کتاب باباگوریو

اثر اونوره دو بالزاک از انتشارات دوستان - مترجم: محمود اعتمادزاده (م.ا.به آذین)-معروف ترین رمان ها

Le Père Goriot (تلفظ فرانسوی: [lə pɛʁ ɡɔʁjo]، قدیمی Goriot یا پدر Goriot) یک رمان 1835 رمان نویس فرانسوی و نمایشنامه نویس Honoré de Balzac پیر Goriot داستان غم انگیز پدر است که عشق وسواس به دو دخترش منجر به خرابکاری مالی و شخصی او می شود. با این موضوع تعامل دارد که از اشرافیت جوانی فقیرنشین، Rastignac، به پاریس از استان ها می آید تا ثروت خود را به دست آورد، که با Goriot دوست است و با دخترها درگیر می شود. این داستان بر خلاف پیشینه ای از یک کل جامعه به وسیله جاه طلبی های اجتماعی و شهوت برای پول تنظیم شده است.


خرید کتاب باباگوریو
جستجوی کتاب باباگوریو در گودریدز

معرفی کتاب باباگوریو از نگاه کاربران
توصیف ها،دیالوگ ها و کاراکتر ها،همه و همه محشر بودن،کتابی بود باید بارها خوندش که حتی یه نکته ظریفش هم از دست نره و بدون شک ارزش چند باره خوندن رو داره.
کتاب های باارزش زیادن،ولی کتابی مثل باباگوریو که جمله به جمله اش با ارزش باشه کم پیدا میشه.


مشاهده لینک اصلی
اجازه بدهید معرفی این کتاب با با نقل قولی از @فیلیپ برتو@ در مورد رمان @بابا گوریو@ شروع کنم:

به عقیده وی رمان بابا گوریو @شاهکار نبوغ انسانی@ است که در میان سایر آثار بالزاک می درخشد و بی شک از شاهکارهای ادبیات جهانی به شمار می رود.

@اونوره دو بالزاک@ (Honore de Balzac) (۱۷۹۹-۱۸۵۰) نویسنده‌ نامدار فرانسوی است که او را مهم ترین بنیانگذار سبک رئالیسم در ادبیات اروپا می‌دانند. او سال ۱۸۱۹ در رشته‌ حقوق تحصیلات خود را به پایان رساند، اما تصمیم گرفت دنبال رشته مورد علاقه خود برود و بدین ترتیب وارد دنیای ادبیات شد.
@بالزاک@ خودش عنوان «کمدی انسانی» را برای مجموعه آثار خود به کار می برد آثاری که بیش از ۹۰ رمان و داستان کوتاه را در بر می گیرد. توصیفات دقیق و گیرا از فضای حوادث و تحلیل نازک‌بینانه‌ روحیات شخصیت‌های داستان، @بالزاک@ را به یکی از شناخته‌ شده ‌ترین و تأثیرگذارترین رمان‌نویسان در طول دو قرن اخیر تبدیل کرده‌ است.
آثار این نویسنده‌ برجسته، آیینه‌ای از جامعه‌ فرانسه‌ روزگار اوست. او افراد هر طبقه‌ اجتماعی، از اشراف فرهیخته تا دهقانان عامی را در «کمدی انسانی» خود جای می‌دهد و جنبه‌های گوناگون شخصیتی آنان را به معرض نمایش می‌گذارد. بهره‌گیری او از روش ایجاد پیوند میان شخصیت‌ها و تکرار حضور آن‌ها در داستان‌های مختلف موجب می‌شود تا در گسترش روان‌شناسی شخصیت‌های منفرد نیز موفق باشد.

داستان که در پاریس بورژوایی قرن نوزدهم اتفاق می افتد روایت گر زندگی مردی به نام @گوریو@ است؛ پیرمردی تنها که مورد بی مهری دو دخترش «آناستازی و دلفین» قرار گرفته. بالزاک در این رمان که در یک پانسیون اتفاق می افتد به خوبی توانسته با تشریح فضای ویژه آن و شخصیت پردازی بسیار ماهرانه افراد، پانسیون را تبدیل به سمبلی از کل جامعه فرانسه تبدیل کند. در واقع @بابا گوریو@ محدود به این ساختمان کهنه و زشت نمی شود بلکه نمونه ای است از کل یک جامعه که پول حرف اول را در آن می زند.
دنیایی که بالزاک در آن زندگی می کند که در رمان وی نیز مشهود است پر است از القاب مادام، کنتس، بارون، مارکی و ... ، که هر کدام با ویژگی های اجتماعی و رفتاری مختص خود توسط بالزاک نشان داده می شوند، انگار بالزاک می خواهد بغض خود را از چنین دنیایی که وی در آن بزرگ شده است نشان دهد. و عقده های خود را با استفاده از رمان بابا گوریو بیرون بریزد.

انتهای این معرفی کتاب را نیز همچون ابتدای آن با دو نقل قول از دو شخصیت برجسته به پایان می رسانم:

کلود فارو عضو فرهنگستان فرانسه می گوید که این داستان را صد بار خوانده و در دفعه صدم همان هیجان مطالعه اول به او دست داده است به نظر وی داستان @بابا گوریو@ نه فقط بزرگ ترینِ رمان های دنیاست بلکه به عقیده وی شاهکار شاهکارهای ادبی جهان است.
سامرست موام نویسنده نیز در مورد بالزاک چنین می گوید: در میان تمام رمان نویسان بزرگ که با آثار خود گنجینه های معنوی جهان را غنی کرده اند، به عقیده من بالزاک از همه بزرگ تر است.

علی محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی

مشاهده لینک اصلی
عنصر متمایز این رمان ناشی از فشرده سازی آن است. اکثر این اقدامات در یک خانه شبانه روزی یا چند مکان دیگر در پاریس صورت می گیرد. این تنظیم تعامل بین افراد را برجسته می کند و مشاهدات دقیق نویسنده در مورد طبیعت بشر داستان را خاموش می کند. پروسس بالزاک فوق العاده است و فرمان او برای جزئیات، خواننده را به عنوان یک احساس قابل ملاحظه برای زندگی مردم که در زمان (1819) از ما حذف شده است، به ما می دهد. گوریوت پدر است که در میان همکارانش دریافته است که نادرترین جواهرات â € \"کامل پسر در قانون است. مشکل این است که دخترش هم اکنون ازدواج کرده - به یک کاد کامل. شاید پیرمرد بتواند چیزی را تغییر دهد، و این عمل در اطراف این تلاش متمرکز است. شخصیت مجرب جوان، دانشجوی حقوق سیاه و سفید با طرح های فوپیش است که دختر Goriotâ € ™ ثانیه یک دنیای جدید را باز می کند.

مشاهده لینک اصلی
این سومین رمان من Balzac است، و من از هر کسی لذت بردم. هر کدام به راحتی با توصیف های فوق العاده، شخصیت های زنده، گفتگوی عالی و قطعه های جالب به راحتی می خوانند. بالزاک در هر طبقه ای از جامعه سخت است، اما حداقل چند شخصیت خوب و کافی دارد و به اندازه کافی طنز در اینجا و آنجا پنهان شده است تا واقعیت تلخ را از بین ببرد.

مشاهده لینک اصلی
یک کتاب واقعا شگفت انگیز. حالا من واقعا میخواهم چیز دیگری از بالزاک بخوانم، اما باید صبر کند

مشاهده لینک اصلی
من می دانستم که می خواهم بلزاک را بخوانم، اما جایی که باید شروع کنم؟ می دانستم که کار بزرگ او، کمدی هامین، مجموعه وسیعی از رمان هایی است که به راحتی مرتبط است و او برای نشان دادن هر سطح جامعه فرانسوی نوشته است. من می دانستم که با بیش از چهل کتاب، این مجموعه ای نبود که بخواهم بخوانم به طور کامل؛ و از این رو، چون کتاب های متعددی در اختیار داشتم، قبل از اینکه تصمیم بگیرم که جالب ترین چشمانداز را انتخاب کنم، به هر یک از آنها توجه کردم. انتخاب من \"کتاب پره گوریوت\"، یک کتاب از وسط بالزاکا بود کارنامه نوشتن ™ و یک کتاب که توسط بسیاری از آنها به عنوان بزرگترین کار خود را گفته است. تصمیم من ممکن است تحت تأثیر این واقعیت است که داستان در یک اتاق تعطیلات تنظیم شده است - \"من همیشه دوست داشتم رمان های شبانه روزی â €\" و داستان شروع می شود با توصیف فوق العاده دقیق از Maison Vaquer، یک نهاد ضعیف اما قابل احترام و ساکنان آن. تنها زمانی که صحنه درست تنظیم می شود، این داستان می تواند شروع شود. ابتدا من از راوی بسیار آگاه بودم. او بیان کرد، او جذاب بود، اما من کمی نگران بود که او قطع داستان او باید برای تقویت نقاط. آنها امتیاز خوبی داشتند، اما من می خواستم آنها از داستان و شخصیت ها بیرون بیایند. در زمان انجام شده، و در زمان راوی به پس زمینه محو شد. او در حال انجام کار است به طوری که من فراموش کرده بود او وجود دارد. جدیدترین ساکن خانه شبانه روزی بود یوجین د Rastignac که اخیرا از کشور وارد شده بود، حمل تمام امید خانواده اش، برای مطالعه قانون. طرح او قرار بود خودش را به کار و تحصیل بسپارد، اما پیش از اینکه متوجه شود که او نیاز به برقراری ارتباط دارد و اگر بتواند موفق شود، به خوبی در جامعه قرار دارد، پیش از آنکه او متوجه شود، لازم بود. و این موفقیت بزرگ او بود که با پسر عموی او خوش تیپ بود که او را به معرفی برخی از «افراد راست» معرفی کرد. او دوست داشتنی بود، او جذابیت طبیعی داشت، و او در Maison بسیار دوست داشت Vaquer.Father Goriot کمتر دوست داشت. هنگامی که او برای اولین بار وارد خانه ی سوپرمارکت شده بود، یکی از بهترین اتاق ها را گرفته بود، او آن را با چیزهای دوست داشتنی مبادله کرده بود، و سرایداری او کلاه او را بر او گذاشته بود. هنگامی که او پاسخ داد، وقتی که این چیزهای دوست داشتنی شروع به ناپدید شدن و پدر Goriot به یکی از اتاق های کوچک او نقل مکان کرد، او با او دشمنی با او رفتار کرد. با این حال او پاسخ نداد و دیگر همسایگان او را احمقانه توصیف کردند - شاید ساده و ساده بود - مرد پیرمرد. اوگن توجه زیادی به وضعیت نداشت، تا آن روز چیزی را دید که علاقه او به پسر عموی او Rastignac را به Comtesse د Restaud زیبا معرفی کرده است، و او مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او از خانه اش بازدید کرد و، در حالی که منتظر او بود، او را از پنجره بیرون کشید و با Goriot در پشت خانه دید. دیدار او خوب بود، تا زمانی که اشاره کرد که او پیر مرد را می شناخت. به محض این که کلمات از دهان او بود، سفر او به طور خلاصه به پایان رسید؛ دفعه بعد که او به کمتز دیدن کرد «در خانه نبود» و به او اطلاع داده شد که او هرگز «دوباره» به خانه نخواهد آمد. او نمیتواند درک کند که چه اتفاقی افتاده است و او برای مشاوره به پسر عموی خود برگشت. او کمی توضیح داد؛ او به او گفت که گوریوت پدر Comtesseâ € | گوریوت بود معامله گر ثروتمند بود، و بسیار خوش شانس با همسر محبوب و دو دختر خود را دوست داشتنی. وقتی همسرش مرد، تمام عشقش را به دخترانش داد؛ و او تقریبا تمام ثروت خود را استفاده کرد تا آنها را با طعم های عظیم عرضه کند تا بتوانند با مردان ثروتمند و قدرتمند ازدواج کنند. آنها این کار را انجام دادند و امید داشتند که او بتواند با یکی از آنها زندگی کند و سه نفر آنها همیشه نزدیک خواهند بود. او امیدوار بود، زیرا این مردان ثروتمند و قدرتمند هیچ وقت برای یک معامله گر فروتن نداشتند. آنها او را به خانه های خود نمی بردند، حتی نمی توانستند او را به طور عمومی تشخیص دهند، و همسرانشان به دنبال آن بودند. به همین دلیل است که گوریوت به «مازن واکر» نقل مکان کرد و از سرمایه کوچکی که برای خودش نگه داشته بود، زندگی می کرد. سرمايه او به سرعت کاهش يافت، زيرا هرچند دخترانش مي خواستند فاصله خود را حفظ کنند، هر وقت که ليبي پرداخت که شوهرشان دوست نداشتند، يا به جاي او نمي دانست. به عقیده او می توانست چیزی را رد کند و بنابراین تنها یک قدم جلوتر از فقر بود. وقتی پسر عموی او پیشنهاد کرد که یوجین باید مادر مامان دلفین د Nucingen، دختر دیگری Goriotâ € ™ ثانیه، او را دیدم بسیاری از امکانات. این به معنای انتقام بر خواهرش بود - دو خواهر به شدت رقابتی بودند - این می تواند سنگ او را به سوی جامعه تبدیل کند - و این می تواند فرصتی برای کمک به پیرمردی که خیلی دوستش داشته باشد کمک کند. او از پیشنهادش پیروی کرد. پدر Goriot خوشحال بود که دوست جوانش در همان حلقه ها به عنوان دخترانش حرکت می کرد تا او بتواند از آنها خبر دهد. او با کوچکترین ریزه خوشحال بود؛ او هیچ چیز از خودش نگفت، همه مراقبت و نگرانی او برای آنها بود. یوجین چیزی برای پیرمرد نمی توانست انجام دهد. دخترانش همچنان عشق خود را به عهده گرفتند و به نظر می رسید که عشق ساخته شده بود ...

مشاهده لینک اصلی
شایستگی داشتن یک پدر، بیانگر اعتقاد بر این است که صرف نظر از هزینه آن، یک سخن وجود دارد. در نهایت لطفا من خیلی برای نوشتن، اما من نمی توانم سرم را بردارم. شما باید روابط انسانی را حذف کنید و آن را به پول تبدیل نکنید. حتی اگر ایجاد شود، این خانواده نباید تقدس را منعکس سازد!

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب باباگوریو


 کتاب چاپ آخر زندگی
 کتاب ابرهای دانیال
 کتاب حاشیه ی باغ متروک
 کتاب یک آیه یک حکایت
 کتاب قصه عشق لیلی و مجنون
 کتاب خفاش کوچولو و دوستان مهربانش