کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است

اثر فردریک بکمن از انتشارات نشر نون - مترجم: نیلوفر خوش زبان-معروف ترین رمان ها

مامان‌ بزرگ هفتاد و هفت ‌ساله است، چیزی نمانده هفتاد و هشت‌ ساله شود. او هم هفتاد و هفت‌ سالۀ چندان خوبی نیست. مردم می‌گویند پیر است، چون صورتش شبیه روزنامه‌ هایی است که توی کفش‌های خیس چپانده باشند، اما هیچ‌کس نمی‌گوید مامان‌ بزرگ به‌عنوان یک هفتاد و هفت ‌ساله زیادی سرش می‌شود. می‌گویند زیادی «سرخوش» است؛ این را با نگرانی یا عصبانیت رو به مادر السا می‌گویند که آه می‌کشد و می‌پرسد بابت خسارتی که مامان‌بزرگ وارد کرده چقدر باید غرامت بدهد. یا وقت‌هایی که مامان‌بزرگ تو بیمارستان سیگار می‌کشد و سیستم اعلام حریق روشن می‌شود و وقتی نگهبان‌ها مجبورش می‌کنند سیگارش را خاموش کند غر می‌زند و سروصدا می‌کند که «گندش بزنن، این روزها همه‌اش باید مراقب باشی کاری نکنی که به کسی بربخوره!» یا آن دفعه که مامان‌بزرگ توی باغچۀ بریت‌ماری و کِنت درست زیر بالکنشان یک آدم‌برفی درست کرد و لباس آدم‌بزرگ‌ها را تنش کرد؛ از دور مثل این بود که یک نفر از پشت‌بام افتاده باشد پایین...


خرید کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است
جستجوی کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است در گودریدز

معرفی کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است از نگاه کاربران
تجربه خوندن «مردي به نام اوه» انتظارم رو از بكمن بالا برده بود. انتظاري كه تو اين كتاب برآورده نشد :( خيلي خوب شروع شد.. ولي وسطهاش ديگه واقعا خسته كننده شده بود.. دوست دارم بدونم چرا بكمن اين قدر طولاني كرده اين كتابو... نزديك به پونصد صفحه ست.. نهايتا ميتونست تو دويست صفحه خيلي خوب جمع و جورش كنه. حتي خودش هم آخرهاي كتاب اشاره كرده بود كه اين كتاب ميتونست زودتر تموم بشه....
به هر حال همونقدر كه خوب شروعش كرد، بد تمومش كرد...
انگار هيچ ايده اي براي پايان بندي نداشته... براي همينم از وسط تا آخر كتاب خيلي خام و نپخته به نظر ميرسه...
********

مادربزرگ مي‌گويد: ببين چه كار كردي!
السا ميگويد: خودت ببين چه كار كردي!
كمي بعد يك مامور زن با دستهايي عضلاني و چشماني سبز وارد اتاق ميشود به نظر ميايد براي اولين بار نيست كه مادربزرگ را ميبيند.. چون مثل تمام كسانيكه مادربزرگ را ميشناسند لبخند تلخي ميزند و آه ميكشد و ميگويد لطفا دست بردارين! ما اينجا خلافكارهاي واقعي داريم و بايد حواسمون رو به اونها بديم. مادربزرگ غرغركنان ميگويد: شما دست بردارين!
و بعد آن دو اجازه پيدا ميكنند به خانه بروند...

مشاهده لینک اصلی
خب بعد از خوندن مردی به نام اوه، توقعم از بکمن خیلی بیشتر از این حرفا بود، چون کتاب دومی بود که نوشته بود و بعد از اون همه محبوبیت دوست داشتم کتاب قوی تر از این حرفا باشه. اما با این حال، کتاب بدی نبود، سطح متوسط بود و به نظرم شاید باید قبل از مردی به نام اوه چاپ میشد تا یه سیر صعودی از نویسنده رو شاهد باشیم.
از السا دختر کوچولوی کتاب خیلی خوشم اومد،به نظرم یکی از بهترین شخصیت هایی که نویسنده توی کتاب خلق کرده همین شخصیت اصلی یعنی السای نازنین هفت ساله اس.
البته بماند که همه شخصیت های خلق شده جذابند و طوری توصیف شده اند که کاملا قابل درک هستند.
برعکس بعضی از دوستان که میگفتند اوایل کتاب جذاب تره، برای من اوایل کتاب کاملا خسته کننده بود و از اواسط کتاب به آخر جذابیت زیادی پیدا کرد، ولی معتقدم توصیف سرزمین های خیالی کمی زیاد بودن، و برخی قسمت هارو نخونده رد کردم.
راهی که نویسنده برای کشف کردن رازها خلق کرده بود به نظرم خیلی جذاب بود‌.
بعد از خوندن این دوتا کتاب از بکمن میتونم بگم واقعا سبک نوشتاری فوق العاده ای داره که آدم رو جذب میکنه، به علاوه داستان هایی که موضوع جدیدی دارند و شخصیت های عجیب غریب دوست داشتنی. فضای طنز کتاب ها هم که واقعا عالیه (که البته فکر میکنم این حس طنز ممکنه متاثر از همسر ایرانی بکمن باشه :دی )
و برای حرف آخر، شاید اگر نوجوان باشید از این کتاب بیشتر لذت ببرید، ولی به شخصه از کتاب های کودکان هم لذت میبرم چه برسه به این کتاب ها :))

مشاهده لینک اصلی
درخشان ... افسانه !!!! دلگرمی !!! متفکر !!!! Giggles .... Chuckles .... اشک .... گریه .... (گاهی اوقات همه در همان زمان)! فردریک بکمن، نویسنده کتاب \"مردانه ایوان @\"، دوباره این کار را انجام می دهد ... نه تنها می تواند یک رمان منحصر به فرد جذاب، دلربا را بنویسد، بلکه شخصیت های فوق العاده ای را به یاد ماندنی می کشد. السا بزرگترین ترکیب والدین و پدربزرگ و مادربزرگ است، اما اغلب او منحصر به فرد و متفاوت است. زودگذر و دوست داشتنی! مادربزرگ عجیب و غریب است، کمی نخود، ابرقهرمان ..... هر دو شمشیر و یک سپر. او زن مستقل قوی است، که می خواهد بگوید @ من متاسفم @ به آنهایی که او را دوست دارد. ترول ها، اژدها ها، پادشاهی ها، گنجینه های جادویی، هری پاتر، بستنی، کوکی ها، آبجو، نان دارچین، حیوانات ابر، جنگ ستارگان و ... ..... افسانه ها به لذت و عمق مسائل قلب افزوده می شود! مسائل در قلب اوراق قرضه خانوادگی، تاریخ خانواده، بازتاب گذشته، درس زندگی، عشق، بخشش، پذیرش، خنده است. در حالی که خواندن این GAM AMAZING از یک داستان ... من اغلب در بازگشت به شیرینی مادر بزرگ من! پس از آنکه پدرم درگذشت- وقتی که من 4 ساله بودم- (پسرش، مکس، 34 ساله بود) ... او و من به طور انحصاری نزدیک شدند. او در سن 7 سالگی فوت کرد. من فقط 3 سال خاص را با Granda Cookie داشتم .. اما بعضی از خاطرات دوران کودکی من بود. پس از آنکه اولین دخترم متولد شد ... او نیز احساس کرد که از طریق داستانهایی که با او به اشتراک گذاشتند، مادر بزرگش را می شناخت. بعدها - او در مورد مادر بزرگش - از تاریخ خانواده ما نوشت. من فراتر از کلمات لمس شدم این کتاب برای ALL AGES !! من خیلی باورنکردنی بودم که این کتاب را از ناشر و Netgalley دریافت کردم، زیرا ... امیدوار بودم بتوانم پول خودم را ذخیره کنم. با این حال، مخالفت اتفاق افتاده است. من نیاز به خرید حداقل 3 نسخه (کتابهای فیزیکی) دارم تا به عنوان هدیه دادن. اولین کسی که نمی توانم انتظار داشته باشم این کتاب را به اشتراک بگذارم، قدیمی ترین دختر من است. Shes برای رفتن به آجیل بیش از آن. من به شدت توصیه می کنم این مطلب را بخوانم !!!! من همچنین پیشنهاد می کنم اگر شما پدربزرگ و مادربزرگ هستید ... از فرزند بزرگ خود بپرسید چقدر آنها در مورد شما می دانند. آنها را تشویق کنید تا سوالاتی در مورد زندگی شخصی خود بپرسید، به طوری که آنها همچنین می توانند قصه گذاران آینده باشند و خاطرات زنده را حفظ کنند. افسانه ها فقط برای کودکان نیست!

مشاهده لینک اصلی
4+ ستاره قلب داستان یک دختر هفت ساله بدون دوستان است، بیگانه در مدرسه اش که عمیقا توسط مادربزرگش هفتاد و هفت ساله عاشقش است. از همان ابتدا از السا و مادربزرگم گرفته شدم. این داستان میراث زیبا است که مادربزرگ نوه او را ترک می کند. مادر بزرگ ممکن است به نظر می رسد دیوانه است، اما او مادر بزرگ بسیار دوست داشتنی به السا است که چیزهایی که او انجام می دهد در حالی که آنها به نظر می رسد دیوانه، می تواند به راحتی توسط خواننده پس از داستان او آشکار می شود، ببخشایید و شما ببینید که چه کسی خوب است و واقعا انسان دوستانه است. مادر بزرگ می تواند برای کمک به السا از طریق یک زمان سخت تلاش کند. والدین او طلاق گرفته اند و مادر و شریک جدیدش انتظار دارند که کودک باشد اما بدتر از همه، السا زمانیکه مدرسه در حال نابودی است. او هیچ دوستی ندارد و به طور مداوم مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. مادربزرگ این دختر کوچک تنها هدیه ای از عشق و دوستی را می دهد و به او می آموزد تا با ارائه یک دنیای شگفت انگیز در زمین، تقریبا، بیدار شود. ابتدا من را جذب کرد اما بعدا نمیتوانستم جزئیات شخصیتها و قوانین این پادشاهی پیچیده را دنبال کنم. اما در بعضی از نقاط، بهتر است که این شخصیت ها را فهمیده باشم و فقط با جریان رفتم، زیرا آنچه که در مورد گذشته گرنویس پخش می شود، به رغم همه چیز، او را دوست دارد. شخصیت های شخصیت زندگی در یک خانه آپارتمانی وجود دارد و در ابتدا فکر می کنید می دانید که آنها چه هستند، اما داستان و ارتباطات پیچیده خود را به عنوان داستان پیشرفت می گویند. نویسنده باهوش، در واقع بسیار خلاقانه، داستانهای خود را با هم ترکیب کرده و یاد میگیرد که آنها از یک آدرس مشابه بیشتر مشترک هستند. داستان های آنها قلب شما را شکست. من مجبور به پذیرفتن بارها، من به پری بود، اما زمانی که من آنچه را که داستان واقعا در مورد آن، من آن را در یک نور متفاوت دیدم. Elsa زودگذر قطعا فراتر از سال های خود را، اما در زمان های سخت به آن باور داشت که 7 ساله به همان اندازه عاقل و باهوش بود که در مورد مردم می دانست. شصت خیلی هوشمندانه و متقاعد کننده است که شما گاهی اوقات تنها هفت نفر را تنها هشدار می دهید تا شاهد ناامنی و آسیب پذیری های یک هفت ساله با پدر و مادر خود باشید، طلاق، مقابله با غم و اندوه و اضطراب خود را نسبت به داشتن خواهر یا برادر ناف و ترس از اینکه او دوست داشتنی است. این ممکن است برای همه وجود نداشته باشد، اما اگر شما عاشق مردی با نام اوو هستید، اگرچه داستان دیگری است، شما در اینجا با همان نقایص، آسیب پذیری ها و پیروزی های روح، همان بشریت را پیدا خواهید کرد. این در مورد یک دختر کوچک و پری است اما این قطعا یک کتاب برای بچه های بزرگ است. با تشکر از شما Atria (سیمون و شوشتر) و Edelweiss.

مشاهده لینک اصلی
این یکی برای من کار نمی کند داستان بیش از حد در داستان می گوید. من پیدا کردم خودم را با تمام نام مکان های در سرزمین تقریبا خواب بیدار شدم. من از لحاظ ذهنی شخصیت زود هنگام ما قدردانی کردیم، اما اغلب آن را ناامید کردیم. او می تواند در مورد چیزهای خاصی آگاهی داشته باشد، اما در چنین مواردی ناپایدار است که به نظر می رسید ما از دست دادن مقادیر بزرگ تصویر بزرگ (یا حداقل) انجام دادم. همه این خواب در کمد لباس و ظهور به بازدید از سرزمین های دور از من در طول خطوط از شیر، جادوگر و کمد لباس فکر کردن. من حدس می زنم امیدوار بودم که یکی دیگر از شیرینی های خوشمزه را که فقط از اوو جدا شده بود، اما این نبود. خیلی بیشتر می توانم بگویم، اما چرا ادامه می دهی؟ کتاب های بیشتری برای خواندن وجود دارد

مشاهده لینک اصلی
شخصیت های کودکانه، مانند جی پی پینگ Longstocking، و سوفی Sophies جهان توسط جاستین گاردر\nبه ذهن می رسد، خواندن این کتاب. هفت ساله السا ترکیب خوبی از این دو بود. وحشی، ساده لوحانه و فلسفی. زودگذر، بی نظیر و متفاوت. السا به خوبی می دانست چه بزرگسالانی به این معنا بودند که او را به عنوان سن بالا برای او توصیف کردند. آنچه که واقعا در نظر داشت، او برای سن خود بسیار عصبانی بود، که آنها را به والدینش هدایت می کرد، لبخند های تند و تیز بر روی چهره اش قرار می داد. آنها با او رفتار می کردند مثل اینکه او ذهنی دچار اختلال شده بود. همه او درست بود املای خود را، و یا چیزی مشابه. این چه اشتباهی بود، من از شما خواسته ام؟ او به اندازه 7 ساله دیگر ضخیم نبود. اطلاعات خارق العاده او علیه او حساب شده است. پدر و مادرش طلاق گرفته بودند. آنها هر دو در خانواده های جدید مخلوط زندگی می کردند. مادرش دوباره با هالفی (خواهر یا برادر) باردار بود؛ جورج، گام به گا، می تواند تخم مرغ و پریدن را آماده کند و دوست داشت که شلوارهای شلوار جیر بر او را بپوشاند. پدرش با زمان واقعی در ارتباط با واقعیت از دست رفت و زمانی که در فتوشاپ عشق می ورزید. شانس او ​​برای ارائه هر طرح گرافیکی در زمان صفر است. انتخاب فونت مانع از انجام هر کاری شد. در غیر این صورت، او با شایستگی با لیزت و دو فرزندش به دست آورد. السا توسط نوزاد جدید تهدید می شود و در زندگی پدرش از دست می دهد. مادر بزرگش یک ابرقهرمان ناسازگار در جهان الساس بود. یک بازنشسته، 77 ساله دکتر، که دود سیگنال در فرودگاه ها را با سیگار کشیدن در اتاق خانم ها با یک درب باز کرد؛ پس از امتناع از ترک سیگار در تئاتر عملی، بازنشسته شد. فانت را در Elsas iPhone ریخت و سعی کرد آن را در توستر خشک کند؛ نيمه شب در باغ وحش صعود کنيد پلیس با تورس پرتاب کرد سفر به سراسر جهان برای نجات جان، زمانی که هر کس دیگری عجله خارج شد و دور از شرایط جنگ شدید است. ساختن افسانه های افسانه ای برای کمی السا، راه مادربزرگ خود را به تدریس واقعیت های سخت از زندگی در داستان داستان به دختر کوچک بدون دوستان هیچکسی این کودک روشن، حتی معلمان و مدیران مدرسه را نمی دانست، جایی که به طور مداوم مورد آزار و اذیت قرار می گرفت. والدین شلوغش نمی دانستند که چه اتفاقی برای او افتاده است. مادربزرگ می دانست و السا را ​​به چگونگی اداره آن از طریق افسانه ها آموزش داد. السا آموخته است که اجرا شود خیلی سریع فرار کن. او آموخت که همه چیز را ببیند. او آموخته به خواندن و نوشتن به درستی. مادربزرگ از او خواسته بود کتاب هایی را برای او بخواند در حالی که مادربزرگش رنو را در اطراف شهر زنگ زده اش، بدون گواهینامه رانندگی، رانندگی می کرد. مادربزرگ نمیتواند طلسم کند تقریبا هشت ساله السا دائما مجبور شد گرینویس را برای او نوشت. السا همه چیز را به نوشتن اصلاح کرد. حتی اطلاعیه ها در رستوران ها. او تا به حال مادربزرگ، هری پاتر، ویکی پدیا و گوگل را در اختیار داشت تا آنچه را که می خواست، دریافت کند. کلمات او را درک نمی کرد، به پدران خود اضافه شده کلمه جار. السا در روز بوکس به دنیا آمد. داستان او یک داستان کریسمس بود. و این داستان، @ مادربزرگم از من خواسته بود که به شما بگوید که متأسفم @، نیز قرار بود یکی باشد. ... قصه گویی یکی از شریف ترین حرفه های همه است. ارز وجود دارد تخیل؛ به جای خرید چیزی با سکه، آن را با یک داستان خوب بخرید. کتابخانه ها به عنوان کتابخانه شناخته نمی شوند بلکه به عنوان \"بانک\" شناخته می شود و هر پری داستان ارزش دارد. این همان چیزی بود که مادربزرگ به آن اعتقاد داشت. چه کسی Elsa مخالف بود؟ @ داستان عادی می تواند خنده دار یا غم انگیز یا هیجان انگیز و یا ترسناک و یا دراماتیک و یا احساساتی باشد، اما داستان کریسمس باید همه چیز باشد. â € œA داستان کریسمس باید با هر قلم شما خود را نوشته شده است، â € مادر بزرگ استفاده می شود می گویند. و آنها باید پایان های خوش، که چیزی است که السا به طور کامل بر آن تصمیم گرفته است. @ افسانه های Grannys از میاماس به عنوان یک قاعده نسبتا چشمگیر بود. جنگ ها و طوفان های تعقیب و فریب و چیزهای دیگر، زیرا این نوع داستان های عملی بود که مادربزرگ دوست داشت. مادر بزرگ پادشاهی های مختلف را در سرزمین تقریبا بیدار ایجاد کرد: Miploris. جایی که تمام غم و اندوه ذخیره می شود. این بدان معنی است که «من سرگردان هستم» و «میراواس» «رویای من» و «مادوکاس» «جرأت» و «میموووس» «رقص». من رقصیدم. \"من مبارزه می کنم\". من مبارزه می کنم. @\nاما غیر قابل تصور اتفاق افتاد قبل از کریسمس. مادربزرگ از سرطان فوت کرد. السا تنها دوست خود را از دست داد. چه چیزی در مورد مرگ بود که خیلی ویرانگر بود؟ @ قدرتمندترین قدرت مرگ نه اینست که می تواند مردم را بمیرد، بلکه این می تواند مردم را از دست بدهد که می خواهند زندگی خود را متوقف کنند. »اما مادر بزرگ السا را ​​تدریس کرد که زندگی با گذراندن عزیزان به پایان نرسیده است. @ شما هرگز در سرزمین تقریبا بیدار نباشید. شما فقط می گویید \"بعدا می بینید\". این برای مردم در سرزمین تقریبا مهم است. بیدار باشید، باید این طور باشد، زیرا آنها معتقدند که هیچ چیز واقعا همیشه نمی میرد. این فقط به یک داستان تبدیل می شود، تغییری جزئی در دستور زبان می گیرد، تغییرات از زمان â € œnowâ € به â € œthen.â €\nاو مجموعه ای از حروف را پشت سر گذاشت که الساس را دو جهان می زد. او می تواند به افراد واقعی معرفی شود که شخصیت های داستان های پری است و چه کسی می تواند یک دنیای بزرگ را برای فرصت های هفت ساله باز کند.

مشاهده لینک اصلی
خوب، پس از خواب شب خوبی، می توانم بگویم که چگونه در مورد این کتاب احساس می کنم. من فکر نمیکنم که من تا به حال کتابی بخوانم که احساس می کنم احساسات زیادی در یک زمان داشته باشم. زمان هایی بود که من LMAO بود، با اشک ریز چهره من. یک بار، در انتها، خیلی سخت گریه کردم، ترسیدم که شوهرم در اتاق بعدی من را بشنود. عالی عالی AWESOME کتاب !!!!

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است


 کتاب ناخدای بی کلاه
 کتاب موزه عشق مدرن
 کتاب معشوقه آخر
 کتاب یلداترین شب
 کتاب چیزی شبیه معجزه
 کتاب آتش سوران