جک کروآک، نویسنده و شاعر سنتشکن و عاصی آمریکایی، در 12 مارس 1922 در خانوادهای فرانسوی ـ کانادایی به دنیا آمد و تا 6 سالگی حتی زبان انگلیسی را هم نمیدانست. با این حال او در سال 1957 با انتشار رمان «در جاده» به شهرتی عظیم رسید و یک سال بعد که کتاب «ولگردهای دارما» از او منتشر شد، جنبش عظیم کولهپشتی را در میان جوانان آمریکا به راه انداخت؛ جوانانی که پس از خواندن رمان کولههایشان را بستند و به دل کوهها و جنگلها و جادهها زدند.
کوراک این اثر را تحتِ تاثیر دوست شاعرش، گری اسنایدر تالیف کرده است که در رمان با نامِ جافی رایدر ظاهر میشود.
خرید کتاب ولگردهای دارما
جستجوی کتاب ولگردهای دارما در گودریدز
معرفی کتاب ولگردهای دارما از نگاه کاربران
من عاشق فیلمای جادهای و کتابای جادهای ام؛ علیرغم اینکه زندگی خودم فرسنگها با این سبک زندگی توصیفشده فرق میکند. و شاید همین باشد دلیل این شیفتگی، که یک گریزگاه تخیلی در زندگی روزمرهی ناخوشایندم بوجود میآید با این ادبیات.
ولگردهای دارما، اوقات را به خوشی میگذرانند و هر وقت که نیاز مبرم به پول پیدا کنند، یک کارِ روزمزدی انجام میدهند. به هدف اینکه از چرخهی کار-مصرفِ تحمیلشده فرار کنند. اما، اگر فرض کنیم هدف کولهگردی «رهایی» باشد، اینجور گشتنِ جهان، دیگر تو را آزاد نمیکند؛ بلکه صرفا یک شغل با درآمد کم و فرسایندهی بدن انتخاب کردهای برای باقی زندگی.
راوی کتاب، بعد از اینکه خودش شیفتهی کوهنوردی میشود، میرود و چند دست لباس و پوتین و کوله میخرد. مقلدان کتاب (و کتاب حقیقتا هر خوانندهای را وسوسه میکند تا کولهگرد بشود برای باقیِ عمر!) با انجام همین خرید، عملا تن به مصرفگرایی میدهند، خرید کالاهایی که واقعا ضروری نیستند.
و خب، حرفهای بودیستی در تمام طول کتاب بیان میشوند. بنظرم، امروزه دیگر دولتها خیلی هم راضیاند که شما ذنت رو انجام بدی و بقول بودا، به اصحاب قدرت کاری نداشته باشی.
راوی داستان، خواستههای نفسانیش، الکل، شکلات... را با انواع کلماتِ رستگاری و تهیبودگی و غیره توجیه میکند. و در عین حال یک سری روزهی خودخواسته هم میگیرد، مثل کنار گذاشتن شهوت.
بحثی هم در میگیرد در کتاب، در مقایسه ی بودیسم و مسیحیت، یا هر خدایی اساسا. که بالاخره همه میخواهند انسان را از یک ترس مشترک برهانند و آرامش این جهانی بهش بدهند. حالا یا اسم سنتی و مومن به آدم میچسبد، یا در این مکاتب جدید، بودیسمِ روشنفکرانه و مراقبه.
بیشتر کلمات کرواک، در توصیف مناظر و فعالیتهاست، و کمتر آدمهای غریبه را وصف میکند و قضاوتشان میکند. یعنی، یک برابری و یکسان بودنِ جایگاه کسایی که دارند حرف میزنند در کتاب دیده میشود، که فوقالعاده است. مثلا راوی برخلاف جافی، میگوید عامه، اونقدرا هم بد نیستند.
و یک ویژگیای که ولگردهای دارما دارند و من آن را در خودم دیده بودم و در موردش نوشته بودم، میل همزمان به تنهایی و بودن با رفقاست. کیف کردن از مهمانیها و دوستیها، و انزواپیشگی در کل طول تابستان و دوری از جماعت دنیا!
مشاهده لینک اصلی
فکر میکنم دو سال پیش بود که این کتاب را دست گرفتم و سه ماهی طول کشید تا هر شب چند صفحه اش را بخوانم و چند دقیقه ای در خلسه تخیلش فرو شوم تخیل شیرین سفر.... آن موقع هنوز سفر کردن فقط تفریح و وقت گذرانی بود.... این کتاب یک شکل دیگر از رفتن و کنده شدن را یادم داد یک شکل خیلی خوب و متفاوت را.... من از کرواک عزیز هیچهایک را یاد گرفتم اینکه دست گرفتن و با ماشین عبوری رفتن فقط مفتی سواری نیست.... به همه دوستانی که سفر را دوست دارند و به دنبال حال و هوای دیگری در سفر هستند کتابهای کرواک را توصیه میکنم
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ولگردهای دارما
کوراک این اثر را تحتِ تاثیر دوست شاعرش، گری اسنایدر تالیف کرده است که در رمان با نامِ جافی رایدر ظاهر میشود.
خرید کتاب ولگردهای دارما
جستجوی کتاب ولگردهای دارما در گودریدز
ولگردهای دارما، اوقات را به خوشی میگذرانند و هر وقت که نیاز مبرم به پول پیدا کنند، یک کارِ روزمزدی انجام میدهند. به هدف اینکه از چرخهی کار-مصرفِ تحمیلشده فرار کنند. اما، اگر فرض کنیم هدف کولهگردی «رهایی» باشد، اینجور گشتنِ جهان، دیگر تو را آزاد نمیکند؛ بلکه صرفا یک شغل با درآمد کم و فرسایندهی بدن انتخاب کردهای برای باقی زندگی.
راوی کتاب، بعد از اینکه خودش شیفتهی کوهنوردی میشود، میرود و چند دست لباس و پوتین و کوله میخرد. مقلدان کتاب (و کتاب حقیقتا هر خوانندهای را وسوسه میکند تا کولهگرد بشود برای باقیِ عمر!) با انجام همین خرید، عملا تن به مصرفگرایی میدهند، خرید کالاهایی که واقعا ضروری نیستند.
و خب، حرفهای بودیستی در تمام طول کتاب بیان میشوند. بنظرم، امروزه دیگر دولتها خیلی هم راضیاند که شما ذنت رو انجام بدی و بقول بودا، به اصحاب قدرت کاری نداشته باشی.
راوی داستان، خواستههای نفسانیش، الکل، شکلات... را با انواع کلماتِ رستگاری و تهیبودگی و غیره توجیه میکند. و در عین حال یک سری روزهی خودخواسته هم میگیرد، مثل کنار گذاشتن شهوت.
بحثی هم در میگیرد در کتاب، در مقایسه ی بودیسم و مسیحیت، یا هر خدایی اساسا. که بالاخره همه میخواهند انسان را از یک ترس مشترک برهانند و آرامش این جهانی بهش بدهند. حالا یا اسم سنتی و مومن به آدم میچسبد، یا در این مکاتب جدید، بودیسمِ روشنفکرانه و مراقبه.
بیشتر کلمات کرواک، در توصیف مناظر و فعالیتهاست، و کمتر آدمهای غریبه را وصف میکند و قضاوتشان میکند. یعنی، یک برابری و یکسان بودنِ جایگاه کسایی که دارند حرف میزنند در کتاب دیده میشود، که فوقالعاده است. مثلا راوی برخلاف جافی، میگوید عامه، اونقدرا هم بد نیستند.
و یک ویژگیای که ولگردهای دارما دارند و من آن را در خودم دیده بودم و در موردش نوشته بودم، میل همزمان به تنهایی و بودن با رفقاست. کیف کردن از مهمانیها و دوستیها، و انزواپیشگی در کل طول تابستان و دوری از جماعت دنیا!
مشاهده لینک اصلی
فکر میکنم دو سال پیش بود که این کتاب را دست گرفتم و سه ماهی طول کشید تا هر شب چند صفحه اش را بخوانم و چند دقیقه ای در خلسه تخیلش فرو شوم تخیل شیرین سفر.... آن موقع هنوز سفر کردن فقط تفریح و وقت گذرانی بود.... این کتاب یک شکل دیگر از رفتن و کنده شدن را یادم داد یک شکل خیلی خوب و متفاوت را.... من از کرواک عزیز هیچهایک را یاد گرفتم اینکه دست گرفتن و با ماشین عبوری رفتن فقط مفتی سواری نیست.... به همه دوستانی که سفر را دوست دارند و به دنبال حال و هوای دیگری در سفر هستند کتابهای کرواک را توصیه میکنم
مشاهده لینک اصلی