کتاب بهشت

اثر تونی موریسون از انتشارات روزگار - مترجم: گیسو پارسای-معروف ترین رمان ها

نخستین رمان تونی موریسون از زمانی که او جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد، بهشت با صحنه های وحشتناکی از خشونت عظیم باز می شود و وقایع آن را در یک شهر کوچکی از سیاه پوستان در روستای اوکلاهاما باز می کند. جامعه ی مردسالار روبی بر پایه ی حقوق بشر و ترس از حقوق بشر ساخته شده است. بنیان گذار برده های آزادگان و بازماندگان در حال خروج از دنیای خصمانه. اما هفده مایل دورتر، گروه دیگری از تبعیدیان در سرزمین وعده داده شده خود جمع شده اند. تونی موریسون، در پروسه ای که با ریتم، عظمت و قصه غم انگیز یک شعر حماسی روبروست، تئوری موریسون را به شدت تحت تأثیر باورهای سختگیرانه خود قرار می دهد، همانطور که او بافت فرهنگ و تاریخ، حافظه و افسانه را به مدیتیشن فراموش نشدنی نژاد، دین، جنسیت و دور - گذشته که همیشه حضور دارد.


خرید کتاب بهشت
جستجوی کتاب بهشت در گودریدز

معرفی کتاب بهشت از نگاه کاربران
من شروع به خواندن این کتاب کردم چون ماه سیاه تاریخ سیاه است و من فکر کردم که بعد از سال ها نیت خوب به پایان برسد. به راحتی، میخواهم چیزی را با تونی موریسون بخوانم، و اغلب کتابهایش را از قفسه من برداشت، پوشش را بررسی کرده و پشت را خوانده است، اما آنها همیشه پشت سر گذاشته شدهاند. من هرگز به اندازه کافی شجاع نبودم وزن شهرت در اطراف شخصیت او - و در اطراف برخی از کتاب های او - سنگین است. من با بهشت ​​رفتم به هیچ دلیلی. نام به نظر جالب بود. و دوست داشتنی نیست دوست داشتم مرا بترساند. به نظر می رسد که بهشت، به نظر من باید همانقدر به من احترام بگذارد. من از چیزی که پشت آن به من گفته بود چیزی در مورد آن نمی دانستم. من به بررسی Kirkus نگاه کردم و متوجه شدم که این یکی از معدود کتابهای موریسون بود که بازنگری ستارهدار را دریافت نکرده بود. من بیشتر چیزی نگفتم اما تصور می کردم این کتاب سبک تر و ساده تر از بعضی از کارهای دیگرش بود و بنابراین من فقط یک طرفدار داستان های خوب و غیرممکن بودم می توانستم از آن لذت ببرم. کتاب را به پایان رساندم چند روز پیش. من هنوز قادر به فکر کردن درباره چگونگی نوشتن در مورد آن همه چیز هستم. نوع. من، در واقع چالش بزرگتر این است که کلمات را به این افکار قرار دهیم. کلمه ای استثنایی است. این کتاب استثنایی است. باهوش - هوشمند. درخشان این کتاب تمام این موارد است. این مناقصه است این مخرب است این غنی و پیچیده است. آن را به آرامی به ذهن شما می آید و سپس به سرعت حرکت می کند و سپس به آرامی حرکت می کند. این فقط یک کتاب نیست بلکه یک وعده غذایی است. بهترین غذای سال - نوعی که شما آنرا را تحریک می کنید زیرا فکر می کنید این می تواند آخرین وعده غذایی شما باشد. تعجب آور است. این کتاب تمام این موارد است. شاید این ارزش صحبت کردن در مورد آنچه را که از این رمان انتظار داشتم داشته باشم. انتظار داشتم چیزی در مورد تجربه آفریقایی آمریکایی یاد بگیرم وقتی که این کتاب را بخوانم. من کاملا مطمئنم که این کار را کردم. خواندن این رمان غیرممکن است و نمی تواند تشخیص دهد که چگونه عمیقا در تجربه آفریقایی آمریکایی تمرکز دارد. برده داری و خشونت سفیدپوستی بیش از این داستان را سنگین می کنند. اما موریسون بهتر از آن است - هوشمندتر از آن است. او نمی خواهد تجربه آمریكائی آمریكا را مورد تحسین قرار دهد - او می خواهد در مورد چیزی كه بسیار مهم تر صحبت می كند. او می خواهد در مورد نژاد صحبت کند در حالی که من این کتاب را خواندم انتظار نداشتم چیزی درباره فمینیسم یاد بگیرم. فرض من این بود که موریسون یک تسویه حساب یک تکه بود - واقعا فرضیه احمقانه. نه، موریسون بهتر از تسویه حساب یک تکه است. او جادوگر بسیاری از سالها تجربه است و او عاقلانه است که آن را به دست آورد. بنابراین، من در مورد تجربه زنان، نیاز به آزادی از پدرسالاری، تهدید دائمی خشونت، بی توجهی بی پایان از سوی مردان که مایل به استفاده از آنها هستند، آموختم. انتظار نداشتم درباره مذهب یاد بگیرم و قدرت فساد آن. اما به نظر می رسد موریسون این را کاملا درک می کند. به طور خاص، او نشان می دهد که چگونه مذهب می تواند شواهد را تشویق کند و منازعات و نفرت ایجاد کند. او همچنین می داند که چگونه می تواند عظمت را بازخرید و الهام بخش، الهام بخش تمایل به نابودی از بقیه جهان. موریسون در برآورد دین خود نه سخاوتمندانه و نه بی رحم است، اما او صادق است. و این فوق العاده است. من انتظار نداشتم در مورد تجربه تاریخ به عنوان جامعه ای که از خود آگاه است، یاد بگیرم. ببخشید، من امیدوارم که منطقی باشد. اما من یک تجارت تاریخی هستم و من تاریخ زیادی را مطالعه کرده ام - بسیاری از تاریخ های محلی و فرهنگی در آن است. و من همیشه تصور می کردم که داستان های فردی که تجربه جمعی را تولید می کنند، پیچ هایی است که مردم را به هم متصل می کند و میله هایی که دیگران را نگه می دارند. اما موریسون عمق تاریخ را بسیار بهتر از آنچه من می فهمد را درک می کند. من انتظار نداشتم که در مورد خیر، عقل و خرد بدانم، اما فرض می کنم این نبرد بین خوب و بد است که در مرکز بیشتر کتاب هاست بنابراین من باید تعجب نکنم، من حدس می زنم. اما موریسون نشان می دهد که خیر، نادر است، اما گرایش دارد. و بدی واقعا فقط توسعه خوش خیم خوب است. بدبختی به ندرت عمدی است تا زمانی که عقلانی شود. فکر میکنم، به هر حال. ما اغلب بد می شویم زمانی که ما در حال تلاش برای دفاع از خود از چیزهایی است که ما فکر می کنم به خوبی ما را آلوده. من فکر می کنم، به هر حال. من فکر می کنم ممکن است چیزی شبیه آنچه موریزون فکر می کند نیز داشته باشد. هرگز. این یک کتاب غنی، شگفت انگیز و زیبا است. خوشگل. آن را با بالاترین پیشنهاد من می آید.

مشاهده لینک اصلی
من فکر نمیکنم که بتوانم چیزی درباره این رمان بدون پیشینه دزدیده در زنان و مردان بگویم. سیاه روشن بسیاری از گزینه های سبک وجود دارد که به من متوقف شد، که هدف آن ممکن است توسط من امتیاز سرمایه من پنهان شود. من به خاطر بازنمود دائمی روایت ثابت شده در ذهنم هستیم، جایی که ما از دیدگاه جدید و تغییر، ابری، گذشته را بازبینی می کنیم، تصور ما از وقایع خاص را روشن می کنیم. نمی توان گفت که روشنفکران زن تنها سنت خود را در مورد دیدگاه های مختلف سرمایه گذاری می کنند، اما روایت های روایی و راه هایی که در آن روایت های شفاهی نظرات ما را در مورد مردم و مردم تغییر می دهند. در مورد گذشته، به نظر می رسد بسیار مهم است به بسیاری از آثار عمده ای از زنان Ive خوانده شده است.اگر کانون، زبان نوشته شده است توسط مردان کنترل شده، و سپس زبان گفتاری برای زنان، باید یک پادزهر قدرتمند، به ویژه در حال حاضر وقتی گفتوگو (نه فقط به عنوان کلمات میان میانهای معکوس فهمید، بلکه به عنوان ترکیبی از جهانبینیها و گویشها)، رمان را رونق میدهد. به جای اینکه این فمها را باهم فشار دهیم، Id را به راحتی کلمات @ challenge @ و @ difficulty @ که Ive دیده ایم باز کنید بسیاری از مفسران از توصیف تجربه خود در خواندن این رمان استفاده می کنند. پاسخ ما جسمی و عاطفی ما به یک متن است که ما بعدا آن را چالش آور توصیف می کنیم؟ تنش عضلانی آروم و براق، اگر به طور خاص تئاتر بود. تنظیم موقعیت در صندلی های ما. ما ناگهان خودمان را ناراحت میکنیم لذت ما قطع شده است. اگر یک داستان غیرشخصی، یک خط کشف، مشخص و مشخص است، پس یک کار چالش برانگیز است. چشمان ما، افکار ما، در حال حرکت بودند و سپس موانع غیرمنتظره ما را مجبور کرد که پدال ترمز را خاموش کنیم. اگرچه ممکن است یکسان بودن ضعف معده ای که همراه با اعمال فوری ترمز است، تجربه نداشته باشد، هنوز یک شوک وجود دارد که منجر به وقفه ای از لذت خواننده ما می شود. چه این موانع از چه قرار است؟ سردرگمی: عدم توانایی برای اتصال، همکاری، ترکیب کلمات فعلی با کلمات قبلی. ناامیدی ناشی از سردرگمی، ناامیدی در خودمان است تا بهlieve @ به متن برسیم. یا ناامیدی، اگر ما احساس کنیم که متن ما را ناعادلانه ای بازی کرده است، اگر احساس می کنیم که دارای تردید است که انرژی و زمان ما را نادیده نمی گیرد. در این راستا، ما را تهدید می کند یا حداقل تصویر ما از خودمان را به عنوان خوانندگان هوشمند. فکر: متن و خواننده در شرایط عادی با یکدیگر همگرا هستند. هنگامی که طوفان در حال فروبستن است، ما آن را به عنوان یک شیء به عنوان یک چیز جدا از خودمان نمی فهمیم. آن را به سادگی در اینجا، و در اینجا جایی است که ما هستیم. شواهد که قبلا شرح دادم می توان گفت که شوک زمانی است که ماهی ها هنگام برداشتن از آب تجدید حیات می کنند: تحقق ناگهانی دیگران، چیزی غیر از خودمان که لذت هایمان را تا آن لحظه به دست آورده ایم. ناگهان در دستان ما چیزی غریب و ناآگاهانه پیدا می کنیم، چیزی است که ما را تهدید می کند یا حداقل نظر خودمان و بیشترین تکان دهنده ای که در آن وجود داشته است وجود دارد. برای خودم، هنگامی که با اشتباه یا ناامیدی یک متن برای عمیق تر شدن به آن. اغلب سردرگمی های لحظه ای یک صفحه یا دو بعد را حل می کند. نویسنده به نظر می رسد سردرگمی به منظور الهام بخشیدن به پاسخ خاص احساسی در کسانی که خواننده. گاهی اوقات من یک واقعیت را از دست دادم که خواندن آن را داشتم که منجر به اشتباه مفاد پی در پی شد. من همچنین خودم را در هنگام مواجه شدن با سبک، رویکرد، جهان بینی، که برای من آشنا شد - تنها پس از اعمال شدید و صبر و تحمل، آسان شد. خلاصه، کلمات @ challenge @ و @ difficult @ do not یک متن را توصیف کن آنها تجربه های متن را توصیف می کنند. همه متون آسان هستند که آنها خود را درک می کنند.

مشاهده لینک اصلی
من هرگز نمیتوانم دلیل این کتاب را دوست داشته باشم. بعد از سه بار، نکات بی پایان، صفحات سگ گوش و یادداشتها در حاشیه ها، صلح با روبی و ساکنان آن پیدا شد. بسیاری فکر می کنند این کتاب شکست خورده است، زیرا موریسون تلاش کرد تا سؤالات، تم ها و عناصری را در آن وارد کند، اما من فکر می کنم این جایی است که آن را می بیند. عمق موریسون به طور چشمگیری توانایی او در برداشتن چنین لایه های وزنی در این رمان است. در اولین خواندن من متوجه شدم که آنچه اتفاق افتاده در اوکلاهما اتفاق افتاده است. من به وضوح متوجه شدم که قدرت فاسد کسانی است که خود را فساد می کنند؛ همیشه کسانی هستند که سنگ های خانه های شیشه ای را پرتاب می کنند؛ و زنان نیاز به یک فضای امن دارند تا خود را از چیزهایی که آنها حتی نمی دانند حمل کنند، بیرون بکشند. او به طرز شایسته ای نشان می دهد که چگونه کنوانسیون، ترس و از همه مهمتر شرم، چشم های ما را از حقیقت از طریق همبستگی زنان مقبره و شهرک های روبی خالی می کند. در سومین خواندن من به پایان رسیدم تا با تمرکز بر اشکال مختلف غرور و عواقب زندگی یک زندگی ارتجاعی . فقط از این کتاب بسیار دور است. علاوه بر این، درک درستی از نژاد تنها کتاب را تکمیل می کند، آن را نمی کند و یا شکستن آن. یکی از ویژگی های برجسته، هر چند چیزی است که به نظر می رسد هر روز برای یک نویسنده مانند موریسون. مسابقه در پایه گذاری طرح، اما نه درک مردم، تا چه حد می تواند بیشتر آمریکایی باشد؟

مشاهده لینک اصلی
این کتاب توسط یکی از استادان من انتخاب شده است، متخصص ادبیات آفریقایی آمریکایی که چند کتاب از خود را برای یک کلاس 400 لیتری کالج منتشر کرده است. در اولین روزی که ما این کتاب را آغاز کردیم، او وارد اتاق شد، روی میز جلوی او ایستاد و گفت: «من این کتاب را در یک لحظه خواندم. من نمی توانم به یاد داشته باشم که آیا آن را دوست داشت یا نه. من فکر نمی کنم انجام دهم @ یک هفته بعد، می دانستم که من ندیدم موریسون مدتها به خاطر شعر محاوره ای اش مورد ستایش قرار گرفته است، اما در اینجا بیشتر از رمان های دیگرش به نظر می رسد که او خیلی دوست دارد زبان خودش را داشته باشد. به ویژه در مورد یک جفت سنگهای پر از جنس مخلوط در صحرا وجود دارد که، هرچند زیبایی ایجاد شده، عمدتا غیرممکن است. و چه ترفندی برای پخش در خواننده است، زمانی که معلوم شد سنگهایی که او تا به حال صرف وقت زیادی کرده بود و تلاش برای توصیف آن حتی وجود نداشت. علاوه بر این، موریسون همیشه به نظر نمی رسد که آیا خوانندگان می توانند داستان را دنبال کنند یا خیر. او اغلب نام شخصیت ها را به نفع @ she @ و دیگر بارها با نام مستعار یا شناسه های دیگر به آنها اشاره می کند. با توجه به این که او با استفاده از یک دیدگاه همهجانبه، می تواند مشکلات بسیاری ایجاد کند. به عنوان مثال در یک بخش، یکی از دختران برای نخستین بار تنها در کلیسا است، اما راوی اطلاعات تاریخی در مورد خانه ارائه می دهد که دختر احتمالا نمی داند. من فکر می کنم پایه ای برای یک کتاب خوب وجود دارد، اما برای ویرایش بیشتر لازم است.

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را در یکی از کتابهای فروش کتابخانه ها انتخاب کردم و آن را خیلی فکر نکردم ... این خواندن خفیف بود، تا حدودی غم انگیز بود، تا حدودی غنی بود. من در واقع هفته گذشته کتاب را به پایان رسانده بودم و فصل آخر من را هنوز هم فورا بیش از اینکه من فکر می کنم یک شاهکار یا یک فلاپی است. هر کتابی که هنوز یک هفته بعد از آن فکر می کند باید بیش از 3 ستاره داشته باشد .. من فقط می توانم آن فصل را دوباره بخوانم و ببینم که آیا این بار این کار را می کنم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب بهشت


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب هرگز به سنجاب اعتماد نکن