کتاب رذل

اثر آندره ژید از انتشارات جامی(مصدق) - مترجم: علی پاک بین-معروف ترین رمان ها

بله، برادر عزیزم، حدس تو درست است، میشل سرگذشت خود را برای ما بیان کرد. تو از من خواهش کردی که آن را برای تو بنویسم، من هم قول دادم و اکنون به وعده خود وفا می‌کنم، ولی در موقع فرستادن آن دچار تردید می‌شوم، زیرا هرآن‌چه آن را بیشتر می‌خوانم، در نظرم زشت‌تر و موحش‌تر جلوه می‌‌کند. آه نمی‌دانم درباره دوستان چه فکری خواهی کرد؟ وانگهی خودم چه می‌اندیشم؟ آن را به سادگی تکذیب کنم؟


خرید کتاب رذل
جستجوی کتاب رذل در گودریدز

معرفی کتاب رذل از نگاه کاربران
778. Limmoraliste = The Immoralist, André Gide
The Immoralist (French: LImmoraliste) is a novel by André Gide, published in France in 1902.
The Immoralist is a recollection of events that Michel narrates to his three visiting friends. One of those friends solicits job search assistance for Michel by including in a letter to Monsieur D. R., Président du Conseil, a transcript of Michels first-person account.
Important points of Michels story are his recovery from tuberculosis; his attraction to a series of Arab boys and to his estate caretakers son; and the evolution of a new perspective on life and society. Through his journey, Michel finds a kindred spirit in the rebellious Ménalque.
تاریخ نخستین خوانش: ماه فوریه سال 2005 میلادی
ضد اخلاق (1902 میلادی) ترجمه: علی پاک بین؛ تحت عنوان: رذل؛ انتشارات جامی. این رمان در لیست 1001 کتاب که باید پیش از مرگ بخوانید و همچنین در لیست روزنامه گاردین ( 1000 رمان که هر شخص باید بخواند) قرار دارد
نقل از متن: بله، برادر عزیزم، حدس تو درست است، میشل سرگذشت خود را برای ما بیان کرد. تو از من خواهش کردی که آن را برای تو بنویسم، منهم قول دادم و اکنون به وعده خود وفا می‌کنم، ولی در موقع فرستادن آن دچار تردید می‌شوم، زیرا هرآن‌چه آن را بیشتر می‌خوانم، در نظرم زشت‌تر و موحش‌تر جلوه می‌‌کند. آه نمی‌دانم درباره دوستان چه فکری خواهی کرد؟ وانگهی خودم چه می‌اندیشم؟ آن را به سادگی تکذیب کنم؟ پایان نقل از متن. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
آنچه که در ذهن ذکر می شود تنها اشاره به کلمه «مورالي» یک سوال است که پیشرفت انسانی ما انسانی قادر به یافتن یک پاسخ مناسب برای آن نیست. برای کلیه اخلاق و قوانین اخلاقی که اساس اساس ساختار اجتماعی را تعریف می کنند، اخلاق همچنان یک ایده مبهم است. مبهم نه به این دلیل که کمبود دلایل مربوط به ضرورت یا ارزشهای اخلاقی مورد نیاز برای وجود هماهنگی انسان در جامعه وجود دارد، بلکه به این دلیل که قطعیت اقدامات لازم برای دستیابی به این اخلاق قابل بحث است. برای عمل، از سوی فردی بودن تنها تصمیم گیری ذهنی است، نتیجه چیزی از لحظه ای نیست، بلکه از آرمان های زیرزمینی است که در طول عمر یک زندگی در آگاهی به انباشته شده است. بنابراین خط تعریف بین \"حق\" و \"بی صدا\" به نظر می رسد مبهم به این معنی است که ممکن است کسی که ممکن است فرد دیگری باشد ممکن است فرد دیگری باشد. Gideâ € ™ The Immoralist، به نظر می رسد که یک داستان ساده و متمایز از حق و اشتباه است، تعریف پیچیده ای از این تمایز بین \"فکر\" و \"اموات\" است. میشل، که زمانی از سل رنج می برد، پس از اینکه همسرش و با اراده قوی خود برای دستیابی به سلامت، تمایل پیدا می کند، سالم می شود. پس از بهبودی، او اهمیت زنده بودن را درک می کند. برای کسی که انتظار می رود که مرگ را از طریق یک پروتئین طولانی به خطر بیندازد، هیچ چیز دشوارتر از آن نیست. بعد از اینکه لمس از جناح مرگ، آنچه مهم به نظر می رسد دیگر دیگر نیست؛ چیزهای دیگر به نظر می رسید که ابتدا به نظر بی اهمیت بود یا حتی نمی دانست که وجود داشته است. جرم متفاوتی از دانش به دست آمده از هر نوعی که به ذهن متصل است، در مکان هایی مانند یک ماسک رنگ پوست می شود و پوست را لخت می کند - همان جسد موجودی معتبر که زیر آن پنهان شده است. میشل عاشق زندگی است، در چنین لذتی که به عنوان اشتباه در نظر گرفته شده است. افکار او، به معنای \"ممتاز بودن\"، قبل از خواننده توسط گید، به طور قاطعانه ای محو می شوند. اما مهارت Gideâ € ™ ثانیه در تحویل عالی از چنین حالت ذهن است، که از طریق خواننده بر روی خط تار و پنهان بین حق و اشتباه، بحث می کند. در حال حاضر، رابطه من با مارسلین باقی مانده است، هرچند که هر روز با توجه به عشق در حال رشد من بیشتر شد. فروپاشی من (اگر این عبارت را می توان به نیاز مورد نیاز برای محافظت از اندیشه های من از قضاوت او اعمال کرد)، من بسیار غیر انسانی این عشق را افزایش داد. منظورم این است که من به طور مستمر با Marceline اشغال شدم. در ابتدا شاید این ضرورت برای دروغ هزینه کمی برای من است؛ اما به زودی متوجه شدم که چیزهایی که بدترین هستند (دروغ می گویند، فقط به ذکر است) تنها کاری که انجام می دهند بسیار دشوار است. اما آنها بسیار سریع و آسان به نظر می رسند، لذت بردن و لذت بردن از انجام دوباره و به زودی طبیعی است. بنابراین، همانطور که همیشه اتفاق می افتد، هنگامی که یک انزجار اولیه به پایان برسد، من با لذت بردن از انحلال من، با کشیدن آن، به پایان رسیدم، به طوری که فرصتی برای بازی دانشکده های ناشناخته من فراهم شود. و هر روز من زندگی خود را غنی تر و کامل تر کردم، همانطور که من به سمت شادی و لذت بخش تر تبدیل شدم. به میشل، این فروپاشی \"حق\" است؛ زیرا او را از خوشبختی محروم می کند. چگونه خوشبختی می تواند به عنوان â € ~morally اشتباه 'نامیده می شود زمانی که بدتر از آن می تواند انجام شود این است که به نفع بی مبالاتی تقلبی؟ آیا مراقبت با بی تفاوتی نشان داده می شود همان محاکمه به عنوان بی حرمتی؟ گید بیشتر می شود و پیچ و تاب هایی را می افزاید که همچنان باعث می شود که قضاوت تضمین شود. میشل پس از رویداد تاسف از سقط جنین، از او مراقبت می کند. سپس فلبیت خودش را اعلام کرد؛ و هنگامی که آن را بهتر، یک لخته خون به طور ناگهانی دامنه آن را بین زندگی و مرگ تعیین کرد. شب بود؛ من به یاد او افتخار می کنم، احساس قلبم را متوقف می کنم و دوباره با او می روم. چند شب با لباسی او تماشا کردم، چشمانم به شدت بر او تأیید شد، امیدوار بودم که از عشقم برای تزئین بعضی از زندگی خودم به خودم استفاده کنم. من دیگر درباره شادی زیاد فکر نمی کنم؛ لذت ملایم من تنها گاهی اوقات لبخند مارسیلین را دیدم. اما بهبود مارسلین دوباره باعث میشل نسبت به خودخواهی شد. حتی زمانی که همسرش در آستانه مرگ قرار دارد، میشل با او سفر می کند. مرگ مارسلین نتیجه سفرهای طولانی و مراقبت های ناکافی ناشی از اقدامات سیبریتی بخشی از میشل است. روحیه او از طریق شروع و پایان به جهش افکار او تغییر می کند. شاید این بی ثباتی از افکار میشل، احساسات تغییریافته او، همانطور که در هر حال راحت است، او غیر انسانی است. شاید او یک موروثی است؛ زیرا او کاملا به خوبی می داند که تغییر کرده است، اما به جای اینکه پشیمان شود یا گناه او را قبول کند، هنوز ترجیح می دهد که به دنبال لذت های نامحدود باشد. کار گید از طریق کوچه های تاریک و مبهم ذهن عبور می کند، گاه افشاء آن افکار که پنهان شده اند، اما می تواند به راحتی بدون زنگ هشدار بدون سر و صدا، و در نتیجه ایجاد خطر.

مشاهده لینک اصلی
هنگامی که ما در حال رشد فرزندان هستیم، ما فانتزی های زیادی از چیزهای بی شماری داریم، ما تفاسیر خودمان را از پدیده های طبیعت، تصور پیرمرد ریشدار که در آسمان زندگی می کنیم، به عنوان خدا، باران از آسمان به عنوان اشک فرشتگان، درختان عصبانی ریختن برگ پریس ها فقط از بچه های خوب در شب دیدن می کنند و خیلی ها و بسیاری از آنها ... همه آنها صدای شیرین گوش، حتی احمقانه اما شیرین هستند ... اما اگر یک بزرگسال بالغ از پنجاه و دوازده سالگی، لذت مونانچیلی چه چیزی در صورتی که او در بچه هایی با چشمان با خواسته های غیر قابل توصیف و ذهن پر از اندیشه های بی حد و حصر محکم بپاشد، چه می شود اگر چهره خود را با چهره سالم و سالم با حسادت و شهوت یکسان می کند؟ اوضاع و احوال همه چیز بستگی به لجنهای ربوده شده و لمس های مشخص دارد، چه عواطف می تواند افکار فردی خود را به جامعه برساند؟ آیا این نظریه ی بسیار مشهور نیچه است که می گوید هیچ چیز به نام \"مونتانیت\" در جهان وجود ندارد، گرچه او علت کاملا روشنفکرانه را توجیه کرد، زیرا هیچ معنایی از وجود وجود ندارد؛ زیرا هیچ چیز به نام واقعیت وجود ندارد، و هیچگونه نوعی از رفتار، «خود» یا «خود» نیست، هر کس اما این مسئله کل مسئله نیست اینجا، میشل و نویسنده Gide ماجراهای ما با هم بسیار و عمیق است که امکان پذیر نیست که تحسین منتقدان داستان را نادیده بگیریم. داستان، در سطح بسیار ساده است میشل ازدواج مارسلین در نزدیکی بستری مرگ پدرش، برای تحمیل روحی به زودی به پرواز خود، مارسیلین ثابت می کند زن بی نظیر، مراقبت کننده از بیماری Tuberculosis در حال غرق شدن میشل با هر نفس، Marceline مراقبت خوبی از او مراقبت می کند و او را به زندگی، در طول، همان بدبختی او را می پیچاند و او از بیماری سل رنج می برد ... اما این چیزی است که گید در نظر ما گرامی داشت، بیشتر برای آن وجود دارد. تجدید نظر فردگرایی؛ پیش بینی خود را از فروید معتبرتر از انعکاس مبهم نیچه. پیروزی شخصی تر آن است که اجتناب ناپذیر از شعر، دلبستگی عاطفی و خود توجیهی عصبانی، از دعاوی خاص - از همه انحرافات، در حقیقت، که داستان دائمی او وسوسه است، نهفته است. اگر ما شخصیت اصلی ما در مقیاس جنسی فروید را تشکیل می دهیم، او بسیار همجنسگرا است. او لذت بردن از تنها رفتن به باغ های عربی است، دعا می تواند همسرش او را دنبال نکرد، او می خواهد در یک زمین انبار، جایی که پسر خدمتکار او یک پسر 15 ساله است، او ضعف همسرش را که او را پتو می کند زمانی که او را به قتل می رسد به بیماری مرگبار تحقیر، اما باعث می شود که شانه برهنه از جوان Bachir لمس که همسر خود را به خانه برای شوهر خود را لمس سرگرمی ™ است. با وجودی که صحنه ها به صراحت توضیح داده نمی شوند، بلکه به حدس و گمانه خواننده منتهی می شود، و هیچ تفکری در مورد او وجود ندارد که می تواند به خواننده کمک کند تا قضاوت کند که چه چیزی در سرش اتفاق می افتد. خواندن توجیه هایی برای تحقیر بودن است ... اما آخرین خطوط می گویند: \"او می خندد و اعلام می کند که من پسر را ترجیح می دهم، او می گوید که این کسی است که مرا اینجا نگه می دارد، شاید او اشتباه نباشد!

مشاهده لینک اصلی
کتاب دوم کتاب من و من از آن بسیار لذت بردم. این داستان درباره یک مرد جوان، میشل، روایت زندگی او است، چگونه او از طریق خودآزاری بیشتر در مورد درگذشت و ازدواج و شاهد تراژدی، اطلاعات بیشتری کسب کرد. سفر به اروپا و شمال آفریقا، بدون ریشه. این در اصل یک داستان از خود کشف است.در این لحظه این کتاب واقعا به من از کامو یادآوری کرد. من انتظار داشتم که چیزی کمی تکان دهنده تر از این باشد که من شنیدم این کتاب در نوامبر قرن گذشته افتضاح در نظر گرفته شده بود. وجود آزار و اذیت های همجنس گرایانه از پدیوفیلم ممکن بود یا آنتاگونیست به سادگی از سلامت کودکان پس از بهبودی از جدی بیماری؟ بسیاری از عدم اطمینان. من میشل را شخصیت بسیار جالب دیدم، کمی عجیب بود که او فقط ازدواج کرده بود تا پدرش را شاد کند. قطعاتی که قهرمان آن از بیماری رهایی یافت و شروع به دیدن چیزها به شیوه ای دیگر کرد، برای درک زیبایی و سلامتی که از دست داده بود، برای من جالب بود. این باعث شد که من خیلی فکر کنم، مطمئنا یک شخص پس از تجربه چیزی به اندازه کافی جدی و در حال تغییر در زندگی است؟ ما باید آگاهی جدیدی بدست آوریم: بعد از اینکه قلمم با بال مرگ، چیزهایی که مهم بود قبل از آن مهم نبود؛ چیزهای دیگر جای خود را گرفته بودند، چیزهایی که هرگز مهم نبوده اند، که حتی نمی دانستم وجود داشته است. لایه های متشکل از یادگیری به دست آمده از جمله نقاشی های گریس، حاوی چشم انداز هایی از گوشت برهنه، شخص واقعی در زیر پنهان است. \"در ابتدا، میشل آکادمی است، نوعی نابغه ای است که به سادگی می خواهد کتاب بخواند اما سخنرانی می کند، اما بیماری او باعث تغییر او می شود. به نظر می رسد که او در جامعه احساس راحتی نمی کند: \"به عنوان یک آکادمی، احساس ناامیدی کردم؛ به عنوان یک انسان - آیا من خودم را می دانستم؟ آنچه من بیشتر دوست داشتم در مورد کتاب موضوعات پیچیده بود، فلسفی در رویکرد آنها، احتمالا به این دلیل که من در گذشته خود خود را وسواس، به ویژه صریح بودن و شادی. دشوار بود نادیده گرفتن عجیب و غریب در اینجا، نشانه هایی از پسران مسلمان شمال آفریقا به عنوان «دیگر»، اما به طور کلی من کاملا از این کتاب لذت بردم.

مشاهده لینک اصلی
5 @satanic، تحریک آمیز، ستاره @ فریبنده. 5th Favorite Reading of 2016 این کتاب مسخره کرد و من را به اندازه ی ضعف زد. زیبا در نوشتن آن، آرام در اجرای آن، در پیام خود گمراه کننده و در دلایل آن مخرب است. این کتاب با یک فکری خفیه جوان سرکوبگر آغاز می شود و با خائنانه و فریب خورده و ناامید کننده به پایان می رسد. در میان برخی از نوشتن عالی ترین و تبدیل یک مرد جوان از شهروند برجسته به یک narcissist بدخیم است. کتاب با استفاده از ناقص چشم انداز، آب و هوا و ظرافت های احساسی برای از بین بردن خواننده به ریشه کن کردن برای این نفرت انگیز از خائنانی و تلاش خود را در تحول خود. ما در شمال آفریقا، فرانسه، سوئیس و ایتالیا هستیم. ما در گرما، بادگیرها، زمستان های آلپ و دوره های به یاد ماندنی هستیم. ما از زیبایی، تلاش برای عشق، استدلال فلسفی، آثار هنری عالی و گفتگوی صمیمی اغوا می کنیم. ما در ابتدا با بیداری جنسی و آگاهی از زیبایی نفسانی خود هیجان داریم. ما به تعطیلات دوره ای به همسرش، کمک های سطحی او به کسانی که نیازمند هستند، قدردانی از نادانی های جامعه و رد او از دزدی و نخبه گری، ضربه می زنیم. سپس فریب خورده است .... او خواسته های خود را برای نیازهای اشتباه می گیرد و ظریف ترین شرارت ها شروع می شود. قدردانی او برای جوانان تبدیل به ظلم و ستم بیشتر از نوع فریبنده است. او از طريق استفاده از فریبکارانه و گناه به افراد فقير ترغيب می کند تا بتوانند به عنوان خودخواهانه ترین فضانوردان تماشا کنند. او بیشتر از همه بی رحمانه از همسرش می گذرد و او را می میراند، در حالی که در تمام طول زیبایی، وفاداری و مهربانی اش برای تحمیل نیروی زندگی خود به او می نگرد. در نهایت، او از دوستانش خواست تا اعتراف کنند و احتمالا آنها را از روحیه خود به عنوان یک انکوبوس روح تشویق کند. من این کتاب را غافلگیر و با شکوه و ناپسند یافتم. این کتاب در دستان اشتباه خطرناک است. تجربۀ نگران کننده اما مهم اما فرصتی برای تفکر در مورد خود و جایی که فرد در متن پیوست می کند.

مشاهده لینک اصلی
من آرزو می کنم که در سال 1904، \"امام\" را بخوانم. حدود دو سال بعد از انتشار آن و حدود دو سال پیش، پیکاسو شروع به تحریف چشم و دهان و فک و اندام در روسپی های نقاشی کرد. من سعی می کنم خودم را در مناظر و درختان بمبازین، توری و توری، لباس هایش را بچرخانم تا بتوانم به دنبال کمربندی که در حال حاضر به اندازه کافی نازک شده است، به لطف کسانی که باقی مانده اند استخوان ها را به یک مهار، متاسفم، کرست. من باید قبل از اینکه مجددا نفس بکشم احساس تنفس، آرامش و تسکین نفس می کشم و امیدوارم که اکسیژن را از دست ندهم. من هم به اندازه کافی زمان گذشته را نگرفتم. همچنین باید وزن موهای بلند من را احساس کنم. سرش را پشت سرم گذاشت و با کمربند هایی که پوست سرم را خراشیده بود، کشیده می شد و ممکن است از یک کلاه با لکه پر از پرهای و روبان، نشسته بر بالای این توده مو. و به خاطر همه این موارد، من مجبورم که به راحتی کنار پشت مبل راحتی نشسته باشم. اگر می خواهم این کتاب را به طور صحیح هضم کنم، تصور می کنم که همه ی این نیروی انتظامی بیشتر از مسواک زدن نیچه است. اگر من بخواهم به هر نحوی که در رابطه با راه میشل طلسم مردان جوان در بیکرا است، احساس کنم، به جای آن که آن را بی ربط و یا به لحاظ سیاسی درست بپذیرم؛ ممکن است مجبور باشم نوعی کمک اضافی را دنبال کنم. Jean-LÃ © on GÃ © rÃme، که در سال خواندن فرضیه من - 1904 فوت کرد، پیشنهاد مناسبی برای ترکیب جنسیت و زیبایی شناسی عجیب و غریب دارد. من نیاز به تمام موارد فوق و سایر موارد نیز دارد قادر به قدردانی از هیجان است که میشل، انسان غیر انسانی ادعا شده است زمانی که در تونس، در دریا، او تصمیم به از بین بردن لباس خود و احساس آفتاب روشن است که گرم پوست و اندام خود را گرم و روشن او را در آغوش یک زندگی جدید . در غیر این صورت، ایده یک مرد نازک پوشیدنی در ساحل ممکن است در حال حاضر تصاویری از گردشگران اضافه وزن را به لوبسترهای قرمز در زیر یک آفتاب سوختگی هدایت کند. به همین ترتیب برای رسیدن به مفاهیم مفهومی کنتراست بین معماری کلاسیک و گوتیک می آید. یا برای احساس عمیق از دلایل احتمالی میشل دنبال شده و شخصیت گرایی را به نمایش گذاشت، به جای این که فقط از این ترس از ناراحتی و خودخواهانه که به عنوان یک الاغ به همسر فقیرش تحریک شده است، تحریک شود. به این دلیل که متاسفانه بسیاری از نشانه هایی که در این کتاب، آزادی بیان، قدرت خود را از دست داده اند، زیرا خوشبختانه اکنون آنها عادت دارند. اگر آنها موفق به شکستن کنوانسیون شدند، اثرشان کوتاه مدت بود. اگر رمان Gideâ € ™ ثانیه می تواند مزه در حال حاضر، و چهره های شکنجه پیکاسو تبدیل شده اند مغناطیسی ناز برای یخچال و فریزر، ممکن است ما باید در جای دیگری برای اثر آزادسازی به دنبال مدرن است. چه در مورد Coco Chanelâ € ™ s دفع با کرست؟ یا حتی ممکن است که ما را تغییر داده است؟

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب رذل


 کتاب ناخدای بی کلاه
 کتاب موزه عشق مدرن
 کتاب معشوقه آخر
 کتاب یلداترین شب
 کتاب چیزی شبیه معجزه
 کتاب آتش سوران