کتاب کوری

اثر ژوزه ساراماگو از انتشارات مروارید - مترجم: اسدالله امرایی-معروف ترین رمان ها

کوری یک‌حکایت اخلاقی مدرن است، و مانند داستانهای اخلاقی کهن پیام یا پیامهایی‌اخلاقی را، امّا برای مخاطبی‌امروزی، درخود نهفته‌دارد. به‌همین‌دلیل است‌که باز مانند آن‌داستانها، قهرمانهایش نه به‌نام بلکه با یک‌صفّت یاد می‌شوند، و درآغاز کتاب نیز با نقل‌قول از اثری‌ناموجود به‌نام کتاب موعظه‌ها، به‌ما یادآوری می‌شود که این‌رمان یک‌موعظه است: موعظه‌ی رعایت‌کردن و مراعات. دنیای سراسر سفیدی پلید و وحشتباری که کورشدگان داستان در آن به‌سر می‌برند خاویه‌ی بی‌نظمی و آشفتگی است‌که نظم روابط انسانی برآن حاکم نیست و در آن مهمترین‌چیزی‌که انسانها نمی‌بینند حقوق یکدیگر است. ساراماگو چهره‌ی مسیحایی نجاتبخشی را جستجو می‌کند که دوباره درس محبّت را به آدمها بیاموزد.


خرید کتاب کوری
جستجوی کتاب کوری در گودریدز

معرفی کتاب کوری از نگاه کاربران
کورکورانه رمان پربرکت ترین است که به مدت طولانی برای خواندن خواندن داده شده است، اما آن را نیز که با بیشترین امداد بسته شدم. جو و سرخورده و ناخوشایند خود را، فقط در مورد آن فکر می کنم من عجله غاز! تصور یک بیماری همه گیر است که در عرض چند هفته به جمعیت به عنوان یک کل از نابینایی اعتصاب! ابعاد خارق العاده و بی رحمانه این حادثه مانع ایجاد سازمان کمترین صرفه جویی و ایجاد هرج و مرج مطلق می شود. بدون آب، بدون برق، کورکورانه در گروه های مختلف برای جستجوی غذا غرق می شود که روز به روز در مغازه های ربوده شده کمیاب می شود. آسیب پذیر ترین افراد در خیابان ها در میان اتومبیل های رها شده و انواع کود قرار می گیرند. بدن هنوز گرم است شکار سگ گرسنه، موش بزرگ، پرنده های فرسوده ... خواننده همراه با یک گروه از حدود ده نفر، اولین قربانیان قرنطینه مضطرب، که در بدبختی خود را به موفقیت غیر منتظره در حساب کاربری خود یک زن که هنوز هم می بیند دوم، با احتیاط، کورکورانه تلقی کرد، و تنها شوهرش، چشم پزشک، از این ناهنجاری شاد از سرنوشت آگاه بود. با نابینایی که در سال 1995 منتشر شد، برنده جایزه نوبل جوزار ساراماگو یک داستان باور نکردنی واقع بینانه را بیان می کند که در آن بنیادها سریعا به اولویت می رسند بیش از همه بشریت. خوشبختانه رفتار و هوش هیجانی همسر پزشکان تا حدودی تاریکی محیط را تضعیف می کند! غریب بودن این داستان با تکیه بر واژگان نویسندگی پرتغالی که در آنها علامت Queen است، به شدت متمایز می شود. به طور مداوم به چهره های اصلی قهرمانان در جنبش خود چسبیده است در تاریکی، خواننده با درجه آخرالزمان از طرح تا زمان نتیجه ... با چشمان گرد چشم پوشید.

مشاهده لینک اصلی
من همیشه تعجب کردم که چرا به عنوان بشریت بهdystopia @ به عنوان یک ژانر کشیده شد. سپس متوجه شدم شاید شاید فقط شاید آن را به دلیل اینکه با ایده همه چیز ناشناخته بود و چه چیزی بیشتر از آینده می تواند ناشناخته باشد؟ کور بودن همان چیزی نیست که مرده است، بله، اما مرده است که کور باشد. کورکورانه به ما می آموزد که همیشه درمورد یک دولت استبدادی دودویی است. ما به ما می آموزد که راه های بدی برای رفتن از آخرالزمان زامبی وجود دارد. ما حواسمان را به عهده می گیریم، ما انجام می دهیم. اگر حتی برای یک روز هم همه ما از بین بردن چشم ما بود. یا حتی یک ساعت. هرج و مرجی که در زندگی ما در غیر این صورت @ normal @ زندگی می کند. ما برای فقدان یک کلمه بهتر حیوانات تبدیل خواهیم شد. این دقیقا همان چیزی است که این بزرگنمایی می کند؛ چشم انداز، فقط چشم انداز همه را از بین می برد، و در نتیجه دنیایی که با هرج و مرج مطلق سر و کار دارد. ... کور در چشم و کور در احساسات، به دلیل احساسات که با آن زندگی می کردند و ما اجازه دادیم که زندگی کنیم همانطور که بودیم، بستگی به این دارد که ما چشمان ما را به دنیا آورده ایم، بدون چشمان، احساسات متفاوت می شوند، ما انجام می دهیم نمی دانم چطور، ما نمی دانیم که ...\nاین اپیدمی نابینایی، خاموشی ترین و غریب ترین افراد را در میان مردم به ارمغان می آورد. به عنوان مثال، دکتر را ببینید. قابل احترام، او همسرش را دوست داشت. با این حال، او با دختر در عینک های تاریک قرار داشت. از آنجا که چه چیزی ناراضی ما هستند در واقع، کور همیشه در جنگ هستند، همیشه در جنگ بوده اند. کور کور است؟ اما بعد دوباره، کور شدن؟ یک ستمگر به دنبال پانزده دقیقه از شهرت، ثروت و لذت ارگانیسم؟ یا یک زن؟ مهربان، مهربان، و در عین حال شکسته، دلش برای خودش تنگ شده بود\n. گفته می شود که آنها (زنان) مقاومت بیشتری دارند. با این حال آیا واقعا @ gift @ از چشم بود؟ برای دیدن همه وحشت، کثافت؟ برای دیدن شوهرش عشق به یک زن دیگر را دوست دارد؟ برای دیدن مردی که او را تجاوز کرد برای دیدن مرگ و تخریب؟ نابینایی هرگز مردم ما را بهتر نخواهد ساخت.

مشاهده لینک اصلی
3.5 ستاره: بو، من در نهایت آن را به پایان رساند. من کتاب را دوست داشت، اما آن را به من بسیار دشوار به خواندن نه تنها توسط ساراماگو و سرگرمی خود را به طوری خاصی به استفاده از علائم نقطه گذاری (چگونه متنفر © این ¬¬)، اما به دلیل این کتاب یک توالی از واقعیت های ناخوشایند و غم انگیز است . من همه چیز را خوانده ام تیره و من تحمل به اندازه کافی برای صحنه های خشونت آمیز داشته باشد، اما چند بار در این کتاب سخت به هضم بود. بازی خوب، ساراماگو. من فکر می کنم بهترین بخش قرنطینه و مشکلات کویلمبو است که وقتی که همه هنجارهای اجتماعی به جهنم می آیند، بوجود می آیند؛ متاسفانه فصل های گذشته من را خیلی خسته و من تبدیل به ابدی شدم. این یک کتاب خوب بود، اما فکر نمی کنم من خواهد ساراماگو، لاستیک سبک خود را در هیچ زمان به عنوان خوانده من و من به پایان رسید © من عادت. پس از خواندن این کتاب، نعمت برای خواندن یک داستان جداگانه در پاراگراف ها (؟) خواهد بود.

مشاهده لینک اصلی
آیا این کتاب را بخواهید اگر روزی داشته باشید (مگر اینکه ترجیح دهید از بودن در حالت گفتاری جلوگیری کنید) - خودکشی (بیش از حد خطرناک برای آن گروه خاص) - افسرده (در معرض خطر پیوستن به گروه فوق) - حساس توضیح دهید؟) - امیدوار کننده (آره) - یک زن (فقط به من اعتماد کنید) - شما فقط می خواهید عقل و خردورزی / آرامش ذهن خود را به طور کلی حفظ کنید. این را بخوانید، اگر: - فکر می کنید زندگی شما در حال حاضر بیش از حد خوب است و نیازمند یک تنظیم کردن - شما مضر است - شما می خواهید در مورد ماهیت تاریک جامعه و جهان یاد بگیرند - شما می خواهید در مورد تاریک ترین کابوس خود را پیدا کنید و یا چالش از آنهایی که شما در زندگی زندگی قبلا به دست آورد - شما عصبی از فولاد و هیچ چیز شما می توانید همه چیز را حرکت دهید - شما کنجکاوی گربه را از ضرب المثل ها: اگر شما یکی از کسانی که صاحب مزاج آزار دهنده است که هر روز روزی را با اعتقادات مودبانه خود خراب می کند و از خوش بینی بالاتری برخوردار است، باید این را بخوانید و به شما خدمت می کند درست. اما من فکر نمی کنم شما اینو دوست داشته باشید خوشبینان سالم در این گروه گنجانده نشده است. با این حال، توصیه می شود این کتاب را به آن دوست عزیزم مگناهی خوش شانس آزار دهنده در فیس بوک خود را نگه می دارد که شما را با عروسی کامل / کودک / زیبا لبخند پست های خود را ترسناک است. گفت، شما احتمالا درک کنید که چه داستان ما در اینجا صحبت می کنیم. اولا، بگذارید بگویم، من این کتاب را کاملا ندیده ام. (واضح است؟) اما نه به این دلیل که بد یا بد نوشته شده بود. خوب نوشته شده بود این فقط وحشتناک است، همه چیز. وحشتناک بدون اینکه یک داستان وحشت واقعی باشد که حتی بدتر است این فقط تاریک ترین عمق را نشان می دهد که بشریت می تواند در آن بچرخد و در عین حال تراژدی هایی هم که تقریبا نمی توانند کمک کنند. ترس در اعماق روح خود را ترس اولیه، حتی اگر صادقانه باشد، بخش دوم کتاب، یک لمس واقعی است، زمانی که همه چیز از بین می رود و زمانی که شخصیت ها از ناامیدی و مقابله با این تراژدی رهایی می یابند، تغییر می کنند. اما بیشتر خوانندگان به این قسمت از کتاب دست نخواهند یافت - به خوبی بعد از علامت نیمی، و همه چیز تا آن نقطه تاریک ترین کابوس است. این کتاب مرا سنین خواندن خواند. به خصوص به این دلیل که من سعی کردم به دنبال بسیاری از توصیه های من در بالا در مورد زمانی که نمی خواند آن را به عنوان خوانده شده به طوری که من می خواهم خلق و خوی من (آره، من زن زن را نادیده گرفت). بنابراین ... من خوشحالم که من این یکی از راه . الان میدانم. اما پس از آن، نوعی از آرزوهای من هم نبود. و عجیب ترین قسمت این است که من فکر می کنم بعدا آن را بخوانم. همیشه می توانید نسخه دیگر این بررسی را در وبلاگ من پیدا کنید.

مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** @ ... چرا ما کور شدیم، نمی دانم، شاید روزی متوجه شوید، آیا می خواهید من به شما بگویم آنچه را که فکر می کنم، بله، انجام نمی دهم، نمی فهمم کور شدیم، من فکر می کنم ما کور، کور، اما دیدن، افراد کور که می بینیم، اما نمی بینیم. @ در سال 1998، نویسنده پرتغالی خوزه ساراماگو جایزه نوبل ادبیات را برنده شد. در رمان او Blindness، او از یک اپیدمی غیر قابل توضیح نابینایی استفاده می کند و به یک شهر نامشخص اشاره می کند تا نشان دهد که چگونه جامعه ممکن است تحت فشار بحران قرار گیرد که محدود کردن غذا، آب، بهداشت، قانون، نظم، دولت و امید، در میان دیگر ضروریات ضروری است. Saramago اعتقادی به بشریت ندارد، زیرا مردم شروع به سوء استفاده از قدرت، استفاده از دیگران، غارت، کشتن، تجاوز جنسی و عدم توجه کامل به همنوعان خود می کنند. یکی از دلایل خوبی که در یک گروه از افراد وجود دارد که شامل شخصیت واحد در رمان است که هنوز هم می تواند ببیند، همانطور که آنها شروع به زندگی با هم به عنوان یک خانواده می کنند. چیزی که من از این رمان گرفتم و آن را یک تحقیر وحشتناک ، این است که چطور بین زندگی راحتی که اکثر ما زندگی می کنند و جهان کورکورانه جامعه ی فروپاشی است، خوب است. این که آیا آن را به صورت جنگ یا حملات تروریستی، طوفان، پس از یک بحران زیست محیطی، یک بیماری همه گیر (به یاد می آورند ترس از سارس؟) می تواند یک گام / گمراه کننده از جهنم روی زمین باشد که ساراماگو اینجا توصیف می کند .شما فکر خوبی نیست، اما چیزی که ما باید چشم ها را باز نگه داریم. چه موقعیتی را در یک جامعه بی رحم و ناامید می گیریم؟ محدودیت اراده ما، خوش بینی، حسن نظم، میل و توانایی ما در انجام کارهای درست در مواجهه با شرایط وحشتناک چیست؟

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب کوری


 کتاب برگ های سبز بید
 کتاب کی از همه منفورتره؟
 کتاب ویرانه ای در دل یک احساس
 کتاب گوهر یکدانه
 کتاب قتلی که هرگز اتفاق نیفتاده بود!؟
 کتاب چاپ آخر زندگی