سه نوه، یکی مورخ، یکی انقلابی و دیگری که سودای پولدار شدن در سر دارد، برای دیدار مادربزرگشان به قصبهی جنتحصار در حوالی استانبول میروند و یک هفته را در خانهی پدربزرگشان که هفتاد سال پیش، به دلیل مسائل سیاسی به آنجا تبعید شده بود، میگذرانند. در طول این یک هفته، گذشته و خاطرات نود سالهی مادربزرگ به تدریج زنده میشود
خرید کتاب خانه ی خاموش
جستجوی کتاب خانه ی خاموش در گودریدز
معرفی کتاب خانه ی خاموش از نگاه کاربران
Sessiz Ev: roman = Silent House, 1980, Orhan Pamuk (1952)
عنوانها: خانه خاموش؛ خانه تاریک؛ خانه سکوت؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ تاریخ نخستین خوانش: هفدهم نوامبر سال 2008 میلادی
عنوان: خانه خاموش؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: محمد فهیمی؛ مشخصات نشر: تهران، چشمه، 1386، در 467 ص، شابک: 9789643623999؛ موضوع: داستانهای نویسندگان ترک؛ ترکیه، قرن 20 م
عنوان: خانه تاریک؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: محمد فهیمی؛ تهران، چشمه، 1390، در 431 ص، شابک: 9786002290410؛
عنوان: خانه خاموش؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: مرضیه خسروی؛ تهران، نگاه، 1393، در 440 ص، شابک: 9789643519704؛
عنوان: خانه سکوت؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: مریم طباطبائیها؛ تهران، پوینده، 1393، در 364 ص، شابک: 9789642950362؛
عنوان: خانه خاموش؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: سارا مصطفی پور؛ تهران، نشر مرکز، 1393، در چهار، 364 ص، شابک: 9789642132379؛
جنون پاموک با نبوغ توام است! (اومبرتو اکو). پاموک اعتراف میکند تمام شخصیتها در رمان «خانه خاموش» بازتابی از او و احوالات متفاوت درونی اش است: «کودکی ام همواره با این تصور گذشت که اورهانی دیگر در خانه ی دیگری است». اورهان پاموک، نویسنده نوبلیست ترک که در سال 1952 میلادی در خانواده ی پر جمعیتی در شهر استانبول ترکیه به دنیا آمد، تا سن بیست و دو سالگی رویای نقاش شدن در سر داشت. «این ایده نخست مورد تشویق و حمایت خانواده ام قرار گرفت و این درحالی بود، که بیشتر افراد خانواده ی من مهندس عمران بودند. پدر و مادرم در مورد خواهر و برادرهایم میگفتند: این یکی به همان مدرسه ای خواهد رفت، که پدربزرگ شان میرفت؛ آن یکی به مدرسه عمویش، و این یکی هم - که منظورشان من بودم – مهندس معمار خواهد شد». این ایده، بعدها با یک تصمیم سریع و آنی به یکباره از ذهن او پاک شد، و به نقطه ی عطف زندگی اش یعنی داستان نویسی انجامید. «همه چیز را به یکباره کنار گذاشتم، تحصیل، نقاشی، معماری وهمه را...؛ خود را در اتاقم حبس کردم، و مشغول نوشتن شدم. حالا که مردم از من این سوال را میپرسند که چطور توانستم در دهه ی 30 زندگی، به عنوان یک رمان نویس در ترکیه شناخته شوم؛ یا اینکه چرا نقاشی و معماری را رها کردم، من درست مثل گوزنی که به چراغ جلو ماشینی، زل زده باشد، به آنها خیره میشوم، چرا که برای این پرسش پاسخی وجود ندارد.». او در سنین پایین دریافت که نقاشی کردن، نظم و انضباط درونی میطلبد و یک دنیا تنهایی... که از این منظر، تالیف هم کاملا شبیه به آن است، و با خلق و خوی او سازگار...؛ درست مانند خود پاموک که خیالپردازی جزو جدایی ناپذیر زندگی اش است، شخصیتهای داستانهایش نیز پیوسته در حال خیالبافی هستند. رمان «خانه خاموش» که دومین اثر وی ایشانست، و به باور خودش از دل رمان «جودت بیک و پسران»، نخستین رمانش زاده شده؛ حکایت آدمهایی است که هیچ یک از وضعیت فعلی خود راضی نیستند و رویای دیگری بودن را در سر میپرورانند. مراد گلسوی، نویسنده ی ترک در باره ی «دنیای ادبی اورهان پاموک» مینویسد: «ابتدا به نظر میرسد که شخصیتهای رمان خانه خاموش رویاهایی از جنس رویاهای همه آدمها در سر دارند، اما دلتنگی عمیقی که شخصیتهای رمان آن را تجربه میکنند، هر قدر هم که این دلتنگی در رمانها مشخصه ی دنیای شرق محسوب شود، بیشتر یک اندیشه و واهمه جهانی ست چرا که خواست دیگری بودن، منجر به این واهمه میشود که نمیتوان خود بود!». انگین کیلیچ در مقاله ی خود به نام: «اصوات خانه خاموش»، مینویسد: «همه در خانه خاموش غمگینند و عقده های حقارت آنها ازجنس فقر، عقب ماندگی، شرقی بودن، بی پدری و مسائلی از این قبیل است. بیشتر این شخصیتها با ناامیدی، دلباخته فرد نامناسب خود هستند. اما تمام اینها نه در قالب رمانی مالیخولیایی و غمگین که گاه حتی به صورت رمانی شاد و سرزنده رو به رویمان ظاهر میشود. با این وجود، همین که رمان به پایان میرسد، چیزی به نام خوشبینی برای خواننده باقی نمیماند!». «خواب، در اثرِ یک فعل و انفعال شیمیایی، روی میدهد و مثل رویدادهای دیگر دلیل علمی و منطقی دارد. همان طور که روزی فرمول آب کشف شد، روزی فرمول خواب را هم کشف میکنند». اینها نخستین جملاتی هستند که ما را با تفکر پوزیتیویستی صلاح الدین در «خانه خاموش»؛ آشنا میکند. همسرش فاطمه، درست در نقطه ی مقابل شخصیت او قرار دارد.». صلاح الدین تمام عمرش را صرف تالیف دایرة المعارفش میکند، چون عامل عقب ماندگی شرق را، جهالت و عدم آگاهی مردم میداند. رویای او بیدار کردن شرق است حتی شده به زور...؛ فاطمه اما، به گذشته ی خود بسیار پایبند است؛ و رویای یگانه اش بازگشت به گذشته، و گذران حیاتی عاری از گناه است. او از مدرنیته بیزار است، و هر چیز جدید را تصنعی و ساختگی میداند. فاطمه در بیان نفرت خود، از کلمه ی «پلاستیک» زیاد استفاده میکند. به گفته ی خودش، عطرها دیگر نه در ظرفهای شیشه ای، که در ظرفهای پلاستیکی فروخته میشوند؛ و ماشینهای پلاستیکی جای درشکه ها را گرفته اند. او حتی تا به آنجا پیش میرود، که قلب نوه هایش را هم پلاستیکی میداند! از دیگر شخصیتهای رمان «خانه خاموش»، که مولفه ی خیالپردازی در او به روشنی دیده میشود، شخصیت حسن است. او یک ناسیونالیست افراطی ست، که به خاطر بی پولی از پولدارها متنفر است. جایی در قلب هیچ زنی ندارد، پس از زنها هم بیزار است و چون خودش خوشحال نیست، از همه ی آدمهای خوشحال هم بدش میآید. او هم مانند صلاح الدین با این آرزو زندگی میکند، که روزی خواهد توانست کارهای بزرگی انجام دهد. حسن که درگیر عقده های خود کم بینی ست، روزی را تصور میکند که صاحب کارخانه ای ست، و هفت هزار نفر کارگر به همراه یک زن دستیار مسلمان، زیر دست او کار میکنند؛ یا روزی که فرماندار شده است و نیلگون را در حالی که عجز و لابه میکند، کت بسته پیش او میآورند، و او به دست و پای حسن میافتد، تا دستور دهد آزادش کنند. در طرفی دیگر متین را میبینیم که آن «دیگری» برای او یک میلیاردر معروف است. به زعم او پول حرف اول را در دنیا میزند. حتی میبینیم که بیش از مرگ پدر و مادرش، از اینکه مرگ آنها میراثی برای او به همراه نداشته، ناراحت و دلگیر است. رویای متین، گاه در قالب یک میلیاردر زنباره و گاه در قالب یک دانشمند فیزیک متبلور میشود. رجب، کوتوله خدمتکاری ست که همانند فاطمه، رویایش نه معطوف به آینده، که بازگشت به گذشته است. گهگاهی دلتنگ شنیدن قصه های مادرش میشود، و دلش میخواهد تا دوباره به آن روزها بازگردد. او با اینکه به ظاهر به زندگی یکنواخت خود خو کرده، اما «دیگری بودن» خوابی ست که همه در «خانه خاموش» آن را دیدهاند...؛ درد فاروق اما، درد دیگری است. او که پیوسته خود را در کارزار جدال با روح دوگانه اش مییابد، رویای داشتن روح واحد را در سر میپروراند؛ و همین وجه تمایز او با سایر شخصیتهای رمان است که رویای پول، شهرت، و انجام کارهای مهم دارند. فاروق از این دوگانگی به ستوه آمده و با تمام وجود، وحدت و روح یگانه، طلب میکند؛ در زیرزمین نمور بایگانی نه به جست و جوی تاریخ، که در اصل در پی یافتن خویشتن است. و اما نیلگون، یک انقلابی بی تجربه و تازه کار، که خود راوی نیست و از زبان سایر شخصیتها به مخاطب معرفی میشود. حتی شاید بتوان او را بداقبالترین شخصیت این خانه معرفی کرد. نیلگون «پدرها و پسرها» را میخواند، و رویای تغییر اصول و قراردادهای اجتماعی در سر دارد، گرچه خوانشگر اینها را از زبان خود او نمیشنود. پاموک اعتراف میکند که: «تکتک جوانهای این رمان، خود من هستند...»؛ و اذعان میکند از بین رمانهایی که تا به امروز نوشته، «خانه خاموش» بیشترین محبوبیت را در میان جوانها داشته، و دلیلش را هم در این میداند که در این کتاب، چیزهایی در رابطه با دوران جوانی و احوالات درونی خود نوشته است: «برای نوشتن خانه خاموش، از اتفاقات زیادی الهام گرفتم، که یکی از آنها نامه هایی بود که پدربزرگم در سالهای جوانی، برای مادربزرگم مینوشت. پدربزرگم در آن سالها برای تحصیل در رشته ی حقوق عازم برلین میشود. اما قبل از سفر، با مادربزرگم نامزد میشوند، و آن طور که میگویند، او در سالهای تحصیل خود در آلمان، نامه های زیادی برای نامزدش مینویسد، که مضمون و حال و هوای این نامه ها بیشباهت به درسهایی نیست که آقای صلاح الدین به همسرش فاطمه میدهد. این را هم میدانم که عکس العمل مادر بزرگ من هم، درست مثل فاطمه، از جنس بی توجهی و «گناه و حرام» بوده... با تصور رابطه سرد و ناموفقی که احتمالا بین آن دو میگذشته، من، نخستین جملات رمان خانه ی خاموش را نوشته ام.». پایان نقل از نوشتار مترجم رمان خانه خاموش. ا. شربیانی
مشاهده لینک اصلی
این دومین کتابیست که از پاموک میخوانم. تا به حال حدود یک سوم از کتاب را خواندم. خواننده را خیلی خوب جذب داستان میکند و در هر بخش با تغییر راوی داستان، جذابیت خاصی به آن میبخشد. در ابتدای هر بخش باید توجه کرد که این قسمت از دید کدام شخصیت داستان است.
کتاب من ترجمه سرکار خانم مرضیه خسروی ست. نمیدانم این کتاب را مستقیما از ترکی ترجمه کرده اند یا از زبان ثالثی مثل انگلیسی. به هر حال به عنوان کسی که مسلط به زبان استانبولی هستم، گاهی جای خالی بعضی پانویس ها در این ترجمه به چشم میخورد. مترجم میتوانست اطلاعات بیشتری راجع به فرهنگ و موقعیت داستان که در کشور همسایه اتفاق می افتد در اختیار خواننده قرار دهد که متاسفانه این کار را نکرده اند.
امیدوارم باقی کتاب هم به همین خوبی پیش برود
مشاهده لینک اصلی
من این را دوست داشتم - تقریبا به اندازه @ Museum of Innocence @، که هنوز هم مورد علاقه من رمان Orhan Pamuk است .... اما نزدیک آن. (یک کتاب کوچکتر است - کمتر از سایر کتابهای پاموک که کمتر خوانده میشود - هر فصل کوتاه است). از همان ابتدا گفت و گو بین مادربزرگ و مادربزرگ قدیمی و Recep - FRICKIN SLAVE HORSE - یک سنت برای بوت شدن - یک کوتوله است .... ساختن تصاویری از گفتگو هرچه بیشتر hysterically دیوانه و خنده دار .... ( تکان دادن سر شما: @ شما باید شوخی @). Recep یک شوهر از شوهر مرحومش است. نوه ها برای بازدید می آیند که هر کدام از خصوصیات، عادت ها و صدمات عاطفی خود را دارند. در طی بازدید آنها شروع به کشف تاریخچه کشور خود می کنند. درگیری هایی که در خانواده مشاهده می کنیم موازی با درگیری هایی است که ما بین ترکیه مدرن و گذشته اش که به اعتقادات مذهبی سنتی ریشه دارد، بیندیشیم. من در ترکیه در سالهای 1973-74 بودم ... استامبول محل دیگری از امروز بود. خواندن پاموک همیشه خاطرات را به ارمغان می آورد - و همزمان نمایش های من را گسترش می دهد.
مشاهده لینک اصلی
در ابتدا در سال 1983 در ترکیه منتشر شد و برای نخستین بار به زبان انگلیسی ترجمه شد، خانه خاموش (Knopf) دومین رمان Orhan Pamuks است. گرچه برنده جایزه نوبل مستقیما اشاره به تاریخی بودن این کتاب در متن خود ندارد، داستان او تقریبا یک ماه قبل از کودتای کودتای 12 سپتامبر 1980، که در آن رئیس کل نیروهای عمومی Kenan Evren و نیروهای مسلح ترکیه پس از خشونت میان ناسیونالیست های راستگرایان و کمونیست ها، ترتیب داده شدند. یک شورای امنیت ملی که تحت نظارت ارتش بود، تا سال 1983، زمانی که دموکراسی دوباره بازسازی شد، تا سال 1983 بر ترکیه حکومت کرد. بنابراین، در سال 2012، تقریبا سی سال پس از انتشار کتاب، خانه خاموش خواسته به زبان انگلیسی در سال 2012 مربوط است. جواب این سوال در بیانیه ای است که توسط یکی از شخصیت های Pamuks جزئی ارائه شده است - یک داروساز به نام کمال بی: @ [سیاست است] در همه جا. . . . مهم نیست که کجا بروید، شما را با یقه برده است. @ کمال اشاره به ضرب و شتم نیلگون، یک زن جوان است که برای خرید یک روزنامه کمونیستی، حسن، یک ملی گرای افراطی و به همان اندازه جوان ترکیه را هدف قرار می دهد. حسن بسیار عصبی به Nilgà ¼n جذب کرد و حسن را به خاطر جرم و جنایتش به قتل رساند و به همین ترتیب از احساسات و بدبختی نوجوانان نیز محروم شد. نکته این است که حسن خیلی ناراضی است که با خواسته های فیزیکی اش مقابله کند - و بدن او به جای یک معضل برای پاموک در خانه خاموش و در رمان های بالغش، ترکیه را مشخص می کند. آیا حسن از دیدگاه کلیشه ای فرهنگ غربی پیروی می کند و سعی می کند رابطه جنسی با زنی داشته باشد که به آن جذب شده است؟ آیا او باید دید کلیشه ای از فرهنگ شرقی را دنبال کند و زن را با مقادیر چپ به چالش بکشد؟ برای پاموک، ترکیه و بویژه استانبول، یک فضای محدود است که در آن تاریخ، ارزش های غربی و شرقی را به گونه ای محدود کرده است که ارزشمندترین محتوا برای رمان نویس برای کشف برخی از مسائل مهم سیاسی در زمان ما است. جایی که جناح های سیاسی زندگی می کنند و نفوذ می کنند، به عنوان آنها به طور مداوم در گوشه خیابان های عمومی، قهوه خانه ها و کوچه و خیابان ها - و همچنین در حفظ حریم خصوصی خانه های خانوادگی - مسدود کردن. و این خانه های خانوادگی هستند خطرناک ترین مکان هایی برای پاموک، زیرا آنها ساکت و دلسوزانه به خشونت می پردازند. آنها شروع به خشونت میکنند. در واقع، خانه خاموش عنوان رمانها واقعا به عنوان توصیف Pamuks و محکومیت سکوت است که در قلب ترکیه ضربه می زند. خانه - که در خارج از استانبول واقع در کنتسایار قرار دارد - سه نسل از ترک ها را با هم تلفیق می کند، زمانی که سه جوان، از جمله نیلگن، با مادربزرگ فتما و پسران کوتوله ای خود، پرپس آشنا می شوند. اما نسل ها متاسفانه از هم جدا شده اند. آنها در مورد چیزهای کوچک کم حرف می زنند با این حال، آنها در مورد اندیشه های درونی خود بحث نمی کنند، پیامدهای سیاسی آن آشکار است. به عنوان مثال، فتما اغلب در اتاق خواب او تنها در اتاق خواب او سکوت می کند و بر ارزش های غربی شوهر مرحومش و دانشنامه ناتمام او که در آن او مرگ و نومیدی را در نظر می گیرد، به اوج خود رسیده است. نوه او Faruk فکر می کند طولانی و عمیق در مورد اینکه تاریخ یک داستان یا واقعیت است، و دومین نوه، متیین، فضایل ماتریالیسم غربی را در نظر می گیرد. Pamukas Silent House واقعا ترکیه است. چه کسی شرم آور است، زیرا سکوت تنها برای مدت طولانی می تواند تا قبل از خشونت رخ دهد. عمیقا ضد خشونت، خانه خاموش است Pamuch در اوایل گریه برای تحمل، عقل و ارتباطات در زمانی که دموکراسی در خط بود و در واقع، به طور موقت در ترکیه گم شد. خواندن ضروری آن، مخصوصا برای کسانی که در ایالات متحده آمریکا هستند که تقسیمات سیاسی مشابه را تشخیص می دهند.
مشاهده لینک اصلی
وقتی اولین بار خواندن کتابهای اورهان پاموکس را شروع کردم، واقعا تلاش کردم و به پایان رسید، رها کردن برف و خواندن نام من !!!!!!! فقط به نظر می رسید پیچیده بود و من واقعا نمی توانستم واقعا دنبالش باشم. اما پس از خواندن موزه بی گناهی، واقعا از این لذت بردم کتاب داستان شروع به احساس کردم درک این نویسندگان بزرگ را داشتم. حالا من خانه خاموش را به پایان رسانده ام .... که واقعا دوستش داشتم حالا واقعا می خواهم برگردم و کتاب هایش را که من رها کرده ام بخوانم. خانه شلخته فقط من را جذب کرد! شخصیت ها واقعا جالب بودند و هر فصل در صدای شخصیت های مختلف بود.در پایان می خواستم حتی بیشتر در مورد ترکیه و استانبول بدانم و فکر می کنم کتاب های سازماندهی کتاب ها راهی عالی برای انجام این کار است! و نام من قرمز و سایر آثار او با هیچ ترس از رها کردن آنها نیست. همچنین من واقعا نیاز به بازدید از استانبول به زودی !!!
مشاهده لینک اصلی
باید چیز خاصی را از دست بدهم - در ترجمه؟ در موضوع؟ از آنجا که این دومین کتاب اورهان پاموک در چند هفته بود که من تقریبا صفر (احتمالا منفی) برای آن داشتم. به این ترتیب، این یک ترجمه از یک کتاب بسیار قدیمی است و برف یک فارغ التحصیل نسبتا جدیدی از آلوم پاموک است. اما، بسیاری از تم هایی که در برف من را ناراحت کردند، من را نیز در این مورد مضطرب کردند. به همین دلیل است که در یک دقیقه به خانه می آیم. خانه ی شریف یک داستان از یک خانواده ی ترکی است که توسط مادر بزرگ قدیمی (بسیار رنجور)، فتما رهبری می شود. بیمار است و توسط یک کوتوله به نام Recep نگهداری می شود. شوهرش یک مرد بیخوابی بود که زندگی خود را صرف نوشیدن رکی و نوشتن دایره المعارف و تزئین خانه ی خود کرد. کوتوله Recep یکی از فرزندان او است، دیگری فروشنده بلیت قرعه کشی به نام اسماعیل است که هیچ چیز برای هیچ زنی برای پسری که حسن نامیده می شود، مناسب است. پسر رسمی او نیز مردی بود که با نوشیدن بیش از حد خود را به گورهای اولیه برد و همسرش یک زن بیمار بود که قبل از او فوت کرده بود. طرح این داستان، هفته ای را در بر می گیرد که نوه ها برای دیدار هفته ای طولانی به خانه خلوتگاه می آیند. فاروک یک طلاق غم انگیز غم انگیز است که به تصویری از پدربزرگش تبدیل می شود. نیلگون، زیبا، کمونیست است. متین عملی است - او می خواهد به امریکا برود و پولش را می خواهد. همه این کاراکترها دارای دیدگاه اول شخص هستند. به غیر از نیلگون و اسماعیل و افراد مرده، اما در دیدگاه های دیگر مردم ظاهر می شوند. آن بسیار منحرف کننده است، زیرا تفاوت های زیادی در دیدگاه های آنها نیست. متین و حسن به ویژه قابل تعویض هستند، اما برای دوستداران آنها مناسب است. آن فقط به عنوان یک دستگاه توصیفی به کار می رود، برای ارتباط وقایع، نه افکار. فکر می کنم، زمانی که آنها ارائه می شود، عمیق تر از - @ من می خواهم به امریکا بروید و تبدیل به غنی و معروف @ / @ من فقط در مورد شما فکر می کنم! @ / @ من عاشق تو @ / @ مادربزرگ است آنچه آنها به من می گویند ، و من می گویم من به عنوان نقطه اشتباه بود - آیا این روحیه عاطفی نقطه؟ آیا قرار بود با هر یک از این شخصیت ها همدردی کنیم؟ متاسفانه، من ندیدم من می خواستم گردن جمعی خود را به طوری که مونولوگ می تواند به توقف متوقف شود. منفور Nilgun - که به نظر می رسید مانند یک شخصیت مناسب و معقول، شاید به این دلیل که او چشم انداز ندارد، اما (مشاهده اسپویلر) [پاموک مراقبت از خود او را در دنباله ای کاملا مسخره، جسورانه، ناخواسته، دستکاری شده (مخفی کردن اسپویلر)]. با مردان ترکیه اشتباه می شود به نظر پوموک، به نظر نمی رسد که بتوانند بالغ به بزرگسالان فکر کنند. آنها در یک قطره کلاه عشق می ورزند، فکر می کنند که خشونت و انجام کارهایی که عشق واقعی آنها نمی خواهد نشان دهد مردانگی و عشق آنها، چرا زن چه چیزی را می داند؟ کنتراست وجود ندارد مهم نیست که پس زمینه اقتصادی، صرف نظر از وابستگی سیاسی و مذهبی، این است که چگونه همه مردان رفتار می کنند. باز هم، این نقطه است؟ این نارسایی به نحوی نمادین با ترکیه ارتباط دارد؟ (من آن را در برف می دانم - قرار بود که با شخصیت همدردی کند و من فکر نمی کنم که ترکیه حداقل به من امیدوار باشد.) برخی از مسائل جالب مطرح شده در مورد سیاست، درباره مذهب وجود دارد. نیلگون یک کمیته است و حسن یک ملی گرای است و خانواده کل فاتما بی خدایی است اما متعهد است؛ او تنها خدایی است و بنابراین تحمل نمی کند. اما این هرگز بیش از سر و صدا پس زمینه تبدیل نمی شود. یک نقطه قطعه به طور کلی با سیاست مرتبط است، اما هنوز در هیچ مدلی به آن پرداخته نشده است. عمق مشکل من بود با برف نیز هست. آیا این یک مشکل ترجمه است؟ آیا در ترجمۀ اصلی بهتر خوانده می شود؟ از آنجاییکه آن است، آن را از بین بردن کامل درختان خوب است. من هم از این موضوع ناراحت هستم، چون از خانه خاموش تا برف، نمیتوانم پاموو را بهتر کنم. من قضاوت را تحمل میکنم تا زمانی که خواندن نام من قرمز باشد، اما تا کنون، مراجعه به پاموک بسیار امیدوارکننده نیست.
مشاهده لینک اصلی
کتاب خواندن تقریبا دردناک بود. درگیری میان روشنفکران غربی و فقیر ملیگرایان، همراه با تنش های جنسی، به خشونت و مرگ منجر می شود. همه آرزوی خوبی دارند، اما همه به دیگران آسیب می رسانند. و طبقه بالا یک مادربزرگ ناتمام سالهای متزلزل سنتی است که همه چیز و همه را رد می کند.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب خانه ی خاموش
خرید کتاب خانه ی خاموش
جستجوی کتاب خانه ی خاموش در گودریدز
عنوانها: خانه خاموش؛ خانه تاریک؛ خانه سکوت؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ تاریخ نخستین خوانش: هفدهم نوامبر سال 2008 میلادی
عنوان: خانه خاموش؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: محمد فهیمی؛ مشخصات نشر: تهران، چشمه، 1386، در 467 ص، شابک: 9789643623999؛ موضوع: داستانهای نویسندگان ترک؛ ترکیه، قرن 20 م
عنوان: خانه تاریک؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: محمد فهیمی؛ تهران، چشمه، 1390، در 431 ص، شابک: 9786002290410؛
عنوان: خانه خاموش؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: مرضیه خسروی؛ تهران، نگاه، 1393، در 440 ص، شابک: 9789643519704؛
عنوان: خانه سکوت؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: مریم طباطبائیها؛ تهران، پوینده، 1393، در 364 ص، شابک: 9789642950362؛
عنوان: خانه خاموش؛ نویسنده: اورهان پاموک؛ مترجم: سارا مصطفی پور؛ تهران، نشر مرکز، 1393، در چهار، 364 ص، شابک: 9789642132379؛
جنون پاموک با نبوغ توام است! (اومبرتو اکو). پاموک اعتراف میکند تمام شخصیتها در رمان «خانه خاموش» بازتابی از او و احوالات متفاوت درونی اش است: «کودکی ام همواره با این تصور گذشت که اورهانی دیگر در خانه ی دیگری است». اورهان پاموک، نویسنده نوبلیست ترک که در سال 1952 میلادی در خانواده ی پر جمعیتی در شهر استانبول ترکیه به دنیا آمد، تا سن بیست و دو سالگی رویای نقاش شدن در سر داشت. «این ایده نخست مورد تشویق و حمایت خانواده ام قرار گرفت و این درحالی بود، که بیشتر افراد خانواده ی من مهندس عمران بودند. پدر و مادرم در مورد خواهر و برادرهایم میگفتند: این یکی به همان مدرسه ای خواهد رفت، که پدربزرگ شان میرفت؛ آن یکی به مدرسه عمویش، و این یکی هم - که منظورشان من بودم – مهندس معمار خواهد شد». این ایده، بعدها با یک تصمیم سریع و آنی به یکباره از ذهن او پاک شد، و به نقطه ی عطف زندگی اش یعنی داستان نویسی انجامید. «همه چیز را به یکباره کنار گذاشتم، تحصیل، نقاشی، معماری وهمه را...؛ خود را در اتاقم حبس کردم، و مشغول نوشتن شدم. حالا که مردم از من این سوال را میپرسند که چطور توانستم در دهه ی 30 زندگی، به عنوان یک رمان نویس در ترکیه شناخته شوم؛ یا اینکه چرا نقاشی و معماری را رها کردم، من درست مثل گوزنی که به چراغ جلو ماشینی، زل زده باشد، به آنها خیره میشوم، چرا که برای این پرسش پاسخی وجود ندارد.». او در سنین پایین دریافت که نقاشی کردن، نظم و انضباط درونی میطلبد و یک دنیا تنهایی... که از این منظر، تالیف هم کاملا شبیه به آن است، و با خلق و خوی او سازگار...؛ درست مانند خود پاموک که خیالپردازی جزو جدایی ناپذیر زندگی اش است، شخصیتهای داستانهایش نیز پیوسته در حال خیالبافی هستند. رمان «خانه خاموش» که دومین اثر وی ایشانست، و به باور خودش از دل رمان «جودت بیک و پسران»، نخستین رمانش زاده شده؛ حکایت آدمهایی است که هیچ یک از وضعیت فعلی خود راضی نیستند و رویای دیگری بودن را در سر میپرورانند. مراد گلسوی، نویسنده ی ترک در باره ی «دنیای ادبی اورهان پاموک» مینویسد: «ابتدا به نظر میرسد که شخصیتهای رمان خانه خاموش رویاهایی از جنس رویاهای همه آدمها در سر دارند، اما دلتنگی عمیقی که شخصیتهای رمان آن را تجربه میکنند، هر قدر هم که این دلتنگی در رمانها مشخصه ی دنیای شرق محسوب شود، بیشتر یک اندیشه و واهمه جهانی ست چرا که خواست دیگری بودن، منجر به این واهمه میشود که نمیتوان خود بود!». انگین کیلیچ در مقاله ی خود به نام: «اصوات خانه خاموش»، مینویسد: «همه در خانه خاموش غمگینند و عقده های حقارت آنها ازجنس فقر، عقب ماندگی، شرقی بودن، بی پدری و مسائلی از این قبیل است. بیشتر این شخصیتها با ناامیدی، دلباخته فرد نامناسب خود هستند. اما تمام اینها نه در قالب رمانی مالیخولیایی و غمگین که گاه حتی به صورت رمانی شاد و سرزنده رو به رویمان ظاهر میشود. با این وجود، همین که رمان به پایان میرسد، چیزی به نام خوشبینی برای خواننده باقی نمیماند!». «خواب، در اثرِ یک فعل و انفعال شیمیایی، روی میدهد و مثل رویدادهای دیگر دلیل علمی و منطقی دارد. همان طور که روزی فرمول آب کشف شد، روزی فرمول خواب را هم کشف میکنند». اینها نخستین جملاتی هستند که ما را با تفکر پوزیتیویستی صلاح الدین در «خانه خاموش»؛ آشنا میکند. همسرش فاطمه، درست در نقطه ی مقابل شخصیت او قرار دارد.». صلاح الدین تمام عمرش را صرف تالیف دایرة المعارفش میکند، چون عامل عقب ماندگی شرق را، جهالت و عدم آگاهی مردم میداند. رویای او بیدار کردن شرق است حتی شده به زور...؛ فاطمه اما، به گذشته ی خود بسیار پایبند است؛ و رویای یگانه اش بازگشت به گذشته، و گذران حیاتی عاری از گناه است. او از مدرنیته بیزار است، و هر چیز جدید را تصنعی و ساختگی میداند. فاطمه در بیان نفرت خود، از کلمه ی «پلاستیک» زیاد استفاده میکند. به گفته ی خودش، عطرها دیگر نه در ظرفهای شیشه ای، که در ظرفهای پلاستیکی فروخته میشوند؛ و ماشینهای پلاستیکی جای درشکه ها را گرفته اند. او حتی تا به آنجا پیش میرود، که قلب نوه هایش را هم پلاستیکی میداند! از دیگر شخصیتهای رمان «خانه خاموش»، که مولفه ی خیالپردازی در او به روشنی دیده میشود، شخصیت حسن است. او یک ناسیونالیست افراطی ست، که به خاطر بی پولی از پولدارها متنفر است. جایی در قلب هیچ زنی ندارد، پس از زنها هم بیزار است و چون خودش خوشحال نیست، از همه ی آدمهای خوشحال هم بدش میآید. او هم مانند صلاح الدین با این آرزو زندگی میکند، که روزی خواهد توانست کارهای بزرگی انجام دهد. حسن که درگیر عقده های خود کم بینی ست، روزی را تصور میکند که صاحب کارخانه ای ست، و هفت هزار نفر کارگر به همراه یک زن دستیار مسلمان، زیر دست او کار میکنند؛ یا روزی که فرماندار شده است و نیلگون را در حالی که عجز و لابه میکند، کت بسته پیش او میآورند، و او به دست و پای حسن میافتد، تا دستور دهد آزادش کنند. در طرفی دیگر متین را میبینیم که آن «دیگری» برای او یک میلیاردر معروف است. به زعم او پول حرف اول را در دنیا میزند. حتی میبینیم که بیش از مرگ پدر و مادرش، از اینکه مرگ آنها میراثی برای او به همراه نداشته، ناراحت و دلگیر است. رویای متین، گاه در قالب یک میلیاردر زنباره و گاه در قالب یک دانشمند فیزیک متبلور میشود. رجب، کوتوله خدمتکاری ست که همانند فاطمه، رویایش نه معطوف به آینده، که بازگشت به گذشته است. گهگاهی دلتنگ شنیدن قصه های مادرش میشود، و دلش میخواهد تا دوباره به آن روزها بازگردد. او با اینکه به ظاهر به زندگی یکنواخت خود خو کرده، اما «دیگری بودن» خوابی ست که همه در «خانه خاموش» آن را دیدهاند...؛ درد فاروق اما، درد دیگری است. او که پیوسته خود را در کارزار جدال با روح دوگانه اش مییابد، رویای داشتن روح واحد را در سر میپروراند؛ و همین وجه تمایز او با سایر شخصیتهای رمان است که رویای پول، شهرت، و انجام کارهای مهم دارند. فاروق از این دوگانگی به ستوه آمده و با تمام وجود، وحدت و روح یگانه، طلب میکند؛ در زیرزمین نمور بایگانی نه به جست و جوی تاریخ، که در اصل در پی یافتن خویشتن است. و اما نیلگون، یک انقلابی بی تجربه و تازه کار، که خود راوی نیست و از زبان سایر شخصیتها به مخاطب معرفی میشود. حتی شاید بتوان او را بداقبالترین شخصیت این خانه معرفی کرد. نیلگون «پدرها و پسرها» را میخواند، و رویای تغییر اصول و قراردادهای اجتماعی در سر دارد، گرچه خوانشگر اینها را از زبان خود او نمیشنود. پاموک اعتراف میکند که: «تکتک جوانهای این رمان، خود من هستند...»؛ و اذعان میکند از بین رمانهایی که تا به امروز نوشته، «خانه خاموش» بیشترین محبوبیت را در میان جوانها داشته، و دلیلش را هم در این میداند که در این کتاب، چیزهایی در رابطه با دوران جوانی و احوالات درونی خود نوشته است: «برای نوشتن خانه خاموش، از اتفاقات زیادی الهام گرفتم، که یکی از آنها نامه هایی بود که پدربزرگم در سالهای جوانی، برای مادربزرگم مینوشت. پدربزرگم در آن سالها برای تحصیل در رشته ی حقوق عازم برلین میشود. اما قبل از سفر، با مادربزرگم نامزد میشوند، و آن طور که میگویند، او در سالهای تحصیل خود در آلمان، نامه های زیادی برای نامزدش مینویسد، که مضمون و حال و هوای این نامه ها بیشباهت به درسهایی نیست که آقای صلاح الدین به همسرش فاطمه میدهد. این را هم میدانم که عکس العمل مادر بزرگ من هم، درست مثل فاطمه، از جنس بی توجهی و «گناه و حرام» بوده... با تصور رابطه سرد و ناموفقی که احتمالا بین آن دو میگذشته، من، نخستین جملات رمان خانه ی خاموش را نوشته ام.». پایان نقل از نوشتار مترجم رمان خانه خاموش. ا. شربیانی
مشاهده لینک اصلی
این دومین کتابیست که از پاموک میخوانم. تا به حال حدود یک سوم از کتاب را خواندم. خواننده را خیلی خوب جذب داستان میکند و در هر بخش با تغییر راوی داستان، جذابیت خاصی به آن میبخشد. در ابتدای هر بخش باید توجه کرد که این قسمت از دید کدام شخصیت داستان است.
کتاب من ترجمه سرکار خانم مرضیه خسروی ست. نمیدانم این کتاب را مستقیما از ترکی ترجمه کرده اند یا از زبان ثالثی مثل انگلیسی. به هر حال به عنوان کسی که مسلط به زبان استانبولی هستم، گاهی جای خالی بعضی پانویس ها در این ترجمه به چشم میخورد. مترجم میتوانست اطلاعات بیشتری راجع به فرهنگ و موقعیت داستان که در کشور همسایه اتفاق می افتد در اختیار خواننده قرار دهد که متاسفانه این کار را نکرده اند.
امیدوارم باقی کتاب هم به همین خوبی پیش برود
مشاهده لینک اصلی
من این را دوست داشتم - تقریبا به اندازه @ Museum of Innocence @، که هنوز هم مورد علاقه من رمان Orhan Pamuk است .... اما نزدیک آن. (یک کتاب کوچکتر است - کمتر از سایر کتابهای پاموک که کمتر خوانده میشود - هر فصل کوتاه است). از همان ابتدا گفت و گو بین مادربزرگ و مادربزرگ قدیمی و Recep - FRICKIN SLAVE HORSE - یک سنت برای بوت شدن - یک کوتوله است .... ساختن تصاویری از گفتگو هرچه بیشتر hysterically دیوانه و خنده دار .... ( تکان دادن سر شما: @ شما باید شوخی @). Recep یک شوهر از شوهر مرحومش است. نوه ها برای بازدید می آیند که هر کدام از خصوصیات، عادت ها و صدمات عاطفی خود را دارند. در طی بازدید آنها شروع به کشف تاریخچه کشور خود می کنند. درگیری هایی که در خانواده مشاهده می کنیم موازی با درگیری هایی است که ما بین ترکیه مدرن و گذشته اش که به اعتقادات مذهبی سنتی ریشه دارد، بیندیشیم. من در ترکیه در سالهای 1973-74 بودم ... استامبول محل دیگری از امروز بود. خواندن پاموک همیشه خاطرات را به ارمغان می آورد - و همزمان نمایش های من را گسترش می دهد.
مشاهده لینک اصلی
در ابتدا در سال 1983 در ترکیه منتشر شد و برای نخستین بار به زبان انگلیسی ترجمه شد، خانه خاموش (Knopf) دومین رمان Orhan Pamuks است. گرچه برنده جایزه نوبل مستقیما اشاره به تاریخی بودن این کتاب در متن خود ندارد، داستان او تقریبا یک ماه قبل از کودتای کودتای 12 سپتامبر 1980، که در آن رئیس کل نیروهای عمومی Kenan Evren و نیروهای مسلح ترکیه پس از خشونت میان ناسیونالیست های راستگرایان و کمونیست ها، ترتیب داده شدند. یک شورای امنیت ملی که تحت نظارت ارتش بود، تا سال 1983، زمانی که دموکراسی دوباره بازسازی شد، تا سال 1983 بر ترکیه حکومت کرد. بنابراین، در سال 2012، تقریبا سی سال پس از انتشار کتاب، خانه خاموش خواسته به زبان انگلیسی در سال 2012 مربوط است. جواب این سوال در بیانیه ای است که توسط یکی از شخصیت های Pamuks جزئی ارائه شده است - یک داروساز به نام کمال بی: @ [سیاست است] در همه جا. . . . مهم نیست که کجا بروید، شما را با یقه برده است. @ کمال اشاره به ضرب و شتم نیلگون، یک زن جوان است که برای خرید یک روزنامه کمونیستی، حسن، یک ملی گرای افراطی و به همان اندازه جوان ترکیه را هدف قرار می دهد. حسن بسیار عصبی به Nilgà ¼n جذب کرد و حسن را به خاطر جرم و جنایتش به قتل رساند و به همین ترتیب از احساسات و بدبختی نوجوانان نیز محروم شد. نکته این است که حسن خیلی ناراضی است که با خواسته های فیزیکی اش مقابله کند - و بدن او به جای یک معضل برای پاموک در خانه خاموش و در رمان های بالغش، ترکیه را مشخص می کند. آیا حسن از دیدگاه کلیشه ای فرهنگ غربی پیروی می کند و سعی می کند رابطه جنسی با زنی داشته باشد که به آن جذب شده است؟ آیا او باید دید کلیشه ای از فرهنگ شرقی را دنبال کند و زن را با مقادیر چپ به چالش بکشد؟ برای پاموک، ترکیه و بویژه استانبول، یک فضای محدود است که در آن تاریخ، ارزش های غربی و شرقی را به گونه ای محدود کرده است که ارزشمندترین محتوا برای رمان نویس برای کشف برخی از مسائل مهم سیاسی در زمان ما است. جایی که جناح های سیاسی زندگی می کنند و نفوذ می کنند، به عنوان آنها به طور مداوم در گوشه خیابان های عمومی، قهوه خانه ها و کوچه و خیابان ها - و همچنین در حفظ حریم خصوصی خانه های خانوادگی - مسدود کردن. و این خانه های خانوادگی هستند خطرناک ترین مکان هایی برای پاموک، زیرا آنها ساکت و دلسوزانه به خشونت می پردازند. آنها شروع به خشونت میکنند. در واقع، خانه خاموش عنوان رمانها واقعا به عنوان توصیف Pamuks و محکومیت سکوت است که در قلب ترکیه ضربه می زند. خانه - که در خارج از استانبول واقع در کنتسایار قرار دارد - سه نسل از ترک ها را با هم تلفیق می کند، زمانی که سه جوان، از جمله نیلگن، با مادربزرگ فتما و پسران کوتوله ای خود، پرپس آشنا می شوند. اما نسل ها متاسفانه از هم جدا شده اند. آنها در مورد چیزهای کوچک کم حرف می زنند با این حال، آنها در مورد اندیشه های درونی خود بحث نمی کنند، پیامدهای سیاسی آن آشکار است. به عنوان مثال، فتما اغلب در اتاق خواب او تنها در اتاق خواب او سکوت می کند و بر ارزش های غربی شوهر مرحومش و دانشنامه ناتمام او که در آن او مرگ و نومیدی را در نظر می گیرد، به اوج خود رسیده است. نوه او Faruk فکر می کند طولانی و عمیق در مورد اینکه تاریخ یک داستان یا واقعیت است، و دومین نوه، متیین، فضایل ماتریالیسم غربی را در نظر می گیرد. Pamukas Silent House واقعا ترکیه است. چه کسی شرم آور است، زیرا سکوت تنها برای مدت طولانی می تواند تا قبل از خشونت رخ دهد. عمیقا ضد خشونت، خانه خاموش است Pamuch در اوایل گریه برای تحمل، عقل و ارتباطات در زمانی که دموکراسی در خط بود و در واقع، به طور موقت در ترکیه گم شد. خواندن ضروری آن، مخصوصا برای کسانی که در ایالات متحده آمریکا هستند که تقسیمات سیاسی مشابه را تشخیص می دهند.
مشاهده لینک اصلی
وقتی اولین بار خواندن کتابهای اورهان پاموکس را شروع کردم، واقعا تلاش کردم و به پایان رسید، رها کردن برف و خواندن نام من !!!!!!! فقط به نظر می رسید پیچیده بود و من واقعا نمی توانستم واقعا دنبالش باشم. اما پس از خواندن موزه بی گناهی، واقعا از این لذت بردم کتاب داستان شروع به احساس کردم درک این نویسندگان بزرگ را داشتم. حالا من خانه خاموش را به پایان رسانده ام .... که واقعا دوستش داشتم حالا واقعا می خواهم برگردم و کتاب هایش را که من رها کرده ام بخوانم. خانه شلخته فقط من را جذب کرد! شخصیت ها واقعا جالب بودند و هر فصل در صدای شخصیت های مختلف بود.در پایان می خواستم حتی بیشتر در مورد ترکیه و استانبول بدانم و فکر می کنم کتاب های سازماندهی کتاب ها راهی عالی برای انجام این کار است! و نام من قرمز و سایر آثار او با هیچ ترس از رها کردن آنها نیست. همچنین من واقعا نیاز به بازدید از استانبول به زودی !!!
مشاهده لینک اصلی
باید چیز خاصی را از دست بدهم - در ترجمه؟ در موضوع؟ از آنجا که این دومین کتاب اورهان پاموک در چند هفته بود که من تقریبا صفر (احتمالا منفی) برای آن داشتم. به این ترتیب، این یک ترجمه از یک کتاب بسیار قدیمی است و برف یک فارغ التحصیل نسبتا جدیدی از آلوم پاموک است. اما، بسیاری از تم هایی که در برف من را ناراحت کردند، من را نیز در این مورد مضطرب کردند. به همین دلیل است که در یک دقیقه به خانه می آیم. خانه ی شریف یک داستان از یک خانواده ی ترکی است که توسط مادر بزرگ قدیمی (بسیار رنجور)، فتما رهبری می شود. بیمار است و توسط یک کوتوله به نام Recep نگهداری می شود. شوهرش یک مرد بیخوابی بود که زندگی خود را صرف نوشیدن رکی و نوشتن دایره المعارف و تزئین خانه ی خود کرد. کوتوله Recep یکی از فرزندان او است، دیگری فروشنده بلیت قرعه کشی به نام اسماعیل است که هیچ چیز برای هیچ زنی برای پسری که حسن نامیده می شود، مناسب است. پسر رسمی او نیز مردی بود که با نوشیدن بیش از حد خود را به گورهای اولیه برد و همسرش یک زن بیمار بود که قبل از او فوت کرده بود. طرح این داستان، هفته ای را در بر می گیرد که نوه ها برای دیدار هفته ای طولانی به خانه خلوتگاه می آیند. فاروک یک طلاق غم انگیز غم انگیز است که به تصویری از پدربزرگش تبدیل می شود. نیلگون، زیبا، کمونیست است. متین عملی است - او می خواهد به امریکا برود و پولش را می خواهد. همه این کاراکترها دارای دیدگاه اول شخص هستند. به غیر از نیلگون و اسماعیل و افراد مرده، اما در دیدگاه های دیگر مردم ظاهر می شوند. آن بسیار منحرف کننده است، زیرا تفاوت های زیادی در دیدگاه های آنها نیست. متین و حسن به ویژه قابل تعویض هستند، اما برای دوستداران آنها مناسب است. آن فقط به عنوان یک دستگاه توصیفی به کار می رود، برای ارتباط وقایع، نه افکار. فکر می کنم، زمانی که آنها ارائه می شود، عمیق تر از - @ من می خواهم به امریکا بروید و تبدیل به غنی و معروف @ / @ من فقط در مورد شما فکر می کنم! @ / @ من عاشق تو @ / @ مادربزرگ است آنچه آنها به من می گویند ، و من می گویم من به عنوان نقطه اشتباه بود - آیا این روحیه عاطفی نقطه؟ آیا قرار بود با هر یک از این شخصیت ها همدردی کنیم؟ متاسفانه، من ندیدم من می خواستم گردن جمعی خود را به طوری که مونولوگ می تواند به توقف متوقف شود. منفور Nilgun - که به نظر می رسید مانند یک شخصیت مناسب و معقول، شاید به این دلیل که او چشم انداز ندارد، اما (مشاهده اسپویلر) [پاموک مراقبت از خود او را در دنباله ای کاملا مسخره، جسورانه، ناخواسته، دستکاری شده (مخفی کردن اسپویلر)]. با مردان ترکیه اشتباه می شود به نظر پوموک، به نظر نمی رسد که بتوانند بالغ به بزرگسالان فکر کنند. آنها در یک قطره کلاه عشق می ورزند، فکر می کنند که خشونت و انجام کارهایی که عشق واقعی آنها نمی خواهد نشان دهد مردانگی و عشق آنها، چرا زن چه چیزی را می داند؟ کنتراست وجود ندارد مهم نیست که پس زمینه اقتصادی، صرف نظر از وابستگی سیاسی و مذهبی، این است که چگونه همه مردان رفتار می کنند. باز هم، این نقطه است؟ این نارسایی به نحوی نمادین با ترکیه ارتباط دارد؟ (من آن را در برف می دانم - قرار بود که با شخصیت همدردی کند و من فکر نمی کنم که ترکیه حداقل به من امیدوار باشد.) برخی از مسائل جالب مطرح شده در مورد سیاست، درباره مذهب وجود دارد. نیلگون یک کمیته است و حسن یک ملی گرای است و خانواده کل فاتما بی خدایی است اما متعهد است؛ او تنها خدایی است و بنابراین تحمل نمی کند. اما این هرگز بیش از سر و صدا پس زمینه تبدیل نمی شود. یک نقطه قطعه به طور کلی با سیاست مرتبط است، اما هنوز در هیچ مدلی به آن پرداخته نشده است. عمق مشکل من بود با برف نیز هست. آیا این یک مشکل ترجمه است؟ آیا در ترجمۀ اصلی بهتر خوانده می شود؟ از آنجاییکه آن است، آن را از بین بردن کامل درختان خوب است. من هم از این موضوع ناراحت هستم، چون از خانه خاموش تا برف، نمیتوانم پاموو را بهتر کنم. من قضاوت را تحمل میکنم تا زمانی که خواندن نام من قرمز باشد، اما تا کنون، مراجعه به پاموک بسیار امیدوارکننده نیست.
مشاهده لینک اصلی
کتاب خواندن تقریبا دردناک بود. درگیری میان روشنفکران غربی و فقیر ملیگرایان، همراه با تنش های جنسی، به خشونت و مرگ منجر می شود. همه آرزوی خوبی دارند، اما همه به دیگران آسیب می رسانند. و طبقه بالا یک مادربزرگ ناتمام سالهای متزلزل سنتی است که همه چیز و همه را رد می کند.
مشاهده لینک اصلی