کتاب تسخیر شدگان (جن زدگان)

اثر فئودور داستایفسکی از انتشارات نگاه - مترجم: علی اصغر خبره زاده-معروف ترین رمان ها

جن زدگان، یا به لفظ صحیح تر «شیاطین» داستان ملتی است که موازین اجتماعی را نمی شناسد، و بدین ترتیب به جای این که خود را نجات دهد، نابود می سازد.

شیاطین همیشه در جسم آن قربانی که در آن حلول کرده اند باقی نمی مانند. خدا بیدار است و روزی خواهد رسید که این انبوه در هم شوریدۀ شیاطین در هم رانده شوند و در جسم خوک ها حلول کنند، و خوکان دیوانه وار در دریاچه فرو افتند.

هانری تروایا، زندگی و نقد آثار داستایفسکی

در کالبد داستایفسکی، انسانی بزرگتر از آن آدم خودپرست ضعیف النفس آتشی مزاج مغرور، که نویسندگانِ شرح حالِ او تصویر می کنند، وجود داشت: در وجود او مردی زندگی می کرد که می توانست «آلیوشا» را بیافریند، آفریده ای که شاید در تمامی رمانهای جهان، جذاب تر و شیرین تر و نجیب تر و مهربان تر از او نیامده باشد. در کالبد داستایفسکی، انسانی زندگی می کرد که می توانست «بابا زوسیما» را خلق کند، مردی که شبیه اولیاء است.

سامرست موام، دربارۀ رمان و داستان کوتاه


خرید کتاب تسخیر شدگان (جن زدگان)
جستجوی کتاب تسخیر شدگان (جن زدگان) در گودریدز

معرفی کتاب تسخیر شدگان (جن زدگان) از نگاه کاربران
Бесы = Demons = Devils, Fyodor Dostoyevsky
Demons (Russian: Бесы, Bésy) is a novel by Fyodor Dostoyevsky, first published in the journal The Russian Messenger in 1871–2. It is considered one of the four masterworks written by Dostoyevsky after his return from Siberian exile, along with Crime and Punishment (1866), The Idiot (1869) and The Brothers Karamazov (1880). Demons is a social and political satire, a psychological drama, and large scale tragedy. Joyce Carol Oates has described it as @Dostoevskys most confused and violent novel, and his most satisfactorily tragic work.@ According to Ronald Hingley, it is Dostoyevskys @greatest onslaught on Nihilism@, and @one of humanitys most impressive achievements—perhaps even its supreme achievement—in the art of prose fiction.@
تاریخ نخستین خوانش: دهم ماه می سال 1966 میلادی
عنوان: شیاطین یا جن زدگان؛ عنوان دیگر : تسخیر شدگان؛ نویسنده: فئودورمیخائیلوویچ داستایوسکی؛ مترجم سروش حبیبی؛
موضوع اصلی داستان: یک توطئه سیاسی در یکی از شهرهای ایالات است. قهرمانان داستان موجوداتی پست و بی خیال و از خصایص بشری بی بهره و جن زده و تسخیر شده هستند. آنها زندانی یک قدرت مرموزند که آنها را به ارتکاب اعمالی وادار میکند که لیاقت و سزاواری انجام آن را ندارند. انسانهایی که عروسکهای خیمه شب بازی هستند و به فرمان شیاطین به جنب و جوش درمیآیند. داستان با یک رشته حوادث مرموز که در ظاهر با رویدادهای دیگر ارتباط ندارند پایان مییابد. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
داستایِفسکی در این رمان هم پرسشی ابدی را مطرح کرده که هنوز دغدغه‌ انگیز است و به شکل‌های مختلف در زندگی شخصی و اجتماعی ما رخ می‌ نمایاند. پرسش این است: آیا به نام هدفی متعالی می‌ توان دست به جنایت زد؟ یا به بیانی کلیشه‌ ای و نازل‌ تر: آیا هدف وسیله را توجیه می‌ کند؟
داستایِفسکی این رمان را در واکنش به رخدادی واقعی نوشت که در تاریخ روسیه به «قتل دانشجو ایوانوف» مشهور شد: سِرگِی نچایِف، رهبر گروه انقلابی ـ تروریستی «انتقام مردمی»، به دنبال اختلاف‌ نظرهایی با ایوان ایوانوف 23ساله، از اعضای گروه خود، تصمیم به قتل او گرفت و نقشة خود را عملی کرد تا هم یگانگی گروه را تحکیم بخشد و هم بر وجهه و اقتدار خود بیفزاید. ولی ظاهراً در این ماجرا آنچه بیش از همه توجه داستایفسکی را به خود جلب کرده بود، این نکته بود که چگونه شخصی که داعیة اصلاح و بهتر کردن جهان را در سر دارد (هدف هر انقلابی)، ممکن است خود آفرینندة شر باشد و دست به ویرانگری و کشتار بزند. روحیة تروریسم انقلابی، اخلاق و ارزش‌های نیهیلیستی، و این اندیشه که برای ساختن جهانی نو باید نخست جهان قدیم را از بیخ و بن نابود کرد، در آن زمان در میان جوانان روسیه هوادار فراوان داشت و بسیاری از روشنفکران و نویسندگان و منتقدان پیشرو نیز بر این آتش می‌ دمیدند.
نام رمان برگرفته از باب هشتم انجیل لوقا و حکایت دیوهایی است که در وجود شخصی حلول کرده بودند و به ارادة حضرت عیسی از وجود آن شخص به درون گله‌ای خوک حلول کردند و در دریاچه غرق شدند. در رمان داستایِفسکی نیز شاهد آن هستیم که ایده و اندیشه‌ ای که بدون آمادگی روانی و اخلاقیِ لازم بر افراد چیره شود، می‌ تواند آنان را به جن‌ زدگانی تبدیل کند که در راه هدفی که درست می‌ پندارند، بدون تعقل دست به هرکاری بزنند. وقتی همة ارزش‌ها و اصول اخلاقی پیشین یکسره نفی شوند، فانوس راهنمایی جز همان ایدة نیازموده باقی نمی‌ ماند و هرعملی، و لو شیطانی، و لو قتل و ویرانگری، در راه رسیدن به هدف موجه به نظر می‌ رسد.
خواندن رمان داستایِفسکی از این نظر بسیار آموزنده است. خوانندة امروزی کتاب ممکن است آن را قدری خسته‌ کننده و شرح و توصیف‌های آن را بیش از حد مفصل و طولانی بیابد، ولی محتوای فکری ـ عقیدتی آن قاعدتاً باید بر این عیب (اگر واقعاً این را عیب بدانیم) بچربد و خواننده را جذب داستان کند.


مشاهده لینک اصلی
فرهنگ معاصر: لغت حروف الفبا. الف) کلمات کلیدی نیست تمام سرگرمی های پوپولیستی، ریاکارانه، بی فایده، خطرناک و بی رحمانه ضد فکری است. ب) به استثنای دکتر که ممکن است. اما به سختی بکت است، آیا؟ ج) من برای اولین بار در سن نوجوانی من یک اسطوره فکری بودم. من از ابتدای ظهور تلویزیون، بازی های ویدئویی و ترس از خواندن کتاب ها از ابتدا شاهد لغو آرام رشد فکری بودم. د) چگونه از این لغت فرار کردی؟ الف) من کلمات را مانند لغت نامه آموختم من شروع به خواندن کتاب کردم بعد از یک دهه سر و صدای مجازی مجرد، من با \"برادران کرامظوف\" با \"صوتی عجب\" سر و کار دارم. ج) سخت نیست که به هنر سختی احترام بگذارید و از حلقه های خودمختار کلیشه ی پوپولیستی فرار کنید. شما مجبور نیستید صفحات گسترده را بخوانید. شما نباید با هرکسی از روشنفکران با شکوه صحبت کنید. چه کسی در مورد همه چیزهایی که بولداس را دوست دارند، چه چیزهایی را در اتاق های ناهار خوری جینسینگ می کند؟ g) همه چیزهایی که باید انجام دهید، خواندن، تماشا، گوش دادن است. h) من چهار سال را صرف تفکر روز سبز بزرگترین موسیقی در جهان کرده ام. یک روز، من بعضی از استراوینسکی را شنیدم و به اشک میریختم. من این دخترانه را مردی باهوش می دانم؟ ج) شماره k) یا بله الف) خودم را با غلبه بر رمانهای داستایوفسکی و پیدا کردن آنها برای زندگی، روانشناسی و غیره خودم تعجب کردم. m) بنابراین تمام اینها روشن شد. تنها راه رشد به عنوان یک انسان از طریق هنر، مقابله با مشکل است، برای در نظر گرفتن مشکل، و از زمانی که این تلاش به سعادت تبدیل می شود، به شدت شگفت زده می شود. n) این یک توهین نیست، یک داستان است. اما من واقعا معتقد هستم که افرادی که در هنر تجارتی خیره کننده پنهان می شوند، توانایی خود را برای فکر کردن و بهبود و درک بهتر، خیانت می کنند. o) همه چیز.

مشاهده لینک اصلی
پزشکان ما کاملا و با قاطعیت تمام ایده عصبانیت را رد کردند. من با خطوط بسته شدن، در آستانه خستگی، از وضعیت سلامت خود مطمئن نیستم. خواندن داستایوفسکی کمی شبیه گذراندن وقت با نزدیک است اعضای خانواده با دنیای متناقض کاملا متضاد: من آنها را دوست داشتنی، بدون قید و شرط، اما من آنها را دوست ندارم. من به آرامی کار خود را از طریق کارهای Dostoyevsky کار می کنم، با شروع از whispers از یک مرد یادداشت ها را از در زیر زمین، به Raskolnikov قاتل حرکت می کند که می تواند همدردی من را تحمل کند، گرچه من از اعمال و انگیزه های او رنج می برم، و سپس به یک احمق احمق مانند موسکین، که به طور کامل با غرور و قدرت مخرب من خشمگین می شود، اکنون ساخته ام آشنایی شیاطین. اگر Raskolnikov من هیپنوتیزم، و Myhkin ساخته شده من لعنت، شیطانی اثر کندتر، اما حتی قوی تر بر روی تعادل ذهنی من است. در حالی که من رمان های قبلی را در یک دیوانگی خواندم، بدون هیچ گونه وقفه ای، مجبور شدم در طول این مدت به مدت طولانی بیدار شوم. من فقط نمیتوانم حساب تجاوز به یک کودک را معاینه کنم و متعاقب آن \"استافروگین\" را به یک راهب تبدیل کنم. موقعیت راهب در رابطه با وضعیت چنین شراری بود که احساس کردم نمی توانم آن را بخوانم. فکر کردم می توانم در حال حاضر با روحیه ی ملی گرا و ارتدوکس روسیه برخورد کنم، اما این خیلی زیاد بود. این دختر خودکشی را از طغیان مذهبی محکوم کرد، معتقد است که وی با تجاوز به قتل \"خدایا\" کشته شد. و نماینده کلیسا، که از اعتراف هیجان زده شده و به طور کامل بدون ترس برای کودک، به قاتل می گوید که او ببخشاید، اگر تنها به اندازه کافی رنج می برد تا خدای را ببخشد. اول از همه، چه نوع خدایی است، کسی که رنج را تشویق می کند، حتی لذت و لذت را در آن پیدا می کند، اما قربانی را کاملا نادیده می گیرد؟ اگر فرزندم به فرزندم گفت که ممکن است کسی را به طرز وحشیانه ای حمله کند تا زمانی که متوجه شود او پس از آن رنج می برد - این جرم واقعا قابل ستایش است؛ زیرا به من فرصتی خوشایند برای تماشای فرزند من رسیده است. پلیس آموزشی برای بازداشت من برای چنین والدین کجا است؟ دوم، کشیش احساس می کند که این جرم است â € œridiculousâ € و â € œinelegantâ €، و نه به اندازه کافی خونین به جالب توجه است. او نگران می شود که قاتل در صورت اعتراف خود به خنده تبدیل شود. و همچنین، جرم این است که بیش از حد معمول برای بالا بردن هر گونه ابرو. صحنه ساخته شده من کتاب را نزدیک و باز آن را برای هفته ها باز نمی شود. این ممکن است داستایوفسکی باشد، و او ممکن است نابغه باشد، اما محدودیتی برای آنچه که من می توانم بپذیرم، نیستم. من مایل نیستم که به هر خدایی که سادیست، پدرسالار، جنس مخالف و سرکوبگر نیاز دارد، رنج ببرم. خودخواهی فضیلت در دنیای من نیست، این یک معانی است که خشونت را ایجاد می کند و اغلب جنایت های وحشتناک علیه افراد بی گناه را بدون ارتباط با متعصب هایی که معتقدند که از طریق ترویج رنج ها، قهرمانان مذهبی هستند، مرتکب جنایت شده اند. شخصیت هایی که در دواستیفسکی فعالیت می کنند مثل جوانان نابالغ جوان هستند که احساس غرور می کنند و توجه منفی به خود را به وجود می آورند که توسط شخصیت خدای پدر دیده می شود. \"به من نگاه کن، خدایا!\" آنها گریه می کنند. â € œLook آنچه که من انجام می دهم! و من این همه را برای شما انجام می دهم من می خواهم دیده شود! همه چیز در مورد من است! اعتراف من این است که به طور عمومی خوانده شود، بنابراین مردم درباره من حرف می زنند! و من رنج می برم، نه آن دختر کوچولوی بی پروا، که دیوانه شده است. ما در مورد او صحبت نمی کنیم، این رنج من است که ما به دنبال آن هستیم. حق خود را به عنوان یک قهرمان در معرض درد به خاطر تبرئه دیده می شود! جرم فقط پیش شرط لازم برای کسب حق عذاب بزرگ است. هرگز دلم نمیخواد دختره بمونه. »در حالی که یک مکالمه تلفنی ادامه دادم، در مورد رمان فکر میکنم، اما برای این است که نبوغ اوست. و من به این نتیجه می رسم که من می خواهم یک حلقه را به مربع تقسیم کنم، زمانی که می خواهم شخصیت های شر و ارادۀ الهی را آشتی دهم. تعهد مذهبی Isnâ € ™ t قرار است که یک نیروی خوب باشد؟ این سوال من بود و این اشتباه است. در نهایت متوجه شدم که فرض من اشتباه است و اعتقاد صادقانه Dostoyevsky به خوبی کار می کند به این دلیل که او به خدای شرور و ناعادلانه نیازمند رنج و تکلیف اعتقاد دارد - الهیاتی که در حقیقت منحصر به فرد نیست (بر طبق دیدگاه من، که البته شخصی، جهانی نیست!). این خوب نیست. این فقط هست دوره زمانی. هنگامی که من ارتباط من بین اخلاق و دین را رها کردم و واقعیت کاراکتر را پذیرفتم، می توانم آن را بخوانم. و من خوشحال هستم. یکی از جلوه های برجسته ای که در تاریخ نگارش یافته است، باید سازماندهی شود تا برای مسلمانان در روسیه سودمند باشد - و این یک نمایش است. شاعر رمانتیک، به طرز چشمگیری به واسطهی سخنرانی مخاطب خود، به وضوح به وعده خود ادامه میدهد و مجبور نیست هرگز دوباره نوشت، به این معناست که احساسات رمانتیک و زبان تمثالی چیزی از گذشته است. Fête، که بیشتر با هدف سازماندهی جشن گرفته می شود تا برای حمایت از یک علت خوب (بسیار شبیه هر رویداد جذب مشهور برای خیریه در حال حاضر!) فساد کامل است. شیاطین در محل کار ...

مشاهده لینک اصلی
â € œFull آزاد خواهد آمد تنها زمانی که تفاوت نمی کند که آیا زندگی می کنند و یا نه زندگی می کنند. این هدف برای همه است. • فدور داستایوفسکی، شیاطین [نقد در قطعنامه] من دوست شیطان (ها) را از PossessedHow جهنم آیا من به اندازه کافی بررسی این؟ هنگامی که کسی با نوشتن (و یا سایر اشکال هنر) نابغه خاصی روبرو می شود، هنر خود را واقعا نمی توان طبقه بندی کرد. چگونه می توان یک سمفونی بزرگ Beethoven را به دست آورد؟ آیا شیاطین / شیاطین / بهتر از جرم و مجازات، برادران کرامظوف، قاتل؟ به من بگویید، آیا شما متیو، مارک، لوک یا جان را ترجیح می دهید؟ داستایوفسکی نوشت انجیل انسان *. عالی بودن از دستاورد یا نقص تحسین برانگیز نیست. این فقط هست هر یک از رمان های بزرگ Dostoyevskys قطعه است که هر دو بی نهایت خسته کننده و زیبایی کامل در همان زمان است. احتمالا بیشتر دوست داشتم (برای من) در برادران کرمظوف بود، اما آن را به راحتی به عنوان شیطان جریان نیست، اما هنوز هم، هنوز هم من فکر می کنم من عاشق شیطان بیشتر. نه، برادران ک. نه گاه! جزیره جزیره کتاب؟ مجبور به انتخاب با شما به خوبی من برای خوردن یا خوردن غذای من از پایه و یا آینده برای کتاب دوم، وارد می شوم. این خوب است. شیاطین چیزی است که شما می گیرید وقتی نویسنده ای را می سازید که یک فيلسوف است با عقايد بزرگ + نويسنده ای که روانشناسي با عظمت رفتاری + نويسنده ای است که با مقاصد اخلاقی سخن مي گويد. اوه، و بهتر است که این نویسنده را خجالت بکشید hypergraphic.OK. من باید به آرامش برسم. اجازه دهید این رایحه را بخورند و صبر کنند. بعضی فکر کن گزیده ای از برخی از آنها، و بازگشت و تجدید نظر. این (این بررسی) برخی از انرژی هایی را که من احساس می کردم این کتاب را بسته اند، می اندازد، اما حتی نمی خواهد به من از این که این کتاب و مرد شایسته است، تقاضای من کنند. بله، من به طور مبهم از Big Lebowski فکر می کردم که من این را خوانده ام.

مشاهده لینک اصلی
Si که می دانید، Sónechka، چقدر هزینه به عنوان یک نویسنده، است که، ¡cargar با سرنوشت نویسنده! نگاه شما: من مطمئن هستم که اگر dispusiese برای نوشتن یک رمان، دو تا سه سال یک ± € سیستم عامل هستم \"لوکس شما می توانید Turgua © niev استطاعت، Gonchárov و Tolstoiâ €\" من saldrÃa یک اثر است که ارائه دهنده خواهد در عین حال صحبت پس از یک € siglo.â با این بار نگرانی در نامه داستایفسکی در ماه آگوست سال 1870 قبل از شروع به نوشتن شیاطین به خواهرزاده خود، صوفیه Aleksándrovna Ivánovjmir نوشت نشان می دهد نویسنده درگیر در نوشتن یک رمان که باعث می شود جامعه و شاخه های ادبی زمان خود را لرزاند. چقدر اشتباه بودم! اگر او امروز از مسائل مطرح شده اعتبار این رمان را می دانست ... این دقیقا همان چیزی بود که او در آن قرن می خواست که او صحبت می کرد. برو که آن را به دست آورد. خواندن هر شیاطین عمومی بدون شک به یکی از بحث برانگیز ترین رمان حفر شده است ادبیات نه تنها برای آنچه آن را در زمان خود به معنای داده می شود، بلکه © N بنابراین دستاورد داستایوفسکی، پیش بینی چیزی کمتر از ظهور تمام گروه های انقلابی دا © â € ™ هر 70، در قرن آینده و atreverÃa من فراتر از یک گروه متعصب بر اساس ایمان از رویدادهایی مانند حمله به تورس دوقلو توسط القاعده در سال 2001 مرتکب یا فراتر رفتن از این همه، امروز قابل مشاهده در گروه ISIS.Fuertemente توسط جامعه ادبی روسیه در زمان خود مورد انتقاد قرار، داستایفسکی حفظ موقعیت خود، بیان کرد که می کتابش با عنوان ارسال € œwith fuegoâ €، هر چند آنها او را متهم به عقب نشینی کردند. است که در واقعیت، © L شروع به تجهیز این استدلال از کتاب خود از یک گروه نیهیلیست واقعی (و در اینجا ما چای ذکر © اصطلاح برای اولین بار)، توسط انقلابی Serga © رهبری من Necháiev که در مورد 1849 ایوانف فرستاده شده به ترور یکی از اعضای آن بیشتر برای تمرد از دستور خود را که سفارشات ساخته شده توسط ایده soplón.Este داستایوفسکی به زندگی به چهار نفر از شخصیت های بد ترین، منحرف و خطرناک است که ما می توانیم در پیدا خود رمانها و چرا این را می گویم؟ اساسا، چون در رمان های دیگرش، شاید یک شخصیت خاص را پیدا کنیم که دارای این خصوصیات است. ما می تواند شاهزاده Valkosvski رمان مطرود و زخم نقل قول، به میزان کمتر زیبا Fomá Fomich از Stepanchikovo، پدر خوانده از آرکادیو مشکل Dolgoruky در نوجوانان و در یک راه برای Parfión Rogozhin در چیز Idiota.Pero اینجا این یکی دیگر از زیر هر یک از چهار شخصیت مرکزی، پیوتر Stepánovich Verkhovensky، رهبر انقلابی که تبدیل می شود و در بیشتر تاریخ، Nikólai Vsevolódovich stavrogin، فرار و خشونت ALEXA © من Nilich کیریلوف، نیهیلیستی خالص و Shátov existencialista، دانش آموز ایده آل تغییرناپذیر در جستجوی Dios.Dostoievski رمان دسته دو سطح است. از یک طرف، رابطه متناقض استپان TrofÃmovich Verkhovensky (پدر پیوتر Stepánovich) و Várvara Petrovna Stavroguina (مادر نیکلای Stavrogin) پیدا کنید. آنها نسل های پیشین را نشان می دهند، که گرچه بزرگسالان در مجاورت کمتری نسبت به جوانان دارند. روابط بیست سال ± سیستم عامل است که در سراسر رمان adquirirán تحولات مختلف تا unhatched در یک پایان کاملا متفاوت زمانی که ما در páginas.El اول سطح دوم به علاقه مندان جوان حال حاضر ذکر شده قبلی می باشد به عنوان خوانده شده. در اینجا می بینیم شخصیت های مختلف chocarán هر یک از دیگر و خیلی از طرح مرتب شده توسط داستایوفسکی که همیشه تشکیل خواهد شد، به عنوان خالق در polifónica رمان خود را با توجه به بزرگ teórico MijaÃl BajtÃn، ترک به یک طرف HA © تخم حمل خود به جلو داستان هر کدام با دفاع از â € œsuâ € idea.El شخصیت اصلی با چرخش اکثر حوادث پیوتر استپانویچ Verkhovensky است. با حس کمی از احساس و کاملا غیر انسانی در آن زمان، به دلیل منحصر به فرد خود را در زندگی به کار است علت @su انقلاب او و آن را به تمام منابع شما را در دست دارند استفاده کنید. ایده او درباره انقلاب مدتها پیش شکل گرفته است و او آن را بسیار مورد مطالعه قرار داده است. برای او آن را به اندازه آب روشن است. من فکر می کنم در آن نقطه تمام دکترین خود را eclosión فصل کلیدی در پایان بخش دوم که در آن او در معرض stavrogin Verkhovensky است که با هدف راه اندازی کودتای انقلابی خود:Escuche. برای شروع â € تحریک شورش \"Verkhovensky siguió گفت عصبی، به طور مستمر محکم stavrogin آستین izquierdaâ €\". من قبلا به شما گفته بودم: ما به پیل ها می رسیم. آیا می دانید که ما قدرت عظیم زیادی داریم؟ مردم ما نه تنها کسانی هستند که کشتن و سوزاندن دارند، کسانی که از سبک سلاح گرم در سبک کلاسیک استفاده می کنند و یا نایب رئیس خود را نابود می کنند. آنها تنها مانع هستند بدون اطاعت، چیزها برای من معنی ندارند. شما قبلا متوجه شدید که من سرکش هستم و نه یک سوسیالیست. هه هه! گوش کن، من همه آنها را و شمارش: معلمی که با بچه ها می خندد ± سیستم عامل از خدا و فاحشه خانه خود است در حال حاضر ...

مشاهده لینک اصلی
در دهه 1860، با افزایش قدرت روسیه، شاهزاده روسیه تغییرات چشمگیری پیدا می کند. ایده های خوب یا بد، نیز می رسند، آنها در طول دهه ها در بقیه اروپا بوده اند، این سرزمین دیگر جدا نیست ... سوسیالیسم تازه ترین روش برای روشنفکران است. سرکشی ها توسط الکساندر دوم آزاد شده اند، دادگاه ها دموکراتیزه شده اند، مجازات اعدام به ندرت انجام می شود، مردم می توانند به صورت آزادانه صحبت کنند و نوشتند. برای افرادی که کمی از خط عبور می کنند هنوز سیبری وجود دارد. و تمام راه آهن های جدید، شما را به آن، آن سرزمین، سرزمین ویران، بسیار سریع به شما. در یک شهر والیتی که هرگز اتفاق نمی افتد، یک فرماندار جدید منصوب شده است. Andrei Antonovich von Lembke، بله، بسیاری از آلمانی های هوشمند در کشور وجود دارد، برای مدرن کردن امپریال روسیه. لمب یک مرد خوب است و می خواهد به روس ها در استان خود کمک کند. اما یک فرد ضعیف و همسرش یولیا قدرت پشت تخت است. او به شدت تحت تاثیر پیتر ورکوهنسکی (بعضی از آنها می گوید که توسط او کنترل می شود)، رهبر مخفی گروهی از نیهیلیست ها، معتقدند این مفهوم عجیب و غریب، شما باید همه چیز را از بین ببرید، قبل از اینکه بتوانید کشور را بازسازی کنید. پیتر، پسرش Stepan Verkhovensky است، یک دانشمند تنبل، که از بیوه ثروتمند یک عمومی، Varvara Petrovna Stavrogin استفاده می کند. رئیس جامعه محلی محلی، آنچه در اینجا وجود دارد، و یک پسر وحشی دارد، نیکولای، شخصیت اصلی کتاب، که در دوئل مرگبار دخیل است، و بهترین دوستش، پیتر ورکفنسکی، شهر کوچکی است. نیکولای ماجراهای زیادی با زنان و خشونت دارد، در جهان سفر می کند، یونان، آلمان، فرانسه، سوئیس، مصر و حتی ایسلند، اما هرگز نمی تواند خوشحال باشد، وجدانش اجازه نمی دهد. نیکولای، راحت به نیهیلیست ها پیوست، و پیوتر از او می ترسد. حوادث عجیب و غریب در این شهر آرام آغاز می شود، افزایش بزرگی از تجاوزات و روزنامه هایی که خواستار انقلاب هستند، پیدا می شوند. فدکا، یک محکوم فرار کرده و یک سرباز سابق، به جرم جرم و جنایت، قتل و سرقت را تصور می کند، در این مکان! پلیس نمی تواند او را بگیرد، چرا؟ شایعات دیوانه مانند رودخانه سیلاب جریان دارند. یورا، مشکلی با شوهر حسودش ندارد، واروارا، یک رقیب بزرگ، و تلاش های جشن های ادبی او و حزب، فاجعه ای است، کاملا خنده دار اگر شما و نه دوستان او نیستید. فرماندار وحشی عمل عجیب و غریبی انجام می دهد، هر کس فریاد می زند، دستور می دهد، مشکل است، هیچکس حرف هایش را نمی فهمد. آتش سوزی در یک شهر در نزدیکی می افتد، جسد بیشتری کشف می شود، خودکشی افزایش می یابد، چیزی درست نیست .... رمان فلسفی Dostoyevskys (با الهام از یک کشتار واقعی سیاسی در سال 1869)، در مورد شیاطین که دارای مردم روسیه است، باعث آنها اعمال بد را به نام انقلاب انجام دهید. تا زمانی که نتایج برآورده شود، همه چیز می تواند توجیه شود (پایان دادن به معنی). متاسفانه این مفهوم هنوز به طور گسترده ای در قرن 21 معتبر است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب تسخیر شدگان (جن زدگان)


 کتاب برگ های سبز بید
 کتاب کی از همه منفورتره؟
 کتاب ویرانه ای در دل یک احساس
 کتاب گوهر یکدانه
 کتاب قتلی که هرگز اتفاق نیفتاده بود!؟
 کتاب چاپ آخر زندگی