنیم @ بدون درخواست تجدید نظر @ به برخی از مقامات طبیعی و فوقالعاده بیشتر. فقط پس از آن ما واقعا آزاد و مسئول هستیم. (52) کامو آینده را ناگزیر می بیند، به عنوان دعوت به مرگ. با این حال، شورش، امتناع از خودکشی، به حکومت زندگی تبدیل می شود. بنابراین Absurd به ما سه ویژگی می دهد: شورش، آزادی و شور و شوق ما (برای زندگی بیش از مرگ). (55) کامو بین @ renouncing @ و @ revolt @ متمایز می کند. @ رها کردن @ انکار غیر منطقی از پوچ است، به عنوان مثال، مانند دین. کامو می نویسد: \"آگاهی و شورش، این رد کردن ها خلاف انحصار است. @ رد قبول نمی کند وجود پوچ بودن، در حالی که از بین می رود @ نقطه این است که زنده @ این استدلال فرآیند متافیزیکی، یک روش تفکر است. با این حال، کامو نتیجه می دهد، @ این نقطه زندگی است. @ (56) ما باید بدون درخواست تجدید نظر، اما از محدودیت های ما مطلع. (57) لازم نیست از هیچ چیز نترسید. بدین ترتیب، افتخار متافیزیکی در تحقق پوچی از جهان وجود دارد. فتح یا بازیگری، چندین عاشق، شورش پوچ، ادای احترام است که انسان در مبارزاتی که پیش از آن شکست خورده است، به نفع خود است. @ (77) افتخار در نبرد، افتخار در مقابله، افتخار در شورش است. هنر ماتریالیستی و LiteratureCamus در هنر تسلط پیدا می کند: @ رمان نویس های بزرگ رمان نویس های فلسفی هستند ... آنچه حساسیت مدرن را از حساسیت کلاسیکی متمایز می کند، این است که دومی بر مشکلات اخلاقی و مشکلات اولیه متمرکز است. (85) برای من تمرکز بر روی متافیزیک ...

مشاهده لینک اصلی
این یک بینش جذاب به یک سوال تحریک کننده فکر بود، آلبر کامو پیشنهاد می کند که خودکشی به اعتراف می رسد که زندگی ارزش زندگی ندارد. او این اعتراف را به آنچه که آن را «احساس بدشکلی @» می نامد، پیوند می دهد، در کل، ما با معنای و هدف به زندگی می پردازیم، با این معنا که ما برای دلایل خوب و عمیق کار می کنیم. گاهی اوقات، با این حال برای بعضی ها حداقل می توانیم ببینیم زندگی روزمره ما عمدتا توسط نیروهای عادت متاثر می شود و در نتیجه این موضوع را زیر سوال می برد، اگر احساس می کند که تجسم آزادی به نوعی هواپیمای بدون سرنشین از بین رفته است، همه اقدامات ما و دلایل آنها به درجه ای بی معنی است، با یک احساس پوچی مرتبط با بی معنی، بی معنی به مرگ توسط دست خود. کامو در شرایط اساسی به سادگی نشان می دهد که ما شروع به زندگی می کنیم قبل از عادت تفکر در سطح عمیق نگه داشته می شود، بنابراین اجتناب از پیامدهای ماهیت بی معنی از زندگی، از طریق آنچه که کامو تماس @ out of exiling. @، ما را انتخاب کنید نه فکر می کنم در مورد پوچ بودن است، زیرا طبیعت ما بر روی امیدها و رویاها برای یک زندگی معنی دار ساخته شده است و نه به صورت عواقب ناشی از خلوت. یکی از ویژگی های اصلی که در طول داستانش استفاده می شود، مقایسهای برای این مقاله. هیچکدام جز کامو نمیتوانستند این اثر را به محض ورود به دنیای خود بنویسند، جهان اطراف شما آشکارتر می شود.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب اسطوره سیزیف


 کتاب ناخدای بی کلاه
 کتاب موزه عشق مدرن
 کتاب معشوقه آخر
 کتاب یلداترین شب
 کتاب چیزی شبیه معجزه
 کتاب آتش سوران